رسوایی انتخابات آمریکا دربرابر افکار عمومی مقدمه اضمحلال امپراطوری
بی آبرو
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، اگر اندکی در فلسفه و ماهیت زیارت اربعین حسینی دقت و تأمل شود، متوجه خواهیم شد، که این همایش دینی و سیاسی هیمنه و قدرت اتحاد مسلمین جهان را، به گوش ابرقدرتهای جهان میرساند. قدرت اتحاد بالاتر از همه تسلیحات نظامی معاندان اسلام است.
نیت زوار اربعین از منظر امام صادق(ع)
هدف، چیزی است که تفاوت انسانها را مشخص میکند. چنانچه شخص در انجام هر کاری هدف و نیت مناسبی داشته باشد، قیمت کار خود را بالا برده و گرنه کارش کم ثمر خواهد بود.پیامبر خدا(ص) درباره اهمیت داشتن هدف و نیت خوب می فرمایند: «اَلنِّیَّةُ الحَسَنَةُ تُدخِلُ صاحِبَهَا الجَنَّةَ»؛ نیت خوب صاحب خویش را به بهشت مىبرد.»
داشتن هدف و نیتهای متعالی در هر کاری پسندیده است و در عبادات واجب. یکی از کارهای مهم و با ارزش در این زمان، حرکت عظیم پیاده روی اربعین است. شایسته است که شخص مؤمن قبل از پیاده روی اربعین از نیت مناسبی بهرهمند باشد تا نتیجه عملش چند برابر شود و از وحدت عملی حداکثری برخوردار شوند و چه بهتر که نیتی را مدنظر قرار دهیم که صادق آل عبا(ع) آن را امضا کرده است.
دعای امام صادق(ع) برای زوار امام حسین(ع)
معاویه ابن وهب میگوید نزد امام صادق(ع) رفتم و دیدم ایشان بعد از نماز برای زوار امام حسین(ع) دعا فرمودند و بعد این چنین فرمود: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ ع وَ هُوَ فِی مُصَلاَّهُ فَجَلَسْتُ حَتَّى قَضَى صَلاَتَهُ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یُنَاجِی رَبَّهُ فَیَقُولُ ...اِغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ زُوَّارِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع اَلَّذِینَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِی بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَکَ فِی صِلَتِنَا وَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ ص وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَ غَیْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا أَرَادُوا بِذَلِکَ رِضْوَانَکَ؛ معاویه بن وهب گوید: به نزد امام صادق (ع) در آمدم و او در محل نمازش بود؛ پس نشستم تا نمازش را به جا آورد و شنیدم که در نمازش با پروردگار نجواکنان میگفت: آنان که به سبب اشتیاق در نیکی به ما و امید به پاداشهایی که در دوستی و پیوند با ما نزد توست و برای شادمان نمودن پیامبر تو محمد (ص) و پذیرفتن فرمان ما و خشمگین ساختن دشمنان ما دارایی خویش را انفاق نموده و به سوی ما رهسپار شدهاند و از این انفاقگری و راهسپاری، خشنودی تو را میجویند.»
شرح و تبیین حدیث:
قسمتی از این روایت اشاره به نیتهای ویژه زائرین قبر امام حسین (ع) دارد که به نوعی تأیید این گونه نیت ها اشاره دارد. شایسته است که زائرین اربعین مزین به این نیتها گردند تا از تمامی برکات این حرکت بزرگ بهره مند شوند.
1- خدمت به ساحت اهل بیت
یکی از آرزوهای هر شیعه این است که بتواند به محضر اهل بیت رسول خدا(ص) خدمت کند. چرا که قرآن به پیامبرش دستور داد تا به مؤمنین بگوید: «لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى[شوری/23]؛ من از شما اجری نخواهم مگر محبت نزدیکانم». میل به مودت و خدمت به آستان مقدس اهل بیت رسول خدا و علی الخصوص ابی عبدالله(ع) آنچنان در بین شیعیان شعله ور است که برای آن، نمونههای خیلی بارزی میتوان در تاریخ مثال آورد. پولهایی که در این راه صرف میشود نمونه کوچکی از آن است. امام صادق (ع) با توجه به این مطلب یکی از نیات شیعیان را در زیارت کربلا خصوصاً و در پیاده روی اربعین عموماً خدمت به ساحت ایشان معرفی کرده و فرمود: «رَغْبَةً فِی بِرِّنَا»؛ (به امید اینکه سبب نیکی به اهل بیت است [زیارت امام حسین(ع) وپیاده روی اربعین] را انجام میدهند».
2- اجر خدمت به اهل بیت
زندگی کوتاه دنیوی، مقدمهای است برای رسیدن به زندگی جاودان اخروی؛ و انسانها برای رسیدن به مواهب بزرگ الهی در آخرت، میبایست با انجام کارهای خیر برای خود اجر معنوی جمع کنند. امام صادق (ع) زائر امام حسین (ع) را برخوردار از عظیم ترین اجور الهی میداند و میفرماید: «وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَکَ فِی صِلَتِنَا»؛ شیعیان به امید زدیک شدن به آنچه نزد خودت است به ما خدمت می کنند. میزان این اجر چه مقدار است؟ امام صادق(ع) برای آن محدودهای معین نکردهاند و فقط به این بسنده فرموده «آن چه نزد پروردگار است.» یعنی این عمل آنچنان پاداش عظیمی دارد؛ که نمیتوان برای آن حدی مشخص کرد.
3- شاد کردن دل رسول خدا
علاوه بر اینکه زیارت اربعین باعث دلگرمی مؤمنین و شیعیان میشود و دل انسان را به خداوند نزدیک میکند، بنا به فرمایش امام صادق(ع)، باعث شادی دل رسول خدا(ص) میشود. «وَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى نَبِیِّکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ». خوشحالی و سروری که با این زیارت خود به قلبِ رسول الله(ص) وارد میکنند. یعنی زائرین قبر امام حسین(ع) قلبِ پیامبر اکرم(ص) را خوشحال میکنند و این بسیار مهم و ارزشمند است.
4- اطاعت امر ائمه
یکی از آرزوهای عاشق آن است که معشوقش از او تقاضایی کند هرچند کوچک. در این صورت او سر از پا نخواهد شناخت و با علاقه ای بی نظیر آن را اجابت خواهد کرد. به فرموده امام صادق (ع) شیعیان به هدف اجابت امر اهل بیت(ع) به دور شمع وجود حسین ابن علی (ع)، پروانه وار میگردند و او را زیارت میکنند.«وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا»؛ و در این ره هر چه بیشتر سختی برسد لذتش دو چندان خواهد بود.
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم/ سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
5- سبب نا امیدی دشمنان
یکی از ضربههایی که مسلمین خوردهاند از تفرقه بوده است. حتی جریان شهادت امام حسین(ع) بعد از ایجاد شکاف در میان حامیان امام حسین(ع) ایجاد شد. حال بعد از گذر نزدیک 1400 سال، شیعیان در همایش بزرگ اربعین،بر اندام دشمنانشان لرزه میاندازند. یکی از اشارات امام صادق(ع) به همین موضوع است که میفرماید: «وَ غَیْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا»؛ به انگیزه ایجاد کردنِ غیض در دلِ دشمنان ما این زیارت را انجام میدهند.
«ایندیپندنت»، یکی از روزنامه های پرتیراژ بریتانیا؛ در گزارشی به معرفی مراسم اربعین حسینی پرداخت و آن را «بزرگترین مراسم مذهبی جهان» توصیف کرد. وقتی سیاست گذاران بزرگ کاخ سفید این اجتماع بینظیر را مشاهده مینمایند، میفهمند که تمامی نقشه هایشان بر باد رفته و به نوعی این حرکت باعث ناامیدی و اختلاف در سپاه کفر می شود.
6- قرب الهی
نقطه پرگار اعمال هر مومنی قرب الهی است. اگر مسلمین حرف پیامبرشان را با گوش جان میشنوند به خاطر جایگاه وی نزد خدایشان است. حرکت به سوی حرم حسینی در اربعین نیز تنها به نیت قرب الهی معنا دارد. از این روست که امام صادق (ع) به نیت الهی شیعیان، در این دعای زیبا اشاره میکنند و می فرمایند: «أَرَادُوا بِذَلِکَ رِضَوانکَ»
امید است که با عنایت به این خواست اهل بیت همه زوار حرکت عظیم و جهانی اربعین، با انگیزه های متعالی، قدم در این مسیر نهند؛ تا به لطف خداوند بهترین نتایج را از قبل آن در دنیا و آخرتشان با خود به همراه برند.
قسم به منزلت صبر و عطش و نور و شهادت و کربلا که زوارالحسین علیهالسلام به نص صریح احادیث نبی مکرم و ائمه اطهار علیهمالسلام، ایمن شدگان از هراسهای یومالحشرند و جمع شوندگان زیر لوای شفاعت حسین علیهالسلام...
که؛ زائر، طالب است. زائر، واجد است. زائر، عارف است. زائر، عاشق است... زائر، واصل است.
زائر، مکرم است از جانب خدا. زائر، محبوب ملائکةالله است. زائر در ظل عنایت و حمایت و شفاعت حسین علیهالسلام است که خود او (علیهالسلام)، بفرموده صادقالالله علیهالسلام در سایه عرش خواهد نشست در یومالحشر و زائران و عاشقان و پیروانش از شدت سرور و سرمستی چنان خواهند شد که کیفیتش را کسی جز خدا نمیداند. و هرگاه زائر خسته اما مشتاق به دیدار رود با سر و روی غبار گرفته، این خداست که به ایشان مباهات میکند و قسم به عزت و بزرگی خویش میخورد که؛ یا ملائکتی! هولاء زوارالحسین حبیب محمد رسولی و محمد حبیبی و من احبنی احب حبیبی و من احب حبیبی احب من یحبه...
زائر، وعدهای محقق گشته است. زائر تعبیر آخرالزمانی حدیث امایمن است. زائر تاویل فرمایش زینب کبری سلامالله علیهاست برای عالمگیر شدن یاد و نام خاندان وحی. زائر، پاسبان چراغ هدایت است. زائر، سائر است، مسافر است، حاجی است... که صادقالالله علیهالسلام فرمود: زیارت قبر حسین علیهالسلام برابر با یک حج و عمره است!
که اگر شناسای حق حسین علیهالسلام باشد، مانند کسی است که سه بار همراه رسولالله حج گزارده باشد...
زائر اربعین، مهمان اختصاصی زینب کبری سلامالله علیهاست در آن مجلسِ عزایی که اقامه میگردد در عوالم نوری و قدسی، و هر کسی را بدان راه نیست. دعوتنامه میخواهد. و گمان نکن از هزاران هزار زائر، همه دعوت باشند. زائرحسین علیهالسلام بودن، حق معرفتش را میطلبد تا رخصت دهند به مجلسی، آگاه و واقف گردی که دگرگونه مجلس عزایی است مصائبالحسین علیهالسلام را...
که وقتی مرقدالحسین علیهالسلام را از هرکجای راه برابر چشم خویش تصور و تجسم نمود با حزن و ناله میگوید: من به عنوان خنخواه تو آمدهام تا آمادگی خود را به امام زمان عجلالله عرضه دارم. که اگر غیر از این میبود، امام عسگری علیهالسلام، زیارت اربعین را از علامات پنج گانه مومن نمیشمرد. زائر شناسا به حق معرفت حسین علیهالسلام، واقف است این چراغ هدایت چگونه چراغیست و به چه بهایی روشن نگه داشته شده است. واقف است این خون، نورالله است.
واقف است که اگر بالاترین نقطه عالم و اعلیترین و رفیعترین منزل و جایگاه عندربالعالمین، عرشالله است؛ بر پیشانی آن موقف نوشته شده است: انالحسین مصباحالهدی و سفینةالنجاة. زائر واقف است که آن مصباح چگونه چراغی است و اوصافش در کلامالله آمده است. زائر واقف است که حسین علیهالسلام داشتهها و نداشتههایش را وقف خدا نمود و به بذل خون قلب خویش بشریت را از گمراهی و جهل نجات داد.
معنای عجیبی است آنکه زائر مطلوبش را نزد خدا با حسین علیهالسلام می یابد. و نه زائری که دنبال حاجات دنیایی است. بلکه زائری که خونخواه و سوگوار ابدی وترالموتور است.
خونخواه حقیقی حسین علیهالسلام خداست و در این معنا زائر مطلوب و خواستهاش را که خوانخواهی است با حسین علیهالسلام در نزد خدا می یابد.
زائر مودب به آداب زیارت است و این آداب زیارت را نه فقط در کربلا و منازل قدسی... بلکه از لحظه حرکت به قصد زیارت حسین علیهالسلام ملزم به مراعات است. زائر، خود را در حضور اباعبدالله علیهالسلام میداند... نه حتی از لحظه حرکت بلکه از زمانی که شوق زیارت به دلش میافتد و گاه سالهای سال با این اشتیاق جانکاه میسوزد و میسازد و انتظار میکشد تا زمانی که دعوتنامه میرسد که: بیا! چشم انتظاریم تو را!
آدم و حوا... ابراهیم خلیلالله... موسی کلیمالله و یوشع بن نون... سلیمان نبی... عیسی روحالله... خاتمالنبیین... امیرالمومنین...
زائر پا جای پای زینب کبری سلامالله علیها و کودکان و دختران معصوم و مظلوم حسین علیهالسلام میگذارد...
پا جای پای زائرانی که به عمر روزگاران بعد از عاشورا به چه بهای گران و چه رنجها و مشقتهایی زائرالحسین علیهالسلام گشتهاند...
اگر سفر به معرفت و حق شناختن حضرت مصباحالهدی علیهالسلام باشد، صیرورت دارد. نمیشود که چنین سفری زائر را دگرگون نکند و باعث صیرورت و «شدن» او نگردد.
مسلم شدنها! زهیر شدنها! حبیب شدنها! بریر شدنها!...
حسین علیهالسلام به زبان عاطفه و احساس و عقل و عشق با بشر سخن کرده که اگر به کمند یک کدام از اینها گرفتار نشدی به کمند دیگری گرفتار یار گردی!
که اگر گرفتهی یار نشوی، گرفتار خویش می مانی و از معنای آزادگی چیزی نمیفهمی...
سخنان صد و بیست و چهارهزار پیامبر هنوز در بشر اثر نکرده است و حالا در این وادی پربلا که زوار به عمر روزگار بعد از عاشورا به قصد دیدار و لبیک گویی به غریبترین سفیر خدا دسته دسته خواهند آمد... حسین علیهالسلام بار هدایت امتی را... نه! بار هدایت جوامع بشریالی یومالحشر را بر دوش دارد. رسالت هزاران پیامبر با اوست. خون قلب خویش را می بخشد تا بشر را از ضلالت و گمراهی نجات دهد. که، اربعین شهادت دادن به این مفهوم متعالی است.
صد و بیست و چهار هزار پیامبر وعظ کردهاند و رنجها بردهاند و بشر گوشی برای شنیدن نداشته ! قرار است صدای گریه خنده ی طفل شش ماهه حسین علیهالسلام وقتی تیر گلوی لطیفش را پاره میکند و طفل تلظی میکند و لبخندی میزند و چون گل در دستان پدر پرپر میشود؛ آن سان که گلبرگی لطیف در مقدم باران بهاران ... بشر را بیدار کند و به خود بیاورد.
این یک کوچک و کم سن و سال عیار آن صد و بیست و چهار هزار را یک بی نهایت عجیب و لایدرک و لایوصف میکند. این آخرین سرباز حسین علیهالسلام به زبان عاطفه با تاریخ آنگونه صریح و بی پرده سخن میکند که باور نکردنی است... اگرچه این آخرین سرباز، آخرین داشتهی حسین علیهالسلام نیست و ان شاءالله در نوشتارهای آتی به آنچه بعد از عاشورا حسین علیهالسلام در راه خدا میدهد تا نهضت عظیم و جهانی اربعین و اجتماع متصل به قیام و حکومت جهانی عجلالله فرجه را راه بیندازد، اشارتی خواهد رفت ...
به کیفیت روشن ماندن این نور که جاذبههای معنوی اش زمان را بی معنا و گذر آن را بی تاثیر کرده است. زائر به اشکهای متصل به باور متعالی می اندیشد. زائر به آرمان نهایی دل میدهد. از خود میگذرد و در دریایی بیکرانه غرق میگردد. برای دریا شدن قطره بودن لازم است و این همان صیرورتی است که سفینه نجات مد نظر داشته است. مقصود حسین علیهالسلام دریا کردن این قطرهها بوده است... اما چون پای مصائبالحسین علیهالسلام به میان بیاید، قطره بودن سخت میشود. تا دریا اگرچه راهی نمانده باشد؛ اساسا قطره بودن کار دشواری است...
زائر با این دیدگاه است که زمزمههای حزین دارد: «پدرم و مادرم فدایتای اباعبدالله، سفر من با وجود راه دورم بسوی توست و اشکم برای تو سرازیر گشته است و اندوه و گریه و ناله و فریاد و صدای من، بر توست و آمدنم بسوی توست و گناه بزرگم را با تو می پوشانم. به زیارت و میهمانی تو آمده ام در حالیکه پشت خود را از بار گناهان سنگین کرده ام. مرا چه عذری است اگر بر تو نگریم که از دورترین جای بهشت تا زمین خاکی بی تابانه برایت گریستهاند؟...» زیارت مطلق / دانشنامه امام حسین علیهالسلام
زائر، پیام رحمانی حسین علیهالسلام را به زبان گریه پاسخ میدهد و به مویه و بیتابی مقدس، لبیک میگوید حسین علیهالسلام را...
زائر، پیام رسان است. پیک است. قاصد است. سفیر است حسین علیهالسلام را... و اربعین؛ وعدهگاه مقدس این منظور و مقصود معظم است...
چرا راهپیمایی اربعین مهم است؟
بزرگترین گردهمایی عالم با تاکید بر بیانات مقام معظم رهبری
تاریخ را با بزنگاههای سرنوشتساز آن میشناسند. عاشورای سال 61 هجری، یکی از آن بزنگاهها است که مسیر تاریخ و سرنوشت جامعه مسلمین را تغییر داد. خون سیدالشهداء(ع)، حیاتی دوباره به کالبد امت اسلامی بخشید. انقلاب اسلامی ایران هم یکی از آن بزنگاههای سرنوشتساز است که کل حوادث و رخدادهای چهار دههی اخیر را تحت تأثیر خود قرار داده است. انقلابی که رئیس وقت سازمان سیا، در پاسخ به این سؤال جیمی کارتر، (رئیسجمهور ایالات متحده در زمان انقلاب ایران) که چرا "با این همه آدمی که در دنیا دارید، با این همه تجهیزات فوق پیشرفته، با این همه بودجهای که صرف میکنید، نتوانستید انقلاب مردم ایران را پیشبینی کنید؟"، گفت: "آنچه در ایران روی داده است یک بیتعریف است، کامپیوترهای ما آن را نمیفهمند."
«پیادهروی اربعین» هم یکی دیگر از آن بزنگاههای تاریخ در عصر و سالهای اخیر است. «آن را بزرگترین گردهمایی عالم به حساب آوردند؛ چه کسانی؟ آنهایی که دارند مسائل اسلامی را رصد میکنند. 93/10/19» گرچه رسانههای غربی، در ابتدا سعی کردند از بازتاب عظمت این رخداد جلوگیری کنند، اما این حادثه آنقدر بزرگ بود که بالاخره نتوانستند از آن چشمپوشی کنند. سال گذشته، اینترنشنال بیزنس تایمز دربارهی این رخداد نوشت: "بیش از بیست و دو میلیون زائر به کربلا رفتهاند که این یک رکورد محسوب میشود. اربعین سال گذشته 17میلیون نفر را به عراق آورد. اربعین بزرگترین گردهمایی سالانه در دنیاست که شمار زائران آن خیلی فراتر از دو میلیون نفری است که هر ساله به حج در مکه میروند." بی.بی.سی نیز در گزارش خود با اذعان به جمعیت شگفتانگیز این مراسم گفت: "چه برای یک باور مذهبی و چه برای اعلام یک پیام سیاسی، حضور میلیونی عزاداران در کربلا همهی نگاهها را به خود جلب کرده است؛ ناظرانی که ممکن است سؤال کنند پیام عاشورا که گفته شده تن ندادن به ذلت است، در زندگی امروز این عزاداران چه تأثیری گذاشته است."
اما شاید این سؤال پرسیده شود که چرا پیادهروی اربعین میبایست برای «جوان مؤمن انقلابی» مهم باشد؟ پاسخ به این پرسش میتواند ابعاد بیشتری از عظمت و اهمیت این رخداد مهم عصر حاضر را مشخص کند:
اول آنکه «این حرکت، حرکت عشق و ایمان است؛ هم در آن ایمان و اعتقاد قلبی و باورهای راستین، تحریککننده و عملکننده است؛ هم عشق و محبّت... ترکیبی است از عقل و عاطفه، ترکیبی است از ایمان و عشق. 94/9/9» شاید به همین علت هم باشد که سال به سال بر جمعیت شرکتکنندگان در این مراسم افزوده میشود.
دوم آنکه بزرگترین مشکل جهان اسلام، عدم وجود وحدت بین مذاهب و فرق اسلامی است. دشمن نیز دقیقا از همین موضوع برای ضربه زدن به پیکرهی جهان اسلام استفاده میکند. حال، پیادهروی اربعین یکی از اتفاقاتی است که میتواند عامل وحدت بین مسلمین شود. «آنچه امروز در درجهی اوّلِ اولویّت برای دنیای اسلام قرار دارد، وحدت است. ما مسلمانها خیلی از هم دور شدیم... هرجا نمونههایی از این اجتماع را ما مشاهده کردیم، ولو تنها، جسمها در کنار هم قرار گرفتند، دیدیم انعکاس آن در دنیا مایهی شرف و آبروی اسلام و مسلمین شد... در اربعین حسینی میلیونها انسان در کنار هم قرار گرفتند؛ خود این حرکت عظیم یک جمعی از مسلمانها - البتّه مخصوص شیعه نبود، سنّیها هم بودند - که در دنیا انعکاس پیدا کرد، تعظیم کردند؛ تجلیل کردند. 93/10/19»
سوم هم آنکه حضور گسترده و بینظیر نسل جوان در این مراسم، بیانگر آن است که برخلاف القای رسانههای غربی، نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی نیز همچنان در مسیر دین و معنویت در حال حرکتاند. آن هم درست در زمانهای که با انواع و اقسام تبلیغات رسانهای با هدف دوری از معنویت مواجهند. تحمل سختی و سعی بر فائق آمدن بر مشکلات این مراسم، حاکی از آن است که نسل جوان جامعهی ایران، برای امتداد فرهنگ دینی و انقلابی، عزم خود را جزم کرده است. بههمین دلیل، پیادهروی اربعین را میتوان یکی از جلوههای بروز «عزم ملی» دانست: «ملّت ما عزم راسخ خود را هم در تحمّل برخی مشکلاتی که برای او وجود داشت نشان داد، هم در روز بیستودوّم بهمن، در روز قدس و در راهپیمایی عظیم اربعین این عزم را، این همّت را از خود بُروز داد و نشان داد. 94/1/1»
اینها همان شاخصهای شناخت جامعهی ایران است که متأسفانه سیاستمداران و رسانههای غربی، عمداً یا سهواً آن را نمیبینند، و یا بهتر بگوییم نمیخواهند که ببینند. بعید نیست روزگاری نه چندان دور، رئیسجمهور وقت آمریکا از رئیس سازمان سیا با عصبانیت سؤال کند که چرا با این همه نیرو و تجهیزاتی که دارید، نتوانستید عظمت این رخداد را پیشبینی کنید؟ و او در جواب بگوید: کامپیوترهای ما این را نمیفهمند.
حدود چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، انقلابی که با عنایت الهی، رهبری هوشمندانه و پشتوانه مردمی پیروز شد و همچنان با همان ویژگی ها و با حرکتی شتابان و توفنده در میان امواج سهمگین دشمنی ها و توطئه ها به مسیر خود ادامه می دهد. مسیری که به تعبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام راحل (ره) تا محو ظلم و ظالم از جهان ادامه دارد.
در طول سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از برجسته ترین و روشن ترین مسائل، دشمنی ها و توطئه گری های پی در پی و مستمر آمریکای زورگو و جنایت کار با مردم ایران و انقلاب اسلامی است که روز به روز و سال به سال بر دامنه آن افزوده شده است.
مردم نیز با رصد کامل حرکت ها و سیاست های خباثت آمیز شیطان بزرگ و البته با هدایت های روشنگرانه مقام معظم رهبری (مدظله) هوشیاری و بصیرت خود را همچنان حفظ نموده و علیرغم میل برخی عناصر نفوذی، نا آگاه و یا ساده لوح و دلبسته به وعده های دروغین آمریکایی ها همچنان آمریکا را دشمن شماره یک اسلام و ملت ایران و شعار مرگ بر آمریکا را نه به عنوان یک شعار مقطعی و احساسی که به عنوان یک شاخص انقلابی گری و ولایتمداری رساتر و بلند تر از گذشته سر می دهند.
در واقع شعار مرگ بر آمریکا عکس العملی منطقی و طبیعی یک ملت تحت ظلم و ستم است ملتی که فقط در روزی مانند 13 آبان خاطرات سیاه، تلخ و سنگینی از آمریکا دارد چگونه می تواند شعار مرگ بر آمریکا را کم رنگ کند؟ 13 آبان تنها نمونه ای از توطئه های رنگارنگ و پیچیده آمریکا علیه این مردم و سند گویایی بر بدخواهی و بد طینتی آمریکایی ها در خصوص ایران اسلامی است و پرونده جنایات آمریکا بسیار قطور و سنگین است.
حال چگونه برخی از افراد، جریانات و متاسفانه برخی از مسئولین به خود اجازه میدهند چشمشان را بر روی دشمنی ها ی بی درنگ اردوگاه استکبار جهانی به رهبری آمریکا بسته و سیاست ضد آمریکایی نظام و شعار مرگ بر آمریکای مردم را تقبیح کنند خود جای سوال دارد.
اینان بدون آنکه شهامت این را داشته باشند که آمریکایی ها را در خصوص جنایات جنگی و تهاجمات سرد و نرم علیه ملت ایران سرزنش کرده و مورد عتاب قرار دهند و فریادشان را بر سر ملت ایران می کشند در حالی که امام فرمود: هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید.
واقعیت این است که جریان لیبرال ساز شکار و مرعوب که از اولین ماه های پیروزی انقلاب اسلامی در صفوف انقلابیون رخنه کرده و شیفتگی خود به آمریکا را در صحنه ها مختلف ثابت کرده، دگر بار فعال شده و به تعبیر مقام معظم رهبری با تزیین کردن چهره آمریکا درصدد ایجاد تردید در دل مردم و امید آفرینی در دل دشمن است و روز 13 آبان روز پاسخ کوبنده مردم سلحشور و انقلابی ایران به این عناصر مرعوب و وابسته است.
امروز به روشنی ثابت شد با وجود لبخند ها و رفتار های نابجا و برخی از اقدامات غیر عزتمندانه و به تعبیری دیپلماسی التماسی، آمریکا همچنان بر طبل دشمنی و تحریم کوبیده و دامنه توطئه هارا گسترش داده و با عهد شکنی و زیر پا گذاشتن تعهدات برجام باطن شیطانی خود را یکبار دیگر به نمایش گذاشت.
باشد صدای بلند این طبل افراد و جریانات ساده لوح و احیانا خواب آلوده ای که همچنان خواب رابطه با آمریکا را می بینند بیدار کند. اگر چنین نشود امید است فریاد بلند مرگ بر آمریکای مردم در 13 آبان آنان را بیدار کند.
به گزارش بولتن نیوزآیت الله جوادی آملی با بیان نکات زیر، به این پرسش پاسخ داده اند:
1) در دوره زندگانی ائمه اطهار(ع) و در صدر اسلام مسایلی مانند کمبود امکانات نگارشی، اختناق شدید حکمرانان اموی، کم توجهی به ثبت و ضبط جزئیات رویدادها، فشار حکومت بر سیره نویسان، جانب داریها و... سبب بروز بعضی اختلافها در نقل مطالب تاریخی می شده است.
2) در اثر تاخت و تازها و وجود بربریت و دانش ستیزی بعضی حکمرانان، بسیاری از منابع ارزشمند از میان رفته است.
3) تعدد فرزندان، تشابه اسمی و بویژه سرگذشتهای شبیه در مورد شخصیتهای گوناگون تاریخی و گاه وجود ابهام در گذشته ها و پیشینه زندگی افراد، امر را بر تاریخ نویسان مشتبه کرده است. همان گونه که این مسأله در مورد دیگر شخصیتهای تاریخی- حتی در جریان قیام عاشورا- نیز به چشم می خورد.
4) همان گونه که پیشتر گفته شد، امام حسین(ع) به دلیل شدت علاقه به پدر بزرگوار و مادر گرامی شان، نام همه فرزندان خود را فاطمه و علی می گذاشتند. این امر خود منشأ بسیاری از سهو قلمها در نگاشتن شرح حال زندگانی فرزندانِ امام حسین(ع) گردیده است.
قراین و شواهدی نیز در دست است که رقیه(س) را فاطمه صغیره می خوانده اند. احتمال دارد همین موضوع سبب غفلت از نام اصلی ایشان شده باشد. بنابراین، نیامدن نام حضرت رقیه(س)، در کتابهای تاریخی، اگرچه شک در وجود تاریخی او را بسیار تقویت می کند، اما هرگز دلیل بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ نیست. افزون بر آن، مهمترین دلیل فراموشی یا کم رنگ شدن حضور این شخصیت، زندگانی کوتاه ایشان است که سبب شده رد کمتری از ایشان در تاریخ به چشم بخورد. افزون بر این مطالب، دو شاهد قوی نیز بر اثبات وجود ایشان در تاریخ ذکر شده است. ابتدا گفتگویی که بین امام و اهل حرم در آخرین لحظات نبرد حضرت سیدالشهدا(ع) هنگام مواجهه با شمر، رخ می دهد. امام رو به خیام کرده و فرمودند: ای زینب، ای سکینه! ای فرزندانم! چه کسی پس از من برای شما باقی می ماند؟ ای رقیه و ای ام کلثوم! شما امانتهای خدا بودید نزد من، اکنون لحظه میعاد من فرارسیده است.
همچنین در سخنی که امام برای آرام کردن خواهر، همسر و فرزندانش به آنان می فرماید، آمده است: خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید و به یاد داشته باشید هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید.
همچنین در شعری که از حضرت زینب(س) در دروازه شهر کوفه سروده شده، نامی از رقیه(س) آورده شده است.
حضرت زینب(س) در این شعر از رقیه(س) به فاطمه صغیره یاد می کند و این مسأله را روشن می کند که فاطمه صغیره که در بعضی از کتابها از او یاد شده، همان دختر خردسالی است که در خرابه شام جان داده است.
مهمترین اقوال تاریخی درباره حضرت رقیه(س) در کتابی به قلم شیخ عمادالدین الحسن بن علی بن محمد طبری امامی آمده است و شیخ عباس قمی در نفس المهموم و منتهی الامال، ماجرای شهادت حضرت رقیه(س) را از آن کتاب نقل می کند. همچنین بسیاری از عالمان بزرگوار مطالب این کتاب را مورد تأیید و به آن استناد کرده اند. یکی دیگر از کتابهای کهن که در این زمینه مطالبی نقل نموده، کتاب اللهوف از سیدبن طاووس است. باید دانست احاطه ایشان به متون حدیثی و تاریخی اسلام و شیعه، ممتاز و چشمگیر است.
بولتن نیوز
کربلا، درس جهاد کبیر از منظر رهبر معظم انقلاب
سرّ این که سفارش کرده اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) تولّی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبرّی بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندان ایشان منفور شود وگرنه هم اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت بربسته و قبرشان نیز زباله دانی بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است[2]. زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد، نگفت خدایا مرا فقط از فرعون نجات بده بلکه گفت: (ربّ ابْنِ لی عنْدک بیتاً فی الجَنّه ونجّنی من فرْعوْن وعمله ونجّنی من القوْم الظالمین)[3] یعنی مرا از فرعون و فرعونیان، که طرفداران سنّت سیّئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفکرّ برای همیشه باقی می ماند هر چند که اسم و عنوانش تغییر پیدا کند.
بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنه حیات و زندگی، به علی بن ابیطالب(علیهماالسلام) عرض شد: این مقدس های خشک از بین رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف فى أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّی یَکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبین»[4]؛ اینها نطفه هایی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداری از اینها از بین بروند، عده ای دیگر ظهورمی کنند تا این که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.
گریه بر امام حسین (علیه السلام)[6]
براساس نقلی معروف از حضرت سکینه (علیها السلام) بالای بدن مطهّر امام حسین (علیه السلام)، ایشان به این اصل کلی سفارش کردند که هر حادثه تلخی پیش آمد کرد، آن را بهانه کنید و برای من اشک بریزید: «أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونى»[7]؛ «هرگاه داستان غریب یا شهیدی را شنیدید، برای مظلومیت من گریه کنید»؛ زیرا اگر امام حسین (علیه السلام) به خلافت می رسید، دیگر غریب یا شهیدی وجود نداشت.
بنابراین، اصل کلی این است که هر حادثه تلخ و ناگواری را باید بهانه کرد و برای سالار شهیدان اشک ریخت؛ نه آن که افراد داغدیده برای تسکین عواطف و احساسات خود آن حضرت (علیه السلام) را بهانه کنند و برای التیام زخم خویش اشک بریزند و ندبه نمایند و بین این دو گونه عزا داری فرق وافر است؛ زیرا محصول یکی تعزیت برای حضرت امام حسین (علیه السلام) است و نتیجه دیگری تسلیت برای خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعه جان سوز کربلا هم بیاثر نباشد.
وجود مبارک سیدالشهداء (علیه السلام) فرمودند: «أنا قتیل العبره»[8]؛ یعنی من که به هدف اِحیای حق و اِمحای باطل کشته شدم، باید عَبَرات داشته باشم؛ به طوری که چشمان علاقه مندان به سالار شهیدان پر از اشک شود و آن اشکْ فراوان از شبکه چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور کند تا عَبَرات بشود.
این سنّت حسنه، آثار فراوانی دارد، از جمله این که محبت اهل بیت (علیهم السلام) در قلب شیعیان حضور پیدا می کند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (علیهم السلام) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمی کند؛ زیرا رهبری جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداری قلب را محبت به عهده می گیرد و دلِ دوستان حسین بن علی (علیه السلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقیم رهنمود می شود.
پی نوشت:
[1] حماسه و عرفان، ص 310.
[2] ـ می دانید که لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنی امیّه لعنه الله علیهم با آن که آنان منقرض و به جهنّم رهسپار شده اند، فریاد بر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن این فریاد ستم شکن است. و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق(علیهم سلام الله) به طور کوبنده فجایع و ستمگری های ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود…(وصیت نامه امام خمینی قدّس سرّه، مقدمه).
[3] ـ سوره تحریم، آیه 11.
[4] ـ نهج البلاغه، خطبه 60.
[5] ـ سوره اسراء، آیه71.
[6] . شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 233
[7] ـ مستدرک الوسائل، ج 17، ص 26.
[8] ـ بحارالأنوار، ج 44، ص 280.
منبع: حوزه نیوز
بایدهای استفاده مطلوب از فرصت مغتنم محرم برای هیاتهای انقلابی از نگاه مقام معظم رهبری(مد ظله العالی)
فرصت هیات در محرم
این فرصت را مغتنم بشمرید؛ از این فرصت بهترین استفاده را بکنید
« امروز جامعهی مدّاح کشور، فرصت بسیار بزرگی را در اختیار دارد؛ شما مجالسی تشکیل میدهید؛ و گاهی جمعیّتهای هزاران نفری و غالباً هم جوان جمع میشوند پای منبر شما و پای خواندن شما و مدیحهسرایی و مرثیهخوانی شما؛ از این فرصت بهتر؟ اِغتَنِمُوا الفُرَص فَاِنَّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب. این فرصت را مغتنم بشمرید؛ از این فرصت بهترین استفاده را بکنید. 94/1/20» البته « هر فرصتی همراه است با یک مسئولیّت؛ وقتی شما نتوانید با کسانی مخاطبه بکنید، مسئولیّتتان در یک حد است؛ وقتی توانستید مخاطبه کنید، طبعاً فراتر از حدّ شخصی و به اندازهی حوزهی توان تَخاطُب، مسئولیّت گسترش پیدا میکند. شما که میتوانید با مردم حرف بزنید، این مسئولیّتآور است. اگر جامعهی مدّاح کشور آنچنانکه شایستهی این مقام است بتواند مسئولیّت خود را ادا کند، تحوّلی در سطح کشور اتّفاق میافتد. 93/1/31»
1. نسل جوان را، به عمل به دین سوق دهید
« بهترین استفادهی از این فرصت چیست؟ تبلیغ معارف دین؛ تبلیغ همان چیزی که این بزرگواران، این نشانههای عظمت و فضیلت برای خاطر آن، جانشان را کف دست گرفتند؛ اینهمه رنج بردند؛ اینهمه مصیبت کشیدند؛ حادثهی عاشورا بهوجود آمد؛ حوادث گریهآور صدر اسلام بهوجود آمد. [اینها] برای چه بود؟ برای ترویج معارف دین بود. از این فرصت برای ترویج معارف دین، برای سوق دادن نسل جوان به عمل به دین، به عمل به شریعت، به عمل به مسئولیّتهای بزرگ این دوران استفاده کنید. 94/1/20»
2. تبدیل جوانها به انسانهای کارآمد با عزم جزم
«وقتیکه در یک جماعتی ده هزار جوان یا پنج هزار جوان جمع شدند و دلشان را دادند به شما، شما میتوانید با یک اجرای عالی، هنرمندانه و پُرمغز، اینها را تبدیل کنید به انسانهای کارآمدی که با عزم جزم بروند دنبال کار، میتوانید هم تبدیل کنید به آدمهای بیخیال، بیفکر، ناامید و از لحاظ معنوی تهیدست؛ این کار را هم میشود کرد. شما از این فرصت استفاده کنید و آن شقّ اوّل را انتخاب کنید. 95/1/11»
3. هر کلمهی شعرتان آموزنده باشد
«سعی کنیم آنچه را بهعنوان مضمون و محتوا در شعر خودمان میگنجانیم، هر کلمهی آن آموزنده باشد. فرق نمیکند؛ گاهی مصیبت است، گاهی مدح است؛ همهی اینها میتواند جوری انتخاب بشود که آموزنده باشد. در دوران شور انقلاب و هیجان انقلاب، در محرّمی که آخرین محرّم دوران طاغوت بود و محرّمی بود که بلافاصله بعد از محرّم و صفر، پیروزی انقلاب اتّفاق افتاد، هیئات مذهبی در شهرهای مختلف، نوحههایی را میخواندند که هر یک از این نوحهها بهقدر یک خطابهی بلند و بلیغ، مردم را روشن میکرد و آگاه میکرد و بصیرت میداد. باید همیشه همینجور باشد؛ نوحهها را [پرمحتوا کنید]. این کاری که نوحهخوان انجام میدهد، کار بسیار جذّاب و جالبی است. این سنّت نوحهخوانی و رفتارهایی که در نوحهخوانی انجام میگیرد، کارهای بسیار مهمّی است؛ اینها استثنائىِ جامعهی شیعه است، یعنی مخصوص ما است؛ در جاهای دیگر، به این شکل در مراسم مذهبی وجود ندارد؛ این از امتیازات ما است؛ این را باید پرمحتوا کرد، پرمضمون کرد 93/1/31»
4. از محتوا و مضمون شایسته استفاده کنید
« این منبرها یکی از آن وسایل منحصربهفرد است. اگر منبرها، مدّاحیها، هیئتها و نوحهخوانیهای ما، محتوای شایستهای داشته باشد، هیچ وسیلهای نمیتواند با آنها مقابله بکند، یعنی کاملاً منحصربهفرد است؛ ببینید، فرصت، این است؛ این فرصت را نباید ضایع کرد. 93/1/31»
5. با سینهزنی، معرفتافزایی کنید
« مسئلهی بعد، مضمون است. بهترین مجموعهی شعری که میشود در یک منبرِ مداحی انسان فکر کند، چیزی است که در آن، اولاً منقبت اهلبیت باشد. ذکر مناقب آنها دلها را روشن میکند، شاد میکند، شوق را در انسان برمیانگیزد، اشک را از چشمها جاری میکند. البته منظور، مناقب متقن است. اینجور نباشد که انسان به حرفهای سست تکیه کند. این همه مناقب اهلبیت در کتابهای معتبر وجود دارد؛ از آنها استفاده بشود؛ از گفتههای افرادی که خودشان سندند، ثقه و معتبرند؛ مثل همین شعری که امروز یکی از آقایان از مرحوم آشیخ محمدحسین اصفهانی - مفتقر - خواندند. خب، این بزرگوار استاد مجتهدین است. مجتهدین بزرگ و مراجع تقلید بزرگ، در فقه و اصول و فلسفه شاگردهای او هستند. ایشان شاعر هم بوده. خب، این شعر میشود سند. یا روایات گوناگونی که در کتب مناقب وجود دارد، شرح حال ائمه (?)، مناقب معتبر. 90/3/3»
6. ارتباط هیئت و مردم را نگه دارید
«وقتی کسی وارد هیئت امام حسین میشود هیچکس به او نمیگوید فلان جا بنشین، فلان جا ننشین؛ فلان جور بنشین، فلان جور ننشین؛ کِی بیا، کِی برو؛ کاملاً همهی تحرّکات، برخاستهی از ارادهی مردم و خواست خود مردم است که آن هم ناشی از ایمان آنها است؛ این چیز خیلی خوبی است، این را باید نگه دارید؛ یعنی ارتباط هیئت را به ایمان مردم و عشق مردم، و جاذبه و گیرایی خود هیئت و خود این کانون را برای دلهای مردم باید نگه دارید، این را باید حفظ کنید، یعنی جوری نشود که حالت اداری و مانند اینها پیدا بکند. 92/8/20»
7. با سینهزنی، معرفتافزایی کنید
«وقتیکه شما شعر میخوانید یا دم میدهید تا مثلاً در نوحهخوانی سینه بزنند، چیزی بگویید که آنکس که سینه میزند، بر معرفتش بیفزاید، یک چیز جدیدی بفهمد. بله، میشود گریه گرفت و مصیبتخوانی کرد بدون بصیرت، آن هم بلاشک یک مرحلهای از فضیلت است، امّا آن فضیلت برتر، این است که ما بصیرتهایمان افزایش پیدا کند؛ نسبت به ائمّه، قرآن، اسلام، نسبت به آیندهی جامعهی جهانی؛ اینها هدفهای اصلی است، اینها باید انشاءا... در شعرهای ما، در خواندنها و مدّاحیهای ما هم بیاید. 95/4/24»
8. باید اخلاقیات را تکرار کنید
«اگر گویندهای مثل ما بنشیند به مردم نصیحت کند، خیلی معلوم نیست تأثیر عمیقی ببخشد؛ اما وقتی خوانندهای همین مضمون را در یک شعرِ زیبا و خوب و با لحن خوب بیان میکند، مثل آب گوارائی است که انسان مینوشد؛ تمام سلولهای بدن انسان از این آب بهرهمند میشود، تا اعماق وجود انسان اثر میگذارد. البته اخلاقیات باید تکرار شود. گفتن اثر دارد، شنیدن اثر دارد؛ اما این اثر، دائمی و ابدی نیست؛ مؤثرات دیگری هم در جامعه هست که در جهت عکس آن کار میکند. 90/3/3»
9.با قرآن و حدیث انس داشته باشید
« در مطالعات خود، با قرآن و حدیث آشنا شوید. آشنائی با قرآن و حدیث توصیهی ما به همه است؛ اما مبلغان دین و جامعهی مداحان طبعاً مخاطب ویژهی این حرف هستند؛ با قرآن باید انس پیدا کنند. قرآن را حتماً بخوانید، با توجه به ترجمه بخوانید، این ترجمه را به یاد بسپرید. در آیاتی که نصیحت هست، متضمن یک معرفتی است که انسان میفهمد، آنها را ثبت کنید، ضبط کنید، یادداشت کنید، از آن بهرهمند شوید؛ هم بگوئید، هم عمل کنید. حدیث هم همین جور. 90/3/3»
10.باید به قرآن در هیئتها توجه کنید
«چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به مسئلهی قرآن - قرآنخوانی و معارف قرآنی - اهتمام ورزیده بشود؛ چقدر خوب است که در این نوحهخوانیها مضامین اسلامی، مضامین انقلابی، مضامین قرآنی گنجانده بشود.92/8/20»