سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را گفتند اگر در خانه مردى را به رویش بندند روزى او از کجا سوى او آید ؟ فرمود : ] از آنجا که مرگش بر وى در آید . [نهج البلاغه]

اهمیّت عنصر غیرت در محیط خانواده

 در بیان حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ مجتبی تهرانی 

 

  محیط­هایی که انسان در آن محیط­ها ساخته می­شود؛ به طور غالب چهار محیط است؛ محیط خانوادگی، آموزشی-تحصیلی، رفاقتی و شغلی. البتّه در گذشته گفته­ام یک فضای پنجمی(یعنی امراء و علماء) حاکم بر این چهار محیط است که الان  وارد آن نمی­شوم.

نقش غیرت در محیط خانوادگی

 اوّل محیط خانوادگی است. این محیط غالباً بر محور محبّت است و شدیدترین محبّت­ها هم اینجا است. حبّ پدر به فرزند، حبّ مادر به فرزند، شدیدترین حب­ها است. در محیط آموزشی- تحصیلی یا شغلی و یا رفاقتی و... به این شدّت نیست. آنجایی که انسان چشم باز می­کند اینجاست. شدیدترین محبّت­ها غالباً در همین رابطه است. لذا پدر و مادر از نظر غیرت، باید شدید­ترین غیرت­ها را نسبت به اولاد به خرج دهند؛ برای حفظ و حراست از او نسبت به اموری که عقل و شرع امر فرموده است.

دستورات اسلام راجع به تربیت فرزند

 نگاه کنید اسلام از آن موقعی که نطفه می­خواهد منعقد بشود، مادر باردار می­شود، کودک می­خواهد متولّد بشود و... همینجور گام به گام دستور می­دهد. بروید در آداب ببینید. من نمی­خواهم این بحث­ها را بکنم، بحث من کلّی است. غیرتت اقتضای این را می­کند که همه اینها را رعایت کنی. غیرت یعنی چه؟ یعنی محبّت تو به این بچّه! ببینید چه دستوراتی می­دهد! از موقعی که می­خواهد باردار بشود تا هنگام بارداری، اینکه تغذیه­اش هنگام بارداری چگونه باشد، یا خود مرد از نظر نطفه چه مراقبت­هایی بکند، هنگام تولّد و... برای همه­اش اسلام دستور دارد. به عنوان نمونه حتّی داریم که اولین چیزی که می­خواهد به کام او بکند، آب فرات باشد، تربت امام حسین (علیه السلام) باشد. درهمان روزهای ابتدای تولّد، اذان و اقامه به گوش او بگوید که آهنگ الهی و معنوی به گوش او برسد.

علّت تأکید اسلام بر تربیت  روحانی فرزند

چرا در اسلام این همه در باب فرزند و تأدیب و پرورش او از نظر روحانی سفارش شده است؟ به این علّت که انسان وقتی از این نشئه به نشئه دیگر کوچ می­کند، روابط اعتباری که داشته است منقطع و تمام می­شود. مثل رابطه با مال، که رابطه­ای اعتباری است و قطع می­شود؛ امّا در میان روابطی که انسان­ با سایرین داشته، قوی­ترین رابطه مربوط به قوی­ترین پیوند است که آن عبارت از پیوند انسان با فرزند می­باشد. فرزند دنبال?­ وجودی پدر و مادر در این نشئه است؛ کأنّه مرتب? نازل? وجود پدر و مادر در اینجاست. اینطور نیست که این رابطه و پیوند از این نشئه به طور کلی منقطع شود.

آیا این رابطه که هم شرع و هم عقل اینقدر روی آن تکیه می­کنند، جسمانی است؟ نه! فقط جسمانی نیست؛ این به اعتبار آن رابطه روحانی است. به این معنا که به هر مقدار از نظر تربیتی روی او اثر گذاشته باشد، محصولِ عمل اوست. لذا نسبت به مربّیانِ انسان اینطور است که وقتی مربّی به آن عالم منتقل شد از مربّایش بهره می­گیرد. حتی در باب سُنن در معارفمان داریم که اگر کسی سنّت حسنه­ای را پایه گذاری کند نتیجه­اش را می­برد؛ و اگر کسی سنّت سیّئه­ای را بنا نهد، وزر آن را می­برد.

فرزند، میراث حقیقی انسان

لذا میراث انسان مسأله مال نیست. و اگر میراث گفته می­شود، رابطه، رابطه­ای اعتباری است. ارث حقیقی عبارت از آن کسی است که تو اینجا تربیت کردی و رفتی و بعد او بر طبق تربیت تو دارد عمل می­کند؛ این میراث تو است! لذا جهتِ این سفارش­هایی که کردند این است. این فرزند از حین انعقاد نطفه­اش تا مقاطع گوناگون زندگی­اش در اختیار تو بود. هرطور می­خواستی می­توانستی او را بار بیاوری.

در یک روایتی امام صادق(علیه السلام) از پیغمبر اکرم نقل می­کند: «مِیرَاثُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ وَلَدٌ یَعْبُدُهُ مِنْ بَعْدِهِ»؛ ارثی که بنده مؤمن برای خدا به جای می­گذارد فرزندی است که بعد از او بندگی خدا کند؛ یعنی بعد از او در خط شرع باشد. سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: ثُمَّ تَلَی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ آیَةَ زَکَرِیَّا «رَبِّ فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا».

در یک روایتی است از امام صادق(علیه السلام) «مِیرَاثُ اللَّهِ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الْوَلَدُ الصَّالِحُ یَسْتَغْفِرُ لَهُ» میراثی که از بنده، به خدا می­رسد، فرزند صالحی است که برای او طلب مغفرت کند. ائمه ما (سلام الله علیهم اجمعین) این را خوب برای ما تبیین کرده­اند. چرا؟ جهت این است که این فرزند مرتبه نازل? وجودی تو در این عالم است. اینجور نیست که تو انقطاع کلّی پیدا کنی و از اینجا که رفتی دیگر نتوانی از این عالم بهره بگیری. بهترین بهره­گیری­های انسان از این نشئه به وسیله فرزندی است که تربیت کرده است.

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: «مَا سَأَلْتُ رَبِّی أَوْلَاداً نَضِرَ الْوَجْهِ»؛ من هیچ وقت از خدا بچّه خوش­قیافه نخواستم؛ «وَ لَا سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ»؛ و از نظر قد وقامت از خدا یک بچه خوش­تیپ هم نخواستم؛ «وَ لَکِنْ سَأَلْتُ رَبِّی أَوْلَاداً مُطِیعِینَ لِلَّهِ وَجِلِینَ مِنْهُ»؛ از خدا، بچّه­ای خواستم که اطاعت خدا کند، خدا ترس باشد. «حَتَّى إِذَا نَظَرْتُ إِلَیْهِ وَ هُوَ مُطِیعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ عَیْنِی»؛ وقتی که به او نگاه می­کنم و می­بینم اطاعت خدا می­کند، چشمم روشن شود.

آن روایتی را که پیغمبر اکرم(ص) از حضرت عیسی(ع) نقل می­کند، شنیده‌اید. عیسی(علیه السلام) به قبرستان رفت و به قبری رسید. دید صاحبش را عذاب می­کنند؛ سال دیگر آمد و دید عذاب را برداشته‌اند؛ عرض کرد خدایا این چه شده است؟ این که دیگر در این دنیا نیست تا بتواند کاری کند؟ خداوند به عیسی (علیه السلام) وحی کرد که این یک بچّه گذاشته بود که تربیتش خوب بود. این فرزند شروع کرده است به کارهای خیر کردن! این ثمره تربیت صحیح شرعی روی این فرزند است که اثرش دارد به او می­رسد و عذاب این برداشته شده است. شما اینها را ساده نگیرید؛ جزء معارف ما است. اینجور نیست که انقطاع کلّی پیدا شود که انسان نتواند بهره بگیرد.

فرزند؛میوه دل انسان است

روایتی است از پیغمبر اکرم « قالَ رَسولُ الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) إِنَّ لِکُلِّ شَجَرَةٍ ثَمَرَةٌ وَ ثَمَرَةُ القَلبِ أَلوَلَد » حضرت فرمود: برای هر درختی میوه­ای است و میو? دل فرزند است.

 دل مخزن محبّت است. میو? دل، فرزند است. انسان نسبت به میو? دلش باید شدیداً حسّاس باشد، در ربط با حراست و حفاظت از او. چه از دیدگاه عقلِ عملی، چه از دیدگاه شرع. باید از او حفاظت کند. اینجا تازه اوّل بحث است. گفتم این یک بحث دامنه­داری است. یعنی پدر نسبت به فرزند، مادر نسبت به فرزند باید غیرت داشته باشند، در روابط گوناگون.

انتقاد از بی­مبالاتی پدران و مادران در تربیت دینی فرزندان

این میو? دل تو است!! این بچّه می­خواهد چشم باز کند، در چه چهره­ای چشم باز کند که این جزء ملکاتش بشود؟ چه قیافه­ای؟ ای پدر!!  ای مادر!!  زبان باز می­کند، اوّلی که می­خواهد حرف بزند چه یادش بدهد؟ چه از دهانش دربیاید؟ کَلِمَةُ التُّوحید؟ اینها همه بر محور غیرت است. این را بدان. اگر نمی­کنی، بی­غیرتی تو!!

 بعد هم بیاید بالا، در مقاطع زندگی، سِنّی. در هر مقطعی می­گوید اینطور عمل کن. حتی گاهی تعبیر به حق می­شود؛ حقّ ولد بر والد یعنی حق فرزند بر پدر و مادر. اسم کودک را چه می­گذاری؟ از این اسمهای عجیب و غریب؟ در روایت دارد « قالَ رَجُلٌ لِرَسولِ اللهِ (صلّی الله علیه و آله وسلّم) ما حَقُّ إبنِی هذا؟ » شخصی فرزندش همراه او بود، به رسول خدا عرض کرد؛ حقّ این به گردن من چیست؟ این حق دارد؟ « قال: تُحَسِّنُ إِسمَهُ وَ أَدَبَهُ » فرمود به اینکه اسم نیکویی بر او بگذاری و او را شایسته تربیت کنی« وَ تَضَعُهُ مَوضِعاً حَسَناً » او را در جایگاه نیکویی قرار دهی. کجا می­بری او را؟ « وَ تَضَعُهُ مَوضِعاً حَسَناً » در اینکه چه مرکز آموزشی برای او انتخاب کنی، حواست را جمع کن!

 در یک روایت دیگر دارد « أَدِّبوا أَولادَکُم عَلی ثَلاث خِصالٍ: حُبِّ نَبیِّکُم وَ حُبِّ أَهلِ بَیتِه وَ قَرائَةِ القُرآن » فرزندان خود را بر سه خصلت پرورش دهید؛ حبّ پیامبرتان، حبّ اهل بیت پیامبر و قرائت قرآن. تمام اینهایی که شما می­بینید، خیلی ریزه­کاری دارد. حالا من این­ها را به عنوان نمونه گفتم. بروید در مقاطع زندگانی ببینید.

از نظر درونی، این دلِ او است، دل بچّه را از چه محبّتی می­خواهی پُر کنی؟ چه چیزهایی را داری برای او تعریف می­کنی که خوشش بیاید و برود در دل او؟ در سبک من نیست لذا نمی­توانم یک چیزهایی را بگویم. آن کسانی را که کذا می­کنند نشان او می­دهی تا بچّه از آن خوشش بیاید؟ یا می­روی سراغ مکارم اخلاق اهل بیت؟ محبّت آنها را می­خواهی در دل این بچّه­ات بکنی؟ کدام یک از اینها است؟ واقعاً به قدری وضع ما بد شده است که خدا می­داند. این را از همه جهات می­گویم. ما این همه در معارفمان دستور داریم. ببینید راجع به افعال او، مثل نماز، روزه که در چند سالگی او را... من نمی­خواهم وارد اینها بشوم راجع به هم? اینها ما دستور داریم. هم بیرونی هم درونی. همه و همه را برای ما گفته­اند. بچّه­ات را با غیرت انسانی و دینی بار بیاور. نه اینکه هم از نظر انسانی و عقلِ عملی بی­غیرت، و هم از نظر دینی بی­غیرت!!! دیگر بهتر از این نمی­توانستم بگویم. چرا؟ چون باقیات الصّالحات تو این است. صدق? جاری? تو این است. توش? آخرت تو این است. در روایات ما هم این هست. از پیغمبر اکرم، قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ الْوَلَدُ الصَّالِحُ »؛ از سعادت و خوشبختی انسان، فرزند صالح است. این باقیات الصالحات تو است. به آن نشئه که رفتی می­فهمی چه خبر است.

از نظر پوشش، از همین الآن در شکل و قیافه این دختر بچّه، لااُبالی­گری را ملک? او می­کند. چه بگویم من؟ بگویم اِی بی­غیرت؟ خُب عین واقع است. این را تو باید به او برسی. ما داریم که اصلاً اینها جزء باقیات الصالحات آدم هستند. همه چیزهای دیگر در مرتبه متأخِّره هستند. بروی مریض­خانه بسازی، نمی­دانم مسجد درست بکنی و... اگر مسجدی بسازی آن هم با پول شبهه­ناکِ حرام، بعد هم بچّه تو آنطور در بیاید، به کمر­ت بزنند. اینها هیچ فایده ندارد. اوّل وظیفه­ تو این بوده است. باقیات الصالحاتت این است، صدق? جاریه­ات این است. این­ها در روایات ما است. جزء معارف ما است. همین بی­غیرتی­ها است که جامعه را به فساد می­کشاند.

ضرورت تربیت عملی و اعتقادی فرزندان

ما در معارفمان هم از نظر عملی داریم که چه جور او را بار بیاور و هم از نظر اعتقادی. از نظر اعتقادی مراقبش باش که چه در مغز او می­کُنند؛ غیرت داشته باش. اینها غیرت پدر و مادر را می­رساند که فرزندشان، فرزندی انسانی الهی بشود.

علی(علیه السلام): «عَلِّمُوا صِبْیَانَکُمْ مِنْ عِلْمِنَا مَا یَنْفَعُهُمُ اللَّهُ بِهِ لَا تَغْلِبْ عَلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ بِرَأْیِهَا»؛ امام صادق(علیه السلام): «بَادِرُوا أَحْدَاثَکُمْ بِالْحَدِیثِ قَبْلَ أَنْ تَسْبِقَکُمْ إِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَة»؛ مضمون این دو روایت به این معنا است که بچّه­هایتان را از نظر افکار، از علم ما بیاموزید؛ با علوم ما هماهنگ کنید، قبل از آنکه دست اجانب بیاید و بخواهد اینها را برباید. علی(علیه السلام) می‌فرماید «صِبیانَکم» امام صادق می­فرماید «أَحداثَکُم»؛ آن می­گوید بچّه­ها، این می­گوید جوان­ها.

خطر جریان فاسد اباحه­گری

مرجئه چه کسانی بودند؟ یک گروهی بودند که مسلمان هم بودند؛ جزء کفار نبودند؛ اما افکارشان این بود که می­گفتند اگر ایمان باشد، دیگر معصیت مُضرّ نیست. کوسه و ریش­پهن که می­گویند همین است. این چه مؤمنی است که همه­جور جنایت بکند، و این هیچ ضرری به او ­نزند؟! این خیلی عجیب است! داشتند این افکار را نشر می­دادند و جامعه را به فساد می­کشاندند. این مرجئه در هر عصری هست فقط بی­نام و نشان است. ؛ مثل اینکه الان می­گویند دلت را پاک کن، صاف کن، بقیه سهل است. به تعبیری اباحه­گری را ترویج می­کردند. مواظب باشید این­ها را در مغز این بچه­ها نکنند.

تأکید اسلام بر تعقّل، حقیقت و شعور

مراقب باش چه در مغز او می­کنند. نگذار خرافه بیاید جای حقیقت را در ذهن این بچه بگیرد؛ نگذار جهالت بیاید جای عقلانیّت را بگیرد؛ نگذار فریبکاری بیاید جای واقعیت را بگیرد؛ نگذار شعار بیاید جای شعور را بگیرد؛ که نتوانی هیچ جور کنترلش کنی. بعد هم در سرت بزنی هیچ فایده نداشته باشد. این همه به ما سفارش کرده‌اند. تعقّل، حقیقت، واقعیت، شعور... حواست را جمع کن؛ هم از نظر افکارش که چه دارند به او تزریق می­کنند، هم از نظر اعمالش؛ یک وقت او را به اباحه­گری سوق ندهند. غیرت پدر و مادر این را اقتضا می­کند، که فرزند را انسانی­ و الهی ­تربیت کنند. می­گویم انسانی، چون حتی یک سنخ از این امور نه تنها انسانی نیست بلکه حیوانی است؛ از انسانیّت هم به دور است.



مسعود صفی یاری ::: دوشنبه 88/12/3::: ساعت 11:24 عصر نظرات دیگران: نظر

فرازی از سخنان حکیمانه فقیه عالیقدر آیت الله جوادی آملی

وقتی باران می‌آید، انسان یک ظرفی را می‌گذارد برای اینکه از باران پر بشود؛ اگر یک دشمنی باشد، خوب این کاسه و این ظرف را وارونه می‌گذارد. خوب این ظرف و کاسه‌ی وارونه هر چه هم که باران بیاید، از پشت کاسه می‌گذرد و چیزی، قطره‌ای به درون این کاسه نمی‌آید! بعضی‌ها خدای ناکرده اینچنین‌اند. یعنی شیطان قلب اینها را وارونه کرده است. قلب اینها را به طرف طبیعت و خاک و زمین و گِل کرده است. فکر این است که چه‌چیزی تهیه کند، چه ماشینی بخرد، چه خانه‌ای تهیه کنند، چه فرشی و... به تعبیر مرحوم صدرالمتألّهین سرش را برده در خاک! ایشان می‌فرمایند: بزرگان اهل معرفت معتقدند: "هیچ درختی در عالم ترقّی نمی‌کند. چون آنچه را که بالا می‌آید، فروعات اوست. وگرنه دهان او، ریشه او، اصل او، چشم او، گوش او، همه‌اش در گِل است. این دُم درخت است که بالا آمده، این فروع درخت است." 

گاهی انسان گیاهی زندگی می‌کند، مثل یک درخت! تمام فکرش متوجه این زمین است که چیزی از زمین در بیاورد یا خانه بسازد یا آهن بخرد یا فرش داشته‌باشد و با دست خالی هم برود. این یک کاسه‌ای است که دهان و دهنه‌ی او به طرف زمین است که این یک بدبختی است .


 

 گاهی خدای سبحان دل انسان را ـ از آنجا که مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَالأبصار و مُدَبِّرَ اللِّیلِ وَالنَّهار است، را وارونه می‌کند. این را در قرآن کریم فرمود: نُقَلِّبُ اَفئِدَتُهُمْ وَ اَبصارَهُمْ ( أو اَبصارَهُمْ وَ اَفئِدَتَهُمْ ) کَمَا لَمْ یُؤمِنُوا اَوَّلَ مَرَّه . فرمود: ما سالیان متمادی اینها را آزمودیم؛ انبیاء فرستادیم، عقل دادیم، فطرت دادیم، تجارب فراوانی فراسوی اینها گذاشتیم؛ اینها با بی‌اعتنائی روبرو شدند. ما بالأخره دستور دادیم این کاسه‌ی دل اینها را متوجّه زمین کنند. تمام تلاش شبانه روزشان این است که چیزی از زمین در بیاورند، روی زمین بگذارند و با دست خالی بروند



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 88/12/2::: ساعت 4:1 عصر نظرات دیگران: نظر

از توصیه های حضرت علی (ع) به فرزند جوانش امام حسن مجتبی (ع):

پسرم
1- عذر عذر خواهان را بپذیر.
2-با دشمن دوستت رفاقت مکن چرا که این کار دشمنی با دوستت به حساب می آید.
3- هرگز سخن زشت و بیهوده مگو ،ر چه برای خود می خواهی برای دیگران نیز بخواه و هر آنچه برای خویش ناپسند داری برای دیگران نیز ناپسند بدان.
4-مبادا بر مرکب طمع سوار شوی که تورا بر زمین زند.
5- هرگز با کسی که همنشینی با او ،دین و اعتقادات مذهبیت را از دستت می گیرد همنشین مشو.
6- دلت را با ادب و فضیلت پاک کن.
7- قدر فرصت را بدان پیش از انکه از دستت برود .
8- حرف هایت همیشه سنجیده و از منابع موثق و مورد اطمینان باشد تا به خواری و شرمندگی دروغ دچار نشوی .
9- در امانت خیانت مکن گر چه به تو خیانت شده باشد .
10- به پیمان ها و قراردادهایت پایبند باش که این از علائم جوانمردی است.
11- در دفاع از حریم خانواده ات کوشا باش.
12-اگر چیزی را با روی خوش از دوستت دریغ داری بهتر از این است که آن چیز را با اخلاق بد و روی ترش به او بدهی.
13- اقوام و خویشان خویش را گرامی دار و آنها را زیر بال و پر خویش گیر .
14- در همه کارها از خدا یاری بخواه و بر او توکل کن که او بهترین و شایسته ترین یاری کنند گان است.



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 88/11/4::: ساعت 12:4 عصر نظرات دیگران: نظر
عشق است ابالفضل" لابد شما هم مثل من بارها این جمله را دیده و یا شنیده اید . اینکه این گونه تعبیرات چقدر با مقام و جابگاه اهل بیت (ع) تناسب دارد بحث جدایی است لکن من میخواهم از زاویه دیگری به این جمله نگاه کنم و آن حقیقت عاشقی است . عشق و عاشقی به معنای واقعی و اصیل محو شدن و ذوب گشتن عاشق در معشوق است . در عشق راستین عاشق دیگر خود را نمی بیند و هرچه که هست در کمال و جمال معشوق برایش تجلی پیدا میکند . آن هم نه مقطعی و موسمی بلکه همیشگی و پایدار . عاشق باید آنگونه باشد که معشوق می خواهد و رفتارها ، کنشها و واکنش های خود را بر مبنای خواسته ها و رضایت او تنظیم می کند ولا اگر جز این باشد او در عشقش صداقت ندارد و اصولا عاشقی در باره او صدق نمی کند .

حضرت ابو الفضل العباس (ع) همانطور که از نام مبارکشان پیدا ست منبع و مجمع تمام فضایل انسانی و اخلاقی بودند . شخصیتی والامقام که در دامن عصمت علوی ، حسنی و حسینی بزرگ شده و هاله ای از نور اهل بیت او را فرا گرفته است . او که در عبادت ، سخاوت ، شجاعت ، وفا ، ایثار و ادب و مهمتر از همه ولایتمداری یگانه بود و ممتاز ترین نمره را در کلاس عشق به دست آورده بود . عشق است اباالفضل یعنی اقتدا در تمام زیبا ییهای معنوی و فضایل اخلاقی به شخصیت والای قمر بنی هاشم (ع) . یعنی آنگونه باشیم که او می خواهد و توقع دارد . اگر رفتار ما بگونه باشد که با آرمان های آن حماسه ساز قهرمان عشق متناقض باشد بدیهی است در عشق خود صادق نیستیم و باید تجدید نظر بکنیم .

حضرت عباس همواره خود را فدایی راه امامت و ولایت می دانست و روز عاشورا آن را با خون خود امضا کرد . او مظهر ایثار و فداکاری بود تا آنجا که از کنار دریا لب تشنه برگشت و نهایتا هم با عطش شهید شد . او وجودش را و زندگیش را وقف امام زمانش کرده بود .

در جریان اسارت اهل بیت ،راوی می گوید: در بین سرهای بریده شهدا که روی نیزه ها در معرض تماشا قرار داده شده بودند از دور سر بریدهای که آثار عبادت زیاد و سجده های طولانی روی پیشانیش نقش بسته بود نظرم را جلب کرد . کنجکاو شدم . جلوتر رفتم و از یکی از نگهبانان پرسیدم این سر نورانی متعلق به کیست  و او در جواب گفت : این سر بریده عباس ابن علی ابن ابی طالب (ع) است .



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 88/9/29::: ساعت 9:53 صبح نظرات دیگران: نظر

السلام علیک یا ابا عبدالله

   حادثه عظیم عاشورا و پیامد آن مراسم سوگواری حضرت ابا عبدا... الحسین(ع) و یاران فداکار آن امام همام نقش اساسی و کلیدی در صیانت، حراست و استمرار اهداف متعالی اسلام و برافراشته شدن پرچم سرخ تشیع داشته و دارد.شکوه این حادثه و عظمت مراسم عزاداری سالار شهیدان،‌ حسین بن علی(ع) که در ماه‌های محرم و صفر جلوه ویژه‌ای پیدا می‌کند همه ارادتمندان و شیفتگان اهل بیت(ع) را به تکاپو و تلاش وا داشته و هر کس سعی می‌کند خدمتی را در این زمینه به نام خویش ثبت نموده و در هرچه با شکوه‌تر و با عظمت‌تر برگزار نمودن این مراسم نقش داشته باشد.از سوی دیگر دشمنان و معاندین نیز با درک حمایت و میزان بالای تأثیر گذاری این حماسه بزرگ با تمام توان به مقابله برخاسته و درتخریب، تحریف و انحراف آن از اهداف اصولی و سرگرم ساختن مردم به مسائل ظاهری و سطحی از هیچ کوششی فروگذار نیستند.بر این اساس پیروان اهل بیت(ع) دو وظیفه مهم بر عهده دارند:
وظیفه اول: گرامیداشت و حفظ سنت حسنه عزاداری بر سالار شهیدان مخصوصا درایام محرم وصفر
وظیفه دوم: آسیب زدایی و پالایش آن از خرافات ، بدعت‌ها و عمق بخشی به آن. 
اکنون که با عنایت خداوند و توجهات خاصه اهل بیت(ع) بحمدا... عزاداری اهل بیت(ع) مخصوصا دردهه اول محرم جایگاه بسیار والایی پیدا نموده وجای جای ایران اسلامی متأثر ازاین حادثه عظیم می‌گردد معاندان و دشمنان اسلام به تحریف و بدعت گذاری در مراسم و ترویج خرافات در آن چشم دوخته‌اند. تذکرات صریح و دغدغه‌های دلسوزانه مقام معظم رهبری مراجع معظم و علمای اعلام به خصوص طی سال‌های اخیر ناظر بر همین مسأله است.رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) در همین زمینه می‌فرمایند:«امروز حسین بن علی(ع) می‌تواند دنیا را نجات بدهد، به شرط آنکه چهره او را با تحریف مغشوش نکنند نگذارید مفاهیم تحریف آمیز، کارهای تحریف آمیز و غلط،‌ چشم‌ها و دل‌ها را از چهره مبارک و منور حسین بن علی(ع) منحرف کند. با تحریف بایستی مقابله کنید».
اما به رغم تذکرات جدی بزرگان دینی هنوز اقدام شایسته عملی در این زمینه صورت نگرفته است.امروز در برخی جلسات و هیآت مذهبی مسائل خرافی، بدعت و کج فهمی غوغا می‌کند،‌ «گریه» هدف اصلی تلقی شده و احساس جای معرفت را گرفته است.یکی از اهداف مهم قیام ابی عبدا...(ع) احیاء ارزش‌های ناب اسلامی و از بین بردن بدعت‌ها و خرافاتی بود که به نام اسلام در جامعه اسلامی رسوخ کرده بود. حال چه سنخیتی بین عزاداری برای سرور آزادگان حسین بن علی(ع) و علامت‌های کذایی است که خود نمادی از اعتقادات و ارزش‌های مسیحی است؟
انگیزه امام حسین(ع) از قیام و شهادت، احیاء و گسترش امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی و بین مسلمانان بود. پیروان آن امام همام چه مقدار به این اصل‌های مهم دینی التزام عملی دارند؟ جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در زندگی مسلمانان حتی در مجالس ابی عبدا...(ع) کجاست؟
حسین بن علی(ع) در روز عاشورا لقمه حرام را منشأ عناد، لجبازی و ستیزه انسان‌ها با حق و حقیقت اعلام فرموده و بی توجهی سپاه عمر سعد به خطابه‌ها سخنان و جایگاه ولایی خود را ناشی از این امر دانستند. آیا شأنیت، وزانت وجایگاه بالای مجالس ابی عبدا…(ع) اقتضاء نمی‌کند هزینه‌هایی که دراین راستا صورت می‌گیرد «پاک» و «حلال» بوده و افراد اموالی را که حقوق شرعی آن مانند خمس و زکات ادا شده باشد رادر این زمینه مصرف کنند؟
رعایت «حق الناس» از دغدغه‌های مهم ابی عبدا...(ع) بودو تا آخرین لحظه حیات نورانی خود بر آن اصرار می‌نمود. پیروان آن امام عزیز چقدر به این امر اهتمام دارند؟ آیا ایجاد مزاحمت‌های صوتی به بهانه برگزاری مراسم عزادرای، سد معبر و طولانی کردن مراسم تا پاسی از شب و.... با رعایت حق الناس سازگاری دارد؟
پیغمبر گرامی اسلام(ص) یکی از اهداف مهم بعثت را از بین بردن آلات لهوو موسیقی اعلام فرمودند.اما برخی از پیروان ایشان، مراسم سوگواری فرزند پاک پیامبر و مظهر عصمت الهی حسین بن علی(ع) را با آلات موسیقی آلوده می‌کنند.
عاشورا دانشگاه عشق است. دانشگاهی که درس‌هایش معنویت،‌ اخلاص، وفا، غیرت، عبودیت،‌ تقوا، از خودگذشتگی، حیا، حجاب و ... است. محور برنامه‌های ما در ایام عزاداری سیدالشهدا(ع) و محتوای سخنرانی‌‌ها و مداحی‌ها چه مقدار با آموزه‌های عاشورا سنخیت دارد؟
از صدر اسلام تاکنون مساجد سنگر مستحکم اسلام به شمار می‌رود و همه موظف به تقویت جایگاه این مکان مقدس هستند و باید تمام فعالیت‌های دینی و ارزشی بامحوریت مساجد صورت گیرد. حال، اعلام استقلال برخی هیأت‌ها و فاصله گرفتن آنان از مساجد چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ آیا استمرار این حرکت‌ها دردراز مدت خطرناک نیست؟ 
ماه محرم وصفر به ویژه دهه اول محرم که تجلیگاه حضور پرشکوه مردم، مخصوصا جوانان در مساجد و محافل حسینی است بهترین فرصت تبلیغی برای هدایت وانذار و ابلاغ پیام الهی و تبیین فلسفه عاشورا و زمینه سازی برای الگو گیری از شهدای کربلا به حساب می‌آید. جوانان ما با الهام از کربلا و عاشورا آلودگی‌ها و زشتی‌های اخلاقی را از خود دور نموده و حسینی‌وار زندگی کنند و پیران ما حبیب بن مظاهر راسر مشق قرار داده و در دفاع از ولایت والتزام عملی به مبانی اعتقادی و اخلاق کوتاهی نکنند. خردسالان، علی اصغر و عبدا... بن حسن، نوجوانان ما قاسم بن حسن، جوانان ، علی اکبر ، میانسالان،‌ابوالفضل العباس(ع) و خواهران زینب کبری(س) را سر مشق خویش قرار داده و زندگی خود را براین اساس تنظیم کنند.آیا مبلغان مداحان و دستگاه‌های فرهنگی تبلیغی در سوق دادن مردم به این حقایق موفق بوده‌اند؟!


مسعود صفی یاری ::: شنبه 88/9/28::: ساعت 12:56 عصر نظرات دیگران: نظر

ماه ذیحجه بوی خدا می دهد ، بوی مکه ، کعبه ، صفا ، منی  ، " لبیک اللهم لک لبیک " بوی ملکوت ، بوی انس ، بوی آشتی ،

با آغاز ماه ذیحجه  بوی " واعدنا موسی ..." و نماز دهه اول ، عطر " ایاما معلومات " و عطر معرفت به مشام جان می رسد . بیهوده نیست که روزه روز اول این ماه ارزش روزه هشتاد ماه دارد ، پس می شود ره چندساله را در یک روزپیمود به شرطی که .....

اول این ماه مبارک بوی وصال می دهد ، بوی عشق ، پیوند مهر وماه ، علی و فاطمه ...... علی جان فاطمه امانتی است در دست تو .... خوب امانت داری کن ......

ماه ذیحجه بوی عرفه می دهد ، " اللهم یا شاهد کل نجوی .... " ، عرفه روز اختصاصی دعا ونیایش همگام وهمراه با ثار الله ، روزی که روزه  گرفتن در آن کفاره نود سال است و زیارت امام حسین (ع) در آن روز ثواب یک ملیون حج در رکاب حضرت صاحب الزمان (ع) ، یک ملیون عمره در رکاب پیامبر اعظم (ص) ، آزاد کردن یک ملیون برده و....دارد به شرطی که ....

                                                                              


ماه ذیحجه بوی قربان می دهد ، بوی قربانی ، قربانی کردن نفس ، قربانی عزیزترین چیزها در برابر محبوب و بوی عشق و عاشقی . نماز عید ، زیارت عاشورا ...... پرواز .....ملکوت ...

ماه ذیحجه عطر ولایت دارد و بوی غدیر را در زمین و زمان می پراکند . یا علی گفتیم و عشق آغاز شد ، من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه "

عید غدیر عید گل های یاس است و تجلیگاه پیوند رسالت و امامت ، روز اتمام نعمت و اکمال دین ، روزی که لبخند وتبسم مومنین شرافت و عظمت بالاتری یافته و رحمت و عنایت خاصه الهی در دنیا و آخرت را به ارمغان می اورد .

ماه ذیحجه بوی دیگری دارد ... بوی خون ... بوی کربلا ... بوی حسین ...زینب ...عباس ...علی اکبر ...علی اصغر ...رقیه .... عطش .... تازیانه ... خیمه ها.. بوی هفتاد دو حاجی که همه با رنگ خدایی در شط خون شنا کردند . السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک

هفتاد و حاجی همه با رنگ خدایی

از مکه برون گشته شده کرببلایی

هر پیر وجوان در ره معشوق فدایی

جسم وسرشان کرده زهم میل جدایی

ماه ذیحجه آغاز شده است .... سی ونه روز دیگربه  حماسه عشق بازی و رقص شمشیر باقی مانده است .....سی ونه روز دیگر حسین به دیدار خدایش می رود ... آغوش مادرش .... جدش ... پدرش ...حسنش .... محسن .....

التماس دعا



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 88/9/1::: ساعت 1:47 عصر نظرات دیگران: نظر

                                                      فقط جوونای مجرد بخونن

بسیاری از جوانان که زمینه یا آمادگی ازدواج را ندارند از فشار غریزه جنسی گلایه داشته وعلیرغم سعی و تلاشی که می کنند حریف این غریزه قدرتمند نمی شوند و لذا به انواع انحرافات جنسی دچار شده و اسیر شهوت می گردند . در حالی که ارزش وجایگاه واقعی انسان ودرجه دینداری و عبودیت او در چنین عرصه ای مشخص می گردد . عرصه ای که به تعبیر رسول اکرم (ص) بزرگترین جنگ که همانا جنگ با نفس است در ان محقق می گردد و خوشا به حال کسانی که در آین اوردگاه سربلند و رو سفید بیرون بیایند . البته پیروزی در این جدال و مبارزه کار آسانی نیست . بخصوص در موقعیتی که فضای پیرامونی جوان و جامعه متاثر از تهاجم فرهنگی دشمنان و البته بی تفاوتی و غفلت مسئولین فرهنگی به سمت فساد پیش رفته و شعله های سرکش گناه و معصیت هر لحظه فروزانتر می شود . جوان بیچاره هم که به دلایل مختلف اعم از مادی و معنوی هنوز امکان ازدواج برایش فراهم نشده واینجاست که باید به خدای بزرگ و ارواح پاک معصومین و اولیاء خدا پناه برد و از آنان استمداد جست .

طبیعی است که بهترین درمان آلودگی های جنسی و مدیریت آن ازدواج است که به تعبیر روایت نیمی از دین انسان را حفظ می کند و هر چه زودتر صورت گیرد بهتر است اما تا تحقق ازدواج راه های دیگری نیز وجود دارد که می تواند شهوت و غریزه جنسی جوان را مقداری کنترل نموده و او را از آلودگی دور نگه دارد که به اجمال و البته با رعایت مصالح به ان اشاره می شود .

1 – تقوبت بنیه معنوی و عمق بخشیدن به اعتقادات دینی از طریق انس با قران ، ارتباط با محافل و مجالس دینی، تمرین مبارزه با نفس در پرتو این ارتباطات ،تفکر مستمر در باره عواقب و کیفر گناه در دنیا و آخرت و توبه از معصیت ها و گناهان گذشته که به گفته معصومین (ع) پشت شیطان را می شکند .

2 – ارتباط صمیمی با والدین و طرح مسائل و مشکلات با انان درتعادل جسمی و روحی انسان نقش مهمی دارد . بدیهی است کسانی که بین انان و خانواده دیوار بی اعتمادی و ارتباط سرد وجود دارد بیشتر در معرض خطر قرار دارند .

3 – تقویت اراده ، جوان باید با اراده ای قوی و عزمی پولادین در برابر وسوسه های شیطانی ایستادگی کند . شخصی خدمت امام صادق (ص) در باره فردی سخنی گفت و اظهار داشت : بیچاره انحراف جنسی پیدا کرده واسیر شهوت شده است . حضرت فرمود : ایا او حاضر است در برابرمردم نیز آن اعمال را انجام دهد ؟ مرد عرض کرد : نه یا رسول الله ، محال است . او در خلوت این کار را با خود می کند . امام صادق (ع) فرمود : پس معلمو می شود این عمل را با اختیار خود انجام می دهد و اگر اراده کند می تواند آن را ترک نماید .

4 – پاک سازی محیط پیرامونی ، محیط در سعادت و شقاوت انسان نقش بسزایی دارد لذا باید انسان سعی کند تا آنجا که می تواند محیط پیرامونی سالم و عاری از گناه داشته باشد . محیط خانه ، محیط محل کار ، مدرسه و.... از این قبیل است .

5 – امیدواری ، انسان باید همواره به فضل و رحمت خداوند امیدوار باشد قرآن هم می فرماید شیطان سعی می کند شما را از رحمت خدا نامید و مایوس گرداند . لذا جوان گناه کار با این استدلال که " آب که از سر گذشت چه یک وجب ، چه صد وجب " دامنه معصیت و نافرمانی را توسعه داده و خود را بیچاره می کند . در حالیکه آغوش خداوند برای گناهکاران بخصوص جوانانی که فریب شیطان را خورده اند همیشه یاز است و ناامیدی از رحمت پروردگار خود گناه  کبیره و از دام های شیطانی است .

5 – جهت دهی ، جوانی منبع انرژی متراکمی است که اگر این انرزی هدایت نشود به بیراهه کشیده می گردد .لذا باید ان را جهت دار نمود و از قالب جنسی و شعوتی به رویکرد های دیگر از جمله فزهنگی و علمی ، فعالیت های هنری ، برنامه های ورزشی وتفریحات سالم و مفید سوق داد .

6 – کار و تلاش ، بیکاری فساد می اورد . در روایت داریم برای دست های خود کار درست کنید والا شیطان آن را برای اهداف خود به کار می گیرد . چنانچه در روایتی دیگر می خوانیم اندیشه گناه را از ذهن خود بیرون کنید چرا که فکر گناه ادمی را به عمل به آن می کشاند .درست است امروز بازار کار آشفته است اما هر جوانی می تواند با توجه به استعداد و علایق خود کارآفرینی کرده و خود را به اشتغالات مفید مشغول نماید. پیغمبر اسلام (ص) از جوان بیکار به شدت متنفر بود و هر قت مرد بیکاری را می دید می فرمود : از چشم من افتادی ..

7 – تغییر موقعیت ، اگر جوان در موقعیتی زمانی و یا مکانی قرار دارد که ادامه حضور او منجر به تحریک جنسی او می گردد شزاوار است برای پرهیز ار آلوده شدن سریع تغییر موقعیت داده واز منطقه گناه هجرت کند تا دامنش به معصیت آلوده نگردد.

8 – لباس مناسب ، یکی از مواردی که غریزه جنسی انسان را تحریک می کند استفاده از لباس های ( بخصوص شلوار ، شرت و زیر پوش ) تنگ و چسبان است . همچنین لباس های نرم و البسه ای که از جنس نایلون و پولبسترند نیز همین خاصیت را دارند.

9 – رژیم غذایی مناسب، جوانان مجرد باید در انتخاب و نوع خوردن غذاها احتیاط کنند . چرا که برخی از مواد غذایی و میوه ها در تحریک جنسی انسان مؤثر هستند. از جمله موز ، پیاز ، هویج ، زعفران ، فلفل و....اگر هم چنین غذاهایی مصرف شد باید انرژی حاصل از آن سریعا در فعالیت های مجاز از قبیل ورزش تخلیه گردد.

10 – روزه گرفتن ، یکی از فلسفه های مهم روزه گرفتن تعدیل قوای جنسی است که بخصوص برای جوانان توصیه می شود . البته روزه باید به قصد قربت و کسب ثواب الهی گرفته گردد. لکن اثار طبی و درمانی نیز در ان نهفته است .

11 – کنترل نگاه ، نگاه نامشروع دروازه ورود شیطان به قلب آدمی است . بسیاری از انحرافات حاصل یک نگاه است و بس . پس چه بهتر این لحظه مدیریت صحیح شود تا یک عمر حسرت و ندامت در دنیا و رسوایی در آخرت دامن گیر انسان نشود . یادمان یاشد بابت هر نگاه در روز قیامت باید حساب پس داد و پاسخگو بود . دیدن برخی فیلم ها و عکس ها ، نظر بازی و چشم چرانی در معابر و یا سایر محیط ها و... برای دنیاو آخرت دردسر ساز بوده و بیماری های روحی زیادی را به ارمغان می آورد .

12 – کنترل گوش ، گوش از نعمت های بزرگ الهی است که ابزاز ارتباطی انسان با دیگران است . نعمت بی بدیلی که وظفه عقلی و شرعی انسان اقتضاء می کند آن را در راستای رضایت خدای بزرگ به کار برد . در قران کریم به صاحت از حساب کشیدن از گوش سخن به میان آمده است . گوش سپردن به موسیقی های حرام وسخنان شهوت انگیز حرام و جرء گناهان کبیره است . جوانی که علاقه دارد در آتش شهوت نسوزد لاجرم این دستور خداوند را باید گردن نهد .

13 – خوب خوابیدن ، اسلام به قدری نسبت به مسائل تربیتی حساس است که دستورات زیادی در رابطه با خواب دارد . جوانان مجرد باید در زمان و مکان و نحوه خوابیدن خود کاملا دقت کنند . وقتی به درون رختخواب بروند که واقعا خوابشان می آید ، چرا که درون رختخواب وسوسه انگیز است و اگر خواب به موقع بر او مستولی نشود ممکن است افکار شیطانی به سراغ او بیاید . حتما اطاق خوابش از اطاق خواب پدر و مادر جدابوده و بسترش از برادران و خواهرانش جدا و با فاصله مناسب باشد . بستری که بیش از حد نرم و گرم باشد وسوسه انگیز است و باید از ان پرهیز نمود . همچنین دمرو خوابیدن ، دستمالی اعضاء خاص ، خوابین با شرت و شلوارک ویا بدون زیر پوش نیز از مواردی است که باید از آن دوری جست .

14 – درمان بیماری های انگلی ، برخی از انحرافات جنسی ناشی از بیماری های انگلی است . چرا که این بیماری باعث ایجاد خارش در مواضع خاص و عکس العمل افراد مبتلا می گردد و تکرار ان احساس لذتی در شخص خواهد نمود . پس باید هر چه سریعتر مداوا شود.

15 – دوش آب سرد ، جوانانی که از نظر شهوی تحت فشار هستند می توانند با دوش آب سرد اتش شهمت را خاموش نمایند .

16 – پرهیز از دوستان آلوده ، بسیاری از انحرافات و جرائم از دوستان ناباب و فاسد سرچشمه می گیرد . دین ، عقل و فطرت انسانی ایجاب می کند انسان در انتخاب دوستان و معاشرت های خود توجه ویژه نماید . در قران کریم هم امده است مجرمین در آتش جهنم ارزو می کنند که ای کاش با فلانی دوستی نمی کردو تا گرفتار عذاب الهی نمی شدم .

17 – خودداری از حبس ادرار ، پر بودن مثانه به ویژه در هوای سرد عامل دیگری برای تحریک جنیس است . مضافا اینکه این کار بیماری های خطرناکی هم در پی دارد . لذا در روایت داریم که قبل از خواب حتما به دستشویی رفته و خود راعرضه کنید ولو مثانه تان خالی باشد .



مسعود صفی یاری ::: پنج شنبه 88/8/28::: ساعت 9:34 صبح نظرات دیگران: نظر

یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا و قودها الناس و الحجاره ..........             سوره مبارکه تحریم آیه 6

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ، خود و خانواده تان را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگها است نگاه دارید

در این آیه شریفه خداوند از همه مؤمنین می خواهد که ضمن خود سازی و آراستن خویش به فضائل و دوری از

محرمات ورذائل به فکر تامین نیازهای معنوی و هدایت خانواده نیز باشند و با ساختن محیطی پاک و نورانی خود و

خانواده را از سقوط در منجلاب دنیا و عذاب جهنم نجات دهند

تعبیر بسیار زیبا و دقیق- قو -که به معنای نگاه داری و محافظت می باشد اشاره به این معنا دارد که پدران و مردان و یا

به تعبیر دیگر سرپرستان خانواده ها تصور نکنند وظیفه آن ها صرفا تآمین نیازهای مادی خانه و خانواده است بلکه

وظیفه سنگین تری نیز به عهده آنان است و آن اصلاح و پیرایش محیط خانه و خانواده از گناهان ومعصیت ها و محرمات است و این مسئله از حقوق مسلم خانواده بر گردن مرد خانه است و در صورت کوتاهی او در روزقیامت خانواده وی این حق را از وی مطالبه نموده و به پیشگاه الهی شکوه می برند که  بارالها پدر یا شوهر ما در حق 

ما اجحاف نموده و ما را با احکام دینی آشنا ننمود. پس حق ما را از او بستان   

 



مسعود صفی یاری ::: پنج شنبه 88/8/28::: ساعت 9:26 صبح نظرات دیگران: نظر

مدیرکل تبلیغات اسلامی کردستان:

سلفی‌گری و وهابیت چهره اسلام را لکه‌دار کرده است

 مدیرکل تبلیغات اسلامی کردستان با اشاره به جنایات ننگین فرقه منحرف وهابیت و سلفیت گفت: این فرقه‌ها مایه ننگ انسانیت و مسلمانان بوده و عاملی برای لکه‌دار کردن چهره نورانی اسلام هستند.

به گزارش روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی کردستان، حجت‌الاسلام مسعود صفی‌‌یاری با اعلام این مطلب افزود: امروز مزدوران فرهنگی استکبار جهانی، در پوشش وهابی و سلفی و با حمایت مستقیم آمریکا و انگلیس جنگ مذهب علیه مذهب را راه انداخته و به نام اسلام کام آمریکا و انگلیس را شیرین می‌کنند.

وی با اشاره به لزوم برنامه‌ریزی کاربردی حساب شده در برخورد با این موضوع یادآور شد: این موضوع پدیده‌ای فرهنگی است و راهی جز برخورد فرهنگی ندارد.

وی اذعان داشت: برای برخورد موثر با این پدیده شوم، باید پیش زمینه‌های فرهنگی، علمی و امنیتی آماده شود.

مدیرکل تبلیغات اسلامی استان کردستان آمادگی خود را برای همکاری فعال در این خصوص اعلام کرد و افزود: اداره کل تبلیغات اسلامی کردستان آمادگی دارد در عرصه‌های مختلفی چون نشست‌های تخصصی، گفتمان‌های دینی، چاپ و انتشار کتب، پوشش محتوایی رسانه‌ها در زمینه افشای چهره کریه این فرقه ضد انقلاب فعالیت کند.



مسعود صفی یاری ::: سه شنبه 88/8/5::: ساعت 9:16 صبح نظرات دیگران: نظر

جوونا باید بدونن که بهترین جایگاه رو دراسلام دارن ، و این دین آسمونی به طور جدی هوای جوونا رو داره ، خود پیغمبر اکرم (ص) نه در شعار تنها ،که در عمل ،جوونگرایی خودش رو نشون داد و اتفاقا بعضیا بخاطر همین قضیه ،کلی دردسر برای رسول الله درست کردن .اگه مبینید جایی هم اسلام یه کم سخت گرفته و محدودیت هایی اعمال کرده مطمئن باشید مصلحت خود جوونا رو در نظر گرفته وسلامتی جسمی و روحی اونا رو . بالاخره جوونای هر مملکتی امید های آینده اونجا هستن و باید سالم بمونن ، هم از نظر روحی و اخلاقی ، هم از نظر جسمی .

از طرف دیگه جوون به خاطر طینت پاک و فطرت سالمتر ش که اقتضاء سن کمتر و گناه کمتر نسبت به بقیه بزرگتراس ، راهش به معنویات نزدیک تره و در رقابت های معنوی زودتر به مقصد می رسه ، گواه این مطلب انقلاب نبوی در صدر اسلامه که با حمایت و حضور جوونا و عشق ورزی اونا به رسول الله (ص) و ایمان آوردنشون به اسلام و امضاء اون با خونشونه ، یعنی تا پای جان پای عهدی که با پیغمبر بستن ایستادن ، یا همین انقلاب خودمون که مرهون حضور ، حانفشانی و تلاش جوونا بود ، چه در دوران انقلاب و چه جنگ و چه مراحل بعد از اون ، انقلاب مهدوی هم انقلاب جووناس ، اصلا خود حضرت مهدی (ع) سیمای جوون داره و اکثردوستاو سربازاش هم جوونن ، بالاتر از این اهل بهشت همه جوونن ، یعنی جوون می شن و به بهشت می رن ،به خاطر همینه که روایات زیادی داریم که جوونا رو به افتادن در جاده تقوی و معنویت تشویق می کنه .


حیف نیست که جوون باشیم و از معنویت بهره نبریم ؟، حیف نیست جوونی رو به پای شیطان بریزیم ؟، خدای مهربون می گه ، من عاشق جوون کم سن و سالی هستم که جوونی و زیبایی خودش رو برای من و در راه رضایت من خرج می کنه ، می دونید اگه خدا کسی رو دوست داسته باشه چه اتفاقی می افته ؟ در روایت داریم خدا وقتی یه جوون خوب و مثبتی رو می بینه که تو دلش جز خدا رو راه نداده و به خاطر او از گناه و شهوت دست می کشه ، پیش ملائکه آسمون به این جوون افتخار می کنه و خطاب به ملائکه می فرماید : اگه دنبال یه بنده درست حسابی و روراست هستین ، به این جوون نیگا کنین .

امام صادق (ع) توصیه قشنگی به جوونا میکنن و می فرمایند : جوونای شیعه باید تو یکی از این دو مسییر باشند وال هم دنیاشون و هم آخرتشونو از دست می دن ، اونا یا باید اونقدر تلاش علمی و زحمت کشیده باشن که به درجات بالای علمی نائل شده باشن یا وقت و انرژی شونو برای رسیدن به این درجات صرف کنن تا در آینده موفق به کسب رتبه های بالای دانش و معرفت بشن ( یا دانشمند ، یا دانشجو ) چرا که اگه یه جوون راهی غیر از این مسیر رو بره به بن بست می خوره .
خوب البته به خاطر همین جایگاه استثنایی جوونا است که شیطون و بچه شیطونا هم با تمام قوااومدن جلو و دور جوونای پاک و معصوم رو گرفتن و با انواع و اقسام کلک ها و تله ها اونا رو به دام می ندازن و بیچارشون می کنن . خوب تله های شیطون هم رنگ و وارنگه ، جذابه ، قشنگه ، دلرباس و این خاصیت کار شیطانه که همیشه گناه رو جلو چشای آدما ،خوشگل و بزک کرده نشون می ده ولی وقتی وارد گناه شدی چیزی جز نکبت و بدبختی نداره ، اونجاس که دیگه شیطون هم آدم و ول می کنه ، حتی روز قیامت وقتی یه جوون رو به خاطر جرم ها و خطا هایی که کرده بازجویی می کنن ، اون تقصیر رو گردن شیطان میندازه ، شیطان احضار میشه و از او ن توضیح می خوان ، می گه مقصر خودش بود ، من فقط پیشنهاد کردم می خواست وارد این لجنزار نشه ، چطور 124هزار پیغمبر و 14 معصوم و قران و روایات واین همه آدم خوب به این گفتن این کارا رونکن که عاقبت خوشی نداره ، گوش نکرد ، اما تا من بهش گفتم بیا ، چار دست و پا افتاد تو چنگم ؟
اون وقت دیگه وقت شرمندگیه ، شرمنده از خدای به اون خوبی ، از پیغمبری که به خاطر ما اون همه شکنجه دید و اذیت دید ، از امام علی (ع) ، حضرت فاطمه ، امام حسین ، امام زمان (ع)و از خودمون ...از اینکه نمک خدا رو خوردیم و نمکدان شکستیم ، از اینکه نعمت خدا رو استفاده کردیم و بنده شیطان شدیم ف از اینکه جوونیمونو حرام کردیم و گفتیم دنیا دو روزه ، از اینکه هی بهونه آوردیم و....
پرونده ای رو باز می کنن ، می گن ، توضیح بده ، چرا اینقدر گناه کردی ، می گه ، خدایا ™ می خواستی منو خوشگل نمی افریدی ، خوشگلیم منو به گناه انداخت ، دستور می رسه ، بگید حضرت یوسف بیاد ، وقتی حضرت یوسف (ع) میاد، به این ادم گناه کار می گ ، تو خوشگل تر بودی یا یوسف؟پس چرا یوسف با اینکه تمام زمینه های گناه براش آماده بود ، اسیر شهوتش نشد و حتی حاضر شد به زندان بره و سال ها اونجا باشه ولی یه لحظه به خدا پشت نکنه ؟
حرف زیاد دارم ولی فرصت من و حوصله شما کمه ، با یه روایت و یه شعر تمومش می کنم :
امام سجاد (ع) می فرماید : از شاد شدن هنگام گناه بپرهیز ، که این شادی ،خودش، گناه بزرگیه .
خدا رحمت کنه بابا طاهر عریان رو که می گه :
مکن کاری که پا بر سنگت آیو          جهان با این فراخی تنگت آیو
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند       تو را از نامه خواندن ننگت آیو



مسعود صفی یاری ::: دوشنبه 88/8/4::: ساعت 8:55 صبح نظرات دیگران: نظر
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >