ماه رمضون داره تموم میشه
اروم اروم دست و پای شیطون باز می شه و و سوسه هاس رو شروع می کنه ...
بیاید یه قراری با هم بذاریم و اون اینه که مراقب باشیم بعد از این ماه مبارک دوباره گرفتار شیطون نشیم و همون حال و هوای ماه رمضون رو حفظ کنیم.می پرسین چه جوری ؟ حالا می گم ..
اگه خدا بخواد می شه شیطون رو به زانو دراورد و به گریه اش انداخت ...
راستی شما می دونید شیطون چه وقتایی گریه می کنه ؟ کمی فکر کنید ببینید به جایی می رسید یا نه ؟......
............................................
.......................................................................
......................................................................................................
.........................................................................................................................................
.....................................................................................................................................................................
.......................................................................................................................................................................................................
راستش من خودم هم دقیق نمی دونستم . اما روایاتی دیدم که اونجا جواب این سوال رو. داده بود .
در این احادیث اومده :شیطان چند جا گریه می کنه :
1 – وقتی دو تا مومن به هم می رسند ،سلام می کنن ، با همدیگه گرم می گیرن ، احوال پرسی می کنن ..(به شرطی که تو گفتگوهامون شیطان راه پیدا نکنه)
2 – موقع ازدواج شرعی دوتا جوون ، شیطان گریه می کنه و می گه وای بر من اینها اردواج کردن و از دام من پریدن... (ولی چکار کنیم که بعضی از ازدواج ها و عروسی ها خودش می شه سفره شیطان )
.3 – وقتی کسی عطسه بکنه و بعدش بگه : الحمد لله رب العالمین
4 –
سجده طولانی و با حال که کمر شیطان رو می شکنه5 -
ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (ص) با صدای بلند .6 –
دوری از گناه و توبه . مخصوصا اگه این شخص جوون باشه . چون با این کار تمام زحمتای شیطونا رو به باد میده و بیچارش می کنهحالا که راهش رو یاد گرفتین تا می تونین شیطان رو به گریه بیندازین . می دونین که گریه شیطان مساویه با خشنودی خدای مهربان و شادی دل رسول الله (ص) و اهل بیت پاک و مطهر آن حضرت و ضامن سعادت دنیا و اخرت .
پس بسم الله
الهی ، امشب از همه توبه هایم توبه کرده ام .
الهی ، امشب فهمیدم اگر بهشت شیرین است ، بهشت آفرین شیرین تر است .
الهی ، شکرت ، که امشب فهمیدم که تا امروز هیچ نفهمیدم و رسیدم به اینکه تا امروز به هیچ نرسیدم .
الهی ، شکرت ، که دارم کم کم مزه بندگی را می چشم .
الهی ، امشب فهمیدم خوشا به حال آنان که فقط با تو دل خوش کرده اند .
الهی ، تاکنون به نادانی از تو می ترسیدم ، و اینک به دانایی از خودم می ترسم .
موسی پیامبر (ع) به خداوند متعال عرض کرد :
بار پروردگارا ، می خواهم به تو نزدیک شوم ،
فرمود : قرب من از آن کسی است که شب قدر بیدار شود .
عرض کرد : خداوندا، رحمتت را می خواهم .
فرمود : رحمت من از آن کسی است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند .
عرض کرد : خداوندا ، جواز گذشتن از صراط را می خواهم .
فرمود : آن متعلق به کسی است که در شب قدر صدقه دهد .
عرض کرد : خداوندا ، از درختان بهشتی و میوه هایش می خواهم .
فرمود : آنها از آن کسی است که در شب قدر استغفار نماید .
عرض کرد : الهی ، خشنودیت را طالبم .
فرمود : خشنودی من از آن کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز گذارد .
خدا هوای جوونا رو داره
جوونا باید بدونن که بهترین جایگاه رو دراسلام دارن ، و این دین آسمونی به طور جدی هوای جوونا رو داره ، خود پیغمبر اکرم (ص) نه در شعار تنها ،که در عمل ،جوونگرایی خودش رو نشون داد و اتفاقا بعضیا بخاطر همین قضیه ،کلی دردسر برای رسول الله درست کردن .اگه مبینید جایی هم اسلام یه کم سخت گرفته و محدودیت هایی اعمال کرده مطمئن باشید مصلحت خود جوونا رو در نظر گرفته وسلامتی جسمی و روحی اونا رو . بالاخره جوونای هر مملکتی امید های آینده اونجا هستن و باید سالم بمونن ، هم از نظر روحی و اخلاقی ، هم از نظر جسمی .
از طرف دیگه جوون به خاطر طینت پاک و فطرت سالمتر ش که اقتضاء سن کمتر و گناه کمتر نسبت به بقیه بزرگتراس ، راهش به معنویات نزدیک تره و در رقابت های معنوی زودتر به مقصد می رسه ، گواه این مطلب انقلاب نبوی در صدر اسلامه که با حمایت و حضور جوونا و عشق ورزی اونا به رسول الله (ص) و ایمان آوردنشون به اسلام و امضاء اون با خونشونه ، یعنی تا پای جان پای عهدی که با پیغمبر بستن ایستادن ، یا همین انقلاب خودمون که مرهون حضور ، حانفشانی و تلاش جوونا بود ، چه در دوران انقلاب و چه جنگ و چه مراحل بعد از اون ، انقلاب مهدوی هم انقلاب جووناس ، اصلا خود حضرت مهدی (ع) سیمای جوون داره و اکثردوستاو سربازاش هم جوونن ، بالاتر از این اهل بهشت همه جوونن ، یعنی جوون می شن و به بهشت می رن ،به خاطر همینه که روایات زیادی داریم که جوونا رو به افتادن در جاده تقوی و معنویت تشویق می کنه .
حیف نیست که جوون باشیم و از معنویت بهره نبریم ؟، حیف نیست جوونی رو به پای شیطان بریزیم ؟، خدای مهربون می گه ، من عاشق جوون کم سن و سالی هستم که جوونی و زیبایی خودش رو برای من و در راه رضایت من خرج می کنه ، می دونید اگه خدا کسی رو دوست داسته باشه چه اتفاقی می افته ؟ در روایت داریم خدا وقتی یه جوون خوب و مثبتی رو می بینه که تو دلش جز خدا رو راه نداده و به خاطر او از گناه و شهوت دست می کشه ، پیش ملائکه آسمون به این جوون افتخار می کنه و خطاب به ملائکه می فرماید : اگه دنبال یه بنده درست حسابی و روراست هستین ، به این جوون نیگا کنین .
امام صادق (ع) توصیه قشنگی به جوونا میکنن و می فرمایند : جوونای شیعه باید تو یکی از این دو مسییر باشند وال هم دنیاشون و هم آخرتشونو از دست می دن ، اونا یا باید اونقدر تلاش علمی و زحمت کشیده باشن که به درجات بالای علمی نائل شده باشن یا وقت و انرژی شونو برای رسیدن به این درجات صرف کنن تا در آینده موفق به کسب رتبه های بالای دانش و معرفت بشن ( یا دانشمند ، یا دانشجو ) چرا که اگه یه جوون راهی غیر از این مسیر رو بره به بن بست می خوره .
خوب البته به خاطر همین جایگاه استثنایی جوونا است که شیطون و بچه شیطونا هم با تمام قوااومدن جلو و دور جوونای پاک و معصوم رو گرفتن و با انواع و اقسام کلک ها و تله ها اونا رو به دام می ندازن و بیچارشون می کنن . خوب تله های شیطون هم رنگ و وارنگه ، جذابه ، قشنگه ، دلرباس و این خاصیت کار شیطانه که همیشه گناه رو جلو چشای آدما ،خوشگل و بزک کرده نشون می ده ولی وقتی وارد گناه شدی چیزی جز نکبت و بدبختی نداره ، اونجاس که دیگه شیطون هم آدم و ول می کنه ، حتی روز قیامت وقتی یه جوون رو به خاطر جرم ها و خطا هایی که کرده بازجویی می کنن ، اون تقصیر رو گردن شیطان میندازه ، شیطان احضار میشه و از او ن توضیح می خوان ، می گه مقصر خودش بود ، من فقط پیشنهاد کردم می خواست وارد این لجنزار نشه ، چطور 124هزار پیغمبر و 14 معصوم و قران و روایات واین همه آدم خوب به این گفتن این کارا رونکن که عاقبت خوشی نداره ، گوش نکرد ، اما تا من بهش گفتم بیا ، چار دست و پا افتاد تو چنگم ؟
اون وقت دیگه وقت شرمندگیه ، شرمنده از خدای به اون خوبی ، از پیغمبری که به خاطر ما اون همه شکنجه دید و اذیت دید ، از امام علی (ع) ، حضرت فاطمه ، امام حسین ، امام زمان (ع)و از خودمون ...از اینکه نمک خدا رو خوردیم و نمکدان شکستیم ، از اینکه نعمت خدا رو استفاده کردیم و بنده شیطان شدیم ف از اینکه جوونیمونو حرام کردیم و گفتیم دنیا دو روزه ، از اینکه هی بهونه آوردیم و....
پرونده ای رو باز می کنن ، می گن ، توضیح بده ، چرا اینقدر گناه کردی ، می گه ، خدایا ™ می خواستی منو خوشگل نمی افریدی ، خوشگلیم منو به گناه انداخت ، دستور می رسه ، بگید حضرت یوسف بیاد ، وقتی حضرت یوسف (ع) میاد، به این ادم گناه کار می گ ، تو خوشگل تر بودی یا یوسف؟پس چرا یوسف با اینکه تمام زمینه های گناه براش آماده بود ، اسیر شهوتش نشد و حتی حاضر شد به زندان بره و سال ها اونجا باشه ولی یه لحظه به خدا پشت نکنه ؟
حرف زیاد دارم ولی فرصت من و حوصله شما کمه ، با یه روایت و یه شعر تمومش می کنم :
امام سجاد (ع) می فرماید : از شاد شدن هنگام گناه بپرهیز ، که این شادی ،خودش، گناه بزرگیه .
خدا رحمت کنه بابا طاهر عریان رو که می گه :
مکن کاری که پا بر سنگت آیو جهان با این فراخی تنگت آیو
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند تو را از نامه خواندن ننگت آیو
مناجات شعبانیه
اگر در ماه شعبان هیچ هدیهای نبود جز مناجات شعبانیه، همان برای همهی سالکان کوی دوست کافی بود. در این مناجاتِ عظیمالشأن دیگر سالک در مرحلهی دعا نیست که بین او و معبودش فاصله باشد. شرایط برای «نجوا» و مناجات آماده شده است تا بتوان قصّه دل و جان را بدون هیچ حجابی با معبودِ محبوب در میان گذارد و غوغایی بهپا کند که:
چه حلقهها که زدم بر درِ دلْ از سر سوز به بوی صبح وصال تو در شبانِ دراز
وقتی در ابتدای این مناجات میگویی: «وَ اَقْبِلْ عَلَیَّ إذا ناجَیْتُک» بر من نظر فرما در حالی که با تو نجوا میکنم. داری قصّهی دلی را در میان میگذاری که پس از سالها دوری خداوند به خلوتخانهی خود راهش دادهاند. چه درد و دلهایی که در این مقام و در این مناجات مطرح است، خدا کند خودش راز بگشاید و همچنان که قلب حضرت علی«علیهالسلام» را به حرف آورد تا آن حضرت با پروردگارش اینچنین درد و دل کرد، ما نیز به نحوی شایسته وارد این مناجات گردیم. چه بگویم؛
هرچه گوییای دمِ هستی از آن پردهای دیگر بر آن بستی بداناین شما و این مناجات و اینهمه راه اُنس با خدا. وقتی در اواسط دعا گفتی: «إلهی هَبْ لی قَلْباً یُدْنیهِ مِنْکَ شُوقُهُ» معبودا! قلبی ببخش که شوقش مرا به تو نزدیک کند. آری وقتی به این دعا رسیدی ما را از دعای خود فراموش مکن وگرنه آنوقتی که میگویی: «إلهی هَبْ لی کَمالَ الْإنْقطاعِ إلَیْک» و در آن فراز نهایت انقطاع از غیر خدا را طلب می کنی،که چیزی برای تو نمانده است تا من بخواهم آنجا به تو التماس دعا بگویم.
و آن دعا که حضرت امیر المؤمنین(ع) و امامان ( علیهم السلام) در ماه شعبان مىخواندند این است:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
اى خدا درود فرست بر محمد و آلش
وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ
و چون تو را بخوانم دعاى مرا اجابت فرما و هرگاه تو را ندا کنم ندایم بشنو
وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ
و چون با تو مناجات کنم به حالم توجه فرما که من بسوى تو گریختهام و در حضور حضرتت ایستاده در حالى که به درگاهت به حال پریشانى تضرع و زارى مىکنم
رَاجِیاً لِمَا لَدَیْکَ ثَوَابِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی
و به آنچه نزد توست چشم امید دارم و تو از دلم آگاهى و حاجتم را مىدانى و ضمیر مرا مىشناسى
وَ لاَ یَخْفَى عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ
و هیچ امرى از امور دنیا و آخرت من بر تو پنهان نیست
وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی
و آنچه مىخواهم که به زبان اظهار کنم و از حوایجم سخن گویم و آنچه براى حسن عاقبتم به تو امید دارم همه را مىدانى
وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُکَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا یَکُونُ مِنِّی إِلَى آخِرِ عُمْرِی
و حکم تقدیر تو بر من اى سید من در باطن و ظاهرم تا آخر عمر جارى و نافذ است
مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلاَنِیَتِی وَ بِیَدِکَ لاَ بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی
و هر زیادت و نقصان و سود و زیان بر من وارد آمد همه به دست توست نه غیر تو
إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی
اى خدا اگر تو مرا از رزقت محروم سازى دیگر که تواند مرا روزى دهد و اگر تو مرا خوار گردانى که مرا یارى تواند کرد
إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ
اى خدا به تو پناه مىبرم از غضب تو و از ورود خشم و سخطت
إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ
اى خدا اگر من لایق رحمتت نیستم تو لایقى که بر من از فضل و کرم بىپایانت جود و بخشش کنى
إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَقُلْتَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ
اى خداى من گویا من اکنون در حضور تو ایستادهام و حسن توکلم بر تو به سرم سایه لطف انداخته و آنچه از کرم و احسان تو را شایسته است با من بجا آوردهاى عفو و آمرزشت مرا فرا گرفته است
إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْکَ بِذَلِکَ
اى خدا اگر تو مرا عفو کنى که از تو سزاوارتر به عفو است
وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یُدْنِنِی مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی
و اگر اجلم نزدیک شد و عمل صالحم مرا به تو نزدیک نکرد من هم اقرار به گناهانم را وسیله عفوت قرار دادهام
إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا
خدایا من در توجهم به نفس خود بر خویش ستم کردم پس اى واى بر نفس من اگر تو او را نیامرزى
إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلاَ تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی
اى خدا چنانکه لطف و احسانت در تمام مدت زندگى شامل حالم بود پس در مرگ مرا از احسانت محروم مساز
إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی إِلاَّ الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی
اى خدا چگونه مایوس از احسانت بعد مردنم شوم و حال آنکه تو در تمام عمرم با من جز نیکى و احسان نکردى
إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ
اى خدا با من آن کن که تو را شاید (نه آنچه مرا باید) و باز هم به فضل و کرم بر گنهکارى که در لجه گناه از جهل و نادانى فرو رفته ترحم فرما
إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَى
اى خدا تو در دار دنیا گناهانم را از تمام خلق پنهان داشتى و من در آخرت به ستاریت از دنیا محتاجترم
إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ
و چون لطف کردى و گناهانم را بر هیچ بنده صالحى آشکار نکردى
فَلاَ تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ
پس روز قیامت هم مرا مفتضح و رسوا در حضور جمیع خلایق مگردان
إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی
خدایا جود و بخششت بساط آرزوى مرا گسترده و عفو تو بهتر از عمل من است
إِلَهِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبَادِکَ إِلَهِی اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ
اى خدا آن روزى که میان بندگانت حکم مىکنى آن روز مرا به لقاء خود شاد گردان اى خدا من چون کسى به درگاهت عذر مىخواهم که به قبول عذر سخت محتاج است
فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ
پس عذرم بپذیر اى کریمترین کسى که گنهکاران از او معذرت مىطلبند
إِلَهِی لاَ تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لاَ تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لاَ تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی
اى خدا حاجتم را رد مکن و دست طمعم را از درگاهت محروم برمگردان و امید و آرزویم از لطف و کرمت منقطع مساز
إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی
اى خدا اگر تو اراده خوارى من داشتى به هدایت و احسانت سرافرازم نمىکردى و اگر مىخواستى مرا رسوا سازى در دنیا معافم نمىفرمودى
إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ
اى خداى من هرگز به تواین گمان نمىبرم که حاجتى که به تو دارم و عمرم را در طلبش فانى کردم باز روان سازى
إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً یَزِیدُ وَ لاَ یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى
اى خدا حمد و ثنا مختص توست حمد ابدى و دایم سرمدى که همى بیفزاید و هرگز فنا نپذیرد چنانکه تو دوست بدارى و بپسندى
إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ
اى خدا اگر مرا به جرمم مؤاخذه کنى تو را به عفوت مؤاخذه مىکنم و اگر مرا به گناهانم بازخواست کنى تو را به مغفرتت باز خواست کنم
وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ
و اگر مرا به آتش دوزخ برى اهل آتش را آگاه خواهم کرد که من تو را دوست مىداشتم
إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی
اى خدا اگر در مقابل طاعتت عملم اندک است در مقابل رجاء و امید به کرمت آرزویم بسیار است
إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوماً
اى خدا چگونه از درگاه لطفت محروم و ناامید برگردم در صورتى که به جود و احسان تو حسن ظن بسیار داشتم که به حالم ترحم کرده و عاقبت از اهل نجاتم مىگردانى
إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ
اى خدا عمرم را با درد و غفلت از تو فانى ساختم و بفرسودم جوانیم را در مستى بعد از تو
إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَى سَبِیلِ سَخَطِکَ
اى خدا پس بیدار نشدم روزگارى را که مغرور کرمت بودم و به راه سخط و غضبت مىرفتم
إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ إِلَیْکَ
اى خدا من بنده تو و فرزند بنده توام که در پیشگاه حضورت ایستادهام و کرم و رحمتت را بسویت وسیله خود قرار دادهام
إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ
اى خدا منم بندهاى که به عذر خواهى به درگاهت آمدهام از اعمال زشتى که بواسطه قلت حیا به حضورت و در نظرت بجا آوردهام
وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ
و از تو عفو و بخشش مىطلبم که عفو وصف کرم توست
إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلاَّ فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ
اى خدا من قدرتى که از معصیت باز گردم ندارم مگر آنکه تو به عشق و محبت مرا بیدار گردانى
وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ
یا آنکه چنانکه تو مىخواهى باشم و شکر تو گویم چون مرا به کرمت داخل کردى و قلبم را از پلیدیهاى غفلت پاک و پاکیزه گردانیدى
إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ
اى خدا از لطف به حال من چنان بنگر کهبه کسى که او را خواندى و اجابت کرد و به کار طاعت واداشتى و اطاعتت نمود مىنگرى
یَا قَرِیباً لاَ یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَاداً لاَ یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ
اى نزدیکى که هرگز دور از آنکه فریفته توست نمىشوى و اى با جود و کرمى که هرگز بخل بر آنکه امید احسانت دارد نمىکنى
إِلَهِی هَبْ لِی قَلْباً یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ
اى خدا به من دلى عطا کن که مشتاق مقام قرب تو باشد و زبانى که سخن صدقش بسوى تو بالا رود و نظر حقیقتى که تقرب تو جوید
إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاَذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُوکٍ (مَمْلُولٍ)
اى خدا آنکه به تو معروف شد هرگز مجهول و بىنام نشود و هر که به تو پناه آورد هرگز خوار نگردد و هر که تو به او توجه کنى بنده دیگرى نشود
إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا إِلَهِی
اى خدا هر که به تو راه یافت روشن شد و هر که به تو پناه برد پناه یافت و من به درگاه تو پناه آوردهام پس تو اى خدا
فَلاَ تُخَیِّبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لاَ تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ
حسن ظن مرا به رحمتت نومید مساز و از فروغ رأفت و عنایتت مرا محجوب مگردان
إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلاَیَتِکَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّیَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ
اى خدا مرا در میان اولیاء خود مقام آنکس را بخش که به امید زیاد شدن محبت توست
إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِکْرِکَ إِلَى ذِکْرِکَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ
اى خدا و مرا واله و حیران یاد خود براى یاد خود گردان و همتم را بر نشاط و فیروزى در اسماء خود و مقام قدس خویش موقوف ساز
إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلاَّ أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ
اى خدا به ذات پاکت و به حقى که تو را بر خلق است قسم که مرا به اهل طاعتت ملحق ساز و منزل شایسته از مقام رضا و خوشنودیت عطا فرما
فَإِنِّی لاَ أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعاً وَ لاَ أَمْلِکُ لَهَا نَفْعاً
که من قادر نیستم دفع شرى از خود یا جلب نفعى براى خود کنم
إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ فَلاَ تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ
اى خدا من بنده ضعیف گنهکار و مملوک تایب پر عیب و نقص توام پس مرا از آنان که روى از آنها مىگردانى و به غفلت از عفوت محجوب شدند قرار مده
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ
اى خدا مرا انقطاع کامل بسوى خود عطا فرما و روشن ساز دیدههاى دل ما را به نورى که به آن نور تو را مشاهده کند
حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ
تا آنکه دیده بصیرت ما حجابهاى نور را بر دردو به نور عظمت واصل گردد و جانهاى ما به مقام قدس عزتت در پیوندد
إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاَحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلاَلِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَکَ جَهْراً
اى خدا مرا از آنان قرار ده که چون او را ندا کنى تو را اجابت مىکند و چون به او متوجه شوى از تجلى جلال و عظمتت مدهوش مىگردد پس تو با او در باطن راز مىگویى و او به عیان به کار تو مشغول است
إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لاَ انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ
اى خدا بر حسن ظنم به تو یأس و ناامیدى مسلط مساز و دست امیدم از دامن کرم نیکویت جدا مگردان
إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ
اى خدا اگر خطاهایم مرا نزد تو پس و خوار گردانیده هم بواسطه حسن اعتمادم به تو از من عفو کن
إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَى کَرَمِ عَطْفِکَ
اى خدا اگر گناهانم مرا از لطف و کرامتهایت دور کرده مقام یقینم مرا به کرم و عطوفتت تذکر مىدهد
إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلاَئِکَ
و اگر غفلت مرا از مهیاى لقاى تو شدن به خواب غرور افکند معرفتم به نعمتهاى بزرگوارت بیدار مىگرداند
إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَى النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَى الْجَنَّةِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ
اى خدا اگر عقاب و انتقام تو مرا به آتش دوزخ خواند ثواب و عنایتت مرا بسوى بهشت ابد دعوت کرد
إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
اى خدا پس من هر چه بخواهم از تو درخواست مىکنم و به درگاه کرمت با ناله و زارى و شوق و رغبت مىنالم و از تو مىطلبم که درود فرستى بر محمد (ص) و آل محمد
وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لاَ یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لاَ یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لاَ یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ
و مرا از آنان قرار دهى که دایم به یاد تواند و هرگز عهد تو نشکنند و شکر و سپاست را لحظهاى فراموش نکنند و امرت را سبک نشمرند
إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْکَ خَائِفاً مُرَاقِباً
اى خدا و مرا به نور مقام عزتت که بهجت و نشاطش از هر لذت بالاتر است در پیوند تا آنکه شناساى تو باشم و از غیر تو رو بگردانم و از تو ترسان و مراقب فرمان باشم
یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً
اى خداى صاحب جلال و بزرگوارى و درود خدا بر رسولش محمد (ص) و بر اهل بیت پاکش و سلام و تحیت بسیار باد.
و این از مناجاتهاى جلیل القدر ائمة علیهم السلام است و بر مضامین عالیه مشتمل است و در هر وقت که حضور قلبى باشد خواندن آن مناسب است
کسی که از این دعوت بزرگ آگاه شود، باید بکوشد که از دعوت شدگان این دعوت گردد. این جانشین و برادر او امیرالمؤمنین علیهالسلام است که میفرماید: "از زمانی که ندای منادی رسول خدا صلواتاللهعلیه را که برای روزه این ماه ندا میکرد شنیدم، هیچگاه روزه این ماه را از دست نداده و در تمام عمرم آن را از دست نخواهم داد؛ اگر خدا بخواهد." این درباره روزه این ماه بود؛ و میتوان کمک به آن حضرت صلواتاللهعلیه را از جهات دیگر مانند نماز، صدقه، مناجات و تمام کارهای خیر با روزه این ماه مقایسه نمود.
مناجات شعبانیه
تمام کلام این که این مناجات، از اعمال مهم این ماه است؛ و نه تنها ماه، که سالک نباید بعضی از فرازهای آن را در طول سال ترک کند و در قنوتها و سایر حالهای عالی خود، خیلی با آن مناجات نماید و وقتی که می گوید: "و دیدگان قلبهای ما را با نور نگاه آن به حضرتت روشن بفرما تا آنگاه که چشمهای دل پردهها و مانعهای نوری را پاره کرده و به معدن بزرگی برسد و روحهای ما به عزت پاکیت وصل شود." از گفته خود غافل نباشد. و تامل کند، آیا قلب او چشم دیدن نور را دارد؟...
به هر حال این مناجات بزرگی است و یکی از ارمغانهای آل محمد صلواتاللهعلیه میباشد که بزرگی آن را کسی که قلب سالم و گوش شنوایی داشته باشد، درک میکند. و اهل غفلت از درک فواید و نورهای آن بیبهرهاند...
سایر اعمال این ماه
1- از اعمال مهم در این ماه روزه است؛ باندازهای که با حالش مناسب باشد...
درباره روزه هر کدام از روزهای این ماه اخبار مفصلی وارد شده است. و من فقط روایتی را که در کتاب (من لا یحضره الفقیه) آمده است، نقل میکنم. امام صادق علیهالسلام فرمود: "کسی که روز اول ماه را روزه بگیرد، حتما وارد بهشت میشود. و کسی که دو روز را روزه بگیرد خداوند در هر شب و روزی (به چشم رحمت) به او مینگرد و در بهشت هم به این نگاه ادامه میدهد. و کسی که سه روز روزه بگیرد، با خداوند در عرش و بهشت او دیدار میکند."...
2- از اعمال مهم در این ماه صلواتی است که در نیمروز هر روز این ماه فرستاده میشود؛ و اول آن چنین است: «اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد، شجرة النبوة...»
3- یکی دیگر از اعمال این ماه، همانگونه که در کتاب اقبال است بجا آوردن نماز و خواندن دعاهای این شبهاست. سالک باید در رابطه با این اعمال جدی بوده، و به هر کدام از ذکر و فکر و این اعمال که نشاط دارد، با در نظر گرفتن اولویتها اقدام کند....
4- یکی دیگر از کارهای مهم در این ماه عمل به این روایت است. امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند: "در هر پنجشنبه شعبان آسمانها زینت شده و آنگاه فرشتگان عرض می کنند: خدای ما! روزهداران شعبان را ببخش و بیامرز و دعایشان را اجابت فرما. بنابراین کسی که دو رکعت نماز بجا آورد که در هر رکعت سوره فاتحه را یک بار و قل هو الله احد را صد بار بخواند و بعد از سلام دادن صد بار بر پیامبر صلیاللهوعلیهوالهوسلم درود فرستد، خداوند تمام خواستههای دینی و دنیایی او را بر آورده میفرماید. و کسی که یک روز آن را روزه بگیرد، خداوند بدن او را بر آتش حرام میکند.
نیمه شعبان
روز و شب نیمه شعبان زمان بسیار شریفی است که جهات زیادی باعث این شرافت و بزرگی شده است. از قبیل:
الف- از شبهای قدر میباشد و شب تقسیم رزقها و عمرها چنانچه در روایات زیادی وارد شده است. و در بعضی از آنها آمده است: خداوند این شب را برای امت قرار داده است؛ چنانچه شب قدر را برای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم قرار داده. و این اشکال که بنابراین، لازم میآید که شب قدر، بیش از یک شب باشد را می توان به این بیان پاسخ گفت که تقدیر، مراتب و مراحل گوناگونی دارد.
ب- از اوقات زیارتی امام حسین علیهالسلام میباشد که غیر از فرشتگان صد هزار پیامبر علیهمالسلام آن حضرت علیهالسلام را زیارت میکنند. و این مطلب نشانه عظمت این شب است.
ج- از شبهایی است که تاکید به زنده نگهداشتن آن شده و اعمال و عبادات بسیار ارزشمندی در آن وارد شده که میتوان گفت: در هیچ شبی اعم از شب قدر یا غیر آن مانند یا بیشتر از آن نیامده است.
د- شب میلاد امامی است که گیتی را از عدالت پر کرده، زمین را پاک مینماید و در تمام زمینههای دینی و دنیایی حاکمیت دارد.
اعمال مهم شب نیمه شعبان
اولین کاری که سالک باید در این شب انجام بدهد این است که از لذت و آسایش دنیا در این شب چشم پوشی نماید. و آنگاه برای استفاده بیشتر از آن و تصحیح اعمال خود باید فرض کند که شب خداحافظی او با این دنیا و تمام اعمال بوده و فردای آن روز قیامت است. و نیز قبل از فرا رسیدن شب باید اعمالی را که در آن میخواهد انجام بدهد مشخص نماید و اگر دو عمل در فضیلت یکسان بود سختتر را انتخاب کند.
2- از اعمال مهم نمازهایی است که وارد شده است...
3- از اعمال مهم عمل به حدیثی است که در کتاب اقبال روایت شده: رسول اکرم صلواتاللهعلیه فرمودند: "شب نیمه شعبان در خواب بودم که جبرئیل آمد و گفت: محمد! چرا در این شب خوابیدهای؟ گفتم: جبرئیل! مگر چه شبی است؟ گفت شب نیمه شعبان است. محمد! برخیز. آنگاه مرا بلند کرده و به بقیع برد، سپس گفت: سرت را بلند کن، زیرا این شبی است که درهای آسمان در آن باز میشود: درهای رحمت. در «رضوان»، در «مغفرت» در «فضل» در «توبه» در «نعمت» در «جود» و در «احسان». و خداوند به عدد موها و پشمهای گاو و گوسفند مردم را از آتش جهنم آزاد میکند، زمان مرگ را در آن ثبت کرده و بمدت یک سال روزیها را تقسیم میکند. و هر چه را که در تمام سال اتفاق میافتد فرو میفرستد. محمد! کسی که این شب را با گفتن «الله اکبر»، «سبحان الله» و «لا اله الا الله» و دعا نماز و قرآن خواندن و انجام اعمال مستحب و استغفار کردن زنده نگهدارد بهشت منزل و استراحتگاه او خواهد بود و گناهان گذشته وآیندهاش بخشیده میشود...
پس این شب را زنده بدار و شب زنده داری و نزدیکی به خدا، با عمل در این شب را، به امتت دستور بده؛ زیرا شب شریفی است. در حالی نزدت آمدم که تمام فرشتهها در آسمان پاهایشان را جفت کردهاند عدهای تسبیح میکنند، عدهای در رکوع، عدهای در سجود و گروهی ذکر میگویند. شبی است که کسی دعا نمیکند مگر این که مستجاب می شود، کسی چیزی نمیخواهد مگر این که به او داده میشود، کسی درخواست مغفرت و بخشش نمیکند، مگر این که بخشیده میشود، کسی توبه نمیکند مگر این که توبهاش پذیرفته میشود. کسی که از خیر این شب محروم شود، از خیر بزرگی محروم شده است.
رسول خدا در این شب دعا میکرد و میگفت: "اللهم اقسم لنا من خشیتک....."...
4- بجا آوردن سجدههایی که دعاهای مخصوصی در آن خوانده میشود...
5- نزدیکی جستن به امام زمان (عج) کسی که حجت عصر، ولی امر، راز دارنده بزرگ، صاحب غیبت الهی و دعوت پیامبر گونه، وارث پیامبران و جانشین جانشینان، آقا، امام و مولای ما، امام قائم مهدی است، جان ما و تمام جهانیان بفدایش که میتوان با زیارت، مناجات، عرض شوق و شکایت از دوری او، دعا، نماز، دلسوختگی از دوری او، شکر نعمتها، اهدا طاعات، بذل جان، توسل، پیوستن، پناه جستن و در خواست کمک، پیروزی و فیض و شفاعت به آن حضرت (عج) نزدیک شد....
6- خواندن دعایی که با این عبارت شروع میشود «اللهم بحق لیلتنا و مولودها.....»
7- زیارت امام حسین علیهالسلام و حضور در آرامگاه شریف آن حضرت علیهالسلام که در روایت خیلی نسبت به آن سفارش شده است. و باید او را با زیارت مخصوص این شب زیارت کند.
8- خواندن دعای کمیل: در سجده...
9- زیارت امام حسین علیهالسلام در بارگاه شریف یا از مکانهای دور. زیارت آن حضرت علیهالسلام نماز و عمل مخصوصی دارد که در کتاب اقبال آمده است و کسی که او را زیارت کند، مانند کسی است که خدا را در عرش او زیارت کرده باشد.
10- سجده و گفتن ذکرهای آن که از رسول خدا صلواتاللهعلیه روایت شده همراه با حضور قلب و با توجه به معانی و دورغ نگفتن در آنچه میگوید. همچنین خواندن دعاهایی که برای بین رکعتهای نماز شب در کتاب اقبال روایت شده. و نیز غفلت نکردن از دعای گرانقدری که در نماز وتر یا بعد از آن خوانده میشود.
11- محاسبه اعمال این شب. گمان می کنم اگر با آگاهی و خوب حساب کند بخصوص اگر از هدایت خدا در این مورد کمک بگیرد- باندازهای از عمل خود استغفار میکند که اگر این شب را خوابیده بود، این مقدار استغفار نمیکرد...
آخرین جمعه شعبان
یکی دیگر از اوقات مهم ماه شعبان برای سالک الی الله آخرین جمعه آن است. از کتاب عیون از عبدالسلام بن صالح هروی نقل شده که میگوید: در آخرین جمعه شعبان به دیدن ابیالحسن علیبنموسی الرضا علیهالسلام رفتم حضرت فرموند: "ابا صلت! بیشتر شعبان گذشت و این آخرین جمعه آن است؛ کوتاهی گذشته خود را در این ماه جبران کن و بسیار دعا و استغفار کن و خیلی قرآن بخوان، و از گناهانت توبه کن، تا وقتی ماه رمضان میآید مخلص برای خدا باشی و هیچ امانتی به گردنت نباشد مگر این که آن را رد کنی و هیچ کینهای از مومنی در دلت نباشد مگر این که آن را از بین ببری و از هر گناهی که انجام میدهی، دست بردار. تقوای خدا را پیشه کن و در نهان و آشکارت به او توکل کن «و کسی که به خدا توکل کند خدا برای او کافی خواهد بود» و در باقیمانده این ماه این دعا را زیاد تکرار کن: "اللّهم ان لم تکن غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفرلنا فی ما بقی منه، خدایا اگر در این مدت که از شعبان گذشته، ما را نبخشیدهای، در مدتی که از آن مانده ما را بیامرز، زیرا خداوند متعال به احترام ماه رمضان، در این ماه افراد زیادی را از آتش رها میکند."...
... یکی از اعمال مهم ماه رمضان در شب آخر شعبان است و آن دعایی است که در کتاب اقبال برای این شب و شب اول ماه رمضان، روایت نموده است. و اهل آن تکلیف آمادگی برای وارد شدن در میهمانی خداوند متعال را به تفصیل از این دعا میفهمند.
کتاب المراقبات نوشته عالم عامل و عارف کامل مرحوم آیتالله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(ره)
1. هر سخنی که با صلوات بر محمد (ص) و آل محمد (علیهم السلام) شروع شود و با همین ذکر به پایان برسد، حتماً مورد توجه و عنایت خدای سبحان قرار می گیرد.
2. پنج عبارت اولیه صلوات شعبانیه جایگاه و خواستگاه این خاندان پاک را نشان می دهد. وتاکید دارد، انسان که بخواهد گوهر حقیقت دین را بیابد ، باید به سراغ معدن علم و حکمت برود و از آن خاندان وحی مدد بجوید. (إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی) که بزرگان دین فرموده اند، این دو هرگز از هم جدا نیستند و نمی شوند.
3. هنگامی که مشکلات عظیم جهان را فراگیرد، همچنان که موج های سهمگین دریا ها را به تلاطم در می اورد، و در اینچنین هنگامه ای باید به کشتی نجاتی پناه گرفت و بهترین کشتی نجات در زمانه گرفتاری و مشکلات و فتنه ها، کشتی نجات اهل بیت (ع) است و لا غیر (الْفلکِ الْجاریةِ فی الُّلحج الغامِرَةِ ).
4. در تبعیت از ولایت نیز نباید افراط و تفریط کرد. بلکه باید آنچه را که آن بزرگواران از ما می خواهند، به همان دستورات عمل کرد نه بیشتر و نه کمتر تا روزی فرا نرسد که افرادی به نام تبعیت افراطی از ولایت، از دین خارج شوند و و یا برعکس به دلیل تهاون و سستی در عمل به دستورات ولایت امر، تلاشهای شبانه روزی آنها هباءاً منثورا شود و به جای اینکه به هدایت و تعالی برسند به سوی گمراهی و ظلالت حرکت کنند (الْمُتقدِّمُ لَهُم مارقٌ ؛ وَ الْمتاخّرُ عَنهم زاهِق).
5. اخلاق با همه گستره اش و همه ابعادش مورد نیاز شدید هر جامعه ی بشری می باشد و بدون آن جوامع بشری رو به انحطاط و سراشیبی سقوط و از بین رفتن همه ی ارزشها می روند. در چنین شرایطی پناهگاه استوار و مأمن واقعی مردم انسانهای کاملی هستند که خود از گناه واشتباه مبرا و پاک هستند و این افراد کسانی غیر از اهل بیت پاک و مطهر پیامبر اکرم (سلام الله علیهم) نمی توانند باشند. که در واقع اطاعت از آنها دستور موکد خداوندی است.
6. ایمان به هر امر با ارزش هنگامی فایده دارد و موجب تعالی انسان می شود که قرین و همراه با عمل صالح باشد. و بهترین عمل صالح نزد خداوند سبحان خدمت به خلق الله است. به ویژه کسانی که خداوند از فضل و کرم خود به آنها مال و منال عنایت کرده است. و این افراد به صرف همدردی و مواسات با فقیران و نیازمندان، به جایی نمی رسند بلکه باید در رفع گرفتاریهای مالی آنها بکوشند و دل از مال خود در راه رضای او بکنند تا خداوند نیز دلهای آنها را زنده کند و آنها را در دنیا و آخرت خوار و ذلیل ننماید.
7 . همه باید بدانند که هر کس در روز قیامت با ارائه ایمان خالص و عمل صالح، پاداش می گیرد. وبه قول آن شهید بهشتی: (بهشت را به بها بدهند نه به بهانه). لذا رسول الله نیز در ماه شعبان روزها را روزه می گرفت و شبها را به عبادت و شب زنده داری خالصانه برای حق باری و تعالی می گذراند. و پناه به خدا، آن گونه نبود که خود بگوید و لی عمل نکند. و بشر نیز باید از این بزرگترین اسوه و الگوی انسانها تبعیت کند و کارهایی را که موجب ارتقای مقام انسانیت او می شود، با اخلاص و خضوع تمام انجام دهد.
در پایان از خداوند منان خواستاریم تا همه ما را مورد لطف و کرم خود قرار دهد و رسول الله (ص) را شفیع ما قرار دهد و ما را به راه راست رهنمود فرماید تا اینکه در روز قیامت در حالیکه او از ما راضی و خشنود باشد، با او ملاقات کنیم و ما را در بهشت برین خود سکنی دهد. آمین رب العالمین.
علی بن ابیطالب (ع) فرمود: مردم! ما هرگز شما را به امری وادار نکردیم، مگر اینکه قبل از شما آن امر را عمل کردیم.
انبیاء آمدند، گفتند: انسان در درون خود یک قلب دیگری دارد، یک چشم دیگری دارد، یک گوش دیگری دارد؛ این را اولاً تفسیر کردند، بعد آمدند این را تغییر دادند. فرمودند چه فرد یا جامعهای مریض است، چه فرد یا جامعهای سالم! آنها را که فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ بود درمان کردند، به جایگاه إذا جآءَ رَبَّهُ بِقَلبٍ سَلِیمْ رساندند، یا إلا مَنْ أتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیمْ رساندند و مانند آن. این کار انبیاء باعث میشود که جهان و انسان درست تفسیر میشود و درست تغییر پیدا میکند.
انبیاء اعلام کردند: مَنْ ذَا الَّذِی ذاقَ حَلاوَهَ مَحَبَّتِکْ فَرامَ مِنکَ بَدَلاً. خدایا! آنکه لذّت مناجات تو را چشید، آن را با چه عوض میکند؟ آنکه لذّت مناجات با خدا را در کامش زمزمه کرد، او هرگز این لذّت را به چیز دیگر تبدیل نمیکند. و این اختصاصی به انبیاء ندارد، چون شاگردان انبیاء هم به جایی رسیدند که میگفتند: کَأنّی اَنظُرُ إلی عَرشِ الرَّحمنِ بارِزاً. آن مرحله والا و بَرین برای انبیاء است، این مرحله نازل یا متوسط برای شاگردان آنهاست. اگر بشر و انسان درست تفسیر شد و درست تغییر پیدا کرد، یعنی انسان تحقیق شد که این مهمترین رسالت انبیای مبعوث است؛ جهان هم تغییرپذیر است، درست تفسیر میشود و درست تغییر پیدا میکند.
تغییر جهان و تفسیر جهان را قرآن به عهده گرفته است. فرمود: این عالم اگر بخواهد درست حرکت کند، زمستانش زمستان باشد، پائیزش پائیز باشد، تابستانش تابستان و. . . شما باید انسان خوبی باشید! اگر جامعه جامعه خوب بود، قَدَّرَ أقواتَها فِی أربَعَهِ أیام جامه عمل میپوشاند. یک ارتباط تنگاتنگی بین عالم و آدم در قرآن کریم برقرار است. فرمود: اگر این مردم درست حرکت کردند، ذات أقدس إله نظام آفرینش را به سود انسانها تغییر میدهد. و اگر خدای ناکرده مردم درست حرکت نکردند، خداوند نظام آفرینش را به سود اینها تغییر نمیدهد. این که فرمود: وَ لُو أنَّ اَهلَ القُری آمَنُوا وَاتَّقُوا لِفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماء وَالأرض، یعنی اگر جامعه درست تفسیر شد و درست تغییر پیدا کرد، درست در مسیر حرکت کرد، کلّ نظام عوض میشود. یعنی این ابرها که حرکت میکنند، به موقع باران حمل میکنند و به موقع میبارند و بجا میبارند، نه بیجا!
وجود مبارک رسول گرامی که این ایام مبعث آن حضرت است، فرمود: وقتی ذات أقدس إله در معراج فیض و فُوز خاصش را به دوش من رساند، فیضش به دوش من رسید، من خنکی او را در دلم احساس کردهام. این لامسه است، این لامسه دل است نه لامسه پوست! این لَمس بدن نیست، لمس جان است.
مرحوم کُلینی از معصوم (ع) نقل میکند که بشرهای اوّلی خواب نمیدیدند. کم کم رؤیا را خدا نصیب اینها کرد. اینها به انبیاءشان میگفتند: ما وقتی خوابیدیم، چیزهایی را در عالم رؤیا میبینیم، اینها چیست؟ میفرمودند: اینها از سنخ همان حرفهایی است که ما به شما میگوییم. ما میگوییم در درون انسان یک چشمی هست، یک گوشی هست، نمونهاش را شما در عالم خواب میبینید. کسانی که بیداری حالت منامیه دارند، همان وضعی که دیگران در عالم رؤیا دارند، رؤیای صادق، اینها در حالت بیداری دارند.
اولیاء هم کار انبیاء را کردند. وجود مبارک امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: من این حکومت را پذیرفتم، برای اینکه لِتَساطُنَّ صُوتَ القِدرْ لِتُغَربِلُنَّ غَربَلَه. فرمود: من آمدم، یک حرارتی در جامعه ایجاد کردم. آن جامعه افسرده یخ بسته را که سرد بود، جوشاندم. فرمود: من حکومت را پذیرفتم، برای اینکه همگان بجوشند. شما باید گرم شوید و باید جایتان عوض بشود. این خافِضَهٌ رافِعَه کار همه انبیاء است، و این کار در قیامت ظهور میکند و انبیاء عهدهدار این بودند. در حقیقت اگر کسی بخواهد جهان را تفسیر کند و جهان را تغییر بدهد، باید خود را تفسیر کند و خود را تغییر بدهد.
انسان گاهی خیال میکند از خاک است و به خاک! این بینش یک انسان مُلحد است. میگوید: ما از خاک بر خاستیم، دوباره خاک میشویم و دیگر هیچ! إنْ هِی إلا حَیاتُنَا الدُّنیا نَمُوتُ وَ نَحیی. ما از خاک بودیم، دوباره خاک میشویم و خبری نیست. ولی یک انسان ولی و عارف میگوید: من نه از خاکم که به خاک برگردم که حرف مُلحدان است، نه از خاکم که به خدا برسم که حرف متوسّطان است؛ بلکه من از خدایم و به سوی خدا میروم، إنّا للهِ وَ إنّا إلِیهِ راجِعُون.
کار انبیاء این است که درست تفسیر کنند و به ما گوشی بدهند که بشنویم سنگ تسبیح میکند. معجزه انبیاء این نبود که شجر و حَجر را گویا کنند! معجزه انبیاء این بود که ما را تغییر بدهند، ما را اصلاح کنند، ما را معالجه کنند؛ یعنی آن شنوایی درونی را به ما بدهند، آن گوش بسته را باز کنند، چشم بسته را باز کنند، آنگاه از ما سؤال کنند: چه میبینید؟ میگوییم: کَأنّی أنظُرُ إلی عَرشِ الرَّحمنِ بارِزاً. از ما سؤال میکنند: چه میشنوی؟ میگویند: ما میشنویم فرشتهها تسبیح میکنند، سنگها تسبیح میکنند، درختها تسبیح میکنند.
. . . شما هر چه مبعث را خوب بررسی کنید، نبوّت را خوب بررسی کنید، امامت را خوب تشریح کنید، میبینید هدف همه آنها این است؛ این بیان روشن علی بن ابیطالب است؛ فرمود: مردم! ما هرگز شما را به امری وادار نکردیم، مگر اینکه قبل از شما آن امر را عمل کردیم. شما را از هیچ چیزی باز نداشتیم، مگر اینکه قبلاً دست خودمان را از او کشیدیم. اگر این است، پس معلوم میشود خدا دارد حکومت میکند، دین خدا دارد حکومت میکند؛ یعنی فقه دارد حکومت میکند و عدالت دارد حکومت میکند.
بیشک با نشاطترین و سعادتمندترین زندگی صرفاً در سایه سار آشنایی و عمل به احکام آسمانی اسلام حاصل میگردد. زن و شوهر با ایمان زندگی خود را با یاد و نام خدا و توکل به او آغاز کرده و در تمام لحظههای زندگی در این مسیر مقدس باقی میماند. در شادیها، تلخیها، سختیها، و آسانیها خدا را حاضر و ناظر دانسته و زندگی را هدیهای از دوست و پلهای برای کمال و ترقی معنوی و میدان آزمایش الهی تلقی میکنند. آنان تحمل و شکیبایی در مصائب و سختیها را مایة قرب به خدا و پاک کننده گناهان دانسته و در شادیها و آسانیها هرگز از دایره عبودیت و تقوی خارج نمیگردند.
همسران با ایمان با همدیگر خوشاخلاق، مهربان و صمیمی هستند و دیگران را نیز از چشمه مهر و محبت خویش بهرهمند میسازند.
رمز مانایی خانواده تدیّن است و زن و شوهر متدیّن زندگی را نعمتی از خدا دانسته و تمام سعی خود را بکار میبرند تا این نعمت را با رضایتمندی خداوند مهربان قرین کنند.
آنان زندگی مشترک را تنها برای ارضاء غریزه جنسی نمیپندارند بلکه هدف بالاتری برای آن تصور میکنند و آن چیزی نیست جز تجلّی عبودیّت خدا و نردبانی برای تکامل معنوی و پرواز در ملکوت.
همواره در داشتهها شکورند و در نداشتهها بردبار، هر آنچه خدا ارزانیشان داشته زیبا پندارند و غم نداشتهها را نمیخورند.
خانة ساده و محقر خود را با آموزههای الهی و دستورات اسلامی عطراگین نموده و آن را به قطعهای از بهشت تبدیل میکنند. در خانة بهشتی اهلخانه با یاد خدا مأنوسند و از نور اهلبیت بهرهمند، خود را در محضر حق میبینند و در محضر حق گناه و معصیت را روا نمیدانند. زبان،گوش، چشم، دست، پا و قلب و اندیشه خود را در مسیر رضایت الهی به کار میگیرند. در این خانه، آلودگی، رذیلت، نافرمانی و در یک کلمه شیطان راه ندارد. خانهای است نورانی که شب روز مهبط ملائک خدا و نزول فرشتگان الهی و برکات خداوندی است.
اهلخانه روزیخوار خدایند و هرگز به روزی دهنده خیانت نمیکنند. لقمه حلال محور در آمد و پرهیز از اسراف و تبذیر محور هزینه کردآنان است.
مردِ خانه جز حلال نمیجوید و زن خانه جز حلال نمیخواهد. عفت، پاکدامنی، تقوا، تلاش، قناعت، مهرورزی، حیا، غیرت، سخاوت، خوشاخلاقی و معنویتگرایی شاخصههای اصلی زندگی این زن و شوهر خوشبخت است.
«مرد» که رهبری خانواده را به عهده دارد وظیفه خود را تنها رسیدگی و تأمین امور مادی خانواده نمیداند بلکه دینمداری و معنویتگرایی اهلخانه را تکلیفی بزرگ و مسئولیتی خطیر پنداشته و برای تحقق آن تلاش میکند.[1] پرواضح است اگر آنچه در خانه حاکم است هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی باشد. اگر آنچه در خانه تعیین کننده است مادیات و تجملات باشد، اگر مبنای زندگی براساس درآمد زیاد و ثروت هنگفت بوده و حلال و حرام در آن مطرح نباشد، اگر حُجب، حیا، غیرت، ایمان، دعا، و خلوص رخت بربسته باشد، اگر خدا در خانه جایی نداشته، و بجای آن شیطان عنان اهلخانه را در اختیار داشته باشد، فیلمهای مستهجن، نوارهای مبتذل، موسیقی، بیعفتی، اعتیاد، بیادبی، و گستاخی و اعتیاد فضای خانه را آلوده کرده باشد؛ چنین خانهای دریی است از درهای جهنم و اهل آن اگر بخواهند از جهنم و عذاب الهی نجات یابند چارهای جز کوچ به سمت توبه، بندگی و خلوص ندارند.
چه کنیم تا خانهای معنوی داشته باشیم؟
برای تقویت جنبة معنوی خانه و خانواده و بالابردن سطح دینداری اهلخانه راهکارهای مختلفی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میگردد:
الف) تقیّد به تقوای الهی وخویشتنداری
ب) تمرین مبارزه با هوای نفس و غلبه بر دشمن درونی
ج) پافشاری بر عفّت و پاکدامنی با پرهیز از ارتباطات غیر ضروری با نامحرمان (فامیل وبیگانه)
د) پایبندی جدّی به واجبات و محرمات
ه) برنامهریزی منظم و معیّن برای ارتباط با خدا و شرکت در محافل مذهبی و معنوی
و) پرهیز از تهیه و بکارگیری ابزاری که مسیر فساد اخلاقی را در خانه مهیّا میکند مانندCD، فیلم، نوار یا عکس مبتذل و حرام
ز) برنامهریزی منظم برای ارتباط مستمر با اهلبیت عصمت و طهارت7 از قبیل برگزاری مراسم مذهبی، مسافرتهای زیارتی، تهیه هدیه در ولادت بزرگان دینی و...
ح) تهیه و مطالعة کتابها و نشریات مذهبی و اخلاقی و توصیه به اهلخانه برای مطالعه آن
ط) التزام عملی به آموزههای دینی و فضائل اخلاقی و نهادینه ساختن اموری چون نماز اول وقت، ارتباط با مسئله امر به معروف و نهی از منکر، سخاوت، انفاق و...
[1]. مستدرک الوسائل، ج 14، ص 238.
بهار گویاترین درس است و خزان و پاییز و زمستان درسی گویاتر .
سال نو اگر همراه با نو شدن فکر و روح و جان ما نباشد ما همان
کهنه فرسوده ایم .، هر چند جامه نو بپوشیم و به نظافت و نظم خانه
و آشیانه بپردازیم .
عید باید در درون ما برپا شود .......
اگر ما متحول نشویم از تحول سال چه سودی عائد مان می گردد ؟
اگر ما دگرگون نشویم از طبیعت کمتریم هرچند ادعایمان بالاست..
اگر غوغای بهار در باغ زندگی ما برپا نشود واگر بلبل جوانی بر
شاخسار عمرمان ترانه زیبای پاکی نخواند و حال درونی ما تحویل
و تحول نیابد صد بهار هم اگر بیاید و بگذرد ما همان خزان زده
سرد و خموشیم......
کاش قدر جوانی را بدانیم ....
بهار در دل و جان و اندیشه ماست ..