سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از نشانه های فقه، بردباری و دانش و سکوت است . سکوت دری از درهای حکمت است . سکوت، محبّت می آورد و راهنمای هر گونه خیری است [امام رضا علیه السلام]

                                               گریه و سکوت حضرت زهرا

پس از زدن پرده و نشستن حضرت زهرا(ع) یک‏مرتبه سکوت را شکست و ناله‏اى جانسوز سر داد که یک‏مرتبه همه مسجد به گریه در آمدند: «انّت انّةً اجهش لها القوم بالبکاء».

مجلس منقلب شد و همه گریه سر دادند. سپس مهلت داد تا همهمه‏ها تمام شد و فریاد مردم ساکت شد و سپس شروع به خطبه کرد. «ثم امهلت طویلاً حتى سکنوا من فورتهم ثم قالت».

نکته مهم این است که بدانیم چرا حضرت در هنگام آمدن به مسجد گریه نکرد؟ چرا هنگام زدن پرده آرام بود؟ و چرا پس از آن ناله سوزناک ناگهان آرام شد؟ در حالى که مهاجران و انصار هنوز گریه مى‏کردند و روشن است که طبیعت زنان رقیق‏تر است و طبعا باید او بیش از دیگران به گریه ادامه مى‏داد و چون دختر پیامبر(ص) بود باید گریه‏اش شدیدتر و بادوام‏تر از تمامى گریه‏ها بود اما چرا یک‏مرتبه گریه را تمام کرد و زمان زیادى منتظر ماند تا دیگران نیز سکوت کنند و از گریه دست بردارند؟ این کارها براى چه بود؟

به نظر مى‏رسد که حضرت مى‏خواست با همین راه رفتن به گریه و سکوت به موقع، تسلط خویش را بر احساسات و عواطف خود نشان دهد و بیان کند اگرچه پدرى عظیم‏الشأن را از دست داده که همه عالم را داغدار کرده است به گونه‏اى که خود او در جاى دیگر فرموده است:

«صُبَّت علىَّ الدَّهر مصائبَ لو صبّت على الایام صرن لیالیا؛

آنقدر مصیبتهاى زیاد و شدیدى روزگار بر من فرود آورد که اگر بر روز این گونه مصیبت وارد مى‏شد تار مى‏گشت.»

و اگرچه او زن است و براى زن تاب تحمل مشکلات و مصائب مشکل‏تر است و اگرچه فغان اختیارى نیست ولى او مى‏خواهد شجاعت، شهامت، تسلط بر خویش را کاملاً به نمایش بگذارد و بگوید در حالى که همه مصیبت‏زده‏اید، من مى‏توانم لحظه‏اى گریان و لحظه‏اى ساکت باشم، مى‏توانم باوقار و باابهّت راه روم و مى‏توانم در اوج گریه همگان آرام گیرم.

                                                                                                          ادامه دارد



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 87/3/12::: ساعت 9:11 صبح نظرات دیگران: نظر

                                          گام های استوار برای دفاع از حقیقت
او چنان با ابهت راه رفت که گفتند: «ما تخرم مشیتها مشیة رسول‏اللّه‏؛(1)راه رفتن او از راه رفتن رسول خدا هیچ کم نداشت». گویى پیامبر اکرم(ص) است که چنان باوقار، بدون اضطراب، بااطمینان و آرام گام برمى‏دارد.وقتى بر ابوبکر وارد شد که او در جمع مهاجران و انصار و سایر مسلمانان قرار گرفته بود، حضرت زهرا(ع) به صورت فردى و تکى وارد نشد تا حکایت از عاطفى بودن و احساساتى بودن حرکت وى کند بلکه «فى حفدتها و نساء قومها».
در میان جماعتى از یاران و اعوان و خویشان خود وارد مسجد شد، و با لباسى بلند که تا روى پایش را گرفته بود به طورى که هنگام راه رفتن گاهى پایش را روى لباسش مى‏گذاشت (تطأ ذیولها).این گونه راه رفتن بیشتر براى این بود که نشان دهد حرکتش و ورودش به مسجد ناشى از احساسات و هیجان و عواطف فقدان پدر نیست بلکه حرکتى است از روى شعور و آگاهى بر اساس تصمیم قبلى و براى بیان هدفى بسیار مهم.
طبعا مردم داغدار و عزادار وقتى زهرا(ع) و گروه زنان را دیدند که به مسجد مى‏آیند براى آنان مکانى را اختصاص دادند و پرده‏اى کشیدند تا آنان نیز به نوبه خود براى پیامبر(ص) عزادارى کنند: «فضربت بینها و بینهم ریطة بیضاء» پرده‏اى سفید براى آنان زده شد. ولى در ذهن مسلمانان پرسشى خلجان کرد که این وقت چه وقت آمدن زهرا(ع) به مسجد است؟ آیا مصیبت فوت پدر او را به مسجد کشانده است؟ آیا خاطره و سخنى از پدرش را به یاد آورده است؟ چرا او آرام و بى‏سر و صدا و حتى بدون گریه و احساسات شدید که با تمامى زنان همراه است بلکه همراه با آرامش کامل و وقار وارد شد؟ چرا چنین باوقار همانند پدر بزرگوارش گام برداشت؟  

                                                                                                                    ادامه دارد



مسعود صفی یاری ::: جمعه 87/3/10::: ساعت 9:33 عصر نظرات دیگران: نظر

                                                      این الفاطمیون؟

فاطمیه ای ها در این روزها و شبها حال و هوای دیگر ی دارند ، بیرق های عزا برافراشته شده وبرنامه های هیئت ها، مساجد ، تکایا و حتی روضه های خانگی در عزای مادر پهلوشکسته زینب (س) به اوج خود رسیده و هر چه به روز شهادت نزدیکتر می شویم دل ها بیشتر شکسته تر می شوند . دیگر حتی آنها یی هم که زیاد اهل هیئت و روضه هم نیستند خودشان را با این فضا تطبیق داده و برتامه های شاد و عروسی هایشان را به احترام خانم فاطمه زهرا (س) به بعد از فاطمیه موکول کرده اند . اما مثل اینکه برخی مسئولین از این قافله عقبند ، فکر کنم گرفتاری های روز مره و اشتغالات اجرایی بکلی از یادشان برده که آنها با شعار" دولت اسلامی "از مردم رای گرفتند . اما اصل مسئله،  روز جمعه دهم خرداد تلویزیون فقط گوشه ای کوچک و لحظه ای کوتاه از  صحنه رقص و پایکوبی  دسته جمعی مشمئز کننده ای را پخش کرد . گزارش ها از سنندج حاکی است این پایکوبی ها تا پاسی از شب همچنان ادامه داشته است.این رقص و برنامه های دیگری که ما فعلا اطلاع نداریم  به افتخار حضور سفرای کشورهای خارجی به همراه خانواده در شهر سنندج توسط سازمان ایران گردی و جهان گردی کشوروبا حضور استاندار کردستان و مسئولین محلی تدارک دیده شده بود . سازمان ایرانگردی و جهانگردی قبلا هم از این دسته گل ها به آب داده و آخرین افاضه رییس این سازمان تمسخر حکم شرعی حجاب بود . مایه تاسف و تلخکامی است  که یکی از  مهمترین و حساس ترین  دستگاه های فرهنگی کشور که اتفاقا بیشترین اعتبارات فرهنگی را نیز به خود اختصاص داده و قاعدتا باید بر صدور انقلاب اسلامی و نشر فرهنگ دینی در اقصی نقاط دنیا اصرار بورزد چنین منفعل عمل می کند. نکند باب تساهل و تسامح که در دوران دوم خرداد در وزارت ارشاد حاکم بود  این بار در سازمان ایران گردی و گردشگری آن هم با هزینه بیت المال مسلمین گشوده شود .

آقای معاون :

مارا به خیر تو امید نیست شر مرسان

 



مسعود صفی یاری ::: جمعه 87/3/10::: ساعت 9:18 عصر نظرات دیگران: نظر

                                                 فاطمه (س)پس از پیامبر(ص) 

پیامبر اکرم(ص) از دنیا رفت و اولین خلیفه پس از وى با مشورت و صلاح‏دید اطرافیان تصمیم گرفت فدک، قریه آباد و پر محصول را از حضرت زهرا(ع) بگیرد تا به گفته خودشان آن را در راه تأمین مخارج جنگ مصرف کنند زیرا پیامبر اکرم(ص) تا آخرین لحظه حیات بر اعزام لشکریان به سرحدّات اصرار داشته و علاوه بر آن، گروه‏هایى از داخل نیز سر به شورش برداشته‏اند و باید هزینه این لشکریان فراهم شود و فدک مال چشمگیرى براى این اهداف است.

اما در واقع و در باطن امر هدف آنان خالى کردن دست حضرت زهرا(ع) و حضرت على(ع) از مال و اموال دنیایى بود تا با فقر مالى کاملاً خلع سلاح شوند و هیچ خطرى براى حکومت نوپاى آنان نداشته باشند و حکومت بتواند با صبر و تأمل پایه‏هاى خود را مستحکم کند.

مردم نیز، خبر از باطن امور ندارند و آنچه را که در ظاهر مى‏بینند، حکومت نوبنیادى است که با مشکلات بسیارى مواجه است و نیاز به کمک مالى دارد و از طرفى خانواده کوچک حضرت زهرا(ع) و حضرت على(ع) را خانواده‏اى زاهد، کم‏هزینه و پرتلاش مى‏بینند که نه تنها نیازى به مال دنیا و پر کردن جیب ندارند که کاملاً از آن بیزار بوده‏اند.

حضرت زهرا(ع) در بین توده مردم از خانواده‏اى است که بیشترین فداکارى را در راه اسلام کرده‏اند و طبعا مردم انتظار دارند که باز همان فداکاریها را و بیشتر از آن را انجام دهند و نه تنها از حکومت نوپاى اسلام مالى طلب نکنند بلکه اموال خود را همچون گذشته و حتى بیشتر از آن در اختیار حکومت اسلامى قرار دهند و خلیفه را به جهت حفظ نظام اسلامى از انحطاط و هجوم دولتهاى مستکبر و پرتوان به مدینه را یارى دهند، در چنین جوّى اگر او بخواهد انحرافات را بیان کند، گوش شنوایى وجود ندارد و سخنان او را بر امور دیگرى حمل مى‏کنند. خصوصا اگر وسایل تبلیغاتى در اختیار طرف مقابل باشد.

در چنین جوّى بیان انحرافات خلیفه از مسیر اسلام بسیار سخت است و با شدیدترین وجه پاسخ داده مى‏شود و مردم نه تنها مسیر حکومت و خلافت را منحرف شده تشخیص نمى‏دهند بلکه مخالفت با خلیفه را انحراف از خط صحیح و ناشى از درک نکردن اوضاع و شرایط جدید و توجه نداشتن به توطئه‏هاى روم و ایران و تازه مسلمانانِ منتظر فرصت، و منافقان داخلى، مى‏دانند.

به همین جهت حضرت زهرا(ع) که مى‏خواهد جوّشکنى کند اول باید مقام علمى، ادراکى، عقل و درایت، تسلط کامل خویش بر احساسات خود را بر همگان ثابت کند. شرایط موجود و شرایط گذشته را با عقل و درایت براى مردم بیان کند تا به ناآگاهى از شرایط متهم نشود. توحید و نبوت و ... را توضیح دهد و هدف را بیان کند تا دنیاخواه معرفى نشود و در ضمن این امور انحرافات خلیفه را مطرح کند و بر انحرافى بودن آنها اصرار بورزد تا مردم متوجه انحراف بشوند. لذا کیفیت به مسجد رفتنش به گونه خاص بود. طرز لباس پوشیدن، طرز ورود، گریه و ناله‏اش، و نحوه خطبه‏اش، همه و همه خاص بود تا بتواند با یک خطبه به هدف والایى که در نظر داشت برسد. اگرچه در آن زمان به آن اهداف نایل نشد ولى با مرور زمان حقانیت زهرا(ع) و انحرافات آنان روشن شد.

                                                                                                                                               ادامه دارد



مسعود صفی یاری ::: جمعه 87/3/10::: ساعت 2:21 صبح نظرات دیگران: نظر

به نام او که به انسان علم آموخت
منتشر شد :
55 گام به سوی تفاهم زن و شوهر
(نگاهی آسیب شناسانه و کاربردی به روابط زن شوهر)
نوشته : مسعود صفی یاری
انتشارات اشک یاس

این کتاب در دو بخش کلی با عنوان بایدهای زندگی زناشویی و نبایدهای زندگی زناشویی تنظیم شده است .
 برخی از موضوعات مورد بحث عبارتند از :

حاکمیت دین در خانه

 عفّت و پاکدامنی

احترام به خویشاوندان همسر

 پذیرش ریاست مرد

چ عشق و محبت

تنش­زدایی مدبّرانه

 نشاط و شادمانی

 اعتماد به همدیگر

توجه به نیازهای جنسی 

توجه به تفاوت‌های ذاتی همسر

کنار آمدن با مسائل شغلی

گام‌های طلایی برای تفاهم همسر

 تفکر سیاه و سفید

کدام گربه؟! کدام حجله ؟

 



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 87/3/1::: ساعت 9:28 عصر نظرات دیگران: نظر

                                                                          کار زیربنایی

کی می‌گه در قم کار زیر بنایی نمی‌شه؟ پس این همه کار چیه؟ وقتی تو و امثال تو چشم دیدن این همه کار زیربنایی رو ندارین چرا بیخودی به این و اون تهمت و بهتان می‌زنین؟!

مگه نمی‌بینین یه شهردار می‌آد به بهانه طرح توسعه شهر خونه‌های مردم خراب می‌کنه و دیگری می‌آد بجای اون خونه‌ها و مغازه‌ها پاساژ درست می‌کنه! لابد یکی دیگه هم می‌آد پاساژ و خراب می‌کنه دوباره بجاش خونه می‌سازه!

یه شهردار می‌بینه خیابون بزرگه، پیاده‌رو کوچک، کلی هزینه می‌کنه ازعرض خیابون کم می‌کنه تا پیاده رو عریض بشه که شهروندان محترم راحت‌تر رفت و آمد کنن و زن و مرد این همه تنه به تنه هم نزنن، دیگری می‌آد همون پیاده‌روُ کوچک می‌کنه و خیابون رو بزرگتر.

یه شهردار می‌آد برای رفاه مردم و راننده‌ها میدون شهر را کوچکتر می‌کنه ودیگری می‌آد هزینه می‌کنه و دوباه فلکه رو به حال اولش بر‌می‌گردونه...

یه شهردار می‌آد می‌گه می‌خوام زیباترین و بلندترین میدون در نقطه مرکزی قم درست کنم، فضای سبز و آب‌نماهای قشنگ میدون رو به هم‌ می‌زنه و دیوار مکعبی بدقواره وسط میدون می‌سازه که به هرچیزی شبیهه جز میدون.

یکی می‌آد سنگفرش‌های کنار خیابونها را می‌کنه درخت می‌کاره دیگری درختها رو می‌کنه جاش رو چنان آسفالت می‌کنه که دیگه کسی جرأت درخت‌کاری در اونجا رو نداشته باشه، بعدش هم می‌گه ایها‌الناس خیالتون تخت که من ده برابر این درختها رو تو بوستان شهر می‌کارم!

یکی می‌آید می‌گه می‌خوام رودخونه رو سامان دهی کنم و کلی پول خرج می‌کنه تا تو رودخونه فضای سبز درست کنه دیگری می‌آد می گه می‌خوام روی رودخونه رو بپوشونم و یه صحن جدید بسازم.

خلاصه اینکه یکی درست می‌کنه یکی خرابش می‌کنه و یکی دیگه خرابش می‌کنه که دیگری درستش کنه

دیگه نگی توی قم کار زیربنایی نمی‌شه!!!



مسعود صفی یاری ::: جمعه 87/2/20::: ساعت 8:0 عصر نظرات دیگران: نظر

                                                                             نوآوری در تبلیغات دینی 

در تبلیغ مبانی دینی تنوع، جذابیت، رعایت مقتضای حال و علم به زمان یک اصل است، این اصل به روشنی در قرآن کریم دیده می‌شود. قرآن در ابلاغ پیام الهی از ابزارهای مختلفی به تناسب، استفاده کرده است از جمله موعظه، جدل، تشویق، انذار، نصیحت، نرمش و قاطعیت.

این اصل در سیره تبلیغی معصومین(ع) هم واضح است. امام علی(ع) گاهی خطابه‌های کوبنده و غرّا ایراد می‌کردند و گاهی بسیار عمومی و ملایم بودند. زمانی روی منبر سخن از حکم خدا می‌گفتند و گاهی در بازار چهره به چهره یا به صورت خطاب برای هدایت، مردم رانسبت به مراعات حدود الهی متذکر می‌شدند. گاهی سخنرانی رسمی داشتند و زمانی از سبک کلاس‌داری برای هدایت مردم استفاده می‌نمودند. در مواردی از مناظره و مباحثه بهره می‌بردند و وقتی دیگر خود را در اختیار پرسشگرانی قرار می‌دادند که جویای هدایت بودند و با حوصله تمام به سؤالات آنان جواب می‌دادند امروز نیز باید در تبلیغ مبانی دینی و اعتقادی از رایج‌ترین شیوه‌ها بهره برد. استفاده از یک سبک و یک شیوه ظلم در حق مخاطب بوده و تاثیرگذاری چندانی نخواهد داشت.

مخاطب امروز با مخاطب دیروز تفاوت دارد. به تعبیر مقام معظم رهبری مگر 20 سال قبل وضعیت مثل امروز بود، نسل امروز نسل پرسشگر است،‌سخنان یک طرفه را بر نمی‌تابد او می‌خواهد نظر خویش را هم مطرح و در معرض بحث بگذارد. لذا شرح صدر در تبلیغ دینی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. مبلغ دینی باید چنان آستانه تحمل خود را بالا و ظرفیت شنیدن و دیدن را در خود ایجاد کند تا قادر باشد با مخاطب ارتباط برقرار کند.

باید باور کنیم سطح اطلاعات مخاطبین بالا رفته و دامنه نفوذ دشمن نیز بیشتر شده است.

اینترنت ابزاری است که در واقع دنیا را به یک دهکده جهانی تبدیل کرده و انقلابی در ارتباطات ایجاد نموده است. بسیاری از جوانان و نوجوانان ما ساعت‌های قابل توجهی از وقت خویش را در دنیای مجازی اینترنت سرگردانند ودر خلأ سایت‌های مفید و ارزشی در دام سایت‌ها و باندهای فاسد و مخرب می‌افتند. هزاران سایت فارسی‌زبان هماهنگ و هم نوا باورهای دینی و اخلاقی ما را مورد هجمه قرار داده و بنیان‌های اعتقادی جوانان را تخریب کرده و فرهنگ پوچ و فاسد غربی را در دل و جان آنان نفوذ می‌دهند. در این شرایط آیا رواست شبکه تبلیغی ما از این ابزار بی‌بهره باشد؟

بدیهی است در این شرایط با اکتفا نمودن به سبک‌های سنتی منبر و کلاس راه به جایی نخواهیم برد.

امروز اینترنت باید به لوازم ضروری و اولیه در تبلیغ دینی تبدیل شده و هر مبلغ و مدرسی خود راملزم به استفاده از آن و بهره‌گیری تبلیغی از آن بداند. منطقی نیست کسی مدعی تبلیغ دین باشد ولی با ابزارهای روز بیگانه باشد.

چرا اطاق‌های گفتگو(چت) را ما در اختیار نگیریم؟ چرا از این فرصت مغتنم ما بهره نگیریم؟!

چرا هر طلبه‌ یک وبلاگ غنی وقوی نداشته باشد؟ اگر چنین شود شور انقلابی معارفی و اخلاقی در اینترنت رخ خواهد داد و عنان این پدیده حساس و مؤثر از دست مغرضین و مفسدین خارج خواهد شد.

دنیای کفر سرمایه‌گذاری هنگفتی برای راه اندازی سایت‌های فارسی و عربی زبان نموده و طی آن باورهای دینی و اعتقادی مسلمانان را مورد هجمه  وسیع و گسترده قرار داده و با ترویج شبهات و القائات مسموم، پایه‌های فکری،‌ عقیدتی و اخلاقی آنان را سست می‌نماید. آیا وقت آن نرسیده، از لاک دفاعی بیرون آمده و به جای انفعال روش فعال را برگزیده و با تأسیس و راه‌اندازی سایت‌هایی به زبان‌های روز دنیا تشکیل اطاق‌های کنفرانس و گفتگوهای علمی به ترویج احکام نورانی اسلام ناب محمدی(ص) و آگاهی بخشیدن به میلیون‌ها انسان شیفته حقیقت بپردازیم؟!

مگر نه اینکه شیوه تبلیغی ما بر اساس «طبیب دوار علی طبه» باید استوار باشد.

هرگز نباید در انتظار بنشینیم تا دیگران ما را دعوت کرده و به سراغ ما بیایند بلکه با تأسی به سیره نورانی امیرالمؤمنین(ع) همچون پزشکی که در جستجوی بیمار می‌باشد حرکتی نوین و زیربنایی را شروع کرده و پرچم هدایت و اصلاح را به دوش بگیریم. بدیهی است برای موفقیت باید ابتدا دردها را دقیق بشناسیم و سپس نسخه متناسب با آن را ارائه دهیم ارائه یک نسخه کلی برای همه بیماران خطا است.

حوزه علمیه مسئول دین مداری جامعه و دین‌دار کردن مردم است آن هم در شرایطی که آداب و سنن، رفتار و نگرش‌ها لحظه به لحظه در حال تغییر و تحول است و مسائل مادی، اشتغالات فکری، مشکلات زندگی و بحران‌های روحی معنویات را تحت الشعاع خود قرار داده است.

اگر دیروز امکان تکثیر شبهات و گسترش آن نبود امروز اینترنت و ماهواره و امپراطوری رسانه‌ای غرب با تمام قوا به میدان آ‌مده و تضعیف بنیه اخلاقی و اعتقادی جامعه اسلامی به خصوص جوانان را هدف قرار داده و با سرعت و شتاب پیش می‌آید.

تلفن همراه کارکرد اصلی خود را از دست داده و بیشتر از دریچه فرهنگی و تربیتی قابل تأمل و مطالعه است تا فنی.

اگر در گذشته به کنترل دستگاه‌های CD، ماهواره، نوارهای مبتذل کاست و فیلتر گذاری اینترنت می‌بالیدیم امروز زمینه‌ای برای کنترل نمانده است.

فیلتر‌شکن‌ها به آسانی فیلترهای اینترنت را در می‌نوردند، بلوتوث‌های مستهجن و غیر اخلاقی در کوتاه‌ترین زمان و با کم‌ترین هزینه از طریق تلفن‌های همراه در اختیار جوانان و نوجوانان کم سن و سال قرار می‌گیرد.

«موسیقی رپ» ذهن فرزندان ما را اشغال کرده و آ‌نان را به ابتذال و بیهودگی کشانده و همچون مار خوش خط و خالی در بدنه فرهنگی ما نفوذ کرده است.

فرقه‌های انحرافی به خصوص وهابیت و بهائیت و همچنین مبلغین مسیحیت با سرمایه‌گذاری کلان و استفاده از تمام قدرت و با برنامه‌ کاملاً حساب شده و علمی به میدان آمده و جوانان معصوم و پاک این سرزمین را به سوی خود فرا‌می‌خوانند.

اینجاست که ضرورت تحول اساسی در نگرش تبلیغی حوزه علمیه به روشنی خود را نشان می‌دهد. تحول با سرعتی مضاعف که به تعبیر رهبری هم جبران عقب‌ماندگی‌های گذشته را بنماید و هم متناسب با تحولات زمان پیش‌رفته و به مسئولیت خطیر خود عمل نماید.

در پایان یک بار دیگر این فراز از سخنان رهبر معظم انقلاب مدظله‌العالی را مرور می‌کنیم بدیهی است این سخنان مسئولیت مدیران محترم حوزه و همچنین علما و طلاب گرانقدر را صد چندان می‌کند.

«بسیاری از پیشنهادها و نظرات که راجع به حوزه بوده محقق نشده است ... کار در حوزه زیاد شده اما آنچه باید بشود صد برابر آن کاری است که تا حال شده و این صد برابر را می‌شود انجام داد به شرطی که ...»



مسعود صفی یاری ::: پنج شنبه 87/2/19::: ساعت 8:0 عصر نظرات دیگران: نظر

                                                                     طلبه، اشتغال و رسالت حوزه

هر سال با اعلام پذیرش حوزه  علمیه هزاران جوان و نوجوان علاقمند و با انگیزه با نگاهی آرمانی وارد حوزه شده و از بین مسیرهای متعددی که در پیش رو دارند مسیر نورانی و پر برکت تحصیل علوم دینی را انتخاب می‌نمایند.

برنامه ریزی باید به گونه‌ای باشد که با گذشت زمان اشتیاق و انگیزه‌ آنان به ادامه تحصیل و طی نمودن مراحل درسی حوزوی افزون شده و با طیب خاطر خود را به سطوح بالاتر علمی ومعرفتی نزدیک‌تر نمایند.

یک طلبه در بدو ورود چند سالی را تحت پوشش مدارس تحت برنامه که از انضباط ومقررات جدی‌تری برخوردار است می‌گذراند. پس از طی این دوره که به آن دوره مقدمات می‌گویند وارد دوره سطح می‌گردد. ورود به دوره سطح ویژگی‌های خاصی والبته حواشی گوناگونی دارد.

اولا: دوره سطح دوره آزاد و به تعبیری انتخابی است. و دیگر اینکه از چهار چوب و معیارهای بسته و منضبط مدارس خبری نیست. طلبه صرفا در موضوع حضور در جلسات درسی و امتحانات باید جوابگو باشد.

ثانیا: معمولا در این سن و سال طلاب ازدواج کرده و مسؤولیت همسر و احیانا فرزندان به دوش او می‌افتد. در این شرایط او می‌‌بیند با شهریه حوزه حتی از عهده اجاره خانه نیز بر نمی‌آید. لاجرم به فکر اشتغال می‌افتد تا از طریق آن مخارج زندگی اقساط، اجاره و ... را تأمین کند.

ورود طلبه به بازار کار تبعاتی دارد:

1ـ وقت، انرژی،‌علائق و توانایی او بجای اینکه در درس وبحث و در راستای پیشرفت علمی او استفاده شود در مسیر شغلی مصرف می‌گردد.

2ـ سرمایه گذاری چندساله حوزه کاملا ابتر می‌ماند بخصوص اگر شغل انتخاب شده در راستای ماهیت حوزوی او نباشد.

3ـ اگر طلبه در شغل انتخابی مهارت و تخصص لازم را نداشته باشد ضربه مهلکی هم به نظام طلبگی و هم بر عرصه اجرای شغل مربوطه وارد می‌کند.

4ـ برخی از طلبه‌ها پس از چند سال اشتغال در خارج از حوزه به دلایلی از جمله قطع ارتباط کامل با حوزه با قطع شهریه و یا مسایل شخصی تصمیم به بازگشت به ماهیت حوزوی خود گرفته و مجددا به عرصه دروس حوزوی باز می‌گردند، بدیهی است پس از سال‌ها دوری از نظام درسی حوزه و فاصله گیری از درس و بحث دیگر شور و شوق اولیه در آنها نیست وعملا نمی‌توانند قدم‌‌های مؤثری در این راستا بردارند.

چنانچه ذکر گردید به لحاظ شرایط سخت معیشتی، تورم بالا و بالارفتن سطح زندگی، طلاب به ناچار جذب مشاغل وفعالیت‌های جنبی می‌شوند. آن هم معمولا در شرایطی که هنوز از نظر پایه‌های تحصیلی و علمی استحکام لازم را نیافته‌اند.

ازسوی دیگر بسیاری از مشاغل طلاب با رشته تحصیلی و حتی ماهیت طلبگی آنان تناسب ندارد. لذا باید در این مورد تأملی جدی نمود. از سویی نیاز قطعی طلاب به کار برای تأمین حداقل معیشت و از سویی دیگر هدر رفتن سرمایه حوزه و پراکندگی شدید آن.

در اینجا این سؤال پیش‌ می‌آید آیا حوزه علمیه که دارای پشتوانه‌های بسیار فنی مادی و معنوی و گستره فوق العاده جهانی می‌باشد توانایی بکارگیری و استفاده بهینه از محصولات خود را ندارد؟!

اگر شرایط به نحوی است که طلبه مجبور به اشتغالات غیر درسی می‌شود چه بهتر که این اشتغالات در راستای تخصص و ماهیت حوزوی او باشد. و این امر میسر نمی‌گردد جز با ایجاد تحول در نگرش مسؤولان محترم حوزه و برنامه ریزان حوزوی.

اینکه مقام معظم رهبری بر تحول، نو آوری، توسعه و تعمیق پژوهش‌ محوری در حوزه و مسؤولیت دیندار کردن جامعه جهانی تأکید می‌کند شاید از یک جهت ناظر به استفاده مطلوب از استعدادهای شگفتی است که در حوزه وجود دارد و متأسفانه به هدر می‌رود.

حوزه پژوهش پیرامون مسائل دینی وبخصوص مسائل مستحدثه آن قدر وسیع است که به راحتی قابلیت تشکیل هزاران کارگروه پژوهشی را در خود دارد. باتشکیل این کارگروه‌ها طلاب جذب فعالیت‌های پژوهشی شده، استعدادهای آنان بارور گشته، بنیه علمی و تخصص آنان بالارفته دغدغه معیشت آنان حل شده و جامعه نیز ار محصولات فکری این کارگروه‌ها بهره مند می‌گردد. آن وقت بجای اینکه هزاران طلبه داشته باشیم که وقت و انرژی خود را برای فعالیت‌های بی ثمر و غیر مرتبط هدر می‌دهند. هزاران پژوهشگر فعال خواهیم داشت.

در صورت تحقق این ایده بسیاری از طلابی که فقط برای رفع تکلیف و نه استفاده عمیق ومؤثر در دروس حوزه شرکت می‌کنند تبدیل به عناصری کارآمد، با انگیزه و نظریه پرداز خواهند شد. در این وضعیت اساتید بزرگوار هم ناچارند از نظر علمی به سطوح بالاتری بیندیشند تا جوابگوی این فضای علمی مقدس باشند.

بسیار مناسب است طلبه به محض پایان دوره مقدمات استعداد سنجی شده وبلافاصله در یکی از کارگروه‌های پژوهشی مشغول فعالیت شود. و قطع و وصل شهریه هم بجای اینکه منوط به سلیقه افراد گردد به این امر وابسته شود.

طبیعی است تشکیل این کارگروه‌ها نیازمند آسیب شناسی دقیق وضعیت موجود ایران و جهان، برآورد دقیق نیازها، تحلیل داشته‌ها وقابلیت‌ها،‌تدوین وضعیت مطلوب و چشم انداز مورد نظر، آموزش هماهنگ سازی کلیه نهادها و ارگانهای حوزوی است.

پر  واضح است همچنانکه رهبر معظم انقلاب به صراحت اعلام فرمودند، نظام جمهوری اسلامی و شخص معظم له پشتیبان حرکت‌های نوین و تأثیرگذار حوزوی خواهند بود. مضافا اینکه در وضیت فعلی نیز مشکل بودجه وجود ندارد. مشکل در مدیریت‌های متعدد، موازی و پراکنده‌کاری‌های موجود است.

البته اشتغال فضلای حوزوی در برخی از مشاغل حساس و مرتبط اجتناب ناپذیر ویک تکلیف بوده و منجر به تقویت نظام جمهوری و ادای دین نسبت به شهدای گرانقدر انقلاب می‌باشد.

حوزه نیز باید از اینکه تربیت شدگان و محصولات فکری آن در راستای استحکام نظام ولایی و ترویج فرهنگ دینی و اخلاقی در جامعه اشتغال دارند به خود ببالد و با ارائه خوراک مستمر علمی و فرهنگی آنان را تقویت نماید. به نظر می‌رسد برخورد منفی با این امر شایسته حوزه و حوزویان نمی‌باشد.


مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 87/2/18::: ساعت 8:0 عصر نظرات دیگران: نظر

هر چند رهبر فرزانه انقلاب در مناسبت‌های گوناگون و نشست‌های خصوصی و عمومی‌‌تذکرات و ایده‌های سازنده‌ای در باب ضرورت تحول در برنامه‌ها و تجدید نظر در ساختار حوزه علمیه بیان فرموده و بر آن تأکید ورزیده‌اند اما سخنان ارزشمند،صریح،متقن و روشنگرانه ایشان در تاریخ 8/9/1386 نقطه عطفی در این باب به حساب آمده و مسؤولیت و تکلیف مدیران محترم حوزه علمیه را سنگین‌تر می‌نماید.

این سخنان حاوی نکات قابل تأمل بسیاری است که هر یک به فراخور خویش می‌تواند نقش مهمی‌‌در بالندگی و شکوفایی حوزه داشته باشد.

مناسب است در سالی که به نام نوآوری و شکوفایی نامیده شده است حوزه علمیه با تأسی به دیدگاه‌های مقام ولایت جلودار و پیشتاز تحول و نوآوری شده و از ثمرات و خروجی‌های مؤثر و عمیق آن جامعه را بهره‌مند سازد.

پر واضح است اگر این بار نیز با سخنان وایده‌های رهبری،‌شعاری و سطحی برخورد گردد و صرفا به تکرار سخنان ایشان و یا تحلیل‌های ظاهری از آن پرداخته شود حوزه همچنان در معضلات و مشکلات موجود غوطه ور شده و به تدریج راه برون رفت نیز بسته خواهد شد.

به تعبیر دیگر مطالبات رهبری در زمینه ایجاد تحول و نو گرایی در حوزه و درنتیجه شکوفایی و بالندگی آن بیش از آنکه به تحسین و تحلیل‌های تئوری نیاز داشته باشد به شجاعت، جسارت، اقدامات عملی،‌عمیق و ریشه‌ای احتیاج دارد.

همانطور که مقام معظم رهبری اشاره کردند این تحول ونوگرایی لاجرم اتفاق خواهد افتاد و حوزه بدان تن خواهد داد اما شایسته‌تر این است که خود حوزه مدیریت آن را عهده‌دار شده و فرایند آن را در اختیار داشته باشد.

سرمایه بی‌نظیر و ارزشمندی که امروز حوزه در اختیار دارد و فرصت مغتنمی‌‌را ایجاد کرده که غفلت از آن بی‌تردید پشیمانی به بار خواهد آورد.

حمایت قاطعانه مقام ولایت از تحول و پشتیبانی علمای اعلام و بزرگان دینی از آن و وجود هزاران طلبه جوان،‌خوش فکر، خلاق و فعال زمینه را برای این کار فراهم تر از گذشته نموده است.امروز همه اذعان دارند کتب درسی موجود متناسب با زمان و اقتضائات آن نیست و همه معتقدند در شیوه‌های تحصیلی حوزه باید تجدید نظر اساسی گردد.

آیا کسی با این نکته مخالف است که شیوه پرداخت شهریه به طلاب بدترین و حقارت آمیزترین شیوه بوده و با عزت مندی، کرامت و شأن حوزویان سازگاری ندارد؟

آیا اینکه وقت گرانقدر بسیاری از طلاب صرف مسائلی مانند اخذ شهریه و اشتغال به برخی درس‌های غیر ضروری می‌گردد سخن گزافی نیست این در حالی است که آموزه‌های دینی و اساتید بزرگوار بیشترین تأکید را بر اشتغال از فرصت و استفاده بهینه از وقت و عمر را داشته و دارند.

اینکه چشم‌انداز حوزه برای طلاب شاغل در آن مشخص نیست و خروجی ملموس ومشخص برای آن در سطوح مختلف تعریف نشده، جای نگرانی ندارد؟

برخی ازسرمایه‌های حوزه پس از سال‌ها درس، مهارت و برخورداری از امکانات حوزه درست در موقعیتی که باید به بهره‌بری برسد و در راستای تحصیلی خویش شکوفا شوند و جامعه و مردم را از آن بهره‌مند سازند به دلایل زیادی از بدنه حوزه منفصل و در بخش‌های دیگر مشغول به فعالیت می‌گردند که هیچ سنخیتی با طلبگی، رشته‌اصلی و ماهیت واقعی آنان ندارد.

آیا امکان ندارد حوزه علمیه که هزینه‌های گزافی بر رشد و تربیت نیروهای تحت پوشش خود می‌کند برنامه جامعی نیز برای بهره‌گیری مستمر از استعداد‌های شگرف طلاب و بکارگیری آنان در راستای ماهیت فرهنگی، تبلیغی و پژوهشی به عمل آورد؟

امروز بسیاری از طلاب اهل نظر صاحب ایده‌های عمیق و مؤثر بوده و مراکز مختلف از وجود آنان استفاده می‌کنند، سؤال این است؛ به تعبیر رهبری این مشکل پویا وجوان چه مقدار در تصمیم‌گیری‌های کلان حوزه بکارگیری شده و مؤثر واقع می‌شوند؟

نکند بعضی از این افراد خوش‌فکر و فرهیخته به خاطر ابتکارات،‌ایده‌ها و نوآوری خود محکوم به فاصله‌ گرفتن از حوزه شوند و بذری را که حوزه آن را پروریده ورشد داده «در غیر ما وضع‌ له» ثمر دهد؟

موارد مطرح شده تنها گوشه‌ای از مسائلی است که باید به آن پرداخته و راهکارهای اساسی برای آن در نظر گرفته شود.

شایسته است متولین بزرگوار و اساتید معظم حوزه نگرانی‌های عمیق رهبری از وضع موجود حوزه را جدی گرفته و در رفع دغدغه‌های معظم له تلاش‌های عملی را مد نظر قرار دهند. نکند در آینده این دغدغه‌ها نیز به دغدغه‌های پیشین ایشان افزوده شود که هنوز محقق نشده است!

رهبری انقلاب وجود مدیریت کار آمد برای تحقق تحول در حوزه را اصلی مهم تلقی کرد و تدوین چشم‌انداز، نظام نامه، اساسنامه و هر اقدام مثبت دیگر را منوط به آن دانسته و بهره‌گیری از بدنه کارشناسی قوی،‌شورای برنامه‌ریزی،‌تکنیک‌های مدرن و آمارگیری دقیق و نظام ارزشیابی را مورد تأکید قرار دادند.

نکته مهم دیگری که در بیانات رهبر انقلاب وجود داشت احیاء آزاد اندیشی در حوزه بود. امروز حوزه به لحاظ مسائل فقهی، مستحدثه، اوضاع سیاسی و اجتماعی و شرایط خاص داخلی وخارجی مواجه با نظرات و فتاوای فقهی گوناگون وبعضا متضادی است که غالبا هم در فضای سیاسی و نه علمی‌‌مورد ارزیابی قرار گرفته و تحلیل می‌شوند در حالی که شأنیت حوزه علمیه ایجاب می‌کند با این قبیل موضوعات برخوردی کاملا علمی‌‌و منطقی نموده و با تدارک کرسی‌های مباحثه و مناظره زمینه را برای ارزیابی و تشخیص آراء صحیح و مفید فراهم‌تر نماید. تردیدی نیست کوتاهی حوزه در این زمینه موجب سیاسی شدن موضوعات علمی‌‌و فقهی و سوء استفاده معاندان ونابخردان می‌گردد.



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 87/2/18::: ساعت 12:43 عصر نظرات دیگران: نظر

                                                                   یا محول الحول والاحوال
شرایط جهانی لحظه به لحظه در حال تغییر و تحول است. ذائقه‌ها، سلیقه‌ها و حتی انگیزه‌ها دیگر مثل سابق نیست. فرهنگ، آداب و رسوم مردم متأثر از فرهنگ و آداب و رسوم جهانی رنگ عوض کرده و جوامع در حال گذر از سنت به مدرنیته هستند.زندگی ماشینی، دنیای صنعت و تکنولوژی فکر و ذهن انسان‌ها را تسخیر نموده و آنان را به سرعت دنبال خود می‌کشاند.پس باید ما نیز به روز شویم، باید مرد زمانه خویش باشیم و ضمن پافشاری به اصول و آرمان‌ها از جدید‌ترین و مؤثرترین ابزارها برای تبلیغ و گسترش دین و دین‌مداری در جهان استفاده کنیم.
امروز بسنده کردن به روش‌های سنتی و دیوار کشیدن بین خود و دنیای جدید کار عاقلانه‌ای نیست.  به تعبیر شهید بزرگوار استان مطهری(ره) اراط در مباحثه و شیوع علم اصول در عین اینکه یک نوع قدرت و هوشیاری در اندیشه طلاب ایجاد می‌کند یک نقص دارد و آن این است که تفکر طلاب را از واقع بینی در مسائل اجتماعی دور می‌کند.امروز جهان تشنه شنیدن حقایق دینی و معارف ناب اسلامی از سرچشمه زلال حوزه علمیه قم است. اما آیا فقط با تکیه بر روش‌های سنتی می‌توان این توقعات را جواب داد و آیا اصولا در این هیاهوی وحشتناک بنگاه‌های تبلیغاتی مدرن که از تمام ابزارها و امکانات برای خدشه دار نمودن اسلام و تحقیر مسلمانان بهره‌مند می‌شوند کسی صدای تبلیغ سنتی ما را می‌شنود؟
امروز دنیا دنیای ماهواره است .به زودی کانال‌ ماهواره‌ای به‌طور مستقیم از تلفن‌های همراه قابل دریافت خواهند شد. حوزه علمیه با عظمت قم چند کانال ماهواره‌ای برای ترویج افکار و احکام زندگی ساز اسلام در اختیار دارد؟میلیون‌ها سایت و وبلاگ لحظه به لحظه به سم پاشی علیه اسلام و مسلمانان مشغولند.
طبق آخرین اخبار گروه القاعده با حدود 6 هزار سایت و وبلاگ در حال سم‌پاشی علیه اسلام ناب محمدی(ص) است، حوزه علمیه قم مشخصا چه تعداد سایت و وبلاگ و با چه موضوعات و گرایش‌هایی و با کدام زبان و لغت را حداقل برای خنثی کردن سایت‌های انحرافی تدارک دیده است. و اگر نبود برخی سایت‌ها و وبلاگ‌های پراکنده که برخی از طلاب و فضلا به جهت احساس مسؤولیت راه‌اندازی کرده‌اند که در حد صفر بودیم! بسیار مناسب است حوزه علمیه کلیه طلاب را ملزم به آموزش سایت و وبلاگ‌نویسی نماید.پس با برنامه‌های منسجم، حساب شده و برآورد نیازهای فکر دنیا و بررسی شبهات موجود می‌توان ده‌ها و صدها هزار سایت و وبلاگ مذهبی را مدیریت نمود. نسل امروز نسل پرسشگری است.جنس سؤالات و شبهات جوانان ما اصلا شباهتی به گذشته ندارد. سؤال جدید پاسخ جدید می‌طلبد و برای پاسخ جدید باید ابتدا کارشناسانی زبده و برخوردار از علوم مرتبط از قبیل جامعه شناسی و روانشناسی را تربیت نمود و روانه دانشگاه‌ها و مجامع دیگر کرد. مُبلغ اگر از مبانی جامعه شناسی روان‌شناسی و دانش ارتباطات بی‌‌بهره باشد یقینا در شرایط امروز راه به جایی نخواهد برد.با تدبیر رهبر فرزانه انقلاب چشم انداز بیست ساله کشور در حال پیگیری است به این ترتیب ایران در سال 1404 بر بام منطقه خواهد ایستاد و همچون خورشیدی خواهد تابید. با توجه به ماهیت دینی و ارزشی انقلاب اسلامی ایران، توقع می‌رود نقش حوزه علمیه در تحقق چشم انداز دینی و فرهنگی کشور بسیار پررنگ و برجسته باشد اینکه وضعیت دین‌مداری در سطح بالا و مطلوبی باشد امری است که حوزه با عظمت قم در آن سهم عمده‌ای دارد.
تحقق این امر نیازمند تحولی اساسی در نگرش‌های و برنامه‌ها حوزه علمیه است. همان تحولی که چندی پیش مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی) بر آن تأکید کردند. براین اساس متون درسی حوزه باید ضمن حفظ اصول، کاربردی‌تر کارآمدتر و ملموس‌تر گردد، چرا که در شرایط کنونی اگر مطالعات و تلاش‌های خارج از برنامه طلاب نباشد عملا جوابگویی به مسائل مستحدثه و شبهات روز ممکن نیست. حوزه نیز در گزینش، ارزیابی، تربیت و هدف گذاری نیروی انسانی خود تلاش نوین و جدی بنماید. حوزه علمیه باید جهانی بیندیشد و طلاب حوزه نیز این نگرش و توانایی را داشته باشند.
روزمرگی برای حوزه خطرناک‌ترین مسأله است که باید از آن پرهیز کرد.چشم دنیا به حوزه علیمه قم دوخته شده است و شایسته است حوزه قم سبک بال، چابک، انعطاف پذیر و برخوردار از مدیریتی تحول‌گرا و ریسک پذیر به میدان آمده و در این جنگ فرهنگی، اعتلا، عظمت، عزت و دوراندیشی اسلامی را به رخ دشمن بکشد. دشمنی که با تمام داشته‌هایش به میدان آمده و تا درون خانه‌های ما هم نفوذ کرده است. اگر امروز سستی کنیم یقینا فردا پشیمان خواهیم شد. چنانچه برای کم‌کاری‌های گذشته پشیمان شده‌ایم



مسعود صفی یاری ::: سه شنبه 87/2/10::: ساعت 9:20 عصر نظرات دیگران: نظر
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >