سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روزگار تن‏ها را بفرساید ، و آرزوها را تازه نماید ، و مرگ را نزدیک آرد ، و امیدها را دور و دراز دارد . کسى که بدان دست یافت رنج دید ، و آن که از دستش داد سختى کشید . [نهج البلاغه]

توصیه‌های رهبر انقلاب به جامعه مومن و انقلابی برای استفاده از ماه‌های رجب، شعبان و رمضان؛

اعتقاد و توجه به نقش عوامل معنوی در موفقیت‌های یک ملّت در کنار عوامل مادی، از خطوط مورد تأکید دائمی رهبر معظم انقلاب اسلامی است. دعا، مناجات، استغفار، تضرّع، توسّل، تقرّب به ذات پروردگار و تلاش برای خودسازی کلید گشایش درهای رحمت الهی به روی جامعه است. لذا استفاده هر چه بیشتر از فرصت سه ماه پر برکت رجب و شعبان و رمضان به مثابه پنجمین فصل از سال -که گویی خداوند رحمان این فصل مجازی پر برکت و معنویت را در کنار فصول دیگر سال قرار داده- توصیه همیشگی حضرت آیت الله خامنه‌ای به جامعه مومن و انقلابی است.

 گام به گام تا معراج
«ماه رجب یک فرصت تقرّب به ارزش‌های الهی و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار و فرصت خودسازی است. اینها همه فرصتند؛ هر فرصتی هم نعمت است و هر نعمتی هم نیازمند شکر و سپاس است. ماه رجب از این نعمت‌ها است. بعد هم ماه شعبان است که آن هم نعمت دیگری است و این دو ماه از نظر کُمَّلین و اهل توحید و اهل معنا مقدّمه‌ی ماه رمضانند؛ و ماه رمضان ماه عروج است، ماه رفتن به معراج است. (94/2/6)
 شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام!
«ماه‌های رجب و شعبان، ماه‌های آماده شدن دل انسان برای ماه رمضان است. (80/8/2) شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام‌. انسان باید این شستشو را در ماه رجب و شعبان بکند تا بتواند در ماه رمضان بر سرِ سفره‌ی الهی وارد شود و از آن سفره متنعّم گردد و فیض ببرد. (80/7/4)
 فرصت اتصال دل به نور پروردگار
«این روزها را قدر بدانید. در هر ساعتی از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، می‌تواند چیزی را به دست بیاورد که در مقابل آن، همه‌ی نعمت‌های دنیا پوچ است؛ یعنی می‌تواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهی را به دست آورد. این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت برای وصل کردن و منور نمودن دل‌ها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است. 69/11/19»
 دعاهای معجزه‌گون!
«جوانان عزیز! از خداوند بخواهید، دل‌های باصفای خود را متوجّه خدا کنید و با او حرف بزنید. این مناجات شعبانیّه، این دعاهای ماه رجب و ماه شعبان، این مضامین عالی، این معارف رقیق و نورانی با الفاظ زیبا و معجزه‌گون، وسیله‌ای برای دعاکردن ماست. 80/8/2»
 توصیه به دعا و استغفار در ماه رجب بی‌جهت نیست
«دعا همیشه خوب است، اما این دعا را برای روزهای ماه رجب، یا برای ایام خاصی از ماه رجب به ما توصیه کرده‌اند؛ پیداست خصوصیتی در این ماه هست، خصوصیتی در این ایام هست؛ از این خصوصیات باید استفاده کرد. 89/4/7»
 هدیه بزرگ الهی برای هدایت و معنویت
«دعاهایی که در این ماه وارد شده، درس‌های تربیت است. اگر در معانی این دعاها تدبّر کنیم، بزرگترین هدیه‌های معنوی الهی را در اینها خواهیم یافت. 77/7/29»
 رجب، ماه صفا دادن به دل
«رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است؛ دعای ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسیله‌یی است برای این‌که ما بتوانیم دل و جان خود را صفا و طراوتی ببخشیم. 84/5/28»
   اعتکاف، یکی از رویش‌های انقلاب است
«پدیده‌ی اعتکاف یکی از رویش‌های انقلابی است. ما اول انقلاب این چیزها را نداشتیم. زمان جوانی ما وقتی ایام ماه رجب فرا میرسید، در مسجد امام قم -آن‌هم فقط قم؛ در مشهد من اصلاً اعتکاف ندیده بودم- شاید پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه اعتکاف می‌کردند. این پدیده‌ی عمومی؛ این ‌که ده‌ها هزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب جوان، جزو رویش‌های انقلاب است. من یک وقت عرض کردم که انقلاب ما ریزش دارد، اما رویش هم دارد؛ رویش‌ها بر ریزش‌ها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتکفین عزیز! 84/5/28»
اعتکاف، یکی از برکات انقلاب است
«واقعاً چقدر منظره‌ی زیبا و معطّری است که جمع کثیری از جوانهای ما برخلاف سیره‌ی متعارف جوان‌های دنیا که غرق در شهوات و تمایلات نفسانی هستند، روزها و شبهائی را روزه بگیرند؛ بروند در یک مسجدی بنشینند، اعتکاف کنند؛ شب و روزشان را ذکر و فکر و شنیدن معارف الهی و شنیدن احکام و مذاکره‌ی علم حقیقی - که علم توحید است - قرار دهند؛ این خیلی چیز مهمی است. اینها از برکت انقلاب است. 92/2/25»
 تحوّل اساسی تحوّل معنوی است نه صرفاً سیاسی!
«در نظام اسلامی، آن تحوّلی که به وجود می‌آید، صرفاً تحوّل سیاسی نیست. فرق اساسی نظام الهی با نظام‌های دیگر، همین است. در نظام الهی، انسان‌ها تحوّل معنوی پیدا می‌کنند. انسان مادّی، انسان معنوی و الهی می‌شود و آرزوهای مادّی به آرزوهای والای انسانی و خدایی تبدیل می‌گردد. 77/7/29»
 موفقیت و حل مشکلات، در پرتو تقویت رابطه ملت با خدا
«قاعده و پایه اساسی این کار آن است که امروز در نظام اسلامی ما، مردم رابطه قلبی و معنوی خودشان را با خدا قوی‌تر کنند و با خدا انس بیشتری بگیرند و این فرصت ماه رجب و فرصت‌های متبرّک، فرصت‌های مغتنمی است. تا امروز هم ملت ایران هر توفیقی پیدا کرده است، به برکت تکیه به معنویات آن را به دست آورده است. این معنویت را باید روزبه‌روز زیاد کرد. 29/7/77» «برکات ماه رجب منحصر به این ولادت‌ها نیست؛ توصیه می‌کنم خودم را و شما را که از برکات ماه رجب استفاده کنیم با تقویت پیوند و ارتباط قلبی با خدای متعال. اگر آحاد ما رابطه‌ی خودمان را با خدا تقویت کنیم، بسیاری از معضلات، مشکلات، نابسامانی‌ها، ناهنجاری‌ها به خودیِ خود مرتفع خواهد شد. «94/2/9»



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 95/1/25::: ساعت 2:13 عصر نظرات دیگران: نظر

 رهبر انقلاب در بیانات نوروزی امسال خود در حرم مطهر رضوی هرگونه امیدبستن به توافق با آمریکا را برای جمهوری اسلامی «خسارت محض» ارزیابی و وضعیت کنونی برجام را نیز یکی از مصادیق آن برشمردند: «آمریکایی‌ها گفته‌اند که ما تحریمها را برمیداریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً به‌وجود نیاید و تحقّق پیدا نکند... ما ناگزیر باید به همه‌ی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه‌های مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمیکند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می‌بینیم؛ یعنی خسارت محض.» اما چه شده که رهبر معظم انقلاب در اولین سخنرانی عمومی خود در سال جدید این بار با صراحت تمام و کم سابقه‌ای درباره توافق هسته‌ای با کشورهای 5 1، اینگونه اظهار نظر کرده و نتیجه واقعی آن توافق مهم و تاریخی را به صورت مطلق خسارت‌بار ارزیابی کردند. جک لو وزیر خزانه داری آمریکا در جلسه استماع بودجه این کشور در مجلس نمایندگان گفته بود: "تلاش واشنگتن برای اعمال تحریم بر ایران ادامه دارد و این کار را با جمع‌آوری اطلاعات مالی وزارت خزانه‌داری، ادامه سیاست تحریم‌ها و برخی اقدامات اجرایی ادامه خواهد داد. با این هدف برای دفتر تروریسم و جاسوسی مالی 117 میلیون دلار در نظر گرفته شده است."
 اظهارات وزیر خزانه‌داری آمریکا در روز 26 اسفند درحالی است که تنها دو روز بعد رئیس جمهور آمریکا در پیام به اصطلاح نوروزی خود به صراحت انجام تمام تعهدات ایران را تایید می‌کند: "ایران دو ماه پیش به تعهدات کلیدی‌اش بر اساس آن توافق عمل کرد. ایران اکنون بخش‌های کلیدی برنامه اتمی‌اش را به عقب بازگردانده است و..."  پیامی که در همان اول، نمادها و عبارت‌هایی چون سفره هفت‌سین، سبزی پلو و نان‌برنجی در آن خودنمایی می‌کردند تا خیمه شب بازی نزدیک شدن نمادین کاخ سفید به ملت  ایران را ناشیانه به نمایش بگذارند. البته آمریکایی‌ها هنوز هم ملت ایران را نشناخته‌اند که از این مدل‌ برای فریب مردم استفاده می‌کنند. پیامی که در ادامه‌اش آمده است: "در مقابل جامعه جهانی تحریم‌های مشخصی علیه ایران را برداشت و ایران به پولی که در خارج از این کشور مسدود شده بود دسترسی پیدا کرد... ممکن است برای شما مردم ایران مدتی طول بکشد تا مزایای رفع این تحریم‌ها را در زندگی روزمره‌تان احساس کنید، اما مزایا غیرقابل انکارند." نقطه مقابل این حرف را نشریه آمریکایی پالیتیکو می‌گوید: "ممکن است در‌های ایران بعد از توافق هسته‌ای تاریخی با غرب به روی تجارت گشوده شده باشد، اما برای شرکت‌های اروپایی، راه ورود به تهران هنوز از واشنگتن می‌گذرد. دولت آمریکا در مسیر ورود شرکت‌های اروپایی به ایران مانع‌تراشی می‌کند." خبر نشریه پالتیکو در حالی است که رئیس جمهور آمریکا بدون اشاره به آن مانع‌تراشی‌ها یا توجیه وزیر خزانه‌داری‌اش در همان پیام نوروزی بلافاصله در باغ سبز دیگری را هم با وعده اشتغال جوان ایرانی به ملت ایران نشان می‌دهد: "ایران اکنون فرصت آن را دارد که بازگشتش به اقتصاد جهانی را آغاز کند. این به معنی تجارت و سرمایه گذاری بیشتر است که یعنی (ایجاد) شغل‌های بیشتر." جالب اینجاست که اوباما در بخشی دیگر از پیام نوروزی خود بدون اشاره به تحریم تازه تصویب منع صدور ویزای آسان 90 روزه برای اتباع ایران و کسانی که به ایران سفر کرده‌اند، مدعی شد که "توافق هسته‌ای موجب تسهیل تحصیل دانشجویان ایرانی در خارج از کشور خواهد شد."
  اینجاست که رهبر انقلاب هوشمندانه این خسارت‌های محض را نشان می‌دهند: «خب اینها بچّه‌گول‌زنی است؛ کسی اینها را باور نمیکند. ...از آن‌طرف این کارها را میکنند -تحریم میکنند و تهدید میکنند- که دشمنی محض است، از آن‌طرف هم در کاخ سفید سفره‌ی هفت‌سین پهن میکنند یا در پیام عید نوروز میگویند ما برای جوانهای ایرانی دنبال اشتغال هستیم! 1/1/95» حالا با این تجربه از خسارت محض که به قول رهبر حکیم انقلاب در پیش چشمان ملت قرار گرفته، چه  زمینه‌ای برای تکرار پیشنهادات آمریکایی وجود دارد؟ برجام های 2 و 3 و 4 یا خسارت‌های 2 و 3 و 4 و ...؟
  هدف واقعی امریکایی‌ها از برجام‌ها چیز دیگریست. جفری گلدبرگ مقاله‌نویس نشریه آتلانتیک می‌نویسد: سوزان رایس(نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل و مشاور امنیتی اوباما) به من گفت: " توافق با ایران هرگز به قصد گشودن دوره‌ای جدید در روابط با ایران نبود. هدف اصلی این بود که کشوری خطرناک را کم خطرتر کنیم."   آیا از نظر آمریکا و همپیمانانش آنها موفق شده‌اند تا ایران اسلامی را برای نظم ظالمانه جهانی کم خطرتر کنند و می‌خواهند با برجام‌های بعدی این روند ادامه داشته باشد. امسال پس از اوباما رئیس جمهور آمریکا که چندین سال است اقدام به ارسال پیام نوروزی خطاب به مردم ایران می کند، دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس و شیمون پرز رئیس جمهور سابق رژیم صهیونیستی نیز خیمه‌شب بازی پیام نوروزی را تکرار کرده‌اند. آیا دشمن در به سرانجام رساندن استراتژی خود امیدوارتر و در رسیدن به نتیجه مصمم‌تر شده است؟! اما «اینها ملّت ما را هنوز نشناخته‌اند... ملّت ایران ملّت فهیمی است... دشمنان خودش را می‌شناسد، شیوه‌های دشمنی را هم می‌شناسد. 1/1/95»

 



مسعود صفی یاری ::: جمعه 95/1/13::: ساعت 3:17 عصر نظرات دیگران: نظر



مسعود صفی یاری ::: جمعه 95/1/13::: ساعت 2:45 عصر نظرات دیگران: نظر

چه جریانی و چه افرادی و به چه دلیلی از ادبیات سیاسی دشمن استفاده می کنند ومشمول تذکر رهبر فرزانه انقلاب هستند ؟ مروری بر بیانات مقام معظم رهبری در این خصوص صحنه را روشن تر می کند :

هر انقلابی برای تداوم خود نیازمند تولید وبازپروری "اندیشه" است. اگر انقلاب‌ها نتوانند در پاسخ به نیازهای جدید تولید اندیشه‌ کنند، ارتباط خود با "زمان" و "زمانه" را از دست داده و با خطر تحجر و واپس‌گرایی مواجه می‌شوند. از سوی دیگر تجربه تاریخی به ما نشان داده است که تحمیل واژه‌های دشمن بر نهضت‌ها  و حرکت‌های انقلابی در طول تاریخ سبب انحراف آن‌ها شده است. به همین دلیل یکی از هشدارهای مستمر رهبر انقلاب اسلامی بر مراقبت از کلمات و واژه‌سازی در مسیر حفظ انقلاب بوده است.«یکی از چیزهائی که در هر حرکت عمومی و در هر نهضت لازم است، این است که بر اساس تفکرات و مبانی پایه‌ای این نهضت و این جریان، هم بایستی واژه‌سازی بشود، هم بایستی نهادسازی بشود.» 22/7/90 پس هر انقلاب نیازمند "ادبیات سیاسی" مخصوص به خود نیز هست.

اول: هر انقلابی برای تداوم خود نیازمند تولید وبازپروری "ادبیات سیاسی" مخصوص به خود است. در غیر این‌صورت ممکن است به ادبیات دشمن پناه ببرد. «وقتی یک فکر جدید... مطرح می‌شود، مفاهیم جدیدی را در جامعه القاء می‌کند؛ لذا این حرکت و این نهضت باید واژه‌های متناسب خودش را دارا باشد؛ اگر از واژه‌های بیگانه وام گرفت، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند.» 22/7/90 استفاده از ادبیات سیاسی بیگانه حتی ممکن است به مرور، انقلاب را از مسیر اصلی خود منحرف کند. آن‌چنان‌که ملت ایران در تجربه‌ی تاریخی خود از این نمونه‌ها به چشم دیده است. یک نمونه‌ی آن، "نهضت عدالت‌خانه‌" است که توسط علما و فقهای شیعه در عصر قاجار راه افتاد اما در مسیر خود به دلایل مختلف منحرف شد و تبدیل شد به چیزی که امروزه آن را به نام "مشروطه" می‌شناسیم. ماجرا از آنجا آغاز شد که عده‌ای از انقلابیون به سفارت انگلیس پناه برده و سرخوش به "دیگ پلو"شدند. در نامه‌ی وکیل‌الدوله به اتابک درباره‌ی کمک نظام سلطه وقت به متحصنین در سفارت چنین آمده است: "دیشب هشت خروار برنج به آب ریخته بودند و تمام تهران آنجا است. قند و چایی و سایر ملزومات که اندازه ندارد. دیروز تجار بیست هزار تومان چک فرستاده از بانک انگلیس آوردند. مسلم است این وجوهات را جز دولت انگلیس نمی‌دهد..." اما پناه بردن به بیگانه، به مرور موجب تغییر ادبیات سیاسی انقلابیون نیز شد. مرحوم دُری درباره تأثیر استعمارگران بر تغییر ادبیات سیاسی انقلابیون چنین می‌نویسد: "تا این وقت سخن از مشروطه در میان نبود و این کلمه را کسی نمی دانست. لفظ مشروطه را به مردم تهران اهل سفارت القا کردند... یک روز طرف عصر، بنده با سه نفر از معممین درب سفارت ایستاده بودم. درشکه‌ی شارژ دافر سفارت از قلهک وارد شد. همین‌که درشکه به محاذات ما رسید ایستاد. بعد خانم شارژ دافر از درشکه پیاده شد... گفت آقایان شما برای چه اینجا آمده‌اید؟ یک نفر گفت: ما آمده‌ایم اینجا یک مجلس عدالت می‌خواهیم. گفت: نمی‌دانم مجلس عدالت چیست! گفت: یک مجلسی که دانشمندان ما، ریش‌سفیدان ما در آن بنشینند، نگذارند حکام و سلاطین به ما ظلم کنند. گفت: پس شما یقین مشروطه می‌خواهید. این اولین دفعه بود که ما لفظ مشروطه از زبان خانم شارژ دافر شنیدیم." استفاده ادبیات سیاسی بیگانگان و تبدیل نهضت عدالتخانه به مشروطه، یکی از عوامل انحراف این نهضت شد تا جایی‌که کار از دست علما و روحانیون به مرور خارج شد و به دست روشنفکران و جریان وابسته به غرب افتاد.  

  دوم: شاید به دلیل همین تجربه‌ی تاریخی بود که انقلاب اسلامی از همان ابتدای شروع نهضت، ادبیات سیاسی خاص خود را نیز به وجود آورد. به‌عنوان مثال، در حالی‌که اکثر انقلاب‌های هم‌عصر با انقلاب اسلامی برای کشورهای استعمارگر از اصطلاح "امپریالیسم" استفاده می‌کردند اما امام خمینی اصطلاح "استکبار" را به کار بردند. «ما از کلمه‌ی امپریالیسم استفاده نکردیم؛ کلمه‌ی استکبار را آوردیم. ممکن است یک زوایائی در معنای امپریالیسم وجود داشته باشد که مورد نظر ما نیست... لذا این را مطرح کردیم، در انقلاب جا افتاد؛ دنیا هم امروز منظور ما رامی‌فهمد.» 10/9/89
یا مثلا در حالی‌که اکثر نخبگان فکری و سیاسی کشور از اصطلاح "توسعه" برای حرکت رو به جلوی نظام استفاده می‌کردند، رهبر انقلاب واژه‌ی "پیشرفت" را به کار بردند. «کلمه‌ی پیشرفت را ما با دقت انتخاب کردیم؛ تعمداً نخواستیم کلمه‌ی توسعه را به کار ببریم. علت این است که کلمه‌ی توسعه، یک بار ارزشی و معنائی دارد؛ التزاماتی با خودش همراه دارد که احیاناً ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمی‌خواهیم یک اصطلاح جاافتاده‌ی متعارف جهانی را که معنای خاصی را از آن می‌فهمند، بیاوریم داخل مجموعه‌ی کار خودمان بکنیم. ما مفهومی را که مورد نظر خودمان است، مطرح و عرضه می‌کنیم؛ این مفهوم عبارت است از پیشرفت.» 10/9/89
سوم: این روزها، دشمنان انقلاب از ادبیات سیاسی "میانه‌رو- تندرو" برای تقسیم‌بندی مردم ایران و رسیدن به مقصود خود استفاده می‌کنند. «آنهایی که می‌گویند تندرو، منظورشان کسانی است که در راه انقلاب مصمّم‌تر و پایدارترند؛ حزب‌اللّهی‌ها را می‌گویند تندرو.» 5/12/94 از نظر دشمن، تندروها یا بهتر بگوییم نیروهای مؤمن حزب‌اللهی و بسیجی «خاکریزهای مستحکم» انقلاب هستند که با وجود آنها نمی‌توانند پروژه‌ی «نفوذ» را تکمیل کنند. پس «یکی از چیزهایی که مکمّل این نفوذ است، تخطئه‌ی کسانی است که بر اصالت‌ها، بر نگاه درست، بر ارزش‌ها پای می‌فشارند.» 4/9/94 از نظر دشمن، «میانه‌رو [هم‌] کسی است که در مقابل آنها تسلیم باشد.» 5/12/94 یعنی همان «خاکریز نرم»: «مثل خاکریزِ نرم نباشید که دشمن از هرجا خواست بتواند در شما نفوذ کند؛ مستحکم باشید.» 19/10/93 در حالی‌که از نظر اسلام، «در مقابل میانه‌رو تندرو نیست؛ در مقابل میانه‌رو، منحرف است. آن کسی میانه‌رو نیست که منحرف از راه و منحرف از جادّه است؛ امّا در جادّه، بعضی‌ها تندتر می‌روند و بعضی‌ها کندتر می‌روند. تند رفتن در صراط مستقیم چیز بدی نیست؛ سابِقوا اِلی‌ مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم؛ جلوتر بروید.» 5/12/94 باید نقشه‌ی دشمن و ادبیات آن را شناخت. وگرنه ممکن است برخی افراد و جریان‌ها از جاده‌ی حق منحرف شوند و کشور را نیز دچار انحرف کنند. جوان مؤمن انقلابی همان خاکریز مستحکم انقلاب است که می‌تواند از انحراف در انقلاب و اصول آن جلوگیری کند. الفاظ معانی خودشان را دارند و معانی سبب می‌شوند که رفتارها تحت تاثیر قرار بگیرد. عدالتخانه در اثر تکرار ادبیات سیاسی دشمن به مشروطه تبدیل شد و بعد هم از مسیر خودش منحرف شد. انحراف از مسیر حق، نتیجه تکرار ادبیات سیاسی دشمن است.  

 



مسعود صفی یاری ::: جمعه 95/1/13::: ساعت 2:41 عصر نظرات دیگران: نظر

«اقتصاد مقاومتی» هنوز به گفتمان فراگیر و هژمون در جامعه ایران تبدیل نشده است؛ همین می‌تواند مهمترین دلیل برای نامگذاری مجدد یک سال دیگر به این عنوان از سوی رهبر انقلاب و از آن مهمتر، اصلی‌ترین دلیل برای عدم اجرای سیاست‌های این تز مهم اقتصاد سیاسی (Political Economy) توسط دولت حجت‌الاسلام حسن روحانی باشد. در واقع دولت تاکنون فشار جدی از امر اجتماعی برای اقدام در راستای اقتصاد مقاومتی احساس نکرده و خیال خود را از این باب آسوده‌تر از آنی می‌داند که ما فکر می‌کنیم.

مقصود از نگارش این سطور، پاسخ به این مسئله است که چرا علی‌رغم گذشت چندین سال از پیگیری برای گفتمان‌سازی از «اقتصاد مقاومتی»، هنوز این امر آن‌طور که باید، محقق نشده و «راز بقا»ی نسبی «دگر» این گفتمان چیست؟

پیش از هر چیز باید معنای «گفتمان» واکاوی شود؛ بخش قابل توجهی از سیاسیون و افکار عمومی اشتباهاً گفتمان را با کلماتی همچون «گفت‌وگو» و مفهومی که صرفاً تکرار می‌شود، مترادف می‌دانند، اما حقیقت آن است که اساساً «گفتمان» چیزی غیر از این تصورات و بسیار فراتر از آنهاست.

«گفتمان» که در محیط‌های آکادمیک ایران بیشتر با کتاب و مقالات زوج «لاکلا» و «موف» شناخته می‌شود، یکنظام معنایی و مجموعه‌ای از نشانه‌ها ــ و هر نشانه متشکل از دال و مدلول ــ است، که واسطه ارتباط فرد با جهان خارج است و فرد از دریچه آن نظام معنایی، پدیده‌‌ها، حوادث و رخدادها را درک و معنا می‌‌کند.

برای تقریب بیشتر به ذهن، تصور کنید در شهری، سیل عظیمی جاری شده و خسارت‌های گرانباری به جا گذاشته است؛ مردم همان شهر یا سایر نقاط جهان که از این پدیده باخبر شده‌اند، می‌توانند معانی مختلفی به این سیل ببخشند؛ حالت اول آن است که بخش عظیمی از مردم این سیل را "عذاب الهی" برای مردم آن شهر بخوانند، وضع دوم آنکه همین سیل و خرابی‌هایش محصول بی‌کفایتی مدیران اجرایی شهر تصور شود و کیفیت سومی را هم می‌توان فرض کرد که اکثریت مردم آن را یک رخداد طبیعی بدانند. بدیهی است که به‌تبع فراگیر شدن هر یک از این معانی، واکنش‌های متفاوتی نیز در قبال آن پیگیری خواهد شد.

گفتمان همین‌جا ظهور می‌کند؛ تثبیت و فراگیر شدن یکی از چند حالت و معنای ممکن برای یک پدیده یا نشانه در جامعه به‌معنای هژمون شدن آن گفتمان خواهد بود. در حقیقت گفتمان چیزی جز "تقلیل حالت‌ها یا معانی ممکن"برای یک پدیده نیست و این عمل از طریق «طرد» و رد تمامی معانی ممکنی که آن نشانه می‌توانست داشته باشد، امکان پذیر می‌شود.

در مثال فوق‌الذکر، برای مدلول سیل، با فراخوانی هر یک از سه دال اشاره شده (عذاب الهی، بی‌کفایتی مدیران اجرایی و رخداد طبیعی)، ایجاد یک رابطه دلالت بین آنها و فراگیر کردن آن معنا، می‌توان گفتمان متفاوتی تشکیل داد.

با عبور از این مقدمات به مسئله کانونی این متن باز‌می‌گردیم؛ چرا «اقتصاد مقاومتی» به گفتمان فراگیر مبدّل نشده است:

1 ــ برای قرار گرفتن یک گفتمان در موقعیت «هژمون» و فراگیر شدن آن، وجود چند عامل ضروری است؛ نخستین آن«حاملان سیاسی» است؛ بدان معنا که جمعیت قابل توجهی از نخبگان و گروه‌های مرجع سیاسی و سیاست‌مداران در کشور آن گفتمان را حمایت و تبلیغ‌ کنند. از این لحاظ، هرچند دسته بزرگی از اقتصاددانان و نخبگان و جریانات سیاسی در کشور بر حقانیت گفتمان اقتصاد مقاومتی اذعان کرده‌اند، اما بدون تعارف، دولت مستقر و اکثر مشاورانش به این تز اعتقاد جدی ندارند.

2 ــ وجود «نشانه‌های در دسترس»، دومین عامل ضروری در هژمون‌سازی یک گفتمان است. ممکن است بخش اعظم جامعه، یک تز را در جایگاه «نظر» بپذیرند و آن را مستدل بدانند، اما اعتقاد به آن و تبدیل شدنش به یک گفتمان فراگیر نیازمند لمس و احساس واقعی کارآمدی آن توسط افراد است. دولت احمدی‌نژاد تقریباً با رها کردن اقتصاد به حال خود، به‌ویژه در دو سال پایانی، و اعلام تمایل‌های چندین‌باره رئیس دولت به مذاکره با آمریکا هیچ نشانه‌ای از اینکه می‌توان در شرایط تحریم نیز با اتکا به ظرفیت‌های درونی اقتصاد را روی پا نگاه داشت و در مسیر پیشرفت حرکت کرد به جامعه ارائه نداد. دولت جناب حجت‌الاسلام حسن روحانی نیز آن‌چنان که گفته شد اساساً اعتقاد جدی به این تز ندارد و حتی با یک رویکرد شبه‌کمدی سعی دارد اقتصاد مقاومتی را هم با دال‌های خود معنی‌دار و پدیده‌هایی مانند برجام را مصداق بارزی برای اقتصاد مقاومتی معرفی کند!

نشانه‌های مهم و معتبری از کارآمدی سیاست تکیه به ظرفیت‌های درونی کشور- به عنوان یکی از لوازم پروژه کلان‌تر مقاوم‌سازی اقتصاد- علی‌رغم تذکر مکرر آنها در بیانات رهبر انقلاب، به‌دلیل ضعف در پرداخت رسانه‌ای، در افکار عمومی تعمیق و تثبیت نشده است.پیشرفت‌های چشمگیر در حوزه‌های دفاعی و موشکی از این دست مصادیق است.

3 ــ هر گفتمان، از جمله گفتمان توسعه برونزا که مانع در دسترس قرار گرفتن اقتصاد مقاومتی است، به‌طور طبیعی برخی دال‌ها را جذب و بعضی دیگر را طرد می‌کند. "توافق"، "ارتباط با غرب و آمریکا" و مفاهیمی از این دست دال‌هایی است که با معانی خاصی در گفتمان مورد حمایت دولت فراخوانی شده‌اند. هنر طرفداران گفتمان رقیب آن است که دال‌های طردشده و حاشیه‌ای «دگر» خود را از حاشیه به متن آورده و به‌وسیله آن گفتمان رقیب را  به وضعیت dislocation (از جاشدگی) نزدیک کنند. «عدالت» و «استقلال» به‌ویژه با معنای پیشرفته "آزادی در مقیاس یک ملت" مهمترین دال‌‌های طردشده توسط گفتمان توسعه برونزا و پاشنه آشیل این گفتمان است، به همین دلیل غالباً طرفداران این تز نسبت به طرح این مفاهیم و گفت‌وگو درباره آنها بی‌رغبت‌اند و برخی دیگر نیز سعی دارند مفهومی مانند استقلال را اساساً پوچ و بی‌معنی معرفی کنند.

علی‌رغم وجود چنین دال‌های طردشده و محمل‌های مناسب برای چالش کشاندن گفتمان توسعه برونزا، که هم از طریق مفهوم «عدالت» قادر است طبقات محروم را با خود همراه کند و نیز به‌سبب مفاهیم «استقلال» و «آزادی» استعداد همراه‌سازی طبقه متوسط و مرفه را نیز دارد، کار رسانه‌ای و تبلیغی جدی طی چند سال اخیر در این راستا صورت نگرفته است.

4 ــ یک سؤال مهم و شاید مهمترین سؤال آن است: دولت محترم یازدهم نیز علی‌رغم امضای توافق هسته‌ای با غرب، نشانه قابل اتکایی برای توجیه کارآمدی گفتمان توسعه برونزا در دسترس جامعه قرار نداده است، با این وجود چرا تا کنون هیچ فشار قابل توجهی از سوی افکار عمومی برای تغییر ریل سیاست‌های اقتصادی، متوجه دولت نشده است؟

علت آن است که اولاً دولت محترم مستقر با لاپوشانی‌های عجیب و غریب و حتی فراتر از تصورات غربی‌ها، تلاش فراوانی به خرج می‌دهد تا نقایص موجود به پای عقیم بودن توسعه برونزا نوشته نشود، مثلاً در شرایطی که علی‌رغم توافق با 1+5 و اجرای همه تعهدات توسط دولت ایران، هنوز تحریم‌های مهمی همچون مبادلات بانکی و ... در واقعیت پابرجاست و مسئولان بانکی اروپا هم رسماً این موضوع را تأیید می‌‌کنند، دولت ایران تمام تلاشش این است که بدعهدی طرف مقابل را از اساس انکار کند!

در وهله دوم، این مسئله ناشی از مهارت نسبی تیم عملیات روانی دولت است. «تکنسین‌»های عملیات روانی دولت طی نزدیک به 3 سال گذشته برای بیرون آوردن دولت از مخمصه‌‌های بزرگ در افکار عمومی تلاش بسیاری کرده‌اند و هنگامی که می‌رود کارآمد نبودن توسعه برونزا به‌طور واقعی برای مردم ظهور کند، با طرح مسائل دیگر، آن موضوع را از دستور کار خارج می‌کنند، مثلا بعد از اعلام توافق هسته‌ای، آن‌گاه که باید بررسی این توافق از منظر حفظ عزت ملی و استقلال  کشور در کانون توجه قرار گیرد، موضوع کنسرت‌ها و آزادی فرهنگی به‌صورت گسترده توسط مسئولان اجرایی دولت و رسانه‌های حامی‌اش در دستور کار تبلیغی قرار می‌گیرد. و یا بعد از اجرای تعهدات گسترده هسته‌ای ایران، هنگامی که باید نشانه‌هایی از گشایش اقتصادی در دسترس جامعه قرار گیرد، بلافاصله بحث‌های رادیکال درباره نظارت استصوابی و شورای نگهبان فراگیر می‌شود.

البته هرچند این‌گونه اقدامات در حوزه عملیات روانی در کوتاه‌مدت ممکن است باری از دوش حامیان گفتمان توسعه برونزا بردارد، با این حال این پیش‌فرض که با "رسانه‌ و تبلیغ هر کاری را به هر مدتی می‌توان انجام داد" تا حد زیادی ابلهانه و غیرواقعی است.

جامعه سرانجام با نقایص و عقیم بودن توسعه برونزا به‌صورت واقعی روبه‌رو خواهد شد، با این حال هنر رسانه‌ای و تبلیغی آن است که در مدت زمان کمتری و پیش از بروز خسارات و مضرات بیشتر، گفتمان اقتصاد مقاومتی به گفتمان فراگیر و هژمون در جامعه تبدیل شود.

عبدالله عبداللهی

 



مسعود صفی یاری ::: جمعه 95/1/13::: ساعت 2:3 عصر نظرات دیگران: نظر

مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در شرایطی سال 1395 را با عنوان "اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل" نامگذاری نمودند که در سال‌های اخیر تأکید ایشان بر حفظ و تقویت شعارهای انقلاب اسلامی و روش و منش انقلابی در همه اقشار و در همه برنامه‌ها و اقدامات کشور جلب توجه می‌کند: مجلس انقلابی، خبرگان انقلابی، حوزه انقلابی و ... تأکید معظم‌له بر حفظ آرمان‌ها و صراحت انقلابی در همه عرصه‌های کشور به‌سبب ضرورت آن در پیچ تاریخی مهمی است که افق ورای آن "تمدن نوین اسلامی" در پهنه کشورهای اسلامی به‌رهبری انقلاب اسلامی ایران است.

از سوی دیگر در ماه‌های اخیر تأکید معظم‌له بر برنامه استکبار به‌سرکردگی آمریکا برای نفوذ در کشور و تاراج آرمان‌ها و روحیه انقلابی مسئولان و نخبگان نیز محور مهمی بوده است. این مسئله تا آنجا اهمیت می‌یابد که معظم‌له در دیدار خود با اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم می‌فرمایند: "اینکه می‌بینید من مسئله استکبار و آمریکا را تکرار می‌کنم از روی عادت نیست؛ احساس خطر می‌کنم" (1394.12.25).

اما بی‌شک مهم‌ترین محور دشمن برای نفوذ در کشور و تخریب و تخلیه انقلاب اسلامی مسئله اقتصاد است. ملاحظه می‌شود که مسائل و مشکلات اقتصادی سال‌های اخیر مهم‌ترین مستمسک غرب و آمریکا برای اولاً تهدید و فشار بر مسئولان و ملت ایران و ثانیاً تحمیل قراردادهای سیاسی و اقتصادی ناسالم و از آن طریق باز کردن مسیرهای نفوذ در کشور بوده است. در چنین شرایطی پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی مستلزم فائق آمدن بر مشکلات اقتصادی و از آن طریق سد نمودن مسیر نفوذ دشمن است.

اما چگونه می‌توان بر مشکلات اقتصادی کشور فائق آمد و مصیبت‌های اقتصادی که دستاویز دشمن برای نفوذ (و گاهی بهانه دوستان جاهل برای نزدیکی به دشمن است) را برطرف نمود؟!

بی‌شک پاسخ و هدایت قرآن کریم بهترین راه حل است و آن عبارت است از مقاومت: ان هذا القرآن یهدی للتی هی "اقوم" ... .

در عرصه اقتصاد نیز همانند سایر عرصه‌های مبارزه، مقاومت است که راهبرد اصلی را تشکیل می‌دهد. در این چارچوب معنایی است که مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) به‌نیابت از حضرت ولی عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) الگوی اقتصاد مقاومتی را به‌عنوان راه و روش اقتصادی برآمده از بنیان اسلام و قرآن برای مقابله با دشمنان دین و دنیای ملت مسلمان ایران مطرح کردند؛ نظریه‌ای که با وجود اتقان علمی آن، به‌قدر کفایت از سوی مسئولان کشور مورد پیگیری، اقدام و عمل قرار نگرفته است.

به همین سبب معظم‌له در پیام نوروزی خود تأکید می‌کنند: "آنچه که لازم است {در ارتباط با اقتصاد مقاومتی} ادامه پیدا کند، عبارت است از اقدام کردن و عمل کردن و روی زمین، محصول کار را به مردم نشان دادن ...".

نامگذاری سال جدید به نام اقتصاد مقاومتی با تأکید بر عنصر "اقدام و عمل"، ضرورت توجه جدی‌تر مسئولان کشور و پس از آنها آحاد ملت و نخبگان به عملیات اقتصاد مقاومتی (فراتر از شعار و سخن) را نشان می‌دهد. در این ارتباط و به‌منظور عملیاتی شدن اقتصاد مقاومتی، توجه به چند نکته لازم است:

1. برای تحقق اقتصاد مقاومتی در عمل، لازم است چهار جبهه به‌طور همزمان و به‌صورت مستمر فعال باشند که عبارتند از الف. جبهه علمی (با هدف تکمیل نظریه اقتصاد مقاومتی، به‌خصوص در عرصه‌های کاربردی آن)، ب. جبهه فرهنگی (با هدف گفتمان سازی و فرهنگ‌سازی اقتصاد مقاومتی و نفی گفتمان اقتصادی لیبرال، غیردینی و ضددینی)، ج. جبهه سیاسی (با هدف مطالبه‌گری و تواصی به اقتصاد مقاومتی) و د. جبهه اجرایی (با هدف برنامه‌ریزی دقیق و هدفمند و اقدام عملی همه اهالی اقتصاد)؛

2. اولین مقدمه برای اقدام عملی اقتصاد مقاومتی، شناسایی و رفع آسیب‌هایی است که تاکنون در مسیر پیگیری اقتصاد مقاومتی توسط مسئولان وجود داشته است. برخی از این آسیب‌ها به‌شرح ذیل است:

2 ــ الف. عدم درک صحیح مفهوم اقتصاد مقاومتی (با گذشت دو سال از ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، هنوز برخی از اعضای ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی ــ که مقامات ارشد دولت هستند ــ درباره مفهوم آن و گستره آن اختلاف نظر و گاهی انحراف دارند!)؛

2 ــ ب. انحراف اقتصاد مقاومتی با مترادف قرار دادن آن با مفاهیم غیردینی و ضددینی اقتصادی از جمله لیبرالیسم (در کلام برخی اعضای دولت، اقتصاد مقاومتی با لیبرالیسم مترادف گرفته می‌شود. در بسیاری موارد نیز مشاهده می‌شود مسئولان کشور مضامین ضدمقاومتی را با عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح می‌کنند، از جمله اینکه اقتصاد مقاومتی عبارت است از وابستگی به سرمایه خارجی؛ اقتصاد مقاومتی عبارت است از استفاده از محصولات خارجی و ...)؛

2 ــ ج. تأکید بیش از اندازه بر ضرورت نزدیکی به غرب برای توسعه (یکی از آفات اقتصاد مقاومتی، تأکید بر عدم امکان توسعه و پیشرفت بدون نزدیکی به غرب است، این در حالیست که اقتصاد مقاومتی تأکید دارد بر بهره‌برداری از ظرفیت‌های داخل و توجه به خصومت دائمی غرب ــ به‌خصوص آمریکا ــ با انقلاب اسلامی و ملت ایران)؛

2 ــ د. هراس از دشمنان و عدم‌اعتماد به وعده نصرت الهی (که گاهی مبنای وادادگی برخی مسئولان بوده است)؛

2 ــ ه. عدم‌اعتقاد به ظرفیت‌های شگفت‌انگیز کشور و ملت (چنانکه ظرفیت‌های تولیدی و رقابتی کشور گاهی توسط مسئولان به‌سخره گرفته شده است)؛

2 ــ ز. اکتفا به شعار و عنوان اقتصاد مقاومتی و برنامه‌های نمایشی (و این تنها چیزی است که در نهایت در برنامه‌های تنظیم شده توسط مسئولان ملاحظه می‌شود)؛

3. برای تحقق اقتصاد مقاومتی لازم است به جایگاه و نقش گروه‌ها و اقشار مختلف توجه شود. دو گروه عمده در این ارتباط عبارتند از دولت و ملت. به‌تعبیر مقام معظم رهبری مد ظله العالی یکی از وظایف اساسی دولت در اقتصاد مقاومتی برنامه‌ریزی است. ایشان در اولین سالروز ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی می‌فرمایند: "اقتصاد مقاومتی یعنی ... ساختِ اقتصادی و بنای اقتصادی جوری باشد که از نیروهای مردم استفاده بشود، کمک واقعی گرفته بشود، برنامه‌ریزی بشود، بنای اقتصادی استحکام پیدا کند ... تکیه مسئولان کشور بر این باشد که حرکت اقتصادی کشور را این‌جوری قرار بدهند"(1393.11.29).

بی‌شک اولین گام در این مسیر برنامه‌ریزی صحیح است. دولت می‌بایست ضمن طراحی برنامه‌های عملیاتی (با اهداف کمی و زمانبندی شده و تعیین عناوین دقیق اقدامات و محل تأمین منابع مورد نیاز برای هر اقدام)، ابتدا اقدامات مربوط به خود را به دقت و با سرعت به مرحله عمل برساند و با نمایش ثمرات آن، فضای روانی مناسب برای عملیات توده ملت را فراهم آورد؛ هرچند ملت و نخبگان نیز می‌بایست منتظر اقدام دولت نمانده، وظایف خود را همزمان ــ و حتی به‌صورت پیش‌دستانه ــ انجام دهند.

4. توجه شود که با توجه به ابلاغ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) و براساس اصل 110 قانون اساسی، به‌لحاظ قانونی اقتصاد مقاومتی الگوی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است و بر همین اساس هرگونه برنامه‌ریزی و اقدام به‌خلاف این الگو غیرقانونی و نامشروع و عاملین آن مستوجب پیگیری حقوقی و قضایی خواهند بود. به همین جهت وظایف قوه مقننه (در قانون گذاری صحیح)، شورای نگهبان (در نظارت بر مصوبات مجلس شورای اسلامی و تطبیق آنها با سیاست‌های اقتصاد مقاومتی) و قوه قضاییه (در مجازات متخلفین) از این پس سنگین‌تر از قبل خواهد بود.

 

 

حجت‌الله عبدالملکی عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)

 

 



مسعود صفی یاری ::: جمعه 95/1/13::: ساعت 2:0 عصر نظرات دیگران: نظر

در ماه‌های اخیر و در دیدارهایی که رهبر معظم انقلاب با مردم و مسؤولان نظام داشته‌اند، معظم‌له تأکید ویژه‌ای بر لزوم صیانت از شور انقلابی، حفظ روحیه انقلابی، انقلابی عمل کردن و انقلابی‌گری داشته‌اند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، در ماه‌های اخیر و در دیدارهایی که رهبر معظم انقلاب با مردم و مسؤولان نظام داشته‌اند، معظم‌له تأکید ویژه‌ای بر لزوم صیانت از شور انقلابی، حفظ روحیه انقلابی، انقلابی عمل کردن و انقلابی‌گری داشته‌اند که در این یادداشت سعی کرده‌ایم به بسترها و دلایلی که باعث شده تا ایشان در برهه کنونی چنین تأکیدی را داشته باشند، اشاراتی را داشته باشیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار رئیس و نمایندگان دوره‌ی چهارم مجلس خبرگان رهبری با برشمردن سه اولویت اصلی کشور در مقطع کنونی، «مسأله‌ی نفوذ» را بسیار جدی و مهم خواندند و تأکید کردند: تنها راه پیشرفت حقیقی، «استحکام ساخت داخلی کشور» در زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، «حفظ خصوصیات انقلابی»، «حرکت جهادی»، «حفظ عزت و هویت ملی و اسلامی» و «هضم نشدن در هاضمه‌ی خطرناک جهانی» است.
ایشان هم‌چنین تأکید کردند: وظیفه مجلس خبرگان عبارت است از: انقلابی ماندن، انقلابی فکر کردن و انقلابی عمل کردن.
ایشان هم‌چنین روز سه‌شنبه در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم با اشاره به نقش و جایگاه بی‌بدیل حوزه علمیه قم در پیروزی انقلاب اسلامی، مهم‌ترین تهدید پیش‌روی این نهاد مهم در نظام اسلامی را «انقلاب‌زدایی» دانسته و یادآور می‌شوند که اگر بخواهیم نظام اسلامی همچنان «اسلامی و انقلابی» بماند، باید حوزه علمیه «انقلابی» بماند زیرا اگر حوزه علمیه انقلابی نماند، نظام در خطر «انحراف» قرار خواهد گرفت.
مقام معظم رهبری در ماه‌های اخیر در عین تأکید بر حفظ روحیات انقلابی، شاخصه‌های آن‌را نیز به‌درستی تبیین نموده و باب تلاش‌های دشمنان بیرونی و همفکران داخلی آن‌ها جهت انزوای نیروهای انقلابی را می‌بندند. ایشان در بیاناتشان شاخص‌های زیر را برای نیروهای انقلاب برمی‌شمارند:

1.  ایستادگی و ثبات در اصول انقلاب اسلامی‌
2.  پایبندی و پاسداری نسبت به ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی‌
3.  پایبندی به رفتار و گفتار امام و ایستادگی در برابر تحریف خط امام‌
4.  پاک‌دستی و ساده‌زیستی و اجتناب از اشرافی‌گری‌
5.  تدین و پایبندی به تکالیف شرعی‌
6.  خدمت خالصانه و بدون منت‌
7.  عدالتخواهی، آزادگی و دفاع از مظلومان عالم‌
8.  استکبارستیزی و ایستادگی قاطع در مقابل کفر، نفاق و طمع‌ورزی و سلطه بیگانگان‌
9.  مرزبندی شفاف با دشمنان دین و انقلاب‌
10.  دفاع از اقتدار و امنیت ملی‌
11.  اعتماد به مردم، صداقت و وفاداری‌
12.  شجاعت در اقدام و آمادگی برای ایثار و ازخودگذشتگی‌
13.  برخورداری از سلامت اخلاقی و فکری‌
14.  مبارزه واقعی با فقر، فساد و تبعیض‌
آنچه در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی سبب ماندگاری و بقای انقلاب شده است، وجود این روحانیت (البته با نیت‌های متفاوت) میان نیروهای مؤمن به انقلاب است که به‌رغم گذر نسلی، توانسته‌اند شادابی و روحیات انقلابی‌گری را حفظ کنند.
اما از آنجایی که این شاخصه‌ها با هجمه‌های بیرونی و چالش‌های درونی مواجه است، می‌توان چرایی نگرانی مقام معظم رهبری از آنچه در جمع اعضای مجمع نمایندگان طلاب تحت عنوان «انقلاب‌زدایی» به آن اشاره داشتند، درک کرد.
از یک‌سو دشمنان بیرونی و عوامل داخلی آن‌ها تلاش دارند با انگ «تندرو» و یا «افراطی‌گری» و بهره‌گیری از عنصر نفوذ و جنگ نرم، نیروهای مؤمن به انقلاب را منفعل و در جامعه منزوی کنند و از سوی دیگر غفلت شخصیت‌ها و نهادهای اثرگذار نظیر حوزه‌های علمیه، نهادهای انقلابی در آموزش وتربیت نسل‌های جدید و یا حتی‌حفظ این روحیات در نسل‌های قدیمی، سبب کم‌رنگ شدن و یا کم‌فروغ شدن آن شاخصه‌ها می‌شود و آنگاه است که می‌توان خطر انحراف را جدی گرفت.
در این شرایط است که می‌توان اهمیت بیان مقام معظم رهبری در تأکید بر سه شاخصه «انقلابی ماندن»، «انقلابی فکر کردن» و «انقلابی عمل کردن» مجلس خبرگان رهبری را به‌درستی درک کرد.
* راهبرد نظام سلطه چیست؟
یکی از مهم‌ترین راهبردهای نظام سلطه طی 37سال گذشته جهت مواجهه با ایران را باید تلاش برای «تغییر هویت انقلاب اسلامی» دانست که بخشی از آن در بعد «تخاصم با استکبار، یاری رساندن به مظلوم و ایستادگی در مقابل ظالم» معنا پیدا می‌کند و یقیناً حذف گام به گام چنین مولفه‌ای از گفتمان انقلاب اسلامی به‌معنای تن دادن به نظامی اسلامی است که خاصیت و مولفه‌های اساسی خود را از دست داده و چیزی جز پوسته آن باقی نمانده است. چنین هدفی در دو سال اخیر شکل جدی‌تری به خود گرفته و طی 20 ماه مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 مصادیق فراوانی را می‌توان برای آن پیدا کرد.
نظریه‌پردازان غربی، این طرح را حاوی تأثیرات چشمگیر و خیره‌کننده‌ای بر آینده نظام جمهوری اسلامی ایران می‌دانند که می‌تواند کارکرد انقلاب ایران را طی سال‌های آتی، به پایین‌ترین درجه ممکن برساند به‌گونه‌ای‌که میزان اثرگذاری ایران روی بسیاری از تحولات و رویدادهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در حد یک کشور دسته سوم قاره آفریقا تنزل پیدا کند؛ کشوری که نمی‌خواهد و بهتر بگوییم نخواهد توانست در مواجهه با کشورهای قدرتمند غرب و شرق تقابلی را صورت دهد و منافع و خواسته‌های بین‌المللی خود را تنها در صورت موافقت مثبت ایالات متحده می‌تواند پیگیری نماید.
برشمردن برخی از اتفاقات و رویکردهای بحث‌برانگیز دو سال اخیر در فضای سیاسی - که در ادامه به آن اشاره خواهیم داشت - در ظاهر موضوعاتی ساده و پیش پا افتاده بوده که با تبیین برخی از وجوه پنهانی آن می‌توان دریافت که جریانی تغییر «هویت انقلاب اسلامی» را همچنان یک اولویت برای خود می‌داند.

* تطهیر چهره استکبار
با مرور رفتارها و موضع‌گیری برخی از چهره‌ها و رسانه‌های جماعت تجدیدنظرطلب می‌توان این نکته کمتر دیده شده را به‌خوبی مشاهده کرد که تلاش‌های جدی صورت می‌گیرد تا جامعه ایرانی به باورهای خاصی برسد؛ باورهایی نظیر «می‌شود با کارگزاران غربی هم کنار آمد»، «اگر امتیازی به آمریکایی‌ها داده شود آن‌ها هم منطقی و اصولی‌ امتیاز هم‌وزنی را به طرف مقابل می‌دهند»، «اهل مذاکره و تعامل دوسویه و منطقی هستند» یا این‌که «مقامات ایالات‌ متحده‌آمریکا و همپیمانان‌شان آنچنان که تصور می‌کردیم، خونریز و جنگ‌طلب و چپاولگر نیستند.»
البته تلاش برای تغییر باور و ذائقه مردم درباره غرب تنها به لفظ و سخنرانی‌های جهت‌دار خلاصه نشده بلکه رفتارهای‌ موازی و منطبق بر چنین هدفی هم صورت گرفت.
به بیان بهتر «تقلیل روحیه استکبارستیزی» و جایگزین کردن «تفکر سازشکارانه» به‌جای آن‌را باید یکی از خطوط مهم حرکت طیف مورد نظر برای تحریف اصول انقلاب اسلامی دانست، به‌طوری‌که طی سال‌های‌ اخیر چهره‌های اصلی این جریان به شکلی هدفمند و فراگیر درتریبون‌های مختلف تأکید کرده‌اند که اساساً مبارزه و رویارویی با استکبار جزو مبانی انقلاب اسلامی نبوده و پس از شکل‌گیری انقلاب و بر اساس مقتضیات زمانی‌ و مکانی در دستور کار حضرت امام قرار گرفته است.
در سوی دیگر، روزنامه‌های متعدد و پرشمار این طیف هم در مجموعه گزارش‌ها و گفت‌وگوها از لزوم تعامل با آمریکا و متحدانش و اتخاذ رویکرد واپسگرایانه در مقابله با غرب برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم سخن به‌میان می‌آورند.

* تقبیح انقلابی‌گری‌
این جریان هم‌چنین در ادامه به کمک رسانه‌های وابسته به خود تلاش کرده با به‌کارگیری ابزارهای عملیات روانی‌، روحیه «انقلابی‌گری» را مساوی با تندروی و افراطی‌گری القا کند و نگرش‌های مبتنی بر ایستادگی در مقابل نظام سلطه را تقبیح و ضد ارزش جا بیندازد. نکته دیگری که مورد توجه این جریان قرار دارد، این نکته است که آن‌ها تلاش می‌کنند افکار عمومی داخلی به این نتیجه برسد که غرب به ‌سردمداری آمریکایی‌ها آنقدر هم‌ ترسناک و خطرناک نیست که طی 36سال اخیر برای مردم جا انداخته‌ایم!

* توافقنامه هسته‌ای بهانه‌ای برای تعطیلی روحیه استکبارستیزی نباشد
همین تلاش بی‌وقفه و پرحجم نظام سلطه و جریانی خاص در داخل با هدف «تغییر هویت انقلاب اسلامی» باعث شد که رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان با اشاره به لزوم حفظ مبانی انقلاب اسلامی بیان فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه، براساس مبانی قرآنی، هیچ‌گاه تعطیل‌پذیر نیست و امروز آمریکا کامل‌ترین مصداق استکبار است... مبارزه با استکبار جزء مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین، خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.»
هشدار رهبری نسبت به اتخاذ چنین رویکردی از سوی جماعت خاص در داخل تنها به این مورد خلاصه نمی‌شود آن‌چنان‌که ایشان در خرداد امسال و در مرقد مطهر حضرت امام به «لزوم استمرار مبارزه و ایستادگی در مقابله با استکبار» و «خوشبین نبودن به وعده‌های آن‌ها» پرداختند و تأکید نمودند: «یکی از اصول امام اتکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده الهی و نقطه مقابل، بی‌اعتمادی به قدرت‌های مستکبر و زورگوی جهانی است؛ این یکی از اجزای مکتب امام است.
... امام(ره) در چارچوب این اصل فکری خود، همواره در مقابل آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیتی آن موضع گرفت و متقابلاً از ملت‌های مظلوم به‌ویژه مردم فلسطین با کمال صمیمیت و قاطعیت حمایت کرد.»
تأکید چندباره رهبری در این‌باره آن‌هم در قالب هوشمندی جامعه در مقابل سناریوی تحریف اصول انقلاب اسلامی‌ و تلاش برای تغییر ماهیت انقلاب، نشان می‌دهد که مبارزه با نظام سلطه و توجه ویژه به استکبارستیزی، ‌تاریخ انقضا ندارد و تمرکز جماعت نشانه‌دار برای حرکت در این مسیر نمی‌تواند حاوی دستاوردی‌ باشد.

* «حفظ هویت انقلاب» دغدغه ثابت رهبر انقلاب‌
اما تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر مسأله حفظ هویت انقلاب را باید یکی از دغدغه‌های مهم رهبری طی‌سال‌های‌ پس از زعامت ایشان دانست؛ آنچنان که آن‌را باید یکی از موضوعات ثابت مطالبات ایشان دانست؛ به‌عنوان نمونه معظم‌له در دانشگاه علم و صنعت در آذرماه سال 87 بیان می‌فرمایند: آنچه مهم است این است که نظام جمهوری اسلامی یک ساخت حقوقی و رسمی دارد که آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات - همین چیزهایی که مشاهده می‌کنید - است، که البته حفظ این‌ها لازم و واجب است اما کافی نیست. همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایده‌ای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت، مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم می‌شکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است. آن ساخت درونی‌چیست؟ همان آرمان‌های جمهوری اسلامی است؛ عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزش‌ها... ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن.
ایشان در ادامه ضمن تأکید بر مؤلفه استکبارستیزی در مقابل غرب بیان می‌کنند: اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبی‌های دشمن فراموش شود، اگر رودربایستی‌ها، ضعف‌های شخصی، ضعف‌های شخصیتی بر روابط سیاسی و بین‌المللی مسؤولان کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخش‌های اصلیِ هویت واقعی‌ جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهریِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمی‌کند؛ خیلی اثری نمی‌بخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا، مجلس شورای اسلامی، دولت جمهوری‌اسلامی، به تنهایی کاری صورت نمی‌دهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید.
رهبری در پایان تأکید می‌کنند: تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، به‌تدریج و خیلی آرام حاصل می‌شود. توجه بعضی‌ها به این، غالباً جلب نمی‌شود... چشم بینای دانشجویان باید این مسؤولیت را همیشه برای خودش قائل باشد.

* شاخصه‌های انقلابی بودن و انقلابی زیستن‌
شاخصه‌های انقلابی بودن و انقلابی زیستن را نیز می‌توان در ده مورد مهم خلاصه کرد و این‌ها مواردی است که می‌توان گفت انقلابی بودن متکی به این مؤلفه‌هاست:
1. التزام به اسلام: انقلابی بودن متصل به اسلام است و یک انسان انقلابی باید به مکتب اسلام، پیامبر(ص) و مکتب امام، اعتقاد عملی و واقعی داشته باشد. بر این اساس می‌توان گفت یک انقلابی، یک مسلمان واقعی است.
2. مرزبندی پررنگ در برابر دشمن: یک انقلابی واقعی، استکبارستیز، سلطه‌ستیز و در یک کلمه آمریکاستیز است.
3. بصیرت دینی و سیاسی: یک انقلابی لزوما باید بصیرت دینی و سیاسی داشته باشد و از آگاهی‌های غفلت‌زدا و معرفت نافذ برخوردار باشد. انسان انقلابی، قدرت تحلیل درست حوادث و رخدادها را دارد و دشمن‌شناس است و می‌تواند معادله دوستی و دشمنی را تفکیک کند.
4. تقوای فردی و جمعی: یک فرد انقلابی، حدود الهی را رعایت می‌کند و از فساد، اعم از اخلاقی، اقتصادی، سیاسی ‌و... پرهیز می‌کند. هم‌چنین تقوای جمعی دارد و در حوزه‌های امر به معروف و نهی از منکر و مرجح دانستن مصالح اجتماعی به مصالح فردی و پرهیز از دشمن، به‌صورت فعالانه عمل می‌کند.
5. پایبندی به مکتب امام و شناخت درست اصول و شاخص‌های مکتب: یک انقلابی در انقلاب اسلامی نمی‌تواند انقلابی باشد اما به اصول و مبانی مکتب امام پایبند نباشد.
6. ولایتمداری و تبعیت خردمندانه از ولی فقیه: طبق این اصل، همواره باید برای تحقق منویات ولی فقیه به‌عنوان نایب امام عصر(عج)، تلاش و مجاهدت کرد.
7. پاسداری مؤمنانه و غیورانه از اصل ولایت فقیه: این اصل، بزرگ‌ترین یادگار امام(ره) است و یک انقلابی‌ باید خود را همواره پاسدار و حافظ این یادگار بزرگ امام بداند و با ایمان و غیرت در حفاظت و حراست از اصل ولایت فقیه بکوشد، زیرا امام فرمودند اگر چنین کنید، مملکت شما آسیبی نخواهد دید.
8. مردم‌گرایی و اعتقاد واقعی به نظر و رای مردم: باید به جمهوریت و اسلامیت نظام اعتقاد داشت و جمهوری‌ اسلامی را یک حقیقت واحد دانست. نباید این دو اصل را از یکدیگر تفکیک کرد و این همان مردم‌سالاری‌ دینی است که مقام معظم رهبری نیز از آن یاد کرده‌اند.
9. عدالتخواهی و مبارزه با ظلم و فساد: یک انقلابی باید عدالتخواه و ظلم‌ستیز باشد و با انواع و اقسام فساد مبارزه کند.
10. دفاع از محرومان و مستضعفان در تمامی نقاط عالم: یک انقلابی باید مدافع مستضعفان و محرومان چه در داخل کشور و چه در سایر نقاط جهان باشد. امروز مردم سوریه، عراق، لبنان، یمن و بحرین زیر بار ظلم هستند و یک انقلابی‌ نمی‌تواند نسبت به این ظلم بی‌تفاوت باشد. انقلابی باید طرفدار و دادرس مستضعفان باشد و برای کمک به مظلومان تلاش و مجاهدت کند.

* پایان سخن‌
ضرورت هضم شدن در نظم جهانی نکته‌ای است که این‌روزها از جانب برخی غافلان و یا خائنان تکرار می‌شود، از آنجا که نظام جمهوری اسلامی ایران بیش از آن‌که مبتنی بر فرم باشد بر عمق و هویت خود متکی است، هضم شدن در نظام جهانی عملاً این هویت را از بین می‌برد.
در پاسخ به همین مسأله است که مقام معظم رهبری در طول دو سال گذشته بارها و در مقاطع گوناگون با عبارات و مسائل مختلف بر این نکته تأکید کرده‌اند که انقلاب و حرکت انقلابی باید باقی بماند. با جست‌وجوی کوتاهی در سخنرانی‌های ایشان می‌توان عباراتی همچون «من انقلابی‌ام»، «مجلس خبرگان باید انقلابی بماند»، «در مقابل جریان غیرانقلابی داخل نظام باید ایستاد» و جملاتی از این قبیل را یافت که همگی آن‌ها بر استمرار حرکت‌های انقلابی و دوری از محافظه‌کاری تأکید دارد. ایشان در سخنرانی خود در جمع طلاب و روحانیون به این مسأله اشاره و تأکید کردند: «علت اصلی مخالفت نظام سلطه با جمهوری اسلامی، ایستادگی ایران در مقابل نظام ظالمانه جهانی است. اگر این ایستادگی نباشد، هر اسم و شکلی داشته باشید، نظام سلطه با شما مخالفتی نخواهد داشت.»
رهبر معظم انقلاب در ادامه سخنان خود با اشاره به مخالفت با انقلاب و اصول انقلابی به‌صورت زیر پوستی‌می‌فرمایند: «گاه به‌صراحت با اصل انقلاب مخالفت می‌شود اما گاهی غیرمستقیم با مبانی و مبادی ‌اعتقادی انقلاب مخالفت می‌شود که باید در این‌زمینه حساس بود و تأکید مکرر بر ضرورت هوشیاری در مقابل استکبار و آمریکا به همین علت است.»‌
در نهایت رهبری درباره ضرورت عدم هضم شدن در نظم جهانی مورد نظر آمریکا می‌فرمایند: «اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحط جهانی، هویت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد. این‌که می‌بینید من مسأله استکبار و آمریکا را تکرار می‌کنم، از روی عادت نیست؛ احساس خطر می‌کنم.»
واقعاً چه اتفاقی روی داده است که رهبری در جمع طلاب و اندیشمندان دینی کشور بر این نکته تأکید می‌کند که باید انقلابی ماند و از انقلاب دفاع کرد. آیا همان نشانه‌هایی که برخی تحلیلگران خارجی در حرکت زیرپوستی برخی‌ محافل به سمت حضور جدی‌تر ایران در نظم جهانی مشاهده می‌کنند، رهبری با دقت بیشتر مورد تجزیه و تحلیل قرار نداده‌اند. به طور حتم، نگرانی رهبری در این‌باره پیوند نزدیکی با اتفاقاتی که در طول یک سال گذشته در کشور روی‌ داده است، دارد و اتفاقاً دولت نیز به‌عنوان مجری وظیفه سنگینی را برعهده دارد. شاید گذشت زمان ابعاد بیشتری از آنچه رهبری از آن به‌عنوان شبکه نفوذ نام می‌برند، هویدا کند، اما آنچه مسلم است همان احساس خطر رهبری در قلب تمام دلسوزان نظام وجود دارد.
بنا بر آنچه که گذشت، امروز جوانان مذهبی و حزب‌اللهی با همه وجود در میدان هستند و هرگاه زمینه‌ای به‌وجود آید که دفاع از مرزها حتی در سرزمین همسایه هم لازم باشد، این جوانان تندرو در مسیر انقلاب هستند که در میدان حاضر می‌شوند و در صف اول قرار می‌گیرند و هرگز کسانی‌ را که نگاه اشرافی‌گرایانه و غرب‌پرستانه دارند، در این میادین مشاهده نتوان کرد. ضربه زدن به این قشر از جامعه، ضربه به حافظان انقلاب و استعدادهای واقعی کشور می‌باشد.
دوم آن‌که نخبگان سیاسی این موضوع را باید بدانند که با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری، قدرت تحلیل این جوانان در مورد مسائل گاهی اوقات از برخی بزرگترها نیز بهتر است. پس به‌جای موضع‌گیری تضادگونه در مقابل این قشر عظیم، باید خواسته‌ها و دغدغه‌های آنان از نو و با نگاه منطقی‌تری بررسی شود.

 



مسعود صفی یاری ::: جمعه 95/1/13::: ساعت 1:53 عصر نظرات دیگران: نظر

 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با انتقاد شدید از کسانی که روزگار و دنیای فردا را دنیای مذاکره می دانند و نه موشک خاطرنشان کردند: روزگار، روزگار همه چیز است وگرنه به راحتی و به صراحت حق ملت را خواهند خوردایشان افزودند: اگر این حرف از روی ناآگاهی گفته شده باشد یک مسئله است اما اگر از روی آگاهی باشد خیانت است.

 

 

راستی : مخاطب مقام معظم رهبری چه کسی بود؟؟؟؟؟؟ خیر زیر رو بخونید :

 


در حال و هوای تعطیلات نوروز هاشمی رفسنجانی که در جزیره کیش اقامت داشته، صفحه شخصی شبکه‌های اجتماعی از جمله توئیتر خود را فعال کرده و مطالب و پیام‌هایی را برای افکارعمومی ارسال می‌کرد. یکی از این پیام‌ها جمله « دنیای فردا دینای گفتمان‌هاست نه موشک‌ها» بود

 



مسعود صفی یاری ::: جمعه 95/1/13::: ساعت 1:44 عصر نظرات دیگران: نظر

مقام معظم رهبری       مد ظله العالی :

هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنی علاقه‌‌مند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است. البتّه معنای این حرف این نیست که هر حادثه‌‌ی سیاسی در کشور اتّفاق می‌‌افتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصّی - حالا یا این طرف، یا آن طرف - بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایی هم همراه باشد؛ نه، امّا فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکی که امام (رضوان الله علیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقی گذاشتند، اینها بایستی در مجموعه‌‌ها و مانند اینها حضور داشته باشد.

 به هر حال کار کارِ بزرگی است، کار مهمّی است؛ و شایسته‌‌ترین مجموعه‌‌هایی که میتوانند برای امام حسین عزاداری کنند، واقعاً همین مجاهدین فی‌‌سبیل‌‌الله‌‌اند، همین رزمندگانند، همین جوانها هستند؛ و شما این را قدر بدانید و این را هدایت کنید؛ هدایت کنید. این میتواند یک چشمه‌‌ی خورشید و چشمه‌‌ی نوری باشد برای اِشعاع در مغزها و در فکرها و در دلهای مخاطبین که بتواند اینها را از لحاظ معارف اسلامی و معارف دینی بالا ببرد.
 چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به مسئله‌‌ی قرآن - قرآن‌‌خوانی و معارف قرآنی - اهتمام ورزیده بشود؛ چقدر خوب است که در این نوحه‌‌خوانی‌‌ها مضامین اسلامی، مضامین انقلابی، مضامین قرآنی گنجانده بشود؛  یک وقت هست که سینه میزنند و صد بار با تعبیرات مختلف مثلاً میگویند «حسین وای»، خب این یک کاری است امّا هیچ فایده‌‌ای ندارد و هیچ چیزی از «حسین وای» انسان نمیفهمد و یاد نمیگیرد. یک وقت هست که شما در همین مطلبی که [عزادار] تکرار میکند و حرفی که [با آن] سینه میزند، با زبان نوحه و با زبان شعر، یک مسئله‌‌ی روز، یک مسئله‌‌ی انقلابی، یک مسئله‌‌ی اسلامی، یک معرفت قرآنی را میگنجانید؛ او وقتی تکرار میکند، در ذهن او ملکه میشود؛ این خیلی باارزش است، کاری است که هیچ‌‌کس دیگر غیر از شما نمیتواند این کار را بکند؛ یعنی هیچ رسانه‌‌ای واقعاً قادر نیست که این‌‌جور معارف الهی را با جسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند. لذا کار کار مهمّی است، کار بزرگی است و امیدواریم که ان‌‌شاءالله خدای متعال بهتان توفیق بدهد و شما را مأجور بدارد که بتوانید به بهترین وجهی ان‌‌شاءالله این کار را پیش ببرید.
والسّلام  علیکم و رحمةالله و برکاته‌‌

منبع: kamenei.ir



مسعود صفی یاری ::: شنبه 94/11/10::: ساعت 11:13 عصر نظرات دیگران: نظر

روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند:من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند: آن شبی که  ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلبفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با اوبیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود: شما دو توهین به من کردید . اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟

شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم، آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند و از گرسنگی سنگ به شکم خود بسته بودند…
مواظب باشیم برای رسیدن به ارزوها و خواسته های دنیایی مون ؛علی فروشی نکنیم.



مسعود صفی یاری ::: سه شنبه 94/10/22::: ساعت 8:50 صبح نظرات دیگران: نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >