سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و بر مزار رسول خدا ( ص ) ، هنگام به خاک سپردن او گفت : ] شکیبایى نیکوست جز در از دست دادنت ، و بى تابى ناپسند است مگر بر مردنت . مصیبت تو سترگ است و مصیبتهاى پیش و پس خرد ، نه بزرگ . [نهج البلاغه]

صدای نوری‌زاد را برای اولین بار در توصیف دختر نه ساله‌ی حافظ قرآن که از کپرنشینان بشاگرد بود به یاد دارم.صدایی بس دلنشین و تاثیرگذار.پس از آن نامش را با گروه شهید آوینی شنیدم و در سالهای نخست طلبگی نوشته‌هایش را در کیهان یافتم. به اندازه‌ای شیفته‌ی ‌ادبیات و روش نوشتاری او شده بودم که هر چهارشنبه منتظر کیهان بودم و صفحه ?? آن و یادداشتهایی از «نوری‌زاد».زمانی که وارد فعالیت‌های رسانه‌ای شدم در تصورم نوری‌زاد بهترین «استاد» و راهبر بود.برای مشاوره و یافتنش مدتها تلاش کردم و زمانی که در موسسه شهید آوینی و برای اولین بار مقابلش نشسته بودم احساس موفقیت می کردم.همه یادداشتهایش را ، مستندهایش و حتی سخنرانی‌هایش در قم را پی‌گیری می کردم.اگر چند خط از یادداشتش را بدون نام نشانم می دادند ، از کلمات و جملاتش می توانستم تشخیص دهم این یادداشت را نوری‌زاد نوشته است .
گذشت و گذشت تا آنکه نقد فیلم نادر طالب زاد در خصوص مسیح را از نوری‌زاد خواندم و شگفت زده شدم.رسما فیلم طالب زاده را مزخرفت‌ترین فیلم روی زمین ارزیابی کرده بود و بهتر بگویم با تمام وجود- از روی اغراض رقابتی و حسادت - طالب‌زاده را له کرده بود.با خواندن این یادداشت اصلا احساس خوبی نسبت به نوری‌زاد نداشتم. سریال
«چهل سرباز» او تاسف همگان را برانگیخت و من هم متحیر از کارهایی که این «استاد» انجام می داد.تا آنکه رسید به نامه‌نگاری‌اش به روحانیت و مراجع و …
نوری‌زاد قلمی بس برنده و تند دارد.بدون هراس می نویسد و هیچ ابائی از اظهار نظر ندارد.اینها شاید یک امتیاز برای هر نویسنده محسوب شود ، اما نگاه و سلیقه عجیب نوری‌زاد به مسائل فرهنگی باعث شده است برندگی و تندی قلمش به فراموشی سپرده شود. اگر چه در آخرین نامه‌اش به آیت الله العظمی مکارم شیرازی چندین بار تلاش کرده‌است اشتباه خود را به گردن تندی ادبیاتش بیاندازد ، اما مشکل اصلی، در تناقضات و استدلالات اوست.تنها به دو مورد اشاره می کنم :
نوری‌زاد از طرفی به خود اجازه داده‌است در تمامی یادداشت‌های چند ساله خود تمامی مسئولان نظام را به محاکمه بکشد و در آخرین مورد برای مراجع تقلید خط و نشان بکشد ، ولی مدعی است مراجع تقلید نباید در مسائل کشوری تذکر دهند . نمی دانم چرا زمانی که نوری‌زاد در ملاقات کارگردانان با رهبری تریبونی پیدا کرد و وزیر ارشاد را به بدترین شکل ممکن به باد انتقاد گرفتو یا
در یادداشتی وزیر ارشاد را به عنوان یکی از «پخمگان فرهنگی» معرفی کرد! با خود نگفت این کشور مجلس دارد ، شورای نگهبان و مجمع و رئیس جمهور دارد؟آنها وظیفه دارند به این مسائل رسیدگی کنند.حق تام خود می دانست که وزیر ارشاد را به محاکمه بکشد ، اما مدعی است یک مرجع تقلید اجازه تذکر ارشادی به رئیس جمهور را هم ندارد !
نوری‌زاد از طرفی می‌گوید مراجع تقلید باید سهم امام را به رهبری تحویل دهند و از طرف دیگر همه مشکلات فرهنگی قم را به گردن مراجع تقلید می‌اندازد.خب این مراجع با چه ابزار قانونی و مالی در این شهر فعالیت دینی و فرهنگی کنند. آیا فقط با منبر رفتن جوانان ارشاد می شوند؟آیا نباید مراکز فرهنگی و دینی وتبلیغی ایجاد کرد؟
و دهها تناقض عجیب دیگر که ارزش بیان ندارد.
حالا که یادداشتم به اینجارسید اجازه دهید لحنم را خطابی کنم و از سوی یکی از طلاب مورد خطاب نوری‌زاد بنویسم.
آقای نوری‌زاد می خواهم همین ابتدا حرف آخر خود را بگویم. به نظرم عامل اصلی همه مشکلات فرهنگی در قم شما هستید !! بله خود ِخود‌ ِ شما . اجازه بدهید توضیح می دهم.قم از نظر فضای فرهنگی برای جوانان ، از سینما گرفته تا فرهنگسرا و کانون فرهنگی یکی از فقیرترین شهرهاست.به جز چند بوستان که در دو سه سال اخیر در این شهر ساخته شده است ، هیچ فضای تفریحی سالم برای جوانان وجود ندارد. فضای فرهنگی منطقه نیروگاه قم که یکی از پرجمعیت‌ترین مناطق این شهر است نسبت به تعداد جوانان این منطقه زیر صفر است . خب شاید بگوئید این مسئله به من چه ربطی دارد .بروید به رئیس جمهور و مسئولان فرهنگی بگوئید.اتفاقا می خواهم بگویم عامل اصلی این مشکلات شما هستید ! شمائی که بخاطر سلیقه‌عجیب خود میلیاردها تومان بودجه فرهنگی را بخاطر سریال چهل سرباز هدر دادید .می دانید با این پول می شد برای چند‌ده هزار جوان منطقه نیروگاه کار فرهنگی کرد؟ شمائی که میلیاردها تومان به خاطر فیلم
« پرچم‌های قلعه کاوه» ( فیلمی که در هر سانس بیش از ? نفر تماشاگر نداشت ) هدر دادید ، می دانید با این بودجه می شد چندین سینما و فرهنگسرا و کانون فرهنگی برای جوانان قم ساخت؟ من یکی از آن طلبه‌هایی هستم که متهمم می کنید به کم‌کاری و تنبلی. برای نمونه بگویم که برای جوانان اینترنتی و وبلاگی اردویی سه روزه برای آموزش معارف مهدوی تدارک دیدیم ودریغ از یک ریال کمک مراکز فرهنگی که الان با گذشت دو ماه ، دیگر بهانه هایم برای فرار محترمانه از دست طلبکاران تمام شده و من مانده‌ام با ? میلیون تومان بدهی.نمی خواهم بگویم شمائی که در خانه‌تان در نیاوران نشسته اید نمی‌توانید شرایط طلبه‌ای مثل من را درک کنید.چه بسیارند طلبه‌هایی که برای کار فرهنگی در مدارس معطل چند تا خودکار و جامدادی به عنوان جایزه برای بچه‌ها هستد و دست آخر هم باید از شهریه‌خود این جوایز را بخرند. خب کافی است تنها سه نفر فعال فرهنگی ذی نفوذ مثل شما در این مملکت وجو داشته باشد . آن وقت می توان گفت همه بودجه فعالیت‌های فرهنگی و دینی برای جوانان قمی را این چند نفر به باد فنا می دهند.
آقای نوری‌زاد ! به عنوان یک طلبه می گویم ، شمائی که روحانیون را متهم به اهمال کاری در تربیت جوانان می کنید ، خودتان تا چه اندازه در تربیت فرزندانتان موفق بوده‌اید.چرا
فرزند دلبندتان به همه تفکرات و عقائد شما پشت پا زد و برای تحصیل در رشته موسیقی به آمریکا رفت و حتی در یادداشتی از قول شما نوشت :« کاش می شد نامت را از شناسنامه‌ام پاک می کردم!! » ( ان شاء الله که ایشان پسر متدین و فطرتا پاکی خواهند ماند ، اما شما بهتر از همه می‌دانید حضور و تحصیل در چنین رشته‌ای در آمریکا یعنی چه!!) خب مرحله نخست تربیت یک جوان از خانه شروع می شود.کافی است نیمی از پدران قمی مثل شما باشند.آن‌وقت ……. .
البته بنده بیش از شما معتقد به آسیب شناسی فعالیت‌های فرهنگی روحانیت و حوزه‌های علمیه هستم اما به شرطها و شروطها و دوری از اغراض شخصی و تخصص در این زمینه مِن شروطها !

  پی‌نوشت:
می‌خواستم یادداشتم را خیلی مفصل‌تر بنویسم.اما با دیدن این یادداشت تنها به چند خط اکتفا کردم.حوصله کنید و بخوانید  .   

                                                       احمد نجمی (منبر نت)



مسعود صفی یاری ::: دوشنبه 87/6/25::: ساعت 9:6 صبح نظرات دیگران: نظر

                                       توهین به مرجعیت دینی!

                                                چرا سکوت؟!

هنوز سخنان و موضع‌گیری گستاخانه و مشکوک امثال آقای «شمقدری» مشاور هنری و «رحیم مشائی» معاون رییس جمهور و رییس سازمان ایرانگردی و جهانگردی از خاطره‌ها محو نشده که این بار حریم مرجعیت مورد تاخت و تاز قرار گرفت و فضای پاک و معنوی ماه مبارک رمضان آلوده اغراض و کج اندیشی نویسنده‌ای گستاخ و کج فهم گردید.

قلم فرسایی «محمد نوری‌زاد» در تعرض به ساحت مقدس مرجعیت شیعه که به بهانه آنچه او «دخالت در اوضاع مدیریتی کشور» خوانده آنچنان وقیح و زشت است که قلب هر انسان سلیم‌النفس و متدینی را به درد آورده و البته در مقابل، دشمنان و معاندان را شاد و خرسند ساخته است.

نویسنده در عین بی لیاقتی و در نهایت غرور ، خود را در جایگاه خیر‌خواهی برای امت اسلام و دل‌سوزی برای نظام قرار داده و با بیانی دور از ادب، اخلاق و نزاکت، مراجع معظم تقلید، حوزه و علما را از دم تیغ قلم گذرانده است و در مواجهه با اعتراضات متدینین نه تنها از نوشته‌های قبلی عذر‌خواهی نکرده که پس از آن نیز به گستاخی‌های خود افزوده و البته استقبال طیف ضد انقلاب و رسانه‌های معاند نظام نیز بر دامنه آن افزوده است.

نویسنده که نتوانسته نگرانی عمیق خود و همفکرانش را از موضع‌گیری‌های اصولی مراجع معظم بخصوص حضرت آیت‌ا... العظمی مکارم شیرازی در مواردی همچون حضور مختلط دختران و پسران در ورزشگاه‌ها و طرح امنیت اجتماعی و مبارزه با بی‌حجابی را پنهان کند با تمسک به اتهاماتی همچون ایجاد بحران در کشور، دخالت غیر قانونی مراجع در مسائل اجرایی و مدیریتی و به تبع آن در هم پیچیده شدن اوضاع و به هم ریختگی وضعیت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور، مسؤولیت این امور را متوجه مراجع معظم داشته و ضمن فرافکنی و ناکار آمدی برخی سیاست‌های جاری را اینگونه توجیه نماید.

وی با وقاحت تمام، اسلام کنونی را اسلامی عبوس، بی‌برنامه و بی‌نظم خوانده و مراجع را متهم به ریا پروری، مرید سازی و انباشت وجوهات کرده و با زیر سؤال بردن ارکان مرجعیت دینی طینت زشت خود را به نمایش در آورده است. غافل از این که مرجعیت، مسؤولیتی بسیار خطیر، حساس و گرانسنگ است و به رغم میل نویسنده و همفکرانش همچنان پویا، زنده و نقش آفرین خواهد بود و بر اساس تکلیف الهی خود می‌بایست در کلیه شئونات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حتی رفاهی مردم و جامعه نظارت علمی و عملی داشته  باشد و هر کجا احساس شود قدمی و قلمی خلاف اصول اسلام عزیز و آرمان‌های انقلاب اسلامی و منویات امام راحل(ره) و رهبری بزرگوار انقلاب برداشته می‌شود بدون اغماض به تکلیف خود عمل کرده و خواهد نمود.

مرجعیت شیعه، نگاهبان اسلام و حافظ احکام قرآن بوده و در این راستا بدون هیچ ملاحظه‌ای در برابر انحرافات، بدعت‌ها، کج روی‌ها و کج فهمی‌ها ایستاده و خواهد ایستاد.

چگونه می‌شود دم از حکومت امام زمان(عج) زد و برنائبان امام زمان(عج) خرده گرفت که چرا امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند؟

چگونه می‌شود کسی مواضع اصولی و از سر دلسوزی مراجع عزیز را حمل به دخالت غیرقانونی و به هم ریختن اوضاع کشور نماید و دولتمردان ما سکوت پیشه کرده و از کنار این جسارت به سادگی عبور کنند؟!

چگونه می‌شود انسانی کوته فکر به خود اجازه دهد برای حوزه، مراجع و علما خط و نشان بکشد و آنان را امر و نهی کند و با معیاری جعلی برای امر به معروف و نهی از منکر، این سرمایه‌های معنوی را مورد طعن، عتاب و بی ادبی قرار بدهد و جامعه اسلامی دم فرو بندد؟!

چگونه یک کارگردان ورشکسته در نهایت بی هنری به خود اجازه می‌دهد به هر نحو که دلش می‌خواهد و در هر زمینه‌ای دخالت کند و اظهارنظر نماید، اما مراجع عظیم‌الشأن ما که عمری برای اسلام و انقلاب اسلامی خون دل خورده‌اند حق اظهار نظر و ادای تکلیف الهی خود در زمینه مبارزه با بی حجابی ومنع اختلاط دختر و پسر که عفت جامعه را لکه‌دار می‌کند و یا لزوم برخورد با به رسمیت شناساندن اسرائیل غاصب را نداشته باشند؟

مگر نه این که به تعبیر امام علی(ع)، خداوند از علماء پیمان گرفته که در برابر کج روی‌ها سکوت نکرده و فریاد حق خواهی برآورند؟

مگر نه این که به تعبیر امام حسن‌عسکری(ع)؛ اگر نبودند علمایی که از حق و حقیقت دفاع کنند، حتی یک نفر در دین خدا باقی نمی‌ماند؟

مگر اکنون، زمان رضاخان است که مرجعی را به خاطر دفاع از عفت و نوامیس مردم و بیان حکم شرعی مورد بی‌حرمتی قرار دهند؟!

چرا تصور می‌کنید هر آنچه که شما می‌گویید و می‌پسندید صحیح است و دیگری حق اظهار نظر ندارد.

آقای نوری‌زاد!

کمی بیندیش! با این سخنان وقیحانه قلب چه کسانی را شکسته و چه کسانی را خوشحال نموده‌ای؟

آقای نوری‌زاد!

آن چه که تو در این وهن نامه آورده‌ای ادامه همان تز ننگین «جدایی دین از سیاست است».

آن امامی که تو از آن دم زده‌ای، همواره مراجع، حوزه و روحانیون را به حضور فعال و مؤثر در امور مربوط به جامعه و به خصوص در مسائل سیاسی فرا می‌خواند.

آن رهبری که تو از آن دم زده و متأسفانه مصداق کامل «دفاع بد از رهبری» شده‌ای، خود بزرگترین پشتوانه مرجعیت شیعه بوده و همواره بر تقویت این نهاد مقدس و لزوم نگهداشتن حرمت این بزرگواران و نقش آفرینی آنان در عرصه‌های مختلف تأکید کرده‌اند.

آقای نوری‌زاد!

شنیده و خوانده بودیم که در دوران آخر‌الزمان «معروف» جای «منکر» و «منکر» جای «معروف» را می‌گیرد. اکنون مراجع ما به جرم دفاع از حجاب و عفت نوامیس اینچنین مظلومانه مورد بی‌حرمتی قرار می‌گیرند و مدعیانی که برای هر امر کوچک و پیش پا افتاده پا پیش گذاشته و بر می‌آشوبند سکوت مرگ پیشه کرده و چشمان خویش را بر روی حقیقت بسته‌اند!

نیروی پرتوان انتظامی که بار سنگین مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب و پدیده شوم فساد اخلاقی و بی حجابی را به تنهایی بر دوش می‌کشد اینچنین مورد بی مهری قرار گرفته و نه تنها حمایت نمی‌شود که درمعرض طعنه‌ها و کم لطفی‌های نهان و آشکار قرار دارد و اگر مرجع تقلیدی به نیابت از حوزه علمیه و بر اساس تکلیف، از این اقدام خداپسندانه نیروی انتظامی تقدیر کند بی مهابا مورد تعرض شما قرار می‌گیرد.

اگر به زعم شما دفاع از طرح امنیت اجتماعی جرم است پس چرا رهبری اندیشمند انقلاب، حضرت آیت‌ا... العظمی خامنه‌ای(مدظله‌العالی) به کرات از این طرح ارزشمند دفاع کرده و بر ادامه آن تأکید نموده‌اند.

چطور در ادبیات شما دفاع از عفت  و ناموس مردم و اجراء حکم شرعی منع اختلاط دختر و پسر «منکر» و اصرار بر اجرای قانون شوم اختلاط که ارمغان انفعال مسؤولان در سیاست‌های خارجی است «معروف» تلقی می‌شود. مگر بدعت در دین جز این است، بدعتی که لابد مروجانی همچون شما و اسلام شناسی همچون «رحیم مشائی» آن را ترویج می‌کند.

آقای نوری زاد :

شما که حرمت علما را با بی ادبی تمام شکستید لاقل حرمت حضرت معصومه را نگه می داشتید . اوضاع قم را با شهرهایی مثل کرج و...از نظر فرهنگی مقایسه کردن دلیلی دیگر بر بی اطلاعی و یا غرض ورزی شماست . شما که شمشیر را از رو بسته اید . جهت اطلاع دیگرانی که سخنان بی پایه شما را خوانده اند عرض کنم،  خوشبختانه اوضاع قم آن طور که شما ترسیم کرده اید نیست و بحمدالله علیرغم برخی کاستی ها همچنان شهری ارزشی و ولایتمدار بوده و در بسیاری ازموارد پیشتاز دفاع از حریم اهل بیت (ع) و آرمان های اسلام و انقلاب بوده و هست. سکوت فعلی قم در مقابل شما بخاطر تعطیلیتابستانی حوزه های علمیه است و الا خود خروش حوزه را در دفاع از حریم مرجعیت به چشم می دیدید. آمار های کذایی را هم  به رخ نکشید .  بسیاری از ناهنجاری هایی که متاسفانه در شهر شما و کرج و.. تبدیل به هنجار شده  خوشبختانه هنوز در قم جرم شمرده می شود . بخشی از جرائم و مفاسد قم همان هایی هستند که در شهرهای مورد اشاره نه تنها جرم به حساب نمی اید که قبح خود را از دست داده و جزئی از فرهنگ و آداب به حساب می اید . وانگهی - تفاوت سطح فرهنگی را از ظاهر شهرها هم می شود فهمید . شما ظاهر قم را با ظاهر آن شهرها که متاسفانه در فساد غرق شده اند را یکی حساب می کنید ؟ ضمنا ، آمار مورد ادعا مربوط به بالا بودن کشف جرم است نه خود جرم وبا توجه به آنچه در سطور بالا گفته شد  تفاوت ظریف این دو بر انسان های بی غرض پوشیده نیست . یادمان نرود که بر خلاف برخی دوستان ، دشمن بخوبی حساسیت قم را دریافته است . شما که به ظاهر دوست هستید چرا در آن نامه کذایی اشاره به این نکرده اید که چه تعداد باندهای دختران فاسد در قم دستگیر شده اند که  طبق برنامه سازماندهی شده  از شهرهای هم جوار با اتوبوس به قم اعزام می شدند ودر برابر پولی که می گرفتند ماموریت داشتند  فقط در خیابان های قم تردد کنند و هنجار شکنی نمایند ؟ چرا اشاره نکرده اید ؛ قم از نظر جغرافیایی در موقعیت استراتژیک قرار داشته و گذر گاه بیش از 18 استان کشور بوده و در خط مقدم تهاجم بیرحمانه مواد مخدر قرار دارد ؟ چرا نگفته اید سرمایه گذاری دشمن  در قم بیشتر از سایر شهرهاست ؟ از شما و آن همه ادعایتان بعید می دانم  از چنین مسائلی بی اطلاع باشید . اگرچنین باشد برخوردهای گزینشی با قم چه معنایی دارد ؟ مراجع را زیر سوال برده اید که چرا وضع قم اینگونه و آنگونه است ؟ اولا   ؛در دلسوزی شما شک دارم . ثانیا ،  مگر خود رسول الله (ص) و امیر المومنین (ع) حتی در زمان حکومتشان موفق شدند به همه  اهدافشان رسیده و تمام مردم را هدایت کنند ؟ مگر کار به جایی نرسید که علرغم تمام تلاش ها و خون دل خوردن ها ، خداوند به پیامبرش خطاب فرمود : بیش از این غصه هدایت مردم را نخورد و او فقط مامور ابلاغ پیام الهی است ؟ آیا گناه انحراف اکثریت مردم از اصول اسلام ناب ، پس از پیامبر بر دوش آن بزرگوار است ؟آیا تنهایی و غربت ائمه (ع) دلیل بر نعوذ بالله ، کم کاری ، بی مسئولیتی و مردم نداری آنان بوده است . نمی خواهم مقایسه کنم ولی برای روشن شدن مطلب می گویم ،مردم با آن  بزرگواران که معصوم بودند و برگزیده خداوند انطور رفتار کردند چه برسد به نائبان انها که انسان های معمولی بیش نیستند .و البته که مردم ارزشمدار و ولایتی ایران بخصوص حرم اهل بیت   " قم "علیرغم سیاه نمایی های شما ، هرگز ، ذره ای  از اصول  ناب و آرمانهای دینی و انقلابی خود کوتاه نیامده و نخواهند آمد.

پر واضح است ساحت مراجع بزرگوار شیعه ، بخصوص حضرت آیت‌ا... العظمی مکارم شیرازی که عمری را چه در عصر ستمشاهی و چه در نظام مقدس جمهوری اسلامی در دفاع از اسلام و آرمان‌های انقلاب ، ترویج فرهنگ دینی و مبارزه با کج روی ها و انحرافات گذرانده و همواره پشتوانه‌ای مقتدر برای ولایت فقیه و رهبری نظام اسلامی بود‌ه‌اند از اینگونه سخنان پوچ و بیهوده مبرا بوده و بدون تردید ابر‌های فتنه نخواهد توانست مانع نورافشانی روز افزون مرجعیت پرتوان شیعه گردد. استقلال حوزه و مراجع معظم از اصول انکار ناپذیری است که همواره مورد تاکید حضرت امام (ره) و تایید مقام معظم رهبری (مد ظله العالی ) بوده و همین امر زمینه را برای نظارت مقتدرانه ومسئولانه آنان بر کلیه شئونات کشور و مراقبت از عدم انحراف مسئولان از اصول اسلام و انقلاب را فراهم کرده و خواهد نمود .                                                                 

 

 

 



مسعود صفی یاری ::: پنج شنبه 87/6/21::: ساعت 11:16 صبح نظرات دیگران: نظر

راستش می خواستم مطلبی رو راجع به گستاخی و بی نزاکتی محمد نوری زاد بنویسم . فعلا میسر نشد . اما چند تا نکته ای که در قسمت نظرات وبلاگ نوری زاد نوشتم رو فعلا بخونید تا بعد ....

آقای نوری زاد
پیوندتون مبارک
تو این ماه رمضونی خوب سفره ای چیدی برای بعضیا ....
خوب تو هم مثل رفقای دیگت صریح بگو از گذشتمون پشیمونم و ......
اون نامه کذایی اینو می رسونه
انقدر هم از امام دم نزن که مطمئنا روح اون بزرگ مرد از این کارات آزرده شده . از رهبری هم مایه نذار که ایشون در رابطه با مراجع معظم نهایت احترام و قداست رو قائله و اتفاقا بر خلاف فکر کوتاه و مغز کوچک تو برزگترین پشتوانه مراجع و تقویت کننده این نهاد مقدس است
تو فکر خودت باش ... شب های قدر نزدیکه ....
راستی ... انقلابی بودن ملاک نیست ... انقلابی ماندن ملاکه.....

 آقای نوری زاد :
اولا : شما نماینده افکار عمومی نیستی هر چند مدعی آن شده ای.
دوم اینکه :من حذرک کمن بشرک
سوم اینکه : مراقب ماه رمضونت باش . بی موقع افطار نکن مخصوصا با لجاجت های نفسانی
چهارم اینکه : یوسف فروشی تا چه بخری
پنجم : وقتی اینایی که دورت جمع شدن و برای این کار ناشایست نعریف و تمجیدت می کنن پراکنده شدن تو خلوت خودت کمی فکر کن .... بعدش هم شهامت عذر خواهی و داشته باش
ششم : اینقدر بین خودت و طیف متدین جامعه . روحانیت و مراجع دیوار نکش که ..ثم کان عاقبه الذین اسائوا السوا ان کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزئون ..
هفتم : از اینکه باعث شدی عقده بعضی ها باز بشه و جاده صاف کن افراد مغرض و معاند شدی که حالا با خیال راحت هر انچه دلشون می خواد تو سایت ها و نشریات نسبت به روحانیت و مراجع بگن و بنویسن خوشحال نشو که تو هم شریک و هم بانی گناه همه آنهایی .... شاید خودت بعدا توبه کنی اما این جو مسموم رو می خوای چکار کنی ؟گناه دیگران رو چطور میشوری ؟
هشتم : خدایی هست . قیامتی هست . حساب و کتابی هست و باید در برابر این حرمت شکنی آشکار وجومسموم پاسخ گو بود .
دهم : اتفاقا آقای مکارم از جمله مراجع نواندیش . آگاه به زمان . انقلابی و دارای ارتباطات قوی با مردم و جوانان بوده و هست . هسته های اولیه انقلاب با کتاب های ایشان و بخصوص مجله مکتب اسلام که تنها مجله مکتبی در زمان طاغوت بود شکل گرفت .
یازدهم : قاعدتا باید ما مقلد باشیم نه اینکه توقع داشته باشیم حضرات مراجع آنگونه باشند که ما می گوییم . موضع گیری های آقای مکارم در رابطه با اختلاط دختر و پسر . به رسمیت شناخته شدن اسراییل و تقویت عفت و حجاب در جامعه دقیقا منطبق بر اموزه ها و اصول دینی و انقلابی و ناشی احساس مسئولیت ایشان بوده است . هر چند شاید به مذاق شما و بعضی از دولت مردان که متاسفانه با شعار دولت اسلامی سر کار امدند خوش نیاید .... مهم خوشایند خداوند و امام زمان است نه خوشایند دولت مردان ... آنان نیز خود دانند وخدای خویش هرچند در برابر وجدان خویش . افکار متدینین . خانواده شهدا و خون پاک شهدا نیز باید پاسخگو باشند که چرا این مقدار در رابطه با مسائل فرهنگی تسامح وتساهل می کنند .                                                                                                     

شما که حرمت علما را با بی ادبی تمام شکستید لاقل حرمت حضرت معصومه (ع)را نگه می داشتید . اوضاع قم را با شهرهایی مثل کرج از نظر فرهنگی مقایسه کردن دلیلی دیگر بر نادانی و یا غرض ورزی شماست . شما که شمشیر را از رو بسته اید جهت اطلاع دیگرانی که اراجیف شما را خوانده اند عرض کنم که آمار های کذایی را به رخ نکشید . بسیاری از ناهنجاری هایی که در شهر شما و کرج و.. تبدیل به هنجار شده خوشبختانه هنوز در قم جرم شمرده می شود . بخشی از جرائم و مفاسد قم همان هایی هستند که در شهرهای مورد اشاره نه تنها جرم به حساب نمی اید که قبح خود را از دست داده و جزئی از فرهنگ و آداب به حساب می اید . وانگهی - تفاوت سطح فرهنگی را از ظاهر شهرها هم می شود فهمید . شما ظاهر قم را با ظاهر آن شهرها که متاسفانه در فساد غرق شده اند را یکی حساب می کنید ؟
یادمان نرود که دشمن بخوبی حساسیت قم را دریافته است . شما که به ظاهر دوست هستید چرا در آن نامه کذایی اشاره به این نکرده اید که چه تعداد باندهای دختران فاسد در قم دستگیر شده اند که طبق برنامه سازماندهی شده از شهرهای هم جوار با اتوبوس به قم اعزام می شدند ودر برابر پولی که می گرفتند ماموریت داشتند فقط در خیابان های قم تردد کنند و هنجار شکنی نمایند ؟ آماری هم که می گویید آمار کشف جرم است نه آمار جرم...
مراجع را زیر سوال برده اید که چرا وضع قم اینگونه و آنگونه است ؟ اولا در دلسوزی شما شک دارم . دوما - مگر خود رسول الله (ص) و امیر المومنین (ع) حتی در زمان حکومتشان موفق شدند به تمام اهدافشان برسند و تمام مردم را هدایت کنند ؟ مگر کار به جایی نرسید که خداوند به پیامبرش خطاب فرمود : بیش از این غصه هدایت مردم را نخورد و او فقط مامور ابلاغ پیام الهی است ؟ مردم با آن بزرگواران که معصوم بودند و برگزیده خداوند انطور رفتار کردند چه برسد به نائبان انها که انسان های معمولی بیش نیستند . من هرچه بیشتر نامه شما را می خوانم به کم خردی تان بیشتر واقف می شوم . از خوانندگان گرامی عذر می خواهم . با هرکس باید با ادبیات خودش سخن گفت.



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 87/6/17::: ساعت 11:42 عصر نظرات دیگران: نظر