دشمن در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی از روشها و راهبردهای متعدد برای مقابله با رشد، تعالی و گسترش انقلاب اسلامی استفاده کرده است . از اهرم ترور تا به راه انداختن جنگ داخلی، از 8 سال جنگ تحمیلی تا محاصره اقتصادی، از جنگ نرم تا به خدمت گرفتن مجامع بین المللی در راستای منافع استکباری خود و انواع توطئه ها و ترفندهای ریز و درشت دیگر، خوشبختانه با عنایت الهی و درایت و دور اندیشی حضرت امام (ره) و پس از ایشان با مدیریت هوشمندانه و عالمانه مقام معظم رهبری، یکی پس از دیگری خنثی و یا کم اثر شد.
دشمن به خوبی می داند که ملت ایران با الهام از روح عاشورایی و خوی ظلم ستیزی و ذلت ناپذیری که از آموزه های قرآنی و دینی و بخصوص نهضت خونبار عاشورا به ارث برده هرگز در برابر ظلم و ستم و تجاوز و تعدی تسلیم نخواهد شد و به تعبیر امام راحل (ره) با هر کس که در مقابل دین و اعتقادات آنان بایستد مقابله کرده و در مقابل تمام دنیای آنان خواهد ایستاد. او به خوبی دریافته است که ملت سلحشور ایران با تمسک به غیرت، جوانمردی و ایمان راسخ خود آرزوی تصرف حتی یک وجب از خاک میهن را به دل دشمن خواهند گذاشت و با تمام وجود از تمامیت ارضی کشور خود دفاع می کنند.
و او می داند که مردم پای انقلاب و رهبری انقلاب و ولایت فقیه تا پای جان ایستاده اند و توطئه دشمن را در نطفه خفه خواهند کرد.
و همین تجربه، دشمن را به راهبرد نفوذ و رخنه سوق داد تا این بار نه با چهره ای عیان و مشخص، که با استفاده از عناصر داخل نظام و برخی مسئولین حاشیه دار و یا برخوردار از زمینه و بستر مناسب، اهدافش را دنبال کند و چه مسیری بهتر از انتخابات 88 و تحریک احساسات و دامن زدن به شایعات و به تعبیری تکرار انقلاب های رنگی در ایران.
از دشمن جز دشمنی انتظار نمی رود اما از عناصر خودی و داخلی نظام که اعتبار، شهرت، جایگاه و همه هستی خود را مدیون انقلاب امام، شهدا و رهبری انقلاب هستند توقع بود که با برخورداری حداقلی از بصیرت، شناخت و معرفت، سره را از ناسره تشخیص و دستان در ظاهر مخملی و در باطن پلید دشمن را ببینند و به جای دشمن به دوست و به جای سرمداران استکباری به رهبری نظام و مسئولین نظام تکیه کنند.
اما نه تنها که چنین نشد که خود آتش بیار معرکه شده و با بهانه های واهی مانند ادعای تقلب در انتخابات که خود بیش از همه به دروغ بودن آن واقف بودند راه را برای نفوذ جریانی دشمن و میدان داری او هموارتر کرده و خود نیز به عامل نفوذی جبهه استکبار تبدیل شدند.
هشدارهای مکرر و روشنگرانه مقام معظم رهبری نیز نه تنها در این جماعت فریب خورده و بعضاً مغرض موثر نیفتاد که بعضی از آنها جو گیر شده و به زعم خود، فضا را برای مقابله مردم با رهبری و ایجاد شکاف بین امت و امام هدایت می کردند.
و به این ترتیب پروژه نفوذ در سال 88 به بهانه انتخابات کارگر افتاد و فتنه 88 بر اساس ادعای کذب و تهمت به نظام اسلامی و با هدف جریان سازی علیه نظام و رهبری با سردمداری چند عنصر بی بصیرت که پس از آن به سران فتنه مشهور شدند شکل گرفت و نقشه دشمن به دست این عناصر، در میدان خودی پیاده شد و آنان با اردوکشی های خیابانی و سوء استفاده از احساسات بخشی از مردم و غوغا سالاری، امنیت و اقتدار نظام را به چالش کشیده و شیرینی حضور حماسی و انقلابی مردم در انتخابات 88 را به تلخی تبدیل کردند.
فتنه 88 با هدف براندازی نظام و در راستای همگامی با استکبار جهانی به ویژه آمریکا، انگلیس و اسرائیل و در واقع به منظور انتقام و جبران ناکامی های قبلی دشمن در مواجهه با انقلاب اسلامی طراحی و اجرا شد و سران فتنه نیز به عنوان پیاده نظامهای دشمن و مجریان این طرح شیطانی نهایت همراهی و همکاری را با این طرح داشتند.
از منظر دیگر فتنه 88 نوعی عقده گشایی و انتقام افراد و جریاناتی بود که کینه ولایت فقیه و ولی فقیه را در دل داشته و زمینه ای برای بروز آن نداشتند و انتخابات و ادعای تقلب محمل خوبی برای موج سواری آنان فراهم کرد تا از این طریق عمود خیمه انقلاب اسلامی یعنی ولایت فقیه را نشانه روند و به زعم باطل خود از این آب گل آلود ماهی بگیرند و به اهداف شوم خود برسند.
فتنه 88 اوج رفتار غیر قانونی و به تعبیر مقام معظم رهبری غیر نجیبانه و عدم پایبندی سران فتنه و عناصر داخلی و خارجی آنان به اخلاق، منطق، قانون، شرع و ارزشها و آرمان های امام راحل و انقلاب اسلامی را به روشنی نشان داد و نهایت نفوذ پذیری و ساده لوحی آنان و البته عقده های پنهانی و اهداف شوم آنان را آشکار کرد.
فتنه گران در سال 88، خون به دل رهبر انقلاب ریختند، دشمن را امیدوار و دوستان انقلاب را رنجیده خاطر کردند. امنیت، آرامش اقتدار، مردم سالاری، قانونگرایی، اسلامیت، جمهوریت و وفاداری مردم به نظام را به چالش کشیدند و با هتک آبروی نظام اسلامی در صحنه بین المللی و تهمت های ناروا زمینه را برای آشوب بلوا و خشونت در کشور فراهم کرده و هزینه های بسیاری را به نظام جمهوری اسلامی تحمیل کردند و باید در برابر یکایک این جرائم در پیشگاه خداوند متعال، امام، شهدا، مردم و رهبر انقلاب پاسخگو بوده و پیرامون این همه خیانت و جنایت محاکمه شوند.
و اگرنبود حماسه بی بدیل و عاشورایی نهم دی ماه 88 و حضور سراسر بصیرت مردم که با همان روح عاشورایی، عزم انقلابی، شور ولایتمداری و روحیه استکبار ستیزی که در راستای بیعت مجدد با رهبر فرزانه انقلاب و قائد بصیر امت، امام خامنه ای و اتمام حجت با نفاق جدید و فتنه گران داخلی و حامیان آمریکایی و انگلیسیان آنان اتفاق افتاد با حجم گسترده توطئه ها و نقشه های دشمن، فجایع و چالش های نگران کننده و شکننده ای روی می داد که همین مسئله، حماسه 9 دی را به نقطه، عطفی تاریخی و انقلابی دیگر تبدیل کرد که با وجود میل برخی افراد و جریان ها همواره باید زنده بماند و یادآور بصیرت به یاد ماندنی و فتنه ستیز مردم باوفا و انقلابی و ولایتمدار ایران زمین باشد.
همچنانکه جریان فتنه 88 نیز نباید از صفحه تاریخ پاک شود تا کارنامه سیاه و خیانت آلود سران فتنه و هم پیمانان آنان هرگز از یادها و خاطره ها پاک نشود.
یکی از عوامل مهمی که در شکل گیری شخصیت و میزان معرفت انسان ها نقش موثری دارد چگونگی و میزان ارتباط و گرایش او با کتاب و کتابخوانی است ،
چنانچه فرهنگ هر جامعه نیز به میزان مطالعه و آگاهی افراد آن جامعه بستگی داشته و اصولاً مطالعه و سرانه کتابخوانی از شاخص های مهم توسعه و تکامل اجتماعی به شمار می آید.
از کشور ایران با سابقه ای دیرینه ، تمدنی کهن ، مردمی با فرهنگ و ریشه ای علمی و مردان و زنانی اندیشمند وعالم که خوشبختانه طی سه دهه اخیر و با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ، نظام مقدس جمهری اسلامی را پایه گذاری کرد انتظار می رود همچنانکه در عرصه های مختلف جایگاه و رتبه قابل توجهی دارد در عرصه مطالعه کتاب نیز گوی سبقت را ربوده و جایگاه اصلی خود را بازیابد چرا که وضعیت کتاب و کتابخوانی بر اساس آمار منتشر شده وضعیت مطلوبی نبوده و با شأنیت و جایگاه نظام و مردم ایران فاصله بسیاری داشته و به تعبیر مقام معظم رهبری ( مدظله العالی) برای ملت ایران خسارت بزرگی است که افراد آن با کتاب سر و کار نداشته باشند.
این مسئله از زوایه دیگری هم قابل بحث است و آن بعد اعتقادی و نگاه اسلام به این امر مهم و حیاتی است . در قرآن کریم 255 بار واژه کتاب تکرار شده که حاکی از اهمیت و جایگاه آن است چنانچه واژه علم 582 بار واژه قلم 2 بار در این کتاب مقدس به کار برده شده و یکی از امتیازات اسلام این است که اولین سوره ای که بر پیامبر اسلام (ص) از طرف خداوند متعال نازل شده با واژه « اقراء» آغاز شد و رویکرد وراهبرد عالمانه و اندیشه محور اسلام را به روشنی اعلام کرد و در سوره مبارکه قلم خداوند متعال به قلم سوگند یاد می کند .
در مضامین روایی ما نیز به این مهم پرداخته شده و از کتاب و کتابخوانی به عنوان بوستان دانشمندان ، بهترین سخنگو و انیس و عامل آرامش و ثبات یاد شده و در تعبیر دیگری میزان عقل و فضیلت آدمی به میزان دانش و مطالعه و آگاهی وی نسبت داده شده است. در مضامین زندگی بخش اسلام نویسندگان متعهد مورد ستایش واقع شده و قلم و کتاب آنان حجابی بین نویسنده و عذاب جهنم تلقی گردیده است.
از این رویکرد زیبا و عالمانه اسلام، این نتیجه گرفته می شود که مسلمانان با تاسی به دستورات دینی و تاکیداتی که در قرآن کریم و سیره و سنت پیشوایان دینی در مسئله مطالعه کتاب و کتابخوانی شده موظفند سطح آگاهی خویش را هر روز افزون تر و ارتباط خویش را با کتاب و کتابخوانی بیشتر نمایند. گزاف نگفته ایم اگر بگوییم اسلام پرچمدار کتابخوانی است اما چرا مسلمانان و جوانان مسلمان بخصوص در شرایط امروز اینگونه نسبت به کتاب و کتابخوانی کم لطفی می کنند خود جای تاسف است.
این مسئله آنقدر عمیق و دردناک است که مقام معظم رهبری ( مدظله العالی) که خود پیشتاز عرصه مطالعه و نویسندگی و کتابخوانی است به شدت از وضعیت موجود گلایه فرموده و بارها مسئولین و مردم را با هشدارهای خویش به خطرات و آسیب های ادامه این وضعیت آگاهی داده اند.
ایشان در یکی از سخنرانی خود می فرمایند از بس در خصوص مسئله مهم کتابخوانی گفته ام که هر وقت یک بار دیگر می خواهم بگویم دچار تردید می شوم که این دیگر جزء گفتار لغو نباشد و در فرازی دیگر می فرمایند اگر بدانم با تذکرات هر روز من در این موضوع افرادی کتابخوان می شوند این کار را خواهم کرد و در فرازی دیگر به این نکته اشاره کرده اند که فضای فعلی کتاب و کتابخوانی حدأقل باید 10 برابر آن شود و اینکه ایشان هر وقت به یاد وضعیت موجود می شوند قلباً غمگین و ناراحت می شوند. این گونه اظهار نگرانی ها و رهنمودهای دردمندانه حجت را بر مسئولین تمام کرده و بخش های مربوطه باید بدون فوت وقت و با همتی جهادی نسبت به رفع نگرانی های جدی رهبر فرزانه انقلاب تلاش کرده و ضمن جبران کم کاری های گذشته افق روشن تری را را در این خصوص ترسیم نمایند. مخاطب دیگر رهبری مردم هستند که نقش موثری در ارتقاء سطح کتاب و کتابخوانی می توانند داشته باشند.
از نگاه رهبری باید مردم بخشی از وقت خود را برای کتاب خوانی در نظر بگیرند و میل و رغبت خویش را به این امر زیاد کنند و عادت به کتابخوانی در جامعه رواج یافته و کتابخوانی وارد زندگی مردم شود . خانواده ها خرید کتاب را در سبد خرید قرار داده و آن را یکی از مخارج اصلی زندگی خود به حساب آورند.
با این حال، حجت بر مردم نیز تمام است و مسئولین و مردم باید دست به دست هم داده و با همفکری و هم افزایی این درد مزمن و تاسف بار را از جامعه دور نموده و با برنامه ریزی و همت بلند و نهضتی فراگیر جامعه ایرانی را به جامعه ای کتابخوان با آماری حدأکثری و امیدوار کننده تبدیل نمایند. تردیدی نیست در این میان کتاب آسمانی ما مسلمانان، قرآن کریم از مهجوریت و مظلومیت مضاعفی برخوردار بوده و انس با قرآن کریم و آشتی با این کتاب نورانی که متضمن سعادت دنیوی و اخروی مااست اولویت بیشتری را دارا است که در جای خود باید از آن نیز سخن گفت.
من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان می افتم، قلباً غمگین و متاسف می شوم. این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیل که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلا ده برابر این میزان رواج و توسعه و حضور داشته باشد.1
از بس که درباره این مسئله مهم (کتابخوانی) گفته ام و به من هم گفته شده که چقدر اثر دارد، حقیقتا وقتی می خواهم بار دیگر این مسئله را بیان کنم دچار تردید می شوم که این دیگر جزو گفتار لغو نباشد! من نمی دانم واقعا این تکرار، اثر کرده، یا نکرده است... بیایید کاری کنید که مردم کتابخوان بشوند.2
من اگر بدانم هر روز یک ساعت باید حرف بزنم و نتیجه اش این باشد که مردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یک ساعت و نیم حرف بزنم! اگر اینطوری بشود قضیه را حل کرد، حرفی نیست بله، ما باید عرضمان را به مردم بکنیم و بنده هم عرض می کنم، منتهی چیزهایی است که با گفتن تنها تمام نمی شود... این، گفتن و بازگفتن و بازگفتن و به زبانهای گوناگون گفتن و از همه طرف گفتن و او را با فکر محاصره کردن می خواهد، تا یک عادت از بین برود، یا به وجود بیاید.3 از فرصت ها می شود استفاده کرد. مثلا فرض بفرمایید امروز پنج، شش هزار نفر بسیجی با من ملاقات داشتند؛... در میان اینها اگر یادآوری بشود و من یک اشاره بکنم و (کتاب های مربوط به دفاع مقدس) آماده باشد و در اختیارشان قرار بگیرد، آنها را می خرند... یا در همین دیدارهایی که سران سپاه و ارتش می روند... شما می توانید آنجا آن کتاب را به زبان آن گوینده بیاورید... مثلا فرض بفرمایید الان نزدیک عملیات کربلای یک است... چند جلد از این کتاب های خیلی خوب درباره همین کربلای یک آماده شود و... و در آنجا اسم آورده شود؛... خواهید دید که چندین هزارنسخه فروش خواهدرفت.4
امروز درنمایشگاه... سه نفر جدا جدا به من پیشنهاد واحدی ارائه کردند و آن این است که درمدارس ساعتی برای کتابخوانی گذاشته شود به نظرم فکر خوبی است. این را باید حتما وزارت آموزش و پرورش بررسی کند و ببیند چه کار می تواند بکند... ساعت کتابخوانی بگذارند تا دانش آموزان با فرهنگ کتابخوانی آشنا بشوند.5
کتاب مقوله بسیار مهمی است. البته من به کارهای هنری و تصویری- تلویزیون، سینما، یا این قبیل چیزها-خیلی اعتقاد دارم. اما کتاب نقش مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیزی پر نمی کند. کتاب را باید ترویج کرد... مردم باید به کتابخوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی بشود.6
این عادت هنوز در بین مردم ما جانیفتاده که بروند کتابی را بخرند، بعد آن را بخوانند، بعد به دوستشان یا به فرزندشان بدهند، تا آنها هم بخوانند، اینطوری نیست... واقعاً کتاب خواندن در مملکت ما جا نیفتاده است و این درد بزرگی است ما از اهمیت و عظمت این درد غافلیم.7
در کار فرهنگی نباید مسئله پول و بودجه، یک مشکل عمده به حساب آید؛ به این معنا که مشکلات و نقایص فرهنگی را در ردیف نیازهای بودجه ای و در آخرهای لیست قرار ندهیم؛ بلکه در اول های لیست- اگر نگوئیم در ردیف اول- قرار بدهیم. اگر درست فکر بکنیم این به صرفأ اقتصادی مملکت هم است. یعنی از اینکه بودجه و امکانات بیشتر را به کارهای فرهنگی- به خصوص فرهنگ آموزشی- متوجه کنیم کشور زیان نخواهد کرد؛ زیرا که خود این برای آیندأ کشور تولید امکانات می کند8.
افرادی که کار روزانه دارند- اداری، کاسب، روستایی، کشاورز و امثال اینها- اگر مثلا شب یا بین روز به خانه می آیند، بخشی از زمان را، ولو نیم ساعت، برای کتاب خواندن بگذارند. چقدر کتابها را در همین نیم ساعت ها می توان خواند. بنده خودم دوره های بیست و چند جلدی کتاب ها را در همین فاصله های ده دقیقه، بیست دقیقه، یک ربع ساعت خوانده ام!... این بایستی یک سیره و سنت رایجی بین مردم ما بشود که کتاب را بخوانند و به بچه هایشان یاد بدهند. خانم ها در خانه ها کتاب بخوانند و معلومات را فرابگیرند9.
کاری بکنید که مردم اگر کتاب حمل نمی کنند، بتوانند در اتوبوس، در مطب دکتر، در اداره ای که نوبت ایستاده اند، در نوبت نان و یا در نوبت قند، کتاب بخوانند. اگر بشود این کار را راه بیاندازید و باب کنید، خدمت بزرگی کرده اید. این کار محال نیست، بلکه ممکن است، به دلیل اینکه ما می بینیم در کشورهای دیگر تا حدود زیادی این کارها انجام شده است. ما که اهل این کار و اولی به این کار هستیم، متأسفانه هنوز نتوانسته ایم01.
با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیأ کتابخوانی در میان ملت عزیز ما بسی کمتر از آن چیزی است که از چنین ملتی انتظار می رود11.
(تجهیز) کتابخانه ها و منابع مطالعاتی هم... یکی از مشکلات است. به من گزارش دادند که بعضی از کتابخانه های بعضی از دانشگاه ها، از بعد از انقلاب تا حالا، تقریباً هیچ کتابی برای آنها تهیه نشده است! این واقعاً غصأ بزرگی است که دانشجو و استاد می خواهند مطالعه و استفاده بکنند ولی موجود نیست21!
هر کس که در یک بخش یا گوشه ای مشغول تبلیغ و کار است، رابطه خودش را با کسب معلومات قطع نکند؛ نگوئیم کار داریم و نمی رسیم... الان من مطالعه هم می کنم و به کارم هم می رسم و می بینم که منافاتی با هم ندارند. مطالعه علمی- تاریخی هم دارم، مطالعه تفننی هم می کنم.31
من جوانان بسیاری را دیده ام- حالا افراد مسن جای خود دارد- که حتی مطالعه کتاب رمان را هم میل ندارند!... حالا نمی گوییم کتاب اجتماعی، سیاسی، یا کتاب علمی، این ناشی از چیست؟ ناشی از عدم اعتیاد به کتاب است. مردم میل به کتابخوانی ندارند برای این باید فکری کنید.41
بنده خودم هم با اینکه گرفتاری کاریم زیاد است اما بحمدالله از کتاب منفک نشده ام و در حقیقت نمی توانم هم منفک بشوم. در خلال کارهای فراوان و سنگینی که بر دوش ما هست دائما با کتاب
سر و کار دارم. احساس می کنم که اگر انسان بخواهد در زمینه معنوی و فرهنگی تر و تازه بماند، جز رابطه با کتاب که مثل رابطه با جویبار دائمی و در جریان است و مرتب تازه هایی را در اختیار انسان می گذارد چاره ای ندارد.51
کتاب خریدن، باید یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب بشود. مردم باید بیش از خرید بعضی از وسایل تزئیناتی و تجملاتی مثل این لوسترها و میزهای گوناگون و مبل های مختلف و پرده ها و این قبیل چیزها به کتاب اهمیت بدهند و اول کتاب را بخرند. مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازمی که در خانه هست، کتاب هم باید از این قبیل باشد... خلاصه باید با کتاب انس پیدا کنند. اگر انس پیدا نکنند، جامعه ایرانی به آن هدف و آرزویی که دارد، که حق او هم هست، نخواهد رسید.61
تقریبا همه این کتاب هایی که شما از دفتر ادبیات و هنر انقلاب منتشر کرده اید، خوانده ام و بعضی از آنها را بسیار فوق العاده یافتم.71
ادبیات و هنر مقاومت و آنچه مربوط به دوره خاص دفاع کشور و ملت ماست، حقیقتا از برجسته ترین و مهمترین کارهاست... اگر بنده شاعر بودم یقینا در مدح شماها، در مدح آقای سرهنگی، در مدح آقای بهبودی، در مدح آقای قدمی، در مدح همین خاطره سازان و خاطره انگیزان قصیده می ساختم، حقیقتا جا دارد، چون کار بسیار بزرگ و با اهمیتی است.81
... در طول این سالیان سی، چهل ساله عمرم که با کتاب سر و کار داشته ام، شاید هزارها قصه از بهترین نویسندگان دنیا خوانده ام.91
اگر هر منصفی به بیانات نبی مکرم اسلام و ائمه (علیهم السلام) و پیشوایان اسلام نگاه کند و ببیند که اینها در چه زمانی به کتاب و کتابخوانی دعوت می کردند و فرا می خواندند، همه افسانه ها از ذهنش شسته خواهد شد و خواهد فهمید که دشمنان اسلام راهی جز این نداشتند که افسانه های کتاب سوزی و کتاب ستیزی را بر سر زبانها بیندازند؛ چون اسلام پرچمدار کتابخوانی است.02
در اهمیت عنصر کتاب برای تکامل جامعه انسانی، همین بس که تمامی ادیان آسمانی و رجال بزرگ تاریخ بشری، از طریق کتاب جاودانه مانده اند.12
اگر مردم توانستند سؤالها و استفهام هایشان را در کتاب بیابند و به کتاب مراجعه کنند یک عالم دیگر و ماجرای دیگری خواهد شد، که متأسفانه امروز در داخل ایران از آن خبری نیست.22
برای یک ملت، خسارتی بزرگ است که افراد آن با کتاب سر و کار نداشته باشند و برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب مأنوس و همواره در حال بهره گیری از آن- یعنی آموختن چیزهای تازه- باشد.32
در بین شیوه های بیان هنری، آن چیزی که در مجموع، بیشتر جامع شرایط گوناگون هست، رمان است؛ حتی مثلا از سینما... در عین حال فهم از فیلم، با فهم از رمان متفاوت است. فیلم محدودیتی دارد که نمی توان همه چیزها را بیان کند.42
اگر از این جهت هم حساب کنید که امروز این ملت، ملتی است که در دنیا دچار ستم های ناشی از اعمال غرض قدرتهای استکباری جهان است، پس باید از خودش دفاع کند، کدام دفاع ملی است که در درجه اول متکی به فرهنگ و آموزش و بینش و دانش نباشد؟ پس، باز هم به «کتاب» بر می گردیم. یعنی شما از هر طرف که بچرخید، مجبورید به کتاب اهمیت بدهید. من تعجب می کنم که چرا ما به عنوان دولت جمهوری اسلامی، آن مقداری که به کتاب اهمیت می دهیم، ده برابر آن را اهمیت نمی دهیم؟!52
منابع و مأخذ:
1- بیانات در دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب-03.71375.
2- بیانات در دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب- 03.71375.
3- بیانات در دیدار با برگزیدگان مراسم انتخاب کتاب سال- 7.011372.
4- بیانات در دیدار با اعضای دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی-
22.41371.
5- مصاحبه با خبرنگار صداوسیما پس از بازدید از دهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران- 41.21376.
6- مصاحبه با خبرنگار صداوسیما پس از بازدید از ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران- 12.21372.
7- بیانات در دیدار با اعضای هیئت تحریریه دفتر نشر فرهنگ اسلامی- 81.21374.
8- بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی- 12.91368.
9- مصاحبه با خبرنگار صداوسیما پس از بازدید از ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران- 12.21372.
10- بیانات در دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب- 03.71375.
11- پیام به مناسبت آغاز هفته کتاب- 4.011372.
12- بیانات در دیدار با وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و رؤسای دانشگاههای سراسر کشور- 6.211376.
13- بیانات در دیدار با علما و روحانیون شهر قائن- 3.1.1366
14- بیانات در دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب- 91.81376.
15- بیانات در دیدار با برگزیدگان مراسم انتخاب کتاب سال- 7.011372.
16- مصاحبه با خبرنگار صداوسیما پس از بازدید از هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران- 62.21374.
17- بیانات در دیدار با اعضای دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی-
فرصتی شد پس از مدتها چشم انتظاری و اشتیاق فیلم محمد رسولالله آخرین اثر کارگردان شهیر «مجید مجیدی» را در سینما بهمن شهر سنندج به نمایش بنشینیم.
صادقانه بگویم آنچه دیدم با آنچه پیشفرض ذهنیام بود بسیار متفاوت بود چراکه باسابقه ذهنی که از برخی آثار و فیلمها داشتم به نظرم میرسید اثر «مجید مجیدی» هم حداکثر مانند برخی از آثار در سطح متوسط متمایل به ضعیف باشد اما سرمایهگذاری سنگین تولید فیلم از سویی و حساسیت و مخالفت برخی افراد و جریانات در داخل و خارج کشور از سوی دیگر و البته موضوع آنکه در نوع خود با توجه به فضای امروز جهان اسلام جالب بود، انگیزهای شد با اشتیاق و علاقه خاصی بحث اکران فیلم را پیگیری کنم و در اولین روزهای اکران به تماشای آن بنشینیم.
فیلم محمد رسولالله ازنظر ساختار، محتوا، موسیقی، بازی، داستان و به خصوص جلوههای ویژه به قدری حرفهای و جذاب ساخته شده که از همان لحظه شروع دل و جان و مشام بیننده را مجذوب حال و هوای معنوی خود کرده و وی را در متن صحنه و حوادث همگام و همراه باشخصیتهای داستان قرار داده و وی را بهگونهای واله و شیدای وجود نازنین پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی(ص) ساخته که داستان را با قطرات اشک شوق و حسرت و قلبی مملو از مهر، محبت، عشق، صفا و نور معنوی دنبال کرده و متوجه گذشت زمان نمیگردد.
بیتردید این فیلم، اثری در خور، در شأن و در تراز گفتمان انقلابی اسلامی و منادی وحدت، انسجام و مهرورزی در جهان بشریت به شمار آمده و در شرایطی که جبهه کفر و استکبار به سرکردگی آمریکای جنایتکار و اسرائیل غاصب و عاملیت گروههای منحرف و فریبخوردهای چون داعش تمام ظرفیتها، قابلیتها و امکانات خویش را برای اسلام هراسی، ترسیم چهره خشن از دین اسلام و خدشه وارد کردن به چهره آسمانی و نورانی پیامبر اعظم(ص) و در نتیجه ایجاد تنش و اختلاف بین مسلمانان جهان به کار گرفتهاند؛ میتواند اثر بسیار مثبت و فراگیری در ترویج فرهنگ صلح، صفا، مودت، مهر، محبت و وحدت و انسجام در جوامع اسلامی و ادیان توحیدی با محوریت شخصیت والای رحمهالعالمین، پیامبر اعظم، حضرت محمد مصطفی(ص) و خنثیسازی توطئههای شیطانی دشمنان داشته باشد.
از زاویه محتوا و پیامرسانی نیز فیلم به خوبی توانسته از عهده این مهم برآید و موضوعات قابل توجهی مانند بتپرستی، زنده به گور کردن دختران، خرافهپرستی، تجاوز، جنگ، قتل و غارت در عصر جاهلیت از سویی و خدمات برجسته اسلام در احیای نقش و جایگاه واقعی دختران و بانوان، ایجاد جامعهای اخلاقی، انسانی و عاری از خشونت، جنایت و زورگویی و آکنده از اعتقاد به وحدانیت خداوند و عبودیت الهی و از سوی دیگر در قالبی روان و جذاب مطرح میگردد.
ضمن اینکه پیام مهم ایستادگی، مقاومت و پایداری در برابر توطئههای نظامی، اقتصادی و فرهنگی و همچنین دشمن نیز از متن داستان به روشنی قابل استفاده بوده و بر ایمان و توکل به خداوند، بصیرت، آگاهی، دشمنشناسی و برخی مباحث تربیتی تأکید داشته است.
نکته آخر اینکه؛ فیلم یاد شده نماد هنر متعهد و محصول فاخری از جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است و اقبال و استقبال فوقالعاده مردم از آن، حجت قاطعی بر این مطلب است که ذائقه مردم براساس فطرت سلیم و پاک آنان به موضوعات دینی، اخلاقی و ارزشی و در یک کلمه هنر متعهد اخلاقمدار گرایش قابل توجهی دارد و برخی از افراد و جریانات هنری و رسانهای، ناکامی و بیتوفیقی خود در ساخت و تولید محصولات فاخر و اخلاقی و پرداختن به تولیدات سخیف و فرهنگسوزی که هیچ نسبت و سنخیتی با فرهنگ اسلام و انقلاب اسلامی ندارد را به حساب همراهی با ذائقه مردم نگذاشته و خود را با فرهنگ انسانساز متعالی اسلام و آرمانهای انقلاب اسلامی همراه نمایند.
در حالات پیامبر (ص) وارد است که روزى یک عرب بیابانى خدمت پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله آمد و حاجتى داشت وقتى که جلو آمد روى حساب آن چیزهایى که شنیده بود ابهت پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله او را گرفت و زبانش به لکنت افتاد!
پیغمبر صلى اللّه علیه و آله ناراحت شدند و سؤ ال کردند:
آیا از دیدن من زبانت به لکنت افتاد؟
سپش پیامبر صلى اللّه علیه و آله او را در بغل گرفتند و بطورى فشردند که بدنش ، بدن پیغمبر صلى اللّه علیه و آله را لمس نماید، آنگاه فرمودند: آسان بگیر از چه مى ترسى ؟ من از جبابره نیستم . من پسر آن زنى هستم که با دست خودش از پستان گوسفند شیر مى دوشید، من مثل برادر شما هستم . ((هر چه مى خواهد دل تنگت بگو))
اینجاست که مى بینیم آن قدرت و نفوذ و توسعه و امکانات یک ذره نتوانسته است در روح پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله تاءثیر بگذارد. پیغمبر و على ، مقامشان خیلى بالاتر از این حرفهاست . بایستى سراغ سلمانها، ابى ذرها، عمارها، اویس قرنى ها و صدها نفر دیگر از اینها برویم و یا قدرى به جلوتر بیائیم سراغ شیخ انصارى برویم
سیره نبوى ، ص 29
ایتالله سیدمحمد ضیاءآبادی، مفسر قرآن کریم در جلسه تفسیر خود با اشاره به فرمودههایی از امیرمؤمنان حضرت علی(ع)، گفت: آن حضرت فرموده است: ای مردم، خطرناکترین بیماری روحی که بر شما میترسم مبادا عارض شود و شما را از پای درآورد؛ یکی پیروی از هوای نفس، از دل خود تبعیت کردن و آن را معبود خود قرار دادن و یکی هم آرزوهای دراز برای تأمین زندگیهای مادی دنیوی داشتن است.
وی افزود: خود را دیدن و خدا را فراموش کردن، دنیا را دیدن و آخرت را فراموش کردن، بیماریهای مهلکی هستند و بسیاری از ما به آنها مبتلا هستیم. در زندگی دنیا اینقدر تقلا میکنند تا از همه جهت درست شود و کاری با آخرت ندارند. شبیه همین مطلب را پیغمبر اکرم(ص) نیز فرموده است. آن حضرت میفرماید: خطرناکترین مطلبی که بر امتم میترسم یکی هوای نفس را معبود قرار دادن و دیگری آرزوهای دراز داشتن برای زندگی دنیاست.
این مفسر قرآن با اشاره به سوره آیه 26 «ص» «لَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ»، گفت: این آیه خطاب به حضرت داوود(ع) پیغمبر بزرگوار است. میفرماید: مراقب باش هوای نفس نداشته باشی، خیلی عجیب است که خداوند به حضرت داوود(ع) میفرماید هواپرست نباش، با اینکه پیغمبر هواپرستی نمیکند. معلوم میشود اینقدر بیماری خطرناک است. چون او رئیس امت است به او گفته میشود که مردم بفهمند. مخاطب واقعی مردم هستند.
مخاطب قرار دادن پیامبر(ص) در برخی از آیات از اهمیت مطلب است
وی گفت: بسیاری از آیاتی که مخاطب واقعیاش مردم هستند نیز در آیه به پیامبر(ص) خطاب شده است، مانند آیه اول سوره احزاب «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ»، به پیغمبر(ص) خطاب شده است ای پیغمبر مراقب باش و از خدا بترس، مطیع کفار و منافقین نباش، خودت را به رنگ آنها درنیاور. پیغمبر(ص) که اینکار را نمیکند او که معصوم است، او که تابع هوای نفس نیست، این خطاب شدن به پیامبر(ص) از اهمیت مطلب است، اینقدر مطلب مهم است که میگوید ای امت مسلمان مراقب باشید به رنگ کفار درنیایید، در زندگی، اسمگذاری، لباس پوشیدن و ... مراقب باشید به رنگ آنها در نیایید. در زندگی خودتان مستقل باشید.
هواپرستی منحصر به شخص خاصی نیست
آیتالله ضیاء آبادی اظهار کرد: این مطلب را هم خداوند، هم پیغمبر(ص) و هم امیرمؤمنان(ع) فرمودهاند. گوینده از اینها راستتر و برنامه از این بهتر است؟ میفرمایند مراقب باشید هوای نفس بر شما غالب نشود، بسیاری از افراد هستند با اینکه مسلمان هستند و نه کافر اما خیلی مراقبت نمیکنند، اعتقاد دارند که در گفتارم، نگاهم، خوراکم، اینکه کجا میروم، کسب و کارم و ... آزاد هستم. همه اینها تبعیت از هواست. هر کسی در سن و در کار خودش هواپرستی دارد. سخنور هم ممکن هواپرستی داشته باشد. منحصر به شخص خاصی نیست.
وی عنوان کرد: این همه مفاسد و انحرافات پیدا شده در زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی، جنایتهای وحشتانگیز، بیخانمانی افراد و بیسرپرست شدن افراد، این همه زندانی و اعدام، زنها و دخترهایی که از جاده عفت بیرون رفتهاند و ... همه اینها هواپرستی است. همه برای یک لحظه هواپرستی است. با یک لحظه هواپرستی یک عمر بدبختی به وجود آمده و الیالابد عذاب به دست آورده است. چقدر سعادتمند و خوشبخت هستند آن کسانی که از اول جوانی با تمرین و تربیت مراقب و مواظب بودند که به یک درجهای از قوت روح برسند که بتوانند این نفس اماره را مهار کنند. بتوانند کاری کنند که دل به سمت آنها بچرخد نه آنها به سمت دل. دل تابع اینها باشد نه آنها تابع دل که آنچه دلش میخواهد انجام دهد.
مهار کردن نفس اماره کار آسانی نیست اما شدنی است، نشدنی نیست، اگر نشدنی بود خدای عادل و حکیم آن را امر نمیکرد. جهاد اکبر کنید، پیغمبر(ص) مبارزه با هوای نفس را جهاد اکبر نامیده است. مسلمانان از جنگ برگشته بودند و بر کفار پیروز شده بودند. پیغمبر(ص) فرمود این جهاد اصغر بوده است مغرور نشوید که کفار را کشتید، مراقب جهاد اکبر باشید و با هوای نفس مبارزه کنید. پیغمبر(ص) جنگ با کفار را جهاد اصغر و جنگ با هوای نفس را جهاد اکبر نامیده است.
آیتالله ضیاءآبادی عنوان کرد: این کار مشکلی است اما نشدنی نیست، هم خداوند امر کرده و هم در مردم پیدا شده است. اینقدر در بندگان خدا، انسانهایی پیدا شدهاند که واقعاً متقی و کامل بودهاند، واقعاً با هوای نفس مبارزه کردهاند. تنها پیامبران و امامان نیستند، بلکه بعد از آنها علما، فقها، حکما و صلحا و ... هم هستند. 50 سال پیش که از قم به تهران آمدم در بازار آدمهایی دیدم که مردم صالحی بودند و واقعاً با هوای نفس مبارزه میکردند. از هر جهت واقعاً متقی و مراقب بودند. پیغمبر و امام نبودند اما متقی بودند. اینها کسانی هستند که خدا در نظرشان بزرگ آمده و هر چه غیر خدا در نظرشان کوچک شده است. سراغ دنیا نرفتند ولی دنیا سراغشان آمد. پول، زن، شهرت، ریاست، جاه و مقام و همه را رد کردند، هیچ کدام را نمیخواهم فقط خدا را میخواهم. دنیا با جلوهگری سراغشان آمد اما آنها قبول کردند.
خیلیها با شیطان مبارزه کردهاند
وی افزود: آن زن زیبا زلیخا به سراغ حضرت یوسف(ع) رفت. آن حضرت فرمود: خدای من «رب» من است و این قلب من فقط برای خداست جا ندارد که تو آنجا خیمه بزنی. نه فقط پیغمبران و امامان اینطور هستند بلکه بسیاری از آدمها هم این طور هستند منتهی چون ما با افراد فریبخورده مواجه میشویم فکر میکنیم همه مثل هم هستند. خیلیها با شیطان مبارزه کردند، کسی خیال نکند که با علم و سواد میشود به جنگ شیطان رفت، نه! با علم و سواد تنها نمیشود. نمیشود گفت من حوزه دیدهام، فیلسوف و دکتر و دانشگاه رفته و ... هستم، خیلی از اینها زمین خوردهاند، حتی داریم عالم روحانی که بسیار بلندمرتبه هم بود گول شیطان را خورده است.
بلعم باعورا که بود؟
آیتالله ضیاءآبادی با اشاره به داستان بلعم باعورا گفت: داستان بلعم باعورا در قرآن آمده است و به پیغمبر(ص) فرموده شده که قصه او را بگو. در آیه 175 سوره اعراف آمده است: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ». بلعم باعورا عالم روحانی بود نه دانشمند دانشگاه دیده و حوزه دیده، حوزه الهی دیده بود. اگر در آن راه مستقیم میماند خیلی بالا میرفت اما گول خورد. زمین جلوهگریها دارد خیلی مشکل است، با پول، زن، ریاست، شهرت و ... جلوه میکند؛ اما کو مردی که بتواند در مقابل آن بایستد. او با تمام آن روحانیت و علمی که داشت گول شیطان را خورد و مثل سگ شد. قرآن میفرماید این آدم مثل سگ شد. «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ»، (176 سوره احزاب). در قرآن دو مثل خیلی زننده داریم هر دو مال عالم بی عمل است. درباره هیچ کس اینطور مثل نداریم؛ یکی مثل الاغ یکی هم مثل سگ. راجع به الاغ دارد که «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا»، (آیه 5 سوره جمعه) آن آدمی که به سراغ قرآن رفته اما در عین حال مثل الاغ بوده که بار کتاب بر دوشش باشد. چه بهرهای میبرد حیوانی که بارش کتاب باشد؟ آن حیوان چه میفهمد که بارش سنگ است یا کتاب؟ این خیلی خطرناک است.
وی عنوان کرد: شیطان در مقابل آدمی که عالم بود، سجده نکرد. خدا میفرماید من آدم را عالم کردم، آدم عالم بسیار عالی شد و شیطان به او سجده نکرد. «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ?82? إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ?83?»، (82 و 83 سوره ص). شیطان اقرار کرده که در مقابل هیچ کس خاضع نمیشود، فقط یک دسته را نمیتواند گول بزند کسانی که بنده با اخلاص باشند. خدا را بندگی کند اما نه برای مردم، او که سخنور است و دنبال این است که مردم دنبالش بیایند مخلَص نیست ریاکار است. برای ریاکاری منبر میرود و فتوا میدهد.
عملی که با گناه توأم باشد صالح نیست
این مفسر قرآن اظهار کرد: خداوند قسم خورده است: «وَالْعَصْرِ ?1? إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ ?2?»، (آیات 1 و 2 سوره عصر). تمام افراد بشر رو به زیان هستند الا یک دسته، «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ?3?»، (آیه 3 سوره عصر). ایمان و عمل صالح هر کدام جدا کافی نیستند بلکه باید همراه هم باشند. معاد و پیغمبر(ص) و امامان را قبول داریم اما عمل نیست، عمل صالح نیست. عملی که با گناه توأم باشد صالح نیست. واقعاً باید بنده خدا باشد. او اهل نجات خواهد بود. روز قیامت یادشان رفته است. توحید، نبوت، معاد و امامت عمده است. کسی که به توحید و معاد اعتقاد نداشته باشد کافر است. آن که گناه میکند کسی است که معاد را قبول نکرده است. اگر روز حساب را قبول کرده باشد گناه نمیکند. اگر به معاد اعتقاد نداشته باشد اعتقاد به پیغمبر(ص) و امام هم فایده ندارد. عزاداری و سینهزنی و ... به این شکل فایده ندارد. مطمئن شود که دنبال گناهکاری جهنم است، آدم عاقل اگر باور کند این راه به جهنم میروند گناه نمیکند چون باور کرده گناه کردن جهنم است. اگر باور کند نگاه بد به نامحرم جهنم است که انجام نمیدهد ولی باور ندارد فقط یک حرفی میزند. تنها خدا را قبول کردن کافی نیست، عمده معاد است، روز حساب یادشان رفته است.
مسافر موقت دنیا، تجمل نمیخواهد
آیتالله ضیاءآبادی با اشاره به روایتی در مورد امیرمؤمنان حضرت علی(ع) گفت: حضرت علی(ع) زمان حکومتش بود، حصیر انداخته بود و رویش نشسته بود، نه تکیهگاهی نه مسندی و نه چیزی به پا کرده بود. به آن حضرت گفتند: بیتالمال دست شماست اما به اندازه یک فقیر هم زندگی نداری، نشستهای ولی فرش نداری. نگاهی کرد و فرمود: آدم عاقل هرگز خانه موقتیاش را تجملی نمیکند و اثاث نمیآورد. من مسافرم در دنیا موقتاً هستم، این دنیا خانه موقت من است، خانه موقت من که تجمل نمیخواهد. من یک خانه دیگری دارم که هر چه بوده را آنجا فرستادهام. این چشم بیدار و قلب هوشیار است. یا علی(ع) اگر تو عاقلی پس عقل من پارهسنگ دارد، اگر من عاقلم چرا دنبالت هستم و مدام علی علی میگویم. چه شباهتی به علی(ع) دارم، نه فکرم فکر علی(ع) است و نه کارم کار علی(ع) است. برای خدا سینه نمیزنیم برای امام حسین(ع) سینه میزنیم، امام حسین(ع) تنها کافی نیست. خدا و معاد؛ این دو عمده هستند، پیغمبر و امام هم وسیله هستند. پیغمبر برنامه آورده امام هم اجرا میکند. مبین و مجری هستند.
وی با بیان اینکه برای اکثر مردم آن چیزی که اثر تربیتی دارد معاد است، عنوان کرد: باورم شود که جهنم و بهشت است، اکثر مردم بخاطر ترس از جهنم خدا را بندگی میکنند نه تنها برای خدا. آن حرف علی(ع) بود، آن لقمه به دهان ما نمیگنجد، آن لقمه به دهان علی(ع) میگنجد که فرمود: خدایا من برای ترس از جهنم تو را عبادت نمیکنم، و نه برای طمع در بهشت، تو را شایسته عبادت یافتم. این لقمه که به دهان ما نمیآیند، همین که ما از جهنم بترسیم و به بهشت امیدوار باشیم خیلی کار کردهایم، تنها اعتقاد به خدا کافی نیست. خیلیها هستند که اعتقاد به خدا دارند و گناه میکنند. عمده این است که خداشناسی و معادشناسی داشته باشیم. عقل و وحی و به دنبال آن علم و عمل داریم. با عقل فهمیدم که خالق دارم و خالقم برنامه دارد، پیغمبر هم برنامه آورده است و به دنبالش هم علم و عمل است. اینها را اصلاح کنیم که عمده همین است، بقیه مستحبات است. بدانیم خدا، معاد، پیغمبر و امام را داریم و کار ما هم علم و عمل است. خدا به همه شما توفیق دهد و انشاءالله جسمی و روحی سالم باشید و حسن عاقبت به همه شما انشاءالله عنایت شود.