سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، هر دانای به دنیا و نادان نسبت به آخرت را دشمن می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

 صبح روز کریسمس، آقا فرمودند خانه چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است. محله مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانه‌ها را زدیم و با آن‌ها صحبت کردیم. توی خانواده مسلمان‌ها ما می‌رویم سلام می‌کنیم و می‌گوییم از هیئت آمدیم، از بسیج، پایگاه ابوذر، بالاخره یک چیزی می‌گوییم و کارتی نشان می‌دهیم. بین ارمنی‌ها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش... گفتیم از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب شب کریسمس است و می‌خواهیم فیلمی از شما بگیریم.  .
اطلاعات ما هم ناقص بود. خیلی هم اطلاعات نگرفتیم. نخواستیم آن‌جا را اصطلاحاً بسوزانیم. برای نماز مغرب‌وعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ می‌کنند، می‌رویم سر کارمان دیگر. اسکورت هم به هوای این‌که ما توی منطقه هستیم و با بی‌سیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود.
 مرکز من را صدا کرد با بی‌سیم گفتم: به گوشم ،گفت ، شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کم‌تر از پنج دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم. خانمی آمد دم در، در را باز کرد. وارد شدیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و این‌ها بروند تو،
کارگردان رفت پشت‌بام پست بدهد! اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد! آن یکی رفت توی حیاط پست بدهد! بی‌سیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. حجاب خانم خیلی میزان نبود. برای این‌که این‌جوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف می‌شوند منزل شما، گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد... گفتید کی؟
اسم حضرت آقا را که گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و به‌شان گفتیم که به داد مادرتان برسید مادر را بردند توی آشپزخانه،دخترها گفتند: چه شد؟
گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری می‌آیند منزلتان، به مادرتان گفتیم، غش کرد. فکری کنید.مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند.
 بی‌سیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم. نگهبانی هم که باید کنار در می‌ایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتی‌مان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم  .گفتم: بفرمایید  
.
گفتند: شما؟نه این‌که ما را نمی‌شناخت، منظورشان این بود که تو چه کاره‌ای؟ گفتیم: صاحب‌خانه غش کرده 
 .
گفتند: کس دیگری نیست؟
یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم می‌توانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم: آقا شما بفرمایید داخل .
گفتند: من بدون اذن صاحب‌خانه به داخل نمی‌آیم
ضدحفاظت‌ترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند. 
 .
من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است، بیایید تعارف کنید بیایند داخل.
لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم
به آقا گفتیم: که رفته‌اند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل  
.
گفتند: نه می‌ایستم تا بیایندچند دقیقه‌ای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچه‌هایی را که قد بلند دارند بیاوریم، دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. دخترها لباس دانشجویی مناسب داشتند. یکی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوش‌آمد گفت. بعد گفت که مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت می‌رسیم.

رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت این‌ها پدر ندارند؟گفتم: نمی‌دانم. نپرسیده‌ام
گفتند: بزرگ‌تر ندارند؟ برادر ندارند؟
]رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟
گفتند: فوت کرده  
.
گفتیم: برادر؟
گفتند: یکی داشتیم شهید شده 
 .
گفتیم: بزرگ‌تری، کسی؟
گفتند: عموی ما در خانة بغلی می‌نشیند.
 
فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟
در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در. سلام کردم. گفتم: ببخشید، امر خیری بود خدمت رسیدیم.
این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت: برای امر خیر مگر آدم را بازرسی می‌کنند؟
بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده این‌جا، این‌ها چون بزرگ‌تری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید.
او را داخل که بردیم و آقا را که دید، افتاد! زیر بغلش را گرفتیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوال‌پرسی کرد.
رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم. آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمده‌ایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچه‌ها را آوردند  
.
دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟
گفتند: دانشجو 
 .
آقا خیلی تحسینشان کرد و با این‌ها کلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟

این‌ها همه‌اش درس است. من خودم نمی‌دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ از آقا پرسیدم، گفتم: آقا این‌ها می‌گویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟
آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان می‌پرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟ خُب اگر چیزی بیاورند ما می‌خوریم.
 
بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آب‌میوه بیاورید، من می‌خورم
این‌ها رفتند چایی، آب‌میوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند.
آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنی‌ها نشستند و با این‌ها صحبت کردند. مثل بقیه جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان را من نمی‌بینم. عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم.یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا.
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟آقا گفتند: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم.
گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(ع)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(ع) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بار مصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را.می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(ع). دستش را بستند و در سه دوره 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(ع) کیست 
 .
 امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌ای که دارید، وقت گذاشتید و به خانه منِ که هم‌کیش‌تان نیستم، تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محله ما به خانه ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(ع) که خانه یتیم‌ها می‌رفت چه‌قدر بزرگ است. 



مسعود صفی یاری ::: دوشنبه 91/10/4::: ساعت 5:31 عصر نظرات دیگران: نظر

  1- حضرت امام (ره) هنر متعهد را چنین ترسیم فرموده اند :
" خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهه‌های عشق و شهادت و شرف و عزت سرمایه زوال‌ناپذیر آن گونه هنری است که باید، به تناسب عظمت و زیبایی انقلاب اسلامی، همیشه مشام جان زیبا پسند طالبان جمال حق را معطر کند. تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - اسلام ائمه هدی - علیهم السلام - اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت‌ها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه‌داری مدرن و کمونیسم خون‌آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‌درد، و در یک کلمه  اسلام آمریکایی  باشد". بد نیست برنامه هفت گزارش دهد که طی قسمت های متعدد برنامه چه اقدامی برای تحقق هنر متعهد در سینما انجام داده است ؟
2- مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)دغدغه خویش در خصوص هنررا چنین مطرح می فرمایند:
 "آن‌چیزی که در هنر دینی به شدت مورد توجه است، این است که این هنر در خدمت شهوت، خشونت، ابتذال و استحاله هویت انسانی و جامعه قرار نگیرد. هنر دینی باید مجسم کننده و ارائه کننده آرمان‌های دینی اسلام که البته برترین‌ آرمان‌های ادیان الهی است باشد  .  " اقدامات این برنامه برای رفع این دغدغه چه بوده است؟

  3-  مهجوریت مبانی ارزشی و اخلاقی مبتنی بر اسلام و قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی در روند برنامه ها و تحلیل ها کاملا ملموس است . علت سکوت و انفعال این برنامه در مقابل این موضوع چیست؟
4- علیرغم اینکه بیشترین مشکلات در ساختار و محتوای فیلم ها وجود دارد و در این فیلم ها بیشترین تعرضات به آرمان ها و ارزش های مورد اسلام و انقلاب می گردد اما سمت و سوی تحلیل ها و نگاه ها در برنامه به عبور از این نقاط ضعف و در نهایت  به محاکمه و طلبکاری از نسل انقلاب و نیروهای متدین و تحقیر انان هدایت می شود .موضع برنامه در این خصوص چیست؟
5- تحمیل و حق به جانب جلوه دادن سلیقه ها ونظرات اباحه گرانه و عقده گشایی عده ای با استفاده از امکانات و ظرفیت های نظام و البته ضعف و انفعال مجری را چگونه می توان توجیه کرد؟
6-  در شرایطی که مقام معظم رهبری در خصوص تقویت جبهه فرهنگی انقلاب ، سالم سازی فضای سینما ، مقابله با تهاجم فرهنگی غرب و آرایش معنوی و اخلاقی جامعه تاکید دارند ،برنامه هفت با پیشینه ای که دارد در کدام جبهه قرار می گیرد ؟ در جبهه فرهنگی انقلاب و یا جبهه فرهنگی معارض؟
7-برنامه هفت  از ابتدا بیمار به دنیا امده و نیاز به یک جراحی اساسی دارد .از ابتدا هم معلوم بود حال و هوای این برنامه با اصول و آرمان های انقلاب اسلامی سازگاری ندارد.آیا این بیماری و ناسازگاری با تعویض و جابجایی مجری مداوا می شود ؟



مسعود صفی یاری ::: شنبه 91/10/2::: ساعت 7:46 صبح نظرات دیگران: نظر

  خانه طلبگی ،خانه شما

سلام به زودی با وب سایت خانه طلبگی هم در خدمت دوستان  عزیزخواهم بود ،امیدوارم اونجا هم زیارتتون کنم.....



مسعود صفی یاری ::: جمعه 91/10/1::: ساعت 2:12 عصر نظرات دیگران: نظر

جنـجـال هـا و سرو صداهای اخیر پـیرامـون یکی از آخرین فیلم های اکران شده در سینماها را پیگیری می کردم . ماجرای صدور مجوز و اکران فیلم « من مادر هستم » در سینما های کشور را می گویم .

 انصار حزب الله و جمعی از متدینین و نیروهای ارزشی خواستار توقف اکران فیلم شده و در مقابل  عوامل فیلم و مسئولین سینمایی و برخی مقامات مسئول بر تصمیم خود پافشاری کرده و اکران فیلم ادامه یافت . نوع نگاه و استدلال دو طرف جالب بود ، منتقدین فیلم رویکرد و سیاست سینمایی و هنری کشور بخصوص فیلم مورد اشاره را خلاف ارزش های دینی و اخلاقی و همچنین آرمان های انقلابی می دانند  و برای این نظر خود مصادیق متعددی هم ارائه کردند اما در مقابل مدافعین فیلم که عمدتاً خود عوامل فیلم بودند ، نگاه خود را به امری فراتر ار بحث فیلم دوخته اند و به تسویه حساب ها و اهانت های مشمئز کننده ای روی آورده اند که هر آدم منصف و معتدلی را حساس می کرد .

 به عنوان مثال مسعود فراستی از مدافعین فیلم با کاملاً شیطانی خواندن انتقادات حجه الاسلام علیزاده در نقد فیلم ، گفت « هیچکس نماینده خدا نیست » و این توهین آشکار فراستی به روحانیت و تفکر حوزوی در بین دعواها و جنجال ها تحت الشعاع قرار گرفت.

 فراستی در فرازی دیگر نگاه مخالفان را که در واقع ناشی از دغدغه های شرعی و اخلاقی بود را نگاه متحجرانه دانست و با تفکیک بین اخلاق و فرهنگ بدعت جدیدی را در زمینه فرهنگی پایه گذاشت .

 مسعود فراستی در شرایطی که مقام معظم رهبری موضوع سبک زندگی را مورد توجه قرار داد اظهار داشت" این فیلم یک سبک زندگی را مطرح می کند" و نهایتاً مشخص نمی کند که سبک زندگی مطرح شده در فیلم که مبتنی بر زنا ، خیانت ، مشروب و روابط کثیف محرم و نامحرم است . سبک زندگی مورد تأیید است یا مورد نقد ، هر چند با اخلاقی خواندن فیلم ، دیدگاه ایشان کاملاً روشن می شود .

در اهانت صریح دیگری وی خطاب به یکی از منتقدین می گوید ، شما ( انصار حزب الله ) غیر از قمه کشی چیزی بلد نیستند و با نا آگاه خواندن طیف مقابل خود اظهار می کند . مبارزه فرهنگی مبارز ه ای طولانی است و این مبارزه با شانتاژ و قمه میسر نمی شود .

 فریدون جیرانی کارگردان فیلم که البته نوع تفکر ات و دیدگاههای وی در مجموعه برنامه های هفت شبکه 3 بر همگان روشن شد نیز چنین افاضه می کند « من در فیلم تابو شکنی نکرده ام  وقتی می خواهید بگویید مشروب خوردن چیز بدی است باید نشان بدهید که مصرف می شود " لابد آقای جیرانی در فیلم های بعدی خیلی چیزهای دیگر را هم نشان خواهد داد تا به زعم خود قبح آن را منتقل کند . آن وقت تفاوت سینمای انقلاب با سینمای مبتذل چه چیزی می تواند باشد .

نسخه آقای جیرانی این است که خط قرمزها را رها کنید و از محدودیت های شرعی و اخلاقی و هنجارهای اخلاقی عبورکنید و نهایتاً اینکه هدف وسیله را توجیه می کند و البته سرانجام این نسخه کاملاً شفاف است و بر اساس آن باید نسخه اخلاقیات و حیا و غیرت و تمام ارزشهای مورد نظر اسلام را پیچید و کناری گذاشت .

 آنچه خواندید تحلیل و قضاوت نویسنده بر اساس شنیده ها و تحلیل ها بود اما با توجه به اینکه یکی از بهانه های عوامل فیلم « من مادر هستم » این بود که منتقدین بدون دیدن فیلم به نظر و تحلیل می نشینند، به مناسبتی در یکی از سینماهای تهران به تماشای فیلم نشستم ، هرچند براساس موارد پیش گفته ، حال و هوای فیلم از نوع دفاع و البته تفکر سازندگان و مدافعین آن کاملاً روشن بود و از کوزه همان برون تراود که در اوست .

20ist.com

بر این اساس عوامل فیلم یاد شده ، بخصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که مجوز اکران آن را صادر کرده در خصوص موارد زیر باید پاسخگو باشند :

 1-سیا ه نمایی از جامعه ایرانی : وقتی در یک فیلم همه عناصر آن گرفتار شهوت ، بی بند و باری و شرابخواری هستند برداشت مخاطب نسبت به جامعه چه می تواند باشد ؟ عوامل و مدافعین فیلم  از کجا به این نتیجه رسیده اند که جامعه ایرانی ، جامعه ای بی بند و بار و شهوتران است ؟.

2- اشاعه فحشا : به فرض محال که جامعه ایرانی و یا بخشی و یا اقلیتی از آن دچار معضل بی بند و باری و فحشاء باشند . با کدام مجوز شرعی ، اخلاقی و عرفی صحنه های کثیف مشمئز کننده شرابخواری و ارتباطات نامشروع ، تختخواب خون آلود و .... در پرده سینما نمایش داده می شود ؟ اگر به قرآن ، روایات و مبانی شرعی رجوع کنیم که شدید اً از این عمل زشت نهی شده و از آن به عنوان اشاء فحشاء یاد شده و اگر از منظر عرف به آن نگاه کنیم که بعید است افکار عمومی با دریدن پرده های حیا و عفت و غیرت موافق باشند . مگر اینکه به نسخه ارائه شده آقای جیرانی برگردیم که معتقد است برای نشان دادن زشتی باید هر زشتی را در معرض تماشای مردم بگذاریم که دقیقاً نسخه ای سکولار و مبتنی بر اباحه گری است و ناشی از فهم نادرست ایشان و سایر عوامل از مفهوم صحیح اخلاق ، دین و ارزش ها .

20ist.com

 3- اهانت به مردم : مدافعین فیلم بارها در دفاعیات خود مسئله را ارجاع به مردم داده اند . فارغ از اینکه در موضوعات اخلاقی و شرعی مرجع اصلی حکم خداست نه قضاوت و برداشت مردم ، باید این نکته را نیز متذکر شد که چرا سازندگان فیلم همه مردم را به کیش خود می پندارند . چرا متوهم شده اند ؟ مردم ایران همان اقشار غیرتمند و متدینی هستند که در زمان ستم شاهی علیه فحشاء و بی بند و باری که اتفاقاً همین سینما یکی از نمادهای اساسی آن بود بپا خواستند انقلاب کردند ، شهید دادند ، 8 سال جنگ تحمیلی را با سربلندی به سرانجام رساندند ، محاصره های اقتصادی و فرهنگی را بخاطر نظام و اسلام تحمل کرده و می کنند . دعاهای عرفه و کمیل و مراسم اعتکاف و مراسم و محافل سوگواری عاشورا و محرم و صفر را همچنان توفنده و باشکوه استمرار می بخشند و در همه صحنه های دفاع از اسلام و شرافت انسانی و اخلاقی حضور دارند و نهایتاً قانون اساسی را پذیرفته اند که مروج و مقوم فضائل اخلاقی اسلام باشد . شما از کدام مردم سخن می گویید ؟ در آخرین برنامه هفت اهانتی گستاخانه به مردم کردید که اگر آن اهانت پاسخ داده می شد کار به اینجا نمی رسید ، آنجا متدینین و ارزشمداران جامعه را اقلیتی منزوی تصور کردید که سینما نمی روند. قیلم های شما را نمی بینند و با شما همراهی نمی کنند . غافل از اینکه شما و طیف شما در اقلیت هستید . دریای خروشان امت اسلامی در جای جای ایران زمین پای اصول و ارزش ها ایستاده اند و به رغم شما جامعه ای اخلاقی مبتنی بر اصول و ارزشهای ناب اسلامی را مطالبه می کنند .

4- اهانت به جایگاه روحانیت : آقای جیرانی فقط در یک صحنه کوتاه از فیلم ، از یک روحانی استفاده کرده است که اگر نگوییم غرضی در کار بوده . همین یک صحنه کافی است تا عدم آشنایی وی با جایگاه و شأنیت روحانی و روحانیت را روشن کند . اینکه پس از فضا سازی عاطفی کامل ، مظلوم نمایی قهرمان داستان که دختری زنا کار است ، ناگهان مخاطب با یک روحانی قرآن به دست خشن مواجه می شود که علیرغم میل بینندگان زمینه را برای اعدام قهرمان داستان مهیا می کند ، چه حسی نسبت به روحانیت پیدا می کند ؟ بگذریم از اینکه حضور ناگهانی و غیر مترقبه و نابجای شخصیت روحانی فیلم اسباب خنده و تمسخر بینندگان فیلم گردید . از این نکته هم نـگذریم که وقتی شخصیت روحانی آیه قرآنی را تلاوت می کند چگونه مورد بی مهری و بی توجهی واقع می شود .

5- ترویج با تقبیح گناه : فیلم به پایان می رسد ولی همچنان در این اندیشه ام که نگاه نویسنده ، کارگردان و عوامل فیلم به فعل شنیع زنا و همچنین مشروب خواری و بی بند و باری چه بود ؟ در صحنه های نمایش شرابخواری که اتفاقاً تا حدی پیش رفت که فرد کنترل خود را از دست داده بوتد چیزی در مذمت شرابخواری نشنیدیم و ندیدیم ، صحنه اختلاط و خلوت محرم و نامحرم که با جلوه های ویژه بسیار پر رنگ تر می شود ، در صحنه ای که دختر خانواده با دوست پدر خود به استعمال مشروبات الکلی روی آورده هم که صحنه ها جذاب تر شدند . ، در موارد متعددی لمس بدن نامحرم توسط بازیگر زن داستان به چشم می خورد که لابد از نظر عوامل فیلم این هم اشکال ندارد .، در مذمت صحنه ای که زن و مرد نا محرم روی داشبورد ماشین نشسته و آواز خوانی می کنند و اتفاقاً صدای آواز خوانی زن بسیار برجسته تر است هم که چیزی نشنیدیم .،در مواردی که فیلم ناظر به عمل شنیع زنا بود هم اشاره ای به حرمت و قبح آن نشد . آیا این موارد چیزی جز قبح زدایی از گناه و ترویج اباحه گری است .؟

 6- تحقیر و توهین به قصاص : داستان فیلم، مربوط به ارتباطات ناهنجار و نامشروع بین چند نفر است که منجر به عمل شفیع زنا و شرب و خمر و قتل عمدی می گردد و نهایتاً حکم قصاص صادر می شود . فارغ از اینکه هم متقاضی قصاص و همه قصاص شونده هر دو مرتکب عمل شنیع زنا شده اند . ذکر این نکته مهم است که جریان فیلم از ابتدا تا انتها به گونه ای هدایت می شود که در ذهن مخاطب بار منفی شدیدی نسبت به قصاص شکل می گیرد و بر عکس آن نوعی احساس ترحم و بار عاطفی پیرامون شخصیت های داستان که چنانچه ذکر شد در باتلاق بی بند و باری غرق شده است ایجاد می گردد و تنها در انتهای فیلم هیچ اشاره ای به قبح شرعی و اخلاقی گناهان کبیره و اعمال نا مشروع فیلم نمی گردد و فیلم با مظلوم تمامی قهرمان داستان و آن هم به خاطر قتل عمد و نه به خاطر زنا محکوم به اعدام است پایان می پذیرد .

 7- اهانت به جایگاه و مقام مادر : واژه مادر در عرف اسلامی ایرانی واژه مقدسی است ، واژه ای مترادف با بهشت ، صفا ، ایمان ، امانتداری و معراج و اگر بنا شود مادری بر خود ببالد ، مادری بر خود می بالد که از دامنش مرد به معراج می رود و بهشت زیر پای اوست . مادری که فرزندانی متعهد و اخلاق گرا تربیت می کند و با تربیت فرزندان صالح جامعه ای صالح را بنیان می نهد . سینمای امروز پیش از همه باید از مقام و جایگاه مادر عذر خواهی کند که وی را در فیلم مبتذلی قربانی کرده و از این واژه زیبا و معنوی در فضای کثیف و مبتذل بهره برداری کرده و جایگاه والایش را تا این حد تنزل داده است .

8- حداقل پیام : سازندگان فیلم در دفاعیات خود گفته اند که پیام فیلم این است که زندگی از مسیر ابتذال به سرانجام نمی رسد . در پاسخ انان باید گفت این مقدار از پیام که پیامی حداقلی است را می توان در سینماهای زمان طاغوت و امروز در سینماهای غربی نیز مشاهده کرد . اما سؤال این است که ارائه این پیام حداقلی به چه قیمتی تمام شده است . دهها اصل اخلاقی و شرعی فدا شده است تا شما یک پیام بدیهی را به مخاطب برسانید . آیا شأن سینمای انقلابی این است ؟ .

20ist.com

9- تحقیر حجاب و چادر : در هیچ کجای فیلم اثری از حجاب و چادر به شکل برجسته وجود ندارد . تنها جایی که نویسنده و کارگردان به یاد چادر و حجاب می افتند صحنه اعدام زنی است که علاوه بر شرب خمری و ارتباط نا مشروع عمد نیز مرتکب شده است و وی را با چادر و حجاب به تصویر کشیده است .

10- سینمای زنده : مدافعین فیلم در تجمع مقابل وزارت ارشاد خطاب به منتقدینی که سوز اخلاق و اسلام را داشتند می گفتند بگذارید سینما زنده بماند . ما در پاسخ این عده می گوییم بگذارید اخلاق زنده بماند ، بگذارید عفت ، حیا و غیرت در جامعه زنده بماند . سینمای حیا ستیز همان بهتر که بمیرد ، سینمای اخلاق ستیز همان بهتر که بمیرد . اگر دفاع از اسلام و اخلاق ارتجاع است ما به آن افتخار می کنیم همچنانکه امام امت « ره » در دوران مبارزه در برابر اتهام ارتجاع فریاد اسلامخواهی بر آورد . البته در این میان همراهی صدا و سیما و وزارت ارشاد با این رویکرد سخیف و طلبکارانه از انقلاب و نظام مردم جای سؤال دارد .



مسعود صفی یاری ::: دوشنبه 91/9/27::: ساعت 1:8 عصر نظرات دیگران: نظر

 

     حادثه عظیم عاشورا و پیامد آن مراسم سوگواری حضرت ابا عبدا... الحسین(ع) و یاران فداکار آن امام همام نقش اساسی و کلیدی در صیانت، حراست و استمرار اهداف متعالی اسلام و برافراشته شدن پرچم سرخ تشیع داشته و دارد.شکوه این حادثه و عظمت مراسم عزاداری سالار شهیدان،‌ حسین بن علی(ع) که در ماه‌های محرم و صفر جلوه ویژه‌ای پیدا می‌کند همه ارادتمندان و شیفتگان اهل بیت(ع) را به تکاپو و تلاش وا داشته و هر کس سعی می‌کند خدمتی را در این زمینه به نام خویش ثبت نموده و در هرچه با شکوه‌تر و با عظمت‌تر برگزار نمودن این مراسم نقش داشته باشد.از سوی دیگر دشمنان و معاندین نیز با درک حمایت و میزان بالای تأثیر گذاری این حماسه بزرگ با تمام توان به مقابله برخاسته و درتخریب، تحریف و انحراف آن از اهداف اصولی و سرگرم ساختن مردم به مسائل ظاهری و سطحی از هیچ کوششی فروگذار نیستند.بر این اساس پیروان اهل بیت(ع) دو وظیفه مهم بر عهده دارند:

وظیفه اول: گرامیداشت و حفظ سنت حسنه عزاداری بر سالار شهیدان مخصوصا درایام محرم وصفر

وظیفه دوم: آسیب زدایی و پالایش آن از خرافات ، بدعت‌ها و عمق بخشی به آن. 

اکنون که با عنایت خداوند و توجهات خاصه اهل بیت(ع) بحمدا... عزاداری اهل بیت(ع) مخصوصا دردهه اول محرم جایگاه بسیار والایی پیدا نموده وجای جای ایران اسلامی متأثر ازاین حادثه عظیم می‌گردد معاندان و دشمنان اسلام به تحریف و بدعت گذاری در مراسم و ترویج خرافات در آن چشم دوخته‌اند.

تذکرات صریح و دغدغه‌های دلسوزانه مقام معظم رهبری مراجع معظم و علمای اعلام به خصوص طی سال‌های اخیر ناظر بر همین مسأله است.رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) در همین زمینه می‌فرمایند:«امروز حسین بن علی(ع) می‌تواند دنیا را نجات بدهد، به شرط آنکه چهره او را با تحریف مغشوش نکنند نگذارید مفاهیم تحریف آمیز، کارهای تحریف آمیز و غلط،‌ چشم‌ها و دل‌ها را از چهره مبارک و منور حسین بن علی(ع) منحرف کند. با تحریف بایستی مقابله کنید».

اما به رغم تذکرات جدی بزرگان دینی هنوز اقدام شایسته عملی در این زمینه صورت نگرفته است.امروز در برخی جلسات و هیآت مذهبی مسائل خرافی، بدعت و کج فهمی غوغا می‌کند،‌ «گریه» هدف اصلی تلقی شده و احساس جای معرفت را گرفته است.یکی از اهداف مهم قیام ابی عبدا...(ع) احیاء ارزش‌های ناب اسلامی و از بین بردن بدعت‌ها و خرافاتی بود که به نام اسلام در جامعه اسلامی رسوخ کرده بود. حال چه سنخیتی بین عزاداری برای سرور آزادگان حسین بن علی(ع) و علامت‌های کذایی است که خود نمادی از اعتقادات و ارزش‌های مسیحی است؟انگیزه امام حسین(ع) از قیام و شهادت، احیاء و گسترش امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی و بین مسلمانان بود. پیروان آن امام همام چه مقدار به این اصل‌های مهم دینی التزام عملی دارند؟ جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در زندگی مسلمانان حتی در مجالس ابی عبدا...(ع) کجاست؟

حسین بن علی(ع) در روز عاشورا لقمه حرام را منشأ عناد، لجبازی و ستیزه انسان‌ها با حق و حقیقت اعلام فرموده و بی توجهی سپاه عمر سعد به خطابه‌ها سخنان و جایگاه ولایی خود را ناشی از این امر دانستند. آیا شأنیت، وزانت وجایگاه بالای مجالس ابی عبدا…(ع) اقتضاء نمی‌کند هزینه‌هایی که دراین راستا صورت می‌گیرد «پاک» و «حلال» بوده و افراد اموالی را که حقوق شرعی آن مانند خمس و زکات ادا شده باشد رادر این زمینه مصرف کنند؟
رعایت «حق الناس» از دغدغه‌های مهم ابی عبدا...(ع) بودو تا آخرین لحظه حیات نورانی خود بر آن اصرار می‌نمود. پیروان آن امام عزیز چقدر به این امر اهتمام دارند؟ آیا ایجاد مزاحمت‌های صوتی به بهانه برگزاری مراسم عزادرای، سد معبر و طولانی کردن مراسم تا پاسی از شب و.... با رعایت حق الناس سازگاری دارد؟
پیغمبر گرامی اسلام(ص) یکی از اهداف مهم بعثت را از بین بردن آلات لهوو موسیقی اعلام فرمودند.اما برخی از پیروان ایشان، مراسم سوگواری فرزند پاک پیامبر و مظهر عصمت الهی حسین بن علی(ع) را با آلات موسیقی آلوده می‌کنند.
عاشورا دانشگاه عشق است. دانشگاهی که درس‌هایش معنویت،‌ اخلاص، وفا، غیرت، عبودیت،‌ تقوا، از خودگذشتگی، حیا، حجاب و ... است.

 محور برنامه‌های ما در ایام عزاداری سیدالشهدا(ع) و محتوای سخنرانی‌‌ها و مداحی‌ها چه مقدار با آموزه‌های عاشورا سنخیت دارد؟از صدر اسلام تاکنون مساجد سنگر مستحکم اسلام به شمار می‌رود و همه موظف به تقویت جایگاه این مکان مقدس هستند و باید تمام فعالیت‌های دینی و ارزشی بامحوریت مساجد صورت گیرد. حال، اعلام استقلال برخی هیأت‌ها و فاصله گرفتن آنان از مساجد چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ آیا استمرار این حرکت‌ها دردراز مدت خطرناک نیست؟ 
ماه محرم وصفر به ویژه دهه اول محرم که تجلیگاه حضور پرشکوه مردم، مخصوصا جوانان در مساجد و محافل حسینی است بهترین فرصت تبلیغی برای هدایت وانذار و ابلاغ پیام الهی و تبیین فلسفه عاشورا و زمینه سازی برای الگو گیری از شهدای کربلا به حساب می‌آید. جوانان ما با الهام از کربلا و عاشورا آلودگی‌ها و زشتی‌های اخلاقی را از خود دور نموده و حسینی‌وار زندگی کنند و پیران ما حبیب بن مظاهر راسر مشق قرار داده و در دفاع از ولایت والتزام عملی به مبانی اعتقادی و اخلاق کوتاهی نکنند. خردسالان، علی اصغر و عبدا... بن حسن، نوجوانان ما قاسم بن حسن، جوانان ، علی اکبر ، میانسالان،‌ابوالفضل العباس(ع) و خواهران زینب کبری(س) را سر مشق خویش قرار داده و زندگی خود را براین اساس تنظیم کنند.آیا مبلغان مداحان و دستگاه‌های فرهنگی تبلیغی در سوق دادن مردم به این حقایق موفق بوده‌اند؟!

 



مسعود صفی یاری ::: جمعه 91/8/26::: ساعت 8:30 عصر نظرات دیگران: نظر

مثل همیشه دقیق و موشکافانه ،بلیغ و فصیح ،عالمانه و صادقانه،تحلیلی و منطقی،ساده ولی در عین حال بسیار عمیق ، نقادانه و در عین حال متین .سخنان رهبری را می گویم . در چهارمین نشست راهبردی ، هنوز در حال و هوای ابعاد و زوایای ژرف سخنان رهبری در سومین نشست اندیشه های راهبردی بودم که سال گذشته بیان شد که پای سخنان  ان مرد بزرگ در چهارمین نشست پیرامون موضوع آزادی نشسته و مبحوت نگاه ونظر بی بدیلش شدم در همان لحظه مرغ دلم به سال ها قبل پر کشید ،

 سال ها قبل پیری فرزانه از حسینیه جماران چه خوب شناخته بود سید علی را،در وصف او چنین اورده بود که ،شما در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید.هزاران مرحبا به این نگاه آسمانی ، هزاران مرحبا به این رابطه نورانی استاد و شاگردی و مرادی و مریدی. با خود گفتم ؛ امام عزیز ، جایت به ظاهر در بین ما خالی است اما تو خود حضور داری و می بینی پرتو افشانی خورشید انقلاب را در این جهان ظلمانی وتو خوب می دانی اثرات نفس گرم و دم مسیحایی اش را ....خدایا امروز نگاه دنیای اسلام به آسمان ایران و نورافشانی خورشید ولایت است و گرمابخشی  الهی آن تا دل ذوب شدن دل های یخ زده و آماده شدن جهان برای ظهور ...ظهور منجی ...ظهور موعود امم ...مهدی فاطمه ..       



مسعود صفی یاری ::: جمعه 91/8/26::: ساعت 8:16 عصر نظرات دیگران: نظر

روز مباهله روزى است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانى خود را به صحنه مى‌آورد. نکته‌ى مهم در باب مباهله این است: “و انفسنا و انفسکم” در آن هست؛ “و نساءنا و نساءکم” در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه مى‌آورد براى محاجه‌اى که در آن باید مایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمؤمنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائى بودن روز مباهله به این شکل است. یعنى نشان دهنده‌ى این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ مى‌آورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشه‌کن بشود با عذاب الهى.

                   

 همین قضیه در محرّم اتفاق افتاده است به شکل عملى؛ یعنى امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) هم براى بیان حقیقت، روشنگرى در طول تاریخ، عزیزترین عزیزان خود را برمیدارد مى‌آورد وسط میدان. امام حسین (علیه‌السّلام) که میدانست حادثه چه جور تمام خواهد شد؛ زینب را آورد، همسران خود را آورد، فرزندان خود را آورد، برادران عزیز خود را آورد. اینجا هم مسئله، مسئله‌ى تبلیغ دین است؛ تبلیغ به معناى حقیقى کلمه؛ رساندن پیام، روشن کردن فضا؛ ابعاد مسئله‌ى تبلیغ را این جورى میشود فهمید که چقدر مهم است. در آن خطبه “من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه ناکثا لعهداللَّه... و لم‌یغیّر علیه بفعل و لا قول کان حقّا على اللَّه ان یدخله مدخله”؛(2) یعنى وقتى او دارد فضا را به این شکل آلوده میکند، خراب میکند، باید یا با فعل یا با قول آمد روشنگرى کرد. و امام حسین (علیه‌السّلام) این کار را انجام میدهد، آن هم با این هزینه‌ى سنگین؛ عیالات خود، همسران خود، عزیزان خود، فرزندان امیرالمؤمنین، زینب کبرى، اینها را برمیدارد مى‌آید وسط میدان.

مقام معظم رهبری

( 1388/09/22



مسعود صفی یاری ::: جمعه 91/8/19::: ساعت 7:42 عصر نظرات دیگران: نظر

- پیامبر اعظم « ص » پس از نازل شدن آیه شریفه « بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تعفل فما بلغت رسالته » که ایشان را به ابلاغ آنچه از سوی خداوند برایش نازل شده بود و اگر این مأموریت خطیر را انجام نمی داد رسالت و مأموریتش نا تمام می ماند . اقدام به معرفی علی ابن ابیطالب « ع » به عنوان جانشین خود و ولی خدا در جامعه اسلامی در برابر دیدگان یکصد هزار نفر نمود .

2- مراسم معارفه و انتصاب نورانی حضرت علی ابن ابیطالب « ع » در روز هیجدهم ماه ذی الحجه سال دهم هجری در نقطه ای به نام غدیر خم برگزار شد . از آن به بعد این روز در تاریخ به عنوان عید غدیر معروف شد .

3- تنها در کتب دانشمندان  اهل سنت نام صدو ده تن از راویان به چشم می خورد که واقعه غدیر را نقل نموده اند .

4- در قرن دوم اسلامی که عصر تابعان است هشتاد و نه تن از دانشمندان به نقل این حدیث پرداخته اند .

5- راویان حدیث غدیر در قرن های بعدی همگی علما و دانشمندان اهل تسنن می باشند . سیصد و شصت تن از آنها این حدیث را در کتاب های خود گرد آورده و گروه زیادی بر صحت و استواری آنها اعتراف نموده اند .

6- مورخ بزرگ اسلامی « طبری » کتابی به نام «  الولایه فی طریق حدیث الغدیر » نوشته و این حدیث را از هفتاد و پنج طریق از پیامبر « ص »  نقل کرده است .

7- دانشمندان شیعه پیرامون این واقعیت تاریخی کتاب های ارزنده ای نوشته اند جامع ترین آنها کتاب تاریخی « الغدیر» است که توسط علامه مجاهد آیه الله امینی « ره » نگارش یافته است .

8- پس از ابلاغ دستور الهی توسط پیامبر ،  فرشته وحی نازل شد و این آیه را آورد : « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دنیا » امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت را بر شما تمام کردم و اسلام را یگانه آیین انتخاب کردم .

9- پس از نازل شدن آیه « الیوم اکملت  لکم دینکم » صدای تکبیر پیامبر بلند شد و فرمود «  الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه و رضی الرب برسالتی و والولایه لعلی من بعدی » خدا را سپاسگزارم که آیین خود را کامل کرد و نعمت خود را به پایان رسانید و از وصایت و ولایت و جانشینی علی « ع » پس از من خشنود گشت .

 

10- پیامبر اکرم « ص » پس از آن که علی ابن ابیطالب « ع » را در روز غدیر به جانشینی خود تعیین کرد در همان روز این روز را عید اعلام کرد و اولین جشن غدیر را بپا داشت . پیامبر در خیمه اش نشست و با نشاط و شادمانی از تبریک گویندگان استقبال کرد و به آنها فرمود :  به من تبریک بگویید .... به من تبریک بگویید . زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است .

11- شادی و نشاط پیامبر در روز غدیر منحصر به فرد بوده زیرا نه قبل از آن و نه پس از آن ، نه در روزازدواجش و نه روز هجرتش و نه در روز فتح مکه نفرموده « به من تبریک بگویید » این تعبیر زیبا به طور مکرر فقط در روز غدیر از ایشان شنیده شد .  

12- پیامبر اسلام « ص »  فرمود : روز غدیر خم بهترین اعیاد امت من است و آنروزی است که خدای تعالی به من فرمان داده با منصوب کردن علی ابن ابیطالب « ع » به عنوان رهبری که امتم پس از من به وسیله او هدایت یابند . آن روز را یاد کنیم . آن روزی که خدا دین را در آن کامل و نعمت را تمام گردانید و اسلام رابه عنوان دین برای مردم پسندید .

13- از امام صادق « ع » سؤال شد :  آیا مسلمانان عیدی بالاتر از عید فطر و عید قربان و روز عرفه دارند ؟ امام پاسخ داد : آری ، بالاترین و بزرگ ترین و شریف ترین اعیاد روزی است که خدا دین را در آن روز کامل گردانید و این آیه را بر پیامبرش محمد « ص » نازل کرد : الیوم اکملت لکم دینکم و انممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دنیا .

سؤال کردند آن روز چه روزی است ؟

فرمود " روزی است که پیامبر علی « ع » را رهبر مردم قرار داد .

14- از عید غدیر در روایات اسلامی به « عیدالاکبر » تعبیر شده است . به معنای بزرگ ترین عید تمام ادیان الهی چرا که حاصل زحمات و تلاش های تمامی پیامبران و انبیاء الهی در این روز به نتیجه رسیده است .

15- پیامبر اعظم « ص » به عنوان پدر معنوی امت به دستور الهی در خطبه غدیر ، فرمول نهایی سعادت ، افق های پیش رو و تکلیف مردم را تا پایان دنیا مشخص کرد و به صراحت مراتب دینداری و ولایت پذیری مردم  را با این جمله روشن کردند :  « فان الله عز وجل هو مولا کم و الهکم ثم من دونه رسوله و نبیه المخاطب لکم ثم من بعدی علی و لیکم و امامکم بامرلله ربکم » خداوند عز وجل صاحب اختیار و ولی و معبود شماست .و پس از خداوند ولی شما ،  فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن می گوید و پس از من به فرمان پروردگار ،  علی ابن ابیطالب « ع »  ولی و صاحب اختیار و امام شماست .

16- پیامبر اعظم « ص » مسئله جانشینی و خلافت امیر المؤمنین  ، علی ابن ابیطالب « ع » را پس از مراسم معنوی حج و به تعبیر خود حضرت پس از پاک شدن مردم از گناه و آمادگی معنوی برای پذیرش چنین مطلبی اعلام فرمودند .

17- رسول گرامی « ص » در جریان خطابه غدیر یه و معرفی علی ابن ابیطالب  « ع » به عنوان امام امت و جانشین پس از خود بیش از چهل فضیلت علی « ع » را برای مردم بیان فرموده است .

18- پیامبر اکرم « ص » در روز غدیر خم به صراحت و بارها از علی ابن ابیطالب « ع » به عنوان وصی ، خلیفه و امام پس از خود ، ولی خدا بین مردم و امیر المؤمنین  « ع » نام برده و به اطاعت از او و پذیرش ولایت او پس از خود فرمان داده است .



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 91/8/10::: ساعت 10:27 صبح نظرات دیگران: نظر

صحنه اول :

داخـل سـالن فرودگاه می شوی، در میان تابلوهای تبلیغاتی رنگارنگ، تابلویی را می بینی که به بانوان سفارش کرده حجـاب اسـلامی را رعایت کنند ، به اطراف نگاه می کنی، تنها چیزی که در فضای غالب سالن دیده نمی شود رعایت حجاب است . بعضی از مسافرین انگار سالن فرودگاه را با مجالس عروسی و...اشتباه گرفته اند ، کسی هم جلودار نیست . حتی آدم های متدین و بانوان محجبه انگشت شماری هم که لابلای  جمعیت هستند هم با این قضیه کنار آمده اند .

 

صحنه دوم :

باید کارت پرواز بگیرم ، خانمی مسئول صدور کارت پرواز است، او هم دست کمی از مسافرین ندارد . مقنعه ای که تا جا داشته عقب نشینی کرده و آرایش غلیظ و .....، بعد که نگاهم چرخید، دیدم انگار همه خانم هایی که مسئول باجه های صدور کارت پرواز هستند در کم حجابی با هم رقابت دارند . با خودم گفتم لابد مسافرین را نمی شود کاری کرد، اما این ها که کارمندان و عوامل فرودگاه هستند و قاعدتاً بر اساس مقررات و ضوابط اداری هم که شده باید از لباس فرم پوشیده ای استفاده کنند .

     صحنه سوم :  

کارت پرواز صادر شد، ساعتی بعد در صندلی هواپیما نشسته ام ، خانمی پشت میکروفون قرار گرفته و ضمن تذکرات فنی از بانوان به خاطر توجه به حجاب اسلامی که از سفارشات مؤکد اسلام می باشد تشکر می کند . کسی به تذکر وی توجه نمی کند ضمن اینکه خود بانوان کادر پرواز هم اهتمام چندانی به رعایت حجاب اسلامی کامل نداشته و بخش هایی از موی سر آنان از چیزی که به اصطلاح بنا بوده مقنعه باشد بیرون ریخته است .

صحنه چهارم :

تلویزیون روشن است، برنامه هوای عشق از جزیره کیش در حال پخش است ،کلکسیونی از زنان و دختران بد حجاب در سالن نشسته و به عشق وطن کف می زنند  !

صحنه پنجم :

حوصله ات سر رفته، می روی بیرون قدمی بزنی ، از پارک محله می گذری، صحنه هایی را می بینی که برایت چندش آور است ، زن و مرد ، پیر و جوان در فضایی مختلط ، خم و راست می شوند و به چپ و راست می چرخند و از امکانی که مسئولین محترم با افتخار تمام برای آنان فراهم کرده اند استفاده کرده و ورزش می کنند . با خود می گویم لابد این همه سفارش اخلاقی و شرعی اسلام و تأکید بر رعایت حریم محرم و نامحرم و ... به گوش مسئولین ما نرسیده است .

 

صحنه ششم :

همه مغازه ها و پاساژها را زیر پا گذاشته اما تنها پاسخی که شنیده کلمه « نداریم » است .دنبال مانتو متین و فاخری است که با اصول اخلاقی و اعتقادی او سازگار باشد . اما گویا چنین مانتویی جنس نایاب بازار است و به جای آن"سوق المسلمین" مملو است از مانتوهای جلف و سبک با مدل های وارداتی  و ....  .

 

صحنه هفتم :

نمایشگاهی با موضوع حجاب و عفاف از سوی یکی از دستگاههای دولتی برگزار شده . از من هم دعوت شده از این نمایشگاه بازدید کنم با کلی خوشحالی راهی نمایشگاه شدم ، خوشحال از اینکه در برهوت بد حجابی زنان و دختران و بی خیالی مسئولان اقدام خوبی در حال شکوفایی است . وارد نمایشگاه شدم مجموعه ای از پوشش های محلی چند استان و عروسک هایی که نماد زنان محلی هستند و .... نا امید شدم ، چرا که بسیاری از این پوشش ها با مبنای شرعی حجاب و عفاف سازگار نبودند و علاوه بر اینکه مشکلی حل نمی کردند که خود مشکل جدیدی بودند .

 

صحنه هشتم :

ساعتی است در گرمای 40 درجه تابستان منتظر تاکسی است، خانمی با چادر مشکی ، مقنعه ، مانتو و کیف دستی اش مسیرش هم چندان پیچیده نیست ، آقا مستقیم ، مستقیم ، اما گویا کسی صدای او را نمی شنود . چند قدم جلوتر چند دختر بزک کرده با آرایش های تند ایستاده اند مسافرکش ها برای سوار کردن آنها با هم به رقابت می پردازند . خانم محجبه تازه متوجه می شود مشکل کجاست .......

صحنه نهم :

پشت فرمان نشسته ام تو حال خودم هستم . رادیو گزارشی در خصوص بحران تولید چادر مشکی پخش می کند، آن آقای مسئول می گوید؛ ایران بیشترین مصرف چادر مشکی در دنیا را دارد اما ما بیش از چهار کارخانه تولید چادر مشکی نداریم ، سه کارخانه تعطیل هستند و یکی از کارخانه ها هم زیر سقف تولید کار می کنند .

 

 

صحنه دهم :

ابلاغیه شورای عالی فرهنگی در موضوع الزام دستگاههای اجرایی به رعایت حجاب و عفاف را مرور می کنم برای همه دستگاهها وظایف و تکالیفی معین شده است . انصافاً وظایف و تکالیف خوبی هستند ، هر چند روی کاغذ ،حدود 5 سال از ابلاغ آن گذشته و کوچکترین قدمی برای عملیاتی شدن آن برداشته نشده ، جالب تر اینکه هیچ کس هم پیگیر آن نیست .

 

صحنه یازدهم :

به دلیلی بحث حجاب و عفاف داغ شده است در خطبه های نماز جمعه ، مطبوعات ، رسانه ها ، با خود می گویم حتماً این بار اتـفاقی خـواهـد افتاد و همه عزم خود را برای احیاء این واجب الهی جزم خواهند کرد . لحظه های بعد در یکی از سایت های خبری چشمم به تصویری افتاد ،یکی از مقامات بلند پایه کشوری در حال مصاحبه با خبرنگار زن خارجی ، روسری به طور کامل ز سر خانم روی شانه اش افتاده ،باورم نمی شد کشف حجاب آن هم در تهران و در.... به یاد ان نوجوان بسیجی افتادم که در زندان بعث وقتی با مصاحبه گر بی حجاب مواجه شد نه تنها حاضر به مصاحبه با وی نشد که این شعر را خواند: خواهر به تو از فاطمه اینگونه خطاب است              ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است
حالا زندان بعثی کجا و ......کجا؟

 

صحنه دوازدهم :

قرار شده کار گروهی وضعیت حجاب و عفاف ادارات را بررسی کنند آن هم نه به صورت سرزده که با اعلام قبلی ، بدیهی است بازرسی آن هم با اعلام قبلی و تعیین روز و ساعت مشخص و بعضاً توسط افراد غیر مرتبط و نا آشنا چه ثمراتی خواهد داشت .

 

صحنه سیزدهم :

روزنامه ایران در شماره 5211 از قول رییس اداره عفاف و حجاب وزارت کشور اعلام کرده ، دهه ملی عفاف و حجاب برای نخستین بار در تقویم کشور ثبت شده . با خود گفتم لابد این همه سال که در حوزه حجاب و عفاف ناموفق بوده و یا همدیگر را خنثی کرده ایم ناشی از این بوده که ما در تقویم دهه ای به نام حجاب و عفاف نداشته ایم !! به هر حال برای مشغولیت عده ای بد نیست .  



مسعود صفی یاری ::: دوشنبه 91/8/8::: ساعت 8:24 صبح نظرات دیگران: نظر

ماه ذیحجه بوی خدا می دهد ، بوی مکه ، کعبه ، صفا ، منی  ، " لبیک اللهم لک لبیک " بوی ملکوت ، بوی انس ، بوی آشتی ،

با آغاز ماه ذیحجه  بوی " واعدنا موسی ..." و نماز دهه اول ، عطر " ایاما معلومات " و عطر معرفت به مشام جان می رسد . بیهوده نیست که روزه روز اول این ماه ارزش روزه هشتاد ماه دارد ، پس می شود ره چندساله را در یک روزپیمود به شرطی که .....

اول این ماه مبارک بوی وصال می دهد ، بوی عشق ، پیوند مهر وماه ، علی و فاطمه ...... علی جان فاطمه امانتی است در دست تو .... خوب امانت داری کن ......

ماه ذیحجه بوی عرفه می دهد ، " اللهم یا شاهد کل نجوی .... " ، عرفه روز اختصاصی دعا ونیایش همگام وهمراه با ثار الله ، روزی که روزه  گرفتن در آن کفاره نود سال است و زیارت امام حسین (ع) در آن روز ثواب یک ملیون حج در رکاب حضرت صاحب الزمان (ع) ، یک ملیون عمره در رکاب پیامبر اعظم (ص) ، آزاد کردن یک ملیون برده و....دارد به شرطی که ....

ماه ذیحجه بوی قربان می دهد ، بوی قربانی ، قربانی کردن نفس ، قربانی عزیزترین چیزها در برابر محبوب و بوی عشق و عاشقی . نماز عید ، زیارت عاشورا ......

  پرواز .....ملکوت ...

ماه ذیحجه عطر ولایت دارد و بوی غدیر را در زمین و زمان می پراکند . یا علی گفتیم و عشق آغاز شد ،

 من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه "

عید غدیر عید گل های یاس است و تجلیگاه پیوند رسالت و امامت ، روز اتمام نعمت و اکمال دین ، روزی که لبخند وتبسم مومنین شرافت و عظمت بالاتری یافته و رحمت و عنایت خاصه الهی در دنیا و آخرت را به ارمغان می اورد .

ماه ذیحجه بوی دیگری دارد ... بوی خون ... بوی کربلا ... بوی حسین ...زینب ...عباس ...علی اکبر ...علی اصغر ...رقیه .... عطش .... تازیانه ... خیمه ها.. بوی هفتاد دو حاجی که همه با رنگ خدایی در شط خون شنا کردند . السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک

هفتاد و حاجی همه با رنگ خدایی

از مکه برون گشته شده کرببلایی

هر پیر وجوان در ره معشوق فدایی

جسم وسرشان کرده زهم میل جدایی

ماه ذیحجه آغاز شده است .... سی ونه روز دیگربه  حماسه عشق بازی و رقص شمشیر باقی مانده است .....سی ونه روز دیگر حسین به دیدار خدایش می رود ... آغوش مادرش .... جدش ... پدرش ...حسنش .... محسن .....

التماس دعا



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 91/7/26::: ساعت 12:16 صبح نظرات دیگران: نظر
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >