سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر مستحبها به واجبها زیان رساند ، مستحبها را واگذارید . [نهج البلاغه]

اربعین ، چهلمین روز شهادت امام حسین علیه السلام است که جان خود را و یارانش را فدای دین کرد . از آنجا که گرامیداشت خاطره شهید و احیاء اربعین وی ، زنده نگهداشتن نام و یاد و راه اوست و زیارت ، یکی از راههای یاد و احیاء خاطره است ، زیارت امام حسین ع بویژه در روز بیستم ماه صفر که اربعین آن حضرت است ، فضیلت بسیار دارد .
امام حسن عسکری( ع )در حدیثی علامت های  مومن را پنج چیز شمرده است : پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز(17 رکعت واجب و بقیه نافله)، خواندن زیارت اربعین ، انگشتر کردن در دست راست ، پیشانی بر خاک نهادن برای خدا(سجده) و  بسم ا...  را در نماز ، آشکارا گفتن .اینک در ایام اربعین اباعبدالله الحسین (ع) و یاران باوفایش متن زیارت اربعین تقدیم عزیزان می شود . التماس دعا

زیارت اربعین

اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛

سلام بر ولى خدا و دوست او

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛

سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ

سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش

اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاری‌ها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید

اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ

خدایا من به راستى گواهى دهم که آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود که کامیاب شد

بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ

به بزرگداشت تو، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى

وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ

و قرارش دادى یکى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند

وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ

و میراث‌هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى

فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ

او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى (براى کسى) نگذارد و بی‌دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد

لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى؛

تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى) گمراهى و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانى که دنیا فریبشان داد.

وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ

و فروختند بهره (کامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندک و بى مقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند،

وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ

و تو و پیامبرت را به خشم آوردند

وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ

و پیروى کردند از میان بندگانت آنانى را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه به دوش مى‌کشیدند

الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ

و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (که چنان دید) با شکیبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد کرد تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد

اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً

خدایا آنان را لعنت کن به لعنتى وبال دار و عذابشان کن به عذابى دردناک

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیاَّءِ

سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء

اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَ مَضَیْتَ

گواهى دهم که به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت‌‌دار اویى سعادتمند زیستى و ستوده از دنیا رفتى

حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ

و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم که خدا به راستى وفا کند بدان وعده‌اى که به تو داده،

وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ

و به هلاکت رساند هر که را که دست از یاریت برداشت و عذاب کند کسى که تو را کشت و گواهی دهم که تو به خوبى وفا کردى به عهد خدا،

وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ،

و جهاد کردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند کسى که تو را کشت

وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ

و خدا لعنت کند کسى که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمى که شنیدند جریان کشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند،

اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.

خدایا من تو را گواه مى‌گیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا.

اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ،

گواهى دهم که تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم‌هایى پاکیزه

لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها،

که آلوده‌ات نکرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی‌هایش و در برت نکرد از لباس‌هاى چرکینش

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ،

و گواهى دهم که به راستى تو از پایه‌هاى دین و ستون‌هاى محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ،

و گواهى دهم که تو به راستى پیشواى نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنماى راه یافته‌اى

وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَ اَعْلامُ الْهُدى

و گواهى دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه‌هاى هدایت

وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ

و رشته‌هاى محکم (حق و فضیلت) و حجت‌هایى بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم که من به شما ایمان دارم

وَ بِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ قَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ،

و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است

وَ اَمْرى لاَِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ،

و کارم پیرو کار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد

فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَرْواحِکُمْ،

پس با شمایم نه با دشمنان شما، درودهاى خدا بر شما و بر روان‌هاى شما

وَ اَجْسادِکُمْ وَ شاهِدِکُمْ وَ غاَّئِبِکُمْ وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ.

و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان.

آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 87/11/27::: ساعت 10:4 صبح نظرات دیگران: نظر

 مرد خاکى ناشناس

یکى از افراد خیّر نقل مى‏کند: شاید سال 47 یا 48 بود، یک روز قرار بود مقدارى از خواربار و پوشاکِ جمع شده را در جنوب شهر، بین محرومان تقسیم کنم. در خیابان پامنار، داشتم این وسایل را در یک موتور سه چرخه (که به مبلغ سه تومان کرایه کرده بودم) بارگیرى مى‏کردم. در حین بارگیرى، در چند قدمى ما نگاه صمیمانه و معنادار جوانى توجه مرا جلب کرد. ابتدا به نظرم رسید منتظر کسى است؛ اما ظاهرِ ساده او مرا کنجکاو و راغب ساخت که از او کمک بخواهم. پرسیدم: مایلى ما را کمک دهى؟ او که ظاهراً از غرض ما آگاه بود از پیشنهاد ما استقبال کرد. چون در اتاقک راننده، جا براى سه نفر نبود، بدون هیچ درنگى از پشت موتور سه چرخه بالا رفت و روى بارها نشست تا اینکه به کمک او در محلّه فقیرنشینى وسایل را توزیع کردیم.
ابتدا تصمیم داشتم دو تومان حق الزحمه به او بدهم؛ اما شکل همکارى و شیوه کمک‏رسانى دلسوزانه او مرا مجذوب ساخت و من جرئت نکردم این قصدِ خود را اظهار کنم و بدون گرفتن هیچ نام و نشانى‏اى با او خداحافظى کردم. ده سال بعد، وقتى انقلاب پیروز شد، یک شب مردى را در تلویزیون دیدم که درباره مسائل انقلاب و خصوصاً آموزش و پرورش با مردم حرف مى‏زند. چهره او آشنا بود. خوب دقت کردم. همان ناشناس خاکى و خاکسارى است که در آن روز، بدون مزد، مرا یارى داد. آرى، او آقاى رجایى بود.

خاطراتى از شهید رجایى، حسن عسگرى راد، ص‏43


مسعود صفی یاری ::: شنبه 87/11/19::: ساعت 11:7 صبح نظرات دیگران: نظر

شما چادر ندارید؟

خانم مرضیه حدیده ‏چى مى‏گوید : من وقتى از فرانسه آمدم ، هنوز مانتو شلوارم تنم بود .  با آن مانتو شلوار خدمت امام  رسیدم تا گزارش بدهم . امام خطاب به من فرمودند : «شما چادر ندارید ، بگویم احمد برایتان یک چادر بخرد» .

گفتم : نه حاج آقا! چادر دارم ، امّا چون به کوه مى‏رفتم و اسلحه روى دوشم و فشنگ به کمرم و قمقمه به پهلویم آویزان بود و گاهى هم سه‏ پایه تیربار را هم روى دوشم مى‏گرفتم و از کوه بالا مى‏رفتم ، این بود که اگر چادر هم به سر مى‏کردم ، دیگر خیلى مشکل بود .

فرمودند : «چادر براى زن بهتر است» . من هم از همان جا آمدم و چادر را سَرَم کردم و دیگر برنداشتم



مسعود صفی یاری ::: سه شنبه 87/11/15::: ساعت 5:49 عصر نظرات دیگران: نظر

باران لاله زار

- صلوات بر محمد و آل محمد...

چراغ های مسجد دسته دسته روشن می شوند. الحمدلله، ده شب مجلس با آبروداری برگزار شد.

آقا سید مهدی که از پله های منبر پایین می آید، حاج شمس الدین – بانی مجلس - هم کم کم از میان جمعیت راه باز می کند تا برسد بهش. جمعیت هم همینطور که سلام می کنند – و بعضی خم می شوند که دستش را ببوسند – راه باز می کنند تا دم در مسجد.

وقت خداحافظی، حاجی دست می کند جیب کتش...

- آقا سید، ناقابل، اجرتون با صاحب اصلی محفل...

- دست شما درد نکند، بزرگوار!

سید پاکت را بدون اینکه حساب کتاب کند، می گذار پر قبایش. مدتها بود که دخل را سپرده بود دست دیگری!

- آقا سید، حاج مرشد شما رو تا دم در منزل همراهی می کنن...

حاج مرشد، پیرمرد پنجاه شصت ساله، لبخندزنان نزدیک می شود.

التماس دعای حاج شمس و راهی راه...

***

زن، خیلی جوان نبود. اما هنوز سن میانسالی اش هم نرسیده بود. مضطرب، این طرف آن طرف را نگاه می کرد. زیر تیر چراغ برق خیابان لاله زار، جوراب شلواری توری، رنگ تند لب ها، گیس های پریشان... رنگ دیگری به خود گرفته بود.

دوره و زمونه ای نبود که معترضش بشوند... مگر کسی که مشتری باشد!

***

- حاج مرشد!

- جانم آقا سید؟

- آنجا را می بینی؟ آن خانم...

حاجی که انگار تازه حواسش جمع آن طرف خیابان شده بود، زود سرش را انداخت پایین.

- استغفرالله ربی و اتوب الیه...

سید انگار فکرش جای دیگری است...

- حاجی، برو صدایش کن بیاید اینجا.

حاج مرشد انگار که درست نشنیده باشد، تند به سیدمهدی نگاه می کند:

- حاج آقا، یعنی قباحت نداره؟! من پیرمرد و شمای سید اولاد پیغمبر! این وقت شب... یکی ببیند نمی گوید اینها با این فاحشه چه کار دارند؟

- سبحان الله...

سید مکثی می کند.

- بزرگواری کنید و ایشون رو صدا کنید. به ما نمی خورد مشتری باشیم؟!

حاج مرشد، بالاخره با اکراه راضی می شود. اینبار، او مضطرب این طرف و آن طرف را نگاه می کند و سمت زن می رود. زن که انگار تازه حواسش جمع آنها شده، کمی خودش را جمع و جور می کند. به قیافه شان که نمی خورد مشتری باشند! حاج مرشد، کماکان زیرلب استفرالله می گوید.

- خانم! بروید آنجا! پیش آن آقاسید. باهاتان کاری دارند.

زن، با تردید، راه می افتد.

حاج مرشد، همانجا می ایستد. می ترسد از مشایعت فاحشه!

...

زن چیزی نمی گوید. سکوت کرده. مشتری اگر مشتری باشد، خودش...

- دخترم! این وقت شب، ایستاده اید کنار خیابان که چه بشود؟

شاید زن، کمی فهمیده باشد! کلماتش قدری هوای درد دل دارد، همچون چشمهایش که قدری هوای باران:

- حاج آقا! به خدا مجبورم! احتیاج دارم...

سید؛ ولی مشتری بود!

پاکت را بیرون می آورد و سمت زن می گیرد:

- این، مال صاحب اصلی محفل است! من هم نشمرده ام. مال امام حسین است... تا وقتی که تمام نشده، کنار خیابان نایست!

...

سید به حاجی ملحق می شود و دور...

انگار باران چشم های زن، تمامی ندارد...

***

چندسال بعد...نمی دانم چندسال... حرم صاحب اصلی محفل!

سید، دست به سینه از رواق خارج می شود. زیر لب همینجور سلام می دهد و دور می شود. به در صحن که می رسد، نگاهش به نگاه مرد گره می خورد و زنی به شدت محجوب که کنارش ایستاده. مرد که انگار مدت مدیدی است سید را می پاییده، نزدیک می آید. خم می شود و بوسه ای بر دست سید و عرض ادبی.

- زن بنده می خواهد سلامی عرض کند.

مرد که دورتر می ایستد، زن نزدیک می آید و کمی نقاب از صورتش برمی گیرد که سید صدایش را بهتر بشنود. صدا، همان صدای خیابان لاله زار است و همان بغض:

- آقا سید! من را نشناختید؟ یادتان می آید که یکبار، برای همیشه دکان مرا تعطیل کردید؟ همان پاکت... این مرد، شوهر من است و چند روزی است که مشرف شدیم زیارت... آقا سید! من دیگر... خوب شده ام!

این بار، نوبت باران چشمان سید است...


سید مهدی قوام / از روحانی های اخلاقی دهه 40 تهران / یکی تعریف می کرد: روزی که جنازه‌ی سید مهدی قوام را آوردند قم که دفن کنند، به اندازه‌ی دو تا صحن بزرگ حرم حضرت معصومه کلاه شاپویی و لنگ به دست آمده بودند و صحن را پر کرده بودند. زار زار گریه می کردند و سرشان را می کوبیدند به تابوت...

 
منبع : وبلاگ شق القلم


مسعود صفی یاری ::: دوشنبه 87/10/30::: ساعت 9:11 صبح نظرات دیگران: نظر
"عشق است ابالفضل" لابد شما هم مثل من بارها این جمله را دیده و یا شنیده اید . اینکه این گونه تعبیرات چقدر با مقام و جابگاه اهل بیت (ع) تناسب دارد بحث جدایی است لکن من میخواهم از زاویه دیگری به این جمله نگاه کنم و آن حقیقت عاشقی است . عشق و عاشقی به معنای واقعی و اصیل محو شدن و ذوب گشتن عاشق در معشوق است . در عشق راستین عاشق دیگر خود را نمی بیند و هرچه که هست در کمال و جمال معشوق  برایش تجلی پیدا میکند . آن هم نه مقطعی و موسمی بلکه همیشگی و پایدار . عاشق باید آنگونه باشد که معشوق می خواهد و رفتارها ، کنشها و واکنش های خود را بر مبنای خواسته ها و رضایت او تنظیم می کند ولا اگر جز این باشد او در عشقش صداقت ندارد و اصولا عاشقی در باره او صدق نمی کند .

حضرت ابو الفضل العباس (ع) همانطور که از نام مبارکشان پیدا ست منبع و مجمع تمام فضایل انسانی و اخلاقی بودند . شخصیتی والامقام که در دامن عصمت علوی ، حسنی و حسینی بزرگ شده و هاله ای از نور اهل بیت او را فرا گرفته است . او که در عبادت ، سخاوت ، شجاعت ، وفا ، ایثار و ادب و مهمتر از همه ولایتمداری  یگانه بود و ممتاز ترین نمره را در کلاس عشق به دست آورده بود . عشق است اباالفضل یعنی اقتدا در تمام زیبا ییهای معنوی و فضایل اخلاقی به شخصیت والای قمر بنی هاشم (ع) . یعنی آنگونه باشیم که او می خواهد و توقع دارد . اگر رفتار ما بگونه باشد که با آرمان های آن حماسه ساز قهرمان عشق متناقض باشد بدیهی است در عشق خود صادق نیستیم و باید تجدید نظر بکنیم .

حضرت عباس همواره خود را فدایی راه امامت و ولایت می دانست و روز عاشورا آن را با خون خود امضا کرد . او مظهر ایثار و فداکاری بود تا آنجا که از کنار دریا لب تشنه برگشت و نهایتا هم با عطش شهید شد . او وجودش را و زندگیش را وقف امام زمانش کرده بود .

در جریان اسارت اهل بیت ،راوی می گوید: در بین سرهای بریده شهدا که روی نیزه ها در معرض تماشا قرار داده شده بودند  از دور سر بریدهای که آثار عبادت زیاد و سجده های طولانی روی پیشانیش نقش بسته بود نظرم را جلب کرد . کنجکاو شدم . جلوتر رفتم و از یکی از نگهبانان پرسیدم این سر نورانی متعلق به کیست  و او در جواب گفت : این سر بریده عباس ابن علی ابن ابی طالب (ع) است .

                                                                                                                                                     بیا رسم عاشقی را رعایت کنیم




مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 87/10/15::: ساعت 9:21 صبح نظرات دیگران: نظر

السلام علیک یا ابا عبدالله

   حادثه عظیم عاشورا و پیامد آن مراسم سوگواری حضرت ابا عبدا... الحسین(ع) و یاران فداکار آن امام همام نقش اساسی و کلیدی در صیانت، حراست و استمرار اهداف متعالی اسلام و برافراشته شدن پرچم سرخ تشیع داشته و دارد.شکوه این حادثه و عظمت مراسم عزاداری سالار شهیدان،‌ حسین بن علی(ع) که در ماه‌های محرم و صفر جلوه ویژه‌ای پیدا می‌کند همه ارادتمندان و شیفتگان اهل بیت(ع) را به تکاپو و تلاش وا داشته و هر کس سعی می‌کند خدمتی را در این زمینه به نام خویش ثبت نموده و در هرچه با شکوه‌تر و با عظمت‌تر برگزار نمودن این مراسم نقش داشته باشد.از سوی دیگر دشمنان و معاندین نیز با درک حمایت و میزان بالای تأثیر گذاری این حماسه بزرگ با تمام توان به مقابله برخاسته و درتخریب، تحریف و انحراف آن از اهداف اصولی و سرگرم ساختن مردم به مسائل ظاهری و سطحی از هیچ کوششی فروگذار نیستند.بر این اساس پیروان اهل بیت(ع) دو وظیفه مهم بر عهده دارند:
وظیفه اول: گرامیداشت و حفظ سنت حسنه عزاداری بر سالار شهیدان مخصوصا درایام محرم وصفر
وظیفه دوم: آسیب زدایی و پالایش آن از خرافات ، بدعت‌ها و عمق بخشی به آن. 
اکنون که با عنایت خداوند و توجهات خاصه اهل بیت(ع) بحمدا... عزاداری اهل بیت(ع) مخصوصا دردهه اول محرم جایگاه بسیار والایی پیدا نموده وجای جای ایران اسلامی متأثر ازاین حادثه عظیم می‌گردد معاندان و دشمنان اسلام به تحریف و بدعت گذاری در مراسم و ترویج خرافات در آن چشم دوخته‌اند. تذکرات صریح و دغدغه‌های دلسوزانه مقام معظم رهبری مراجع معظم و علمای اعلام به خصوص طی سال‌های اخیر ناظر بر همین مسأله است.رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) در همین زمینه می‌فرمایند:«امروز حسین بن علی(ع) می‌تواند دنیا را نجات بدهد، به شرط آنکه چهره او را با تحریف مغشوش نکنند نگذارید مفاهیم تحریف آمیز، کارهای تحریف آمیز و غلط،‌ چشم‌ها و دل‌ها را از چهره مبارک و منور حسین بن علی(ع) منحرف کند. با تحریف بایستی مقابله کنید».
اما به رغم تذکرات جدی بزرگان دینی هنوز اقدام شایسته عملی در این زمینه صورت نگرفته است.امروز در برخی جلسات و هیآت مذهبی مسائل خرافی، بدعت و کج فهمی غوغا می‌کند،‌ «گریه» هدف اصلی تلقی شده و احساس جای معرفت را گرفته است.یکی از اهداف مهم قیام ابی عبدا...(ع) احیاء ارزش‌های ناب اسلامی و از بین بردن بدعت‌ها و خرافاتی بود که به نام اسلام در جامعه اسلامی رسوخ کرده بود. حال چه سنخیتی بین عزاداری برای سرور آزادگان حسین بن علی(ع) و علامت‌های کذایی است که خود نمادی از اعتقادات و ارزش‌های مسیحی است؟
انگیزه امام حسین(ع) از قیام و شهادت، احیاء و گسترش امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی و بین مسلمانان بود. پیروان آن امام همام چه مقدار به این اصل‌های مهم دینی التزام عملی دارند؟ جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در زندگی مسلمانان حتی در مجالس ابی عبدا...(ع) کجاست؟
حسین بن علی(ع) در روز عاشورا لقمه حرام را منشأ عناد، لجبازی و ستیزه انسان‌ها با حق و حقیقت اعلام فرموده و بی توجهی سپاه عمر سعد به خطابه‌ها سخنان و جایگاه ولایی خود را ناشی از این امر دانستند. آیا شأنیت، وزانت وجایگاه بالای مجالس ابی عبدا…(ع) اقتضاء نمی‌کند هزینه‌هایی که دراین راستا صورت می‌گیرد «پاک» و «حلال» بوده و افراد اموالی را که حقوق شرعی آن مانند خمس و زکات ادا شده باشد رادر این زمینه مصرف کنند؟
رعایت «حق الناس» از دغدغه‌های مهم ابی عبدا...(ع) بودو تا آخرین لحظه حیات نورانی خود بر آن اصرار می‌نمود. پیروان آن امام عزیز چقدر به این امر اهتمام دارند؟ آیا ایجاد مزاحمت‌های صوتی به بهانه برگزاری مراسم عزادرای، سد معبر و طولانی کردن مراسم تا پاسی از شب و.... با رعایت حق الناس سازگاری دارد؟
پیغمبر گرامی اسلام(ص) یکی از اهداف مهم بعثت را از بین بردن آلات لهوو موسیقی اعلام فرمودند.اما برخی از پیروان ایشان، مراسم سوگواری فرزند پاک پیامبر و مظهر عصمت الهی حسین بن علی(ع) را با آلات موسیقی آلوده می‌کنند.
عاشورا دانشگاه عشق است. دانشگاهی که درس‌هایش معنویت،‌ اخلاص،  وفا، غیرت، عبودیت،‌ تقوا، از خودگذشتگی، حیا، حجاب و ... است. محور برنامه‌های ما در ایام عزاداری سیدالشهدا(ع) و محتوای سخنرانی‌‌ها و مداحی‌ها چه مقدار با آموزه‌های عاشورا سنخیت دارد؟
از صدر اسلام تاکنون مساجد سنگر مستحکم اسلام به شمار می‌رود و همه موظف به تقویت جایگاه این مکان مقدس هستند و باید تمام فعالیت‌های دینی و ارزشی بامحوریت مساجد صورت گیرد. حال، اعلام استقلال برخی هیأت‌ها و فاصله گرفتن آنان از مساجد چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ آیا استمرار این حرکت‌ها دردراز مدت خطرناک نیست؟ 
ماه محرم وصفر به ویژه دهه اول محرم که تجلیگاه حضور پرشکوه مردم، مخصوصا جوانان در مساجد و محافل حسینی است بهترین فرصت تبلیغی برای هدایت وانذار و ابلاغ پیام الهی و تبیین فلسفه عاشورا و زمینه سازی برای الگو گیری از شهدای کربلا به حساب می‌آید. جوانان ما با الهام از کربلا و عاشورا آلودگی‌ها و زشتی‌های اخلاقی را از خود دور نموده و حسینی‌وار زندگی کنند و پیران ما حبیب بن مظاهر راسر مشق قرار داده و در دفاع از ولایت والتزام عملی به مبانی اعتقادی و اخلاق کوتاهی نکنند. خردسالان، علی اصغر و عبدا... بن حسن، نوجوانان ما قاسم بن حسن، جوانان ، علی اکبر ، میانسالان،‌ابوالفضل العباس(ع) و خواهران زینب کبری(س) را سر مشق خویش قرار داده و زندگی خود را براین اساس تنظیم کنند.آیا مبلغان مداحان و دستگاه‌های فرهنگی تبلیغی در سوق دادن مردم به این حقایق موفق بوده‌اند؟!


مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 87/10/8::: ساعت 8:19 صبح نظرات دیگران: نظر
پس از پرتاب کفش به سمت رییس جمهور آمریکا توسط خبرنگار عراقی، «علیرضا قزوه» در این باره شعری با نام «پرزیدنتی که سوسک شد!» سروده است.

کفشی به او نخورد

ولی مُرد
                                                                                                  
و پیش از آن که بمیرد

در نطق بچگانه خود گفت

که نمره‌ات 10 بود

اما تو 20 گرفتی المنتظر!

حالا باران کفش می‌بارد در واشنگتن و بغداد
                                                  
المپیک کفش راه افتاده است در خیابان‌های دنیا
                                                                                                      
و در منا

شیطان عقبی را


هر ساله بعد از این

با کفش های سنگی

خواهند زد

کوتاه نیا المنتظر!

سیاست‌مداران تنها می‌توانند جا خالی بدهند

و کفش‌های گران و برّاق بپوشند

و حرف مفت بزنند

کوتاه نیا در برابر کوتوله‌ها                                                                          

که کفش تو فصیح‌تر است و

یک لنگه کفش تو

از قیمت تمام کفش‌های دیکتاتورها

بالاتر است

مزایده کفش!

حراج فراگ‌های کابوی!

سقوط قیمت گاومیش!

سرگیجه فراکسیون دلار!

محاصره غزه!

موشک در برابر غذا

کفش در برابر دلار

دلار می‌شکند

و کفش‌های منتظر

پیروز می‌شود

و بعد از این

در قصّه‌های شب یلدا

مادربزرگ‌ها حکایت می‌کنند:

یکی نبود و یکی بود

کفشی بود و

پرزیدنتی که سوسک شد!


مسعود صفی یاری ::: شنبه 87/9/30::: ساعت 10:49 صبح نظرات دیگران: نظر

    غدیر ، محور وحدت شیعه و سنی

   در شرایطی که دشمن با تمام توان و استفاده از ابزارهای مختلف اختلاف قومیت ها و ملیت ها ، بخصوص بین شیعه و سنی را مد نظر قرار داده است بر همه صاحبنظران و متفکران مسلمان لازم است با بهره گیری از اصول و اعتقادات مشترک و محکم زمینه تفاهم ، وحدت و انسجام را بیشتر و عمیق تر نموده و امید دشمن را به یاس تبدیل نمایند . بی تردید یکی از فضاهایی که دشمن با تمسک به آن در صدد القاء شبهه و ایجاد تفرقه در صفوف مسلمانان است موضوع ولایت و امامت است . در صورتی که با اندک تتبعی در منابع دینی این نتیجه به دست می اید که از نظر مبانی و اصولی اختلاف بین شیعه و سنی در این امر چندان جدی نیست . همچنانکه در فرازهای ذیل می اید علمای اهل تسنن نیز در بسیاری از عقاید شیعه با آنان هم نوا و هم گرا هستند . در این مقاله سعی شده است گوشه هایی از این همگرایی و وحدت افق بین منابع و علمای شیعه و سنی در زمینه ولایت و امامت علی (ع) نشان داده شود .

   از بستر ولادت تا رحلت نبی (ص)

 امام علی ابن ابی طالب (ع)، جامع صفات کمالیه و دارنده امتیازات و ویژگی های منحصر به فردی است که این شخصیت والا را به روشنی از دیگران متمایز می سازد .این اوصاف و فضایل به حدی برجسته است که نه تنها شیعه که علمای اهل سنت هم به آن معترف هستند و به همین جهت نتوانسته اند جایگاه نورانی و الهی آن حضرت در خلافت و جانشینی رسول الله (ص) را انکار نمایند .آنچه در پی می اید اشاره ای است هر چند گذرا به دیدگاه های اهل سنت در موضوع ولایت و خلافت امیر المومنین علی (ع) که البته با رویکرد غدیر تقدیم میگردد .

شیعه و سنی در این نکته متفق القولند که امام علی (ع) از همان بدو تولد عطر پیامبر اکرم (ص) را استشمام نموده و انس با آن بزرگوار را تجربه کرد .به تعبیری دیگر  همراهی و همگامی علی (ع) با رسول خدا (ص) از وقتی شکوفه زد که قنداقه نازنین طفل ابوطالب در آغوش گرم محمد (ص) قرار گرفت و لبخند ملیح و عاشقانه نوزاد فاطمه بنت اسد با  جان  محمد عجین شد . و مدتی بعد طفلی که دوران خردسالی خویش را در کنار پیغمبر و در بستر پاکش گذرانده اکنون به سنین نوجوانی رسیده و افتخار این را دارد که بعد از خدیجه (س) اولین فردی باشد که به ندای مراد و محبوبش که اینک پیامبر خدا شده لبیک گفته و دل و جانش را با نوای ملکوتی" اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله" عطراگین سازد در تمام مراحل و فراز و نشیب ها پا به پای رسول خدا بوده  و همو آخرین فردی باشد که کنار بستر رسول الله با چشمانی اشکبار پرواز ملکوتی نبی خاتم را شاهد باشد و کفن ، تجهیز ، تشییع و تدفین و استمرار حرکت الهام بخش و انقلاب نبوی  آن برزگوار را به عهده گیرد .

 حدیث دار

 در جریان" انذار" که به حدیث" دار " معروف است پیامبر بر اساس فرمان خداوند که " وانذر عشیرتک الاقربین " چهل نفر از خویشان و بستگان خود از جمله عموهایش ابوطالب ، حمزه ، عباس و ابو لهب را در خانه ابو طالب گرد هم آورد و آنان را به پذیرش دین آسمانی اسلام و همکاری در گسترش و نشر این آیین انسان ساز دعوت نمود . اما در برابر این درخواست همه از پیامبر روی بر تافتند جز علی که علیرغم سن و سال کم بلند شد و ضمن قبول دعوت رسول خدا و ایمان به اسلام  چنین گفت : یا نبی الله ، اکون وزیرک علیه . ای رسول خدا ، من در این امر به تو کمک خواهم کرد و همواره یاریگرت خواهم بود . پیامبر دستانش را بر شانه علی گذاشت و جمله ای را گفت که سال ها بعد آن را در غدیر تکرار نمود و آن جمله این بود : ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوه . این علی برادر ، وصی و جانشین من بین شماست . پس حرف هایش را بشنوید و از او اطاعت کنید .

این حدیث علاوه بر کتب شیعه در منابع اهل سنت از جمله ، تاریخ الامم و الملوک ، نوشته طبری ، صفحه 217، کامل ابن اثیر ، جزء دوم ، نقض العثمانیه تالیف امام ابو جعفر اسکافی معتزلی ، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، جلد سوم صفحه 263 ذکر شده و صحت آن مورد تایید قرار گرفته است .

 حدیث فضیلت

 در حدیثی که در آثار برزگان اهل سنت از جمله  امام احمدحنبل در جزء اول مسند( صفحه 330) و امام نسایی در خصائص العلویه( صفحه 6) و حاکم در مستدرک جزء 3( صفحه 123) و ذهبی در تلخیص و همچنین بسیاری از منابع دیگر اهل سنت آمده فضایل زیادی در رابطه علی ابن ابی طالب (ع) ذکر شده است . مروری بر این حدیث که راوی آن ابن عباس است اعتراف علمای اهل سنت بر مقام و جایگاه خاص به ویژه خلافت و ولایت آن حضرت به روشنی نمایان است .

این حدیث فرازهای متعددی دارد که به برخی از آن اشاره می گردد .

-در جریان جنگ خیبرپیامبر پرچم اسلام را در دست به اهتزاز دراورده و فرمود : کسی را به جنگ خواهم فرستاد که خدا هرگز اورا خوار و رسوا نمی کند . خداو رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند .  همه منتظر بودند ببینند پیامبر کدام یک را انتخاب خواهد کرد . پیامیر نگاهی به اصحاب کرده و سپس سوال کرد : علی کجاست ؟ علی جلو آمد ، رسول خدا پرچم را به دست علی داد و اورا رهسپار جنگ کرد . و علی رفت و حماسه خیبر را ایجاد کرد و برگشت .

- پیامبر (ص) ماموریت حساس قرائت سوره برائت بر اهل مکه را به علی سپرده و او را راهی مکه نمود – آیه تطهیر در شان علی ، فاطمه ، حسن و حسین نازل شد و آنان افتخار اهل بیتی پیامبر را داشتند .

- در لیله المبیت ، علی جان خود را در طبق اخلاص نهاد و علیرغم خطر زیادی که داشت در بستر پیامبر خوابید .

- در جریان جنگ تبوک علی (ع) از اینکه پیامبر به او اجازه حضور نداده بود به گریه افتاد . رسول خدا یک بار دیگر موضوع جانشینی علی (ع) را مطرح کرده و به او فرمود : علی جان ، نسبت تو به من مانند نسبت هارون به موسی است . اکنون که من به جنگ می روم تو باید در غیاب من جانشین و خلیفه من باشی .

-به دستور خداوند تمام در های منتهی به مسجد مدینه بسته شد مگر درب خانه علی(ع)

-پیامبر به علی فرمود : انت ولی کل مومن بعدی و کل مومنه ، علی جان تو پس از من مولای هر مومن و مومنه هستی .

- رسول خدا (ص) فرمود : من کنت مولاه فان مولاه علی . هرکس که من مولای اویم پس علی هم مولای اوست .

 احادیث متواتر

 غیر از آنچه اشاره شد صدها حدیث دیگر از اهل سنت وجود دارد که بر شایستگی علی (ع) به عنوان جانشین رسول الله (ص) دلالت دارد . بسیاری از این احادیث به حد تواتر نیز رسیده اند . به عنوان نمونه تعدادی از این احادیث متواتر رااز منابع اهل سنت بیان می کنیم :

در کتاب مسترک حاکم جزء3 صفحه 129از جابر نقل شده است : روزی پیامبر دست روی شانه علی گذاشت و سه بار با صدای بلند فرمود : هذا امام البرره ....این علی امام و پیشوای نیکان است .و در بیانی دیگر فرموده : انه سید المسلمین و امام المتقین و قائد الغر المحجلین . علی پیشوای مسلمانان ، امام متقیان و قائد پیشانی سفیدان و نورانیان است .

در کتاب کتاب حلیه الولیاء  نیز حدیثی بدین مضمون به چشم می خورذ : پیامبر به علی ابن ابی طالب فرمود : مرحبا بسید المسلمین و امام المتقین . آفرین به پیشوا و امام مسلمانان و پرهیز کاران.

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه جزء 2 صفحه 449می نویسد : پیامبر اسلام فرمود : خدا به من این گونه توصیه کرده است ، علی پرچم هدایت ، امام دوستان ، نور اطاعت کنندگان من و کلمه ای است که پرهیز کاران باید بدان ملتزم و متعهد باشند .

سیوطی در جالمع الضغیر صفحه 107 می نویسد : پیامبر فرمود : انا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد المدینه فلیات من بابها . من شعر علمم و علی دروازه  آن شهر است ، هرکس که عزم ورود به شهر را دارد لاجرم باید از دروازه باید وارد گردد .

همچنین حاکم درجزء سوم صفحه 121و 124 مستدرک خود چنین می آورد :

 رسول خدا فرمود : کسی که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و کسی که فرمان من سرپیچی نماید خدا را سر پیچی نموده است و کسی که علی را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و اگر از او روی برگرداند ازمن روی برگردانده است . و به همین مضمون حدیث دیگری روایت شده که پیامبر فرموده : ای علی ، هرکس از من جدا شود از خدا جدا شده و کسی که از تو جدا گردد از من جدا شده است .

در جزء 6کتاب کنز العمال و همچنین جزء مسند احمد نیز این حدیث به چشم می خورد :

قال رسو الله (ص) : من اراد یحیی حیاتی و یموت مماتی و یسکن جنه الخلد التی وعدنی ربی فلیتول علی ابن ابی طالب فانه لن یخرجکم من هدی و لن یدخلکم فی ظلاله .

رسول خدا فرمود : هرکس همخواهد زندگی و مرگش مانند من باشد پس دوستدار علی ابن ابی طالب باشد . چرا که این دوستی هرگز شما را از مسیر هدایت خارج ننموده و هرگز با تمسک به آن گوراه نخواهید شد .

و آخرین حدیث را از کنز العمال جزء 3 صفحه 156 نفل می کنیم :

پیامبر (ص) به عمار فرمود : ای عمار هرگاه دیدی علی (ع) راهی می پیماید و مردم راهی دیگر با علی باش و مردم را رها کن . او تو را به انحراف و پستی نمی کشاند و از مسیر هدایت خارجت نخواهد ساخت .

 آیه ولایت

 یکی دیگر از ادله حقانیت علی (ع) و شایستگی آن برزگوار بر جانشینی رسول الله (ع) و امامت امت

شان نزول و مضمون آیات55و56 سوره مبارکه مائده معروف به ایات ولایت است که اتفاقا مورد تایید بسیاری از علماء سنی نیز می باشد .

انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا یقیمون الصلوه و یوتون الزکاه و هم راکعون ومن یتول الله و رسوله و الذین آمنوا فان حرب الله هم الغالبون .

همانا ولی شما خدا ، رسولش و کسانی هستند که ایمان آورده ، نماز را به پای داشته ودر حال رکوع زکات می پردازند . و کسی که خدا ، رسول خدا و مومنین را به ولایت بگیرد ( عملی نیکو انجام داده ) . بی گمان حزب خدا پیروز است .

هیچ یک از مفسرین برجسته شیعه و سنی تردید ندارد که این آیه در شان علی (ع) نازل شده و منظور آن علی ابن ابی طالب است که در حال رکوع نماز با دادن انگشتری خود به فقیر رضای خداوند و خشنودی پیامبر (ص) را به دست آورد  .

علمای بزرگ تسنن از جمله سنایی در کتاب صحیح خود به این مطلب صحه گذاشته است .

 حدیث غدیر

آخرین نکته ای که در این مقاله به عنوان نقطه دیگر همبستگی شیعه و سنی  به آن می پردازیم حدیث غدیر است . بر خلاف  تبلیغات زیادی که شده است  ، حدیث غدیر و موضوع ابلاغ امامت امیر المومنین علی(ع) تنها در منابع شیعی دیده نمی شود. بلکه همچنان که مرحوم علامه امینی در مجموعه نفیس الغدیر بدان پرداخته اند کتاب ها و علمای بسیاری از اهل سنت نیز این واقعه را با جزئیات ذکر کرده و بر آن صحه گذاشته اند . حدیث شریف غدیر از جمله احادیث کاملا مورد اعتماد و از نظر سندی و سلسله روات خدشه ناپذیر بوده و در زمره روایات متواتره قرار می گیرد . بنابر این هیچ راهی برای تشکیک و تردید در این حدیث وجود ندارد . از جمله منابع اهل سنت که این واقعه را ذکر و بر آن صحه گذاشته اند به موارد زیر اشاره می شود :

صواعق ابن حجر ، مسترک حاکم ، تلخیص ذهبی ، مسند امام حنیل ، خصائص العلویه نسایی ، سنن ابن ماجه ، صحیح ترمذی ، صحیح نسائئ ، غایه المرام ، تاریخ الخلفاء سیوطی و....



مسعود صفی یاری ::: سه شنبه 87/9/26::: ساعت 8:25 صبح نظرات دیگران: نظر

ماه ذیحجه بوی خدا می دهد ، بوی مکه ، کعبه ،  صفا ، منی  ، " لبیک اللهم لک لبیک "  بوی ملکوت ، بوی انس ، بوی آشتی ،

با آغاز ماه ذیحجه  بوی " واعدنا موسی ..." و نماز دهه اول ، عطر " ایاما معلومات " و عطر معرفت به مشام جان می رسد . بیهوده نیست که روزه روز اول این ماه ارزش روزه هشتاد ماه دارد ، پس می شود ره چندساله را در  یک روزپیمود به شرطی که .....

اول این ماه مبارک بوی وصال می دهد ، بوی عشق ، پیوند مهر وماه ، علی و فاطمه ......  علی جان فاطمه امانتی است در دست تو .... خوب امانت داری کن ......

ماه ذیحجه بوی عرفه می دهد ، " اللهم یا شاهد کل نجوی .... " ، عرفه روز اختصاصی دعا ونیایش همگام وهمراه با ثار الله ، روزی که روزه  گرفتن در آن کفاره نود سال است و زیارت امام حسین (ع) در آن روز  ثواب یک ملیون حج در رکاب حضرت صاحب الزمان (ع) ،  یک ملیون عمره در رکاب پیامبر اعظم (ص) ، آزاد کردن یک ملیون برده و....دارد به شرطی که ....

                                                                                 

ماه ذیحجه بوی قربان می دهد ، بوی قربانی ، قربانی کردن نفس ، قربانی عزیزترین چیزها در برابر محبوب و بوی عشق و عاشقی . نماز عید ، زیارت عاشورا ...... پرواز .....ملکوت ...

ماه ذیحجه عطر ولایت دارد و بوی غدیر را در زمین و زمان می پراکند . یا علی گفتیم و عشق آغاز شد ، من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه "

عید غدیر عید گل های یاس است و تجلیگاه پیوند رسالت و امامت ، روز اتمام نعمت و اکمال دین ، روزی که لبخند وتبسم مومنین  شرافت و عظمت بالاتری یافته و رحمت و عنایت خاصه الهی در دنیا و آخرت را به ارمغان می اورد .

ماه ذیحجه بوی دیگری دارد ... بوی خون ... بوی کربلا ... بوی حسین ...زینب ...عباس ...علی اکبر ...علی اصغر ...رقیه .... عطش .... تازیانه ... خیمه ها.. بوی هفتاد دو حاجی که همه با رنگ خدایی در شط خون شنا کردند . السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک

هفتاد و حاجی همه با رنگ خدایی

از مکه برون گشته شده کرببلایی

هر پیر وجوان در ره معشوق فدایی

جسم وسرشان کرده زهم میل جدایی

ماه ذیحجه آغاز شده است .... سی ونه روز دیگربه  حماسه عشق بازی و رقص شمشیر باقی مانده است .....سی ونه روز دیگر حسین به دیدار خدایش می رود ... آغوش مادرش .... جدش ... پدرش ...حسنش .... محسن .....

التماس دعا



مسعود صفی یاری ::: جمعه 87/9/8::: ساعت 8:56 عصر نظرات دیگران: نظر

هفت فرمول برای به دست آوردن دل امام زمان (ع)

خیلی ها دلشون می خواد با امام زمان (ع) دوست بشن و عشقشون به اقا، بیشتر تجلی کنه ، اما راهشو بلد نیستن ، برا این کار هفت تا فرمول کلیدی و میان برپیشنهاد می شه :

1-     هر وقت صدقه می دین ، پیش از اینکه به فکر حاجت و مشکل خودتون باشین ، سلامتی و فرج آقامون امام زمان (ع) رو در نظر بگیرین . چون خود ایشان می فرماید : گشایش کار شما در فرج ماست .

2-     هر وقت خواستی دعا کنین ، اول سلامتی و فرج آقا رو از خدا بخواهین و بعدش بقیه چیزایی که تو ذهنتون هست رو مطرح کنین .

3-     از هر فرصتی که در 24 ساعت براتون پیش میاد استفاده کرده و زیر لب برای سلامتی امام زمان (ع) صلوات بفرستین . وقت کار ، بیداری ، قبل از  خواب ، استراحت ، تو صف اتوبوس ، تو مغازه ، زنگ تفریح و.... بعضی از بزرگان از باب تجربه گفته اند ، اگر این صلوات ها رو به مادر گرامی امام زمان (ع) حضرت نرجس خاتون (ع) هدیه کنید زودتر به مقصد می رسید .

4-     هر وقت و هرجا اسم مبارک امام زمان (ع) رو شنیدید ، بلند شید و دست رو سر بگذارید ، چرا که از امام رضا (ع)این گونه نقل شده است .

5-     در محیط خانه ، لای کتاب ها ، محل کارو.. خود چیزهایی که شما را به یاد امام زمان (ع) میندازه رو قرار بدید . مثل تابلو ، برچسب ، نام زیبای حضرت ، دعای فرج و..

 


6-     از همین الان رنگ زندگیتون رو  به رنگ حضرت در بیارید و هر کار می کنید برا خشنودی قلب مقدسش و رضایت خاطرش انجام بدید . اگر درس می خونید ، کارمیکنید ، درس می دید ، مغازه دارید ،خلاصه در همه عرصه های زندگی ، فلش رو به طرف حضرت نشانه بگیرید و  بگید می خوام خدمتگذار شایسته و کاردان و نوکری لایق برای حضرت باشم . روایت می گه کسی که در زندگیش نیت خدمت به امام زمان (ع) رو داشته باشه و در این نیت از دنیا بره ، وقتی حضرت ظهور می کنه ، به اذن خدا، اون شخص زنده می شه و افتخار هم رکابی و هم جواری با امام عصر (ع) رو پیدا می کنه ...

7- هر روز صبح که از خواب پا می شین ،نمازتو نون روکه خوندین، اولین کارتون ،تجدید میثاق با آقا باشه ، اونم با خوندن دعای عهد .

اگه حالی پیدا کردین من هم التماس دعا دارم



مسعود صفی یاری ::: پنج شنبه 87/8/30::: ساعت 4:25 عصر نظرات دیگران: نظر
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >