سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمندان، امنای امّت من هستند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

سلام عیدتون مبارک

واقعا که انسان چقدر ضعیفه ، با اون همه ادعا و منم منم قادر نیست پلک به این کوچکی رو در اختیار بگیره . منظورم اینه که خواب که بیاد هیچ چیزی نمی تونه جلوش بگیره . حالا ممکنه کمی اون رو تآخیر بندازه ولی آخرش هم حریفش نمی شه . روزای اخر سال 85بود دلم خواست قبل از مسافرت یه مطلبی رو راجع به خاطرات یک خیاط ویژه ویژه و یک کار ویژه تو وبلاگم بنویسم شاید تو این تعطیلات به درد کسی بخورد اما از بس خسته بودم فقط چند خطی نوشتم و دیگه دیدم با چشمای بسته دارم تایپ می کنم (این که چیزی نیست، دعا کنیم با چشمای بسته زندگی نکنیم که روزی چشمامونو باز  کنیم که کار از کار گذشته ) .خوب خود این موضوع باعث شد که اصل مطلب بماند . بعضی از دوستان هم که مراجعه کرده بودند اظهار لطف کرده و نظر دادند .من دیدم نظر یکی از دوستان در رابطه با اصل لباس روحانیت است و فلسفه اون و چرایی و چگونگی اون . دیدم بد نیست جهت بحث رو به این سمت بکشونیم و ببینیم فلسفه و به اصطلاح شآن نزول این نوع لباس چیست ولباس روحانیت یا به اصطلاح لباس آخوندی از کجا اومده و چه سیری رو تا امروز طی کرده ؟ اصلا چه ضرورتی داره که عالم دینی به لباس شناخته بشه و اگر این لباس مختص علمای دین است ،ایا هر عالم دینی (مثلا فارغ التحصیلان رشته معارف اسلامی و یا علوم مرتبط ) هم میتوانند این لباس را بر تن کنند یا نه ؟

من نمی خوام فورا نظر خودم رو مطرح کنم منتظر میشم ببینم نظر دوستان چیه بعد نظرم رو میگم   یاعلی

تا یادم نرفته اون مطلبی رو قولش رو دادم مینویسم حتما بخونید منظورم خاطرات خیاط ویژه علمای برجسته آقای ابوالفضل پور عرب است



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 86/1/5::: ساعت 9:58 عصر نظرات دیگران: نظر

سلام و صد سلام

سال نو را به همه شما عزیزان شادباش می گویم امیدوارم به لطف الهی و برکت اهل بیت از نعمت سلامت و هدایت برخوردار یاشید . ایام نوروز است و دلم می خواهد یک هدیه طلبگی را تقدیم کنم به همه دوستان عزیز . خوب هدیه من معنوی است تا مادی و البته که هدیه معنوی ماندگارتر است .

اما آنچه می خواهم بگویم این است که آیا تاحال به لباس ما اخوندا فکر کرده اید ؟ شاید اونقدرا جدی نگرفته باشید . حالا میخوام نکته ای را راجع به همین قضیه بیان کنم که خیلی جالب است ، اسم ابوالفضل پورعرب برایت آشنااست . ولی اینی که من میگم با اون هنر پیشه معروف فرق دارد . این آقا جاج ابوالفضل، خیاط است آن هم نه خیاط معمولی بلکه خیاط روحانیون . آن هم نه طلبه ها و روحانیون عادی بلکه علمای بلند پایه . پس معلوم است ارتباطات خوبی با بزرگان داردو خاطرات جالبتری . من می خواهم چند خاطره از جاج ابو الفضل رو بنویسم اما حیف که شدیدا خوابم میاد پس فعلا خداحافظ تا بعد  



مسعود صفی یاری ::: سه شنبه 85/12/29::: ساعت 1:3 صبح نظرات دیگران: نظر

به دنبال استقبال از کتاب پیامبر اعظم و مسائل خانواده نوشته مسعود صفی یاری

کتاب جدید

به مناسبت سال پیامبر اعظم منتشرشد :

کتاب پیامبر اعظم و روابط اجتماعی

 

نویسنده : مسعود صفی یاری

 

تلفن پخش : 09112529012

 

 

 



مسعود صفی یاری ::: شنبه 85/12/12::: ساعت 5:5 عصر نظرات دیگران: نظر

عذر تقصیر به پیشگاه پیامبر اعظم(ص)

جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۸۵                                                                                                  مسعود صفی یاری

عذر تقصیر به پیشگاه پیامبر اعظم(ص)

 امروز که این مقاله را می نویسم تقویم،نهم اسفند ماه هشتاد و پنج را نشان می دهد.یعنی دقیقاً بیست روز دیگر به انتهای سال باقی است.سالی که به نام نورانی و با عظمت پیامبراعظم (ص) مزین گشت و همه موظف شدیم براساس رهنمود های حکیمانه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)خود را به «رسول الله(ص)» نزدیکتر نموده و از جلوه های معنوی آن بزرگوار بهره مند شویم. بنا بود امسال جامعه ای نبوی را مشق نموده و تمدن بزرگ محمدی(ص) را ترسیم کنیم! بنا بود از پیامبر اعظم (ص) درس بگیریم،درس عالم شدن،قوی شدن، اخلاق وکرامت،رحمت،جهاد،عزت و مقاومت،ودر این مکتب پرفیض ،آموزه های آسمانی وپر برکت پیغمبر را مرور کنیم وآنهارا به درس های زندگی و برنامه جاری خود تبدیل کنیم.

 فرمان رسید؛درس اخلاق پیغمبر.درس عزت پیامبر.درس علم آموزی.درس رحمت وکرامت.ودرس وحدتی که ایشان به ما داد را خوب بیاموزیم ودر زندگی خود پیاده کنیم!مسئولین محترم مکلف شدند زمینه را برای تشکیل جامعه ای برخوردار از مکارم و فضائل اخلاقی.استقامت وایستادگی.علم توأم با اخلاق،حکومت همراه با حکمت.عبادت همراه با خدمت بر خلق،جهاد توأم با رحمت،عزت همراه با فروتنی،روز آمدی توأم با دور اندیشی،صداقت با مردم در عین پیچیدگی سیاسی فراهم تر نمایند!

 تصمیم براین بود که در سال پیامبر اعظم (ص)ملت و دولت ایران در راه رسیدن به جامعه و تمدنی که هدف پیامبر اعظم (ص) بود خیزش بلندی داشته باشند! و باز مولای ما فرمود:درسال پیامبر اعظم (ص) هر ایرانی در هر کجا که هست و به هر کاری که مشغول است یک گام به جلو بردارد…! اکنون سیصد و چهل و پنج روز از سال پیامبر اعظم (ص) گذشته است و به تدریج به پایان سال نزدیک می شویم،دیگر وقت آن رسیده که با محاسبه ای منصفانه ببینیم برای رسیدن به آرمان هایی که در سال پیامبر اعظم (ص)ترسیم شده بود چه کرده ایم؟! چقدر از اهداف و برنامه هایی که رهبر عظیم الشأن انقلاب به عنوان سکاندار نیز بین و حکیم نظام اسلامی مطرح کردند تحقق پیدا کرده است؟! چند قدم به سمت و سوی تحقق جامعه نبوی با ویژگی های پیش گفته نزدیک شده ایم؟! آیا مدیریت ما مبتنی بر اصول مدیریت نبوی است؟! اگر چنین است باید اثری از مفاسد اجتماعی،ناهنجاری ها،پارتی بازی ها،تبعیض، فقر، رشوه و …نباشدویا حداقل کاهش قابل توجهی یافته باشد. آیا نظام اقتصادی ما برگرفته از اقتصاد نبوی است؟اقتصادی که در برخی موارد «رعایت حق الناس» بالاتر و برتر از «رعایت حق الله » مد نظر قرار گرفته است. آیا سیستم فرهنگی ما منطبق برآموزه های نبوی است؟آموزه هایی که با لباس تقوی ،انصاف،عدل،انثار، مهرونهی،خشم مقدس،رعایت حقوق متقابل فردی و اجتماعی و…عجین شده است؟! وآیا…؟! نمی خواهم منکر خدمات،دستاوردهاو ارزش های موجود در جامعه شوم اما سخن این است که هنوز تا نیل به آرمان های جامعه نبوی فاصله بسیار است.و اتفاقا فلسفه و آثار مترتب برسال پیامبراعظم (ص)از سوی رهبر انقلاب،زمینه سازی برای جهشی بلند وخیزشی عمیق برای رسیدن به جامعه نبوی بود. سخن این است که اصولا سال پیامبر اعظم (ص) در بین مسئولین رده ی بالاو پایین نظام جدی گرفته نشد! مگر آرمان های بلندی که رهبری به عنوان فلسفه و آثار مترتب بر سال پیامبر اعظم (ص)اعلان فرمودند؛با ضرب سکه های طلای منقوش به نام پیامبر اعظم (ص)حاصل میشود؟ مگر رسالت و هدف پیامبر اکرم (ص) نعوذبالله مبتنی بر لغویات بود که با برگزاری کنسرت های موسیقی آن هم به نام ، به یاد و یا بهتر بگویم به بهانه سال پیامبر اعظم (ص) به استقبال جامعه ی نبوی برویم؟ مگر نه اینکه خود رسول الله (ص) می فرماید:من مأمور شده ام تابساط لهو و لعب و مفاسد اخلاقی را برچینم؟ مگر در جامعه ی ما خلأ«همایش»و گرد همایی های آنچنانی وجود داشت که برخی دستگاه ها و نهاد ها فقط تکلیف خود را برگزاری همایش های آنچنانی دیدند؟! مگر در حوزه فرهنگ،فعالیت های سطحی و بی عمق کم بود که امسال هم به دامنه ی این فعالیت های بی اثر وبی ثمر افزوده شد؟! مگر در سیستم اداری موجود،کمبود«گزارش های صوری»وجود داشت که برخی دستگاه های دولتی و نهاد های انقلابی و…فقط برای پرکردن برگه های گزارش و ارائه به مافوق ، فعالیت های جاری و روز مره خویش را با پسوند «به مناسبت سال پیامبر اعظم» تنظیم و ارائه می نمایند؟! من متأسفم بگویم که علیرغم همه ادعا ها،امسال «ستاد بزرگداشت سال پیامبر اعظم (ص)»اصلا وجود خارجی پیدا نکرد! اگر فعالیتی هم شده توسط برخی مراکز پژوهشی و یا رسانه ای ویا افراد به صورت خود جوش و مستقل صورت گرفته است.

 و با نهایت شرمندگی باید بگویم که روزهای پایانی سال پیامبر اعظم (ص) مواجه شد با اهانت وقیحانه برخی عوامل مغرض به ساحت نبی مکرم اسلام (ص) که جا داشت به این مناسبت عزای عمومی اعلام گردد.اما نه تنها چنین نشد که سکوتی تلخ جامعه را فراگرفت و بجز چند نفر از مراجع بزرگوار و عظیم الشأن هیچ حرکتی مشاهده نگردید. شاید سکوت خواص و بی تفاوتی عوام تلخ تر از اصل قضیه باشد! شاید جرم نگاه سیاسی و سیاسی ورزی حتی نسبت به مقدسات از جرم اهانت به مقدسات سنگین تر باشد! نمی دانم مارا چه شده است که به راحتی از کنار این قضیه گذشتیم ؟ چرا با این مسایل گزینشی بر خورد می کنیم؟!در یک مورد مشابه به خیابان ها ریخته،درس هارا تعطیل کرده،کفن پوشان در صحنه حاضر شده و تحصن و تظاهرات پی درپی می کنیم و تا استعفای بالاترین رده اجرایی نظام کوتاه نمی آییم و در موردی دیگر سکوتی تلخ و گزنده در پیش می گیریم و خود را به تجاهل می زنیم ولبیک گفتن را لبی هم تر نمی کنیم! اهانت به مقدسات،اهانت است و از هر جریان سیاسی که باشد محکوم و عوامل آن باید پاسخگو باشند. آن هم اهانت به مقام شامخ رسول الله (ص) درسال رسول الله و در کشور رسول الله (ص) .



مسعود صفی یاری ::: شنبه 85/12/12::: ساعت 4:57 عصر نظرات دیگران: نظر

 

خیمه عزا

خیمه های عزارابپا کنید ، پرچم های سیاه را بر کوچه ، خیابان ها و خانه ها

بیاویزید .

دیده ها را گریان کنید ، گریبان ها را چاک دهید .این محرم است .

این محرم است که:

 اکنون از فرای سوی زمان میاید تا دوباره ما را به ماتمی بزرگ بنشاند .

این حسین است که پشت دروازه کربلا ایستاده تا روایت دلدادگیش را در گوش

 شهر

 زمزمه کند .

این زینب است که خسته و غبار الَود با چشمان خیس و تب دار قدم بر خاک

 کربلا

می نهد.

این عباس است که شانه به شانه حسین به سوی حادثه پیش می تازد .

بی جهت نیست که سیل اندوه از در و دیوار شهر می بارد .

بی جهت نیست که تمام ارکان هستی همه چشم دوخته اند به این نقطه از زمین

اینجا کربلا است .

 

ما بیرق خونین عاشورا را بر پا نگه می داریم تا رسم مردانگی از رونق نیفتد .

ما بیرق خونین عاشورا را برپا نگه می داریم تا رسم وفاداری در جهان زنده

بماند .

ما بیرق خونین عاشورا را برپا نگه می داریم تا آیین عاشقی فراموش نشود.

 

التماس دعا

 

 

                                                                                          

 



مسعود صفی یاری ::: جمعه 85/10/29::: ساعت 12:11 صبح نظرات دیگران: نظر

 

روضه مارکسیستی

راستش رو بخواهید من خودم هم مثل شماهمه جوره روضه شنیده و خونده بودم ،اصلا عشق ما روضه اهل بیته ، دار و ندارمون ، دنیا و آخرتمون از روضه اهل بیته ولی این جوریشو تاحالا نشنیده بودم . روضه مارکسیستی . این تعبیر رو در یکی از کتابهای شهید استاد مطهری (ره) دیدم . به ذهنم رسید مناسبه در شما هم این مطلب رو ببینید و استفاده کنید اگر نظری هم داشتید ممنونتون میشم  که بنویسید .

فیلسوف شهید ایه الله مطهری در  حماسه حسینی جلد 3 صفحه 307 مینویسد :

کتاب حسین وارث آدم، تالیف دکتر علی شریعتی نوعی روضه مارکسیستی برای امام حسین است . در این کتاب (حسین وارث آدم)امده است ، تلاش های انقلابیون تاریخ با زیر بنای طبقاتی دلسوزانه ولی مذبوحانه و بی نتیجه بوده است ............... امام حسین به سوی مرگ می شتابد تنها و بی امید ، او مظهر شکست آدم است و تعصبی بی حاصل به خرج می دهد ...........

  

 



مسعود صفی یاری ::: پنج شنبه 85/10/28::: ساعت 4:22 عصر نظرات دیگران: نظر

وبلاگ های دیگر من :


www. bijarfarda.parsiblog.com


 


و


www.yaseqom.parsiblog.com


مشتاقانه منتظرم شمارا ببینم و از دیدگاه های خوبتان   بهره مند شوم


مسعود صفی یاری




مسعود صفی یاری ::: جمعه 85/10/22::: ساعت 2:26 عصر نظرات دیگران: نظر
 

پیامبر اعظم و مسائل خانواده


کتاب پیامبراعظم و مسائل خانواده تالیف مسعود صفی یاری منتشر شد . این کتاب ارزنده که در چاپ اول خود با شمارگان 2هزار نسخه و با قیمت 16500ریال به بازار کتاب عرضه شده است در 5 بخش زیر تنظیم شده است :


1- خانواده


2- عفت و پاکدامنی


3- ازدواج


4- اعتماد به جوانان


5- محبت به خردسالان


از ویژگی خوب این کتاب می توان به بهره گیری بجای نویسنده از آیات و روایات در موضوع مورد بحث است که خواننده را از مراجعه به کتب دیگر بی نیاز کرده است .


ضمن توصیه  مطالعه این کتاب ، از نظرات ، اندیشه ها، انتقادات و پیشنهادات ارزشمند همه عزیزان استقبال می گردد .


تلفن مرکز پخش : 09122529012


از




مسعود صفی یاری ::: جمعه 85/10/22::: ساعت 2:21 عصر نظرات دیگران: نظر

تیک ....

آیا تاکنون  به گذر عمر فکر کرده ای ؟ به ساعت ها که می گذرند‍، روزهایی که سپری میشوند و هفته ها و ماه هایی که به سرعت در گذرند ؟  چشم بر صفحه ساعت بدوز ، حرکت ثانیه شمار را دنبال کن : تیک ، تیک ، تیک ، یک ثانیه ، دو ثانیه ، سه ، چهار و.....
حتما در این اندیشه ای که ثانیه های عمرم چه زودو آرام به پیش می رود ...و این چیزی است که راه فراری از آن نیست . نه می توان جلو آن را گرفت ونه به عقب بازگشت .
این که در گذشته چه کرده ای خیلی مهم نیست ، مهم ان است که اکنون چه میکنی تا فردا حسرت امروز را نخوری . مهم ان است که فرصت های از دست رفته گذشته را چگونه جبران کنی . پس فرصت های کنونی را پاس دار ، قدرش را بدان و از آن بخوبی استفاده کن .
چه زیباست این سخن امام علی (ع) : الفرصة سریعةالفوت و بطیعةالعود  یعنی فرصت ها به سرعت از دست می روند و به کندی باز می گردند.

تیک ، تیک ....

   نوجوانی و جوانی زیبا ترین لحظه های زیباترین زندگی آدمی است. این دوران وقت تلاش است و گاه جوشش .
جوان و نوجوان خوبم ...
وقت تنگ است . چون چشمه ای پاک و زلال بجوش و از حرکت باز نایست و بسان موجی خروشان و سهمگین خود را بر صخره های سست سستی بکوب .
این دوران طلایی را پاس دار .گه گاه خوشه چیدن ، دست پشیمانی برسر نکوبی و انگشت حسرت به دندان نگیری .
چه زیباست این سخن امام علی (ع) که فرمود :  من اطاع التوانی احاطت به الندامه
یعنی هر کس سستی و تنبلی را پیشه سازد پشیمانی از هر سو اورادر برگیرد

تیک ، تیک ، تیک ....

پیروزی در چند قدمی توست .. برخیز تردید به دل راه نده ، سستی را رها کن ، قدم هایت را استوار گردان . اندکی ، فقط اندکی به آینده نه چندان دور خود نظر کن . پیروزی نزدیک است .بی حالی و بی حوصلگی چرا؟ گذشته ، حال یا آینده؟ گذشته گذشته است ، از آن درس بگیر ، حال را دریاب و در اندیشه فردا باش .
هم اکخون این سخن زیبای پیشوای ششم حضرت امام صادق را تقدیم تو می کنم :
از دو چیز بپرهیز، بی حوصلگی و سستی

 



مسعود صفی یاری ::: جمعه 85/10/8::: ساعت 1:39 عصر نظرات دیگران: نظر

توپ گناه

خواهی نخوری ز تیم ابلیس شکست                        باید به دفاع از دل و دیده نشست

چون شوت شود به سوی دل توپ گناه                       دروازه دل به سوی آن باید بست

   ************

دردامن گل دست توسل نزدیم                                 از حرف به میدان عمل پل نزدیم

افسوس که فرصت به تماشا بگذشت                     صد گیم تمام گشت و ما گل نزدیم

**************

بگذشت زمان دست به کاری نزدم                            برگردن لحظه ها مهاری نزدم

صد توپ زدم  تمام را کردم  اوت                                  صد پاس گرفته آبشاری نزدم



مسعود صفی یاری ::: جمعه 85/10/8::: ساعت 1:1 عصر نظرات دیگران: نظر
<   <<   46   47   48      >