سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که از او مشکلى را پرسید فرمود : ] براى دانستن بپرس نه براى آزار دادن که نادان آموزنده همانند داناست و داناى برون از راه انصاف ، همانند نادان پر چون و چراست . [نهج البلاغه]

از روایت فتح تا اخراجی ها

یادداشت قبلی که راجع به فیلم اخراجی ها داشتم ( آقا مسعود از تو بعید بود ) با برخوردهای متفاوتی مواجه شد . برخی موافق، برخی مخالف و بعضی از دوستان هم تا دیدند نویسنده آخونده ،لطف شون رو شامل حالم کرده و به جای حرف حساب شروع کردند به متلک گفتن . خوب ما اخوندها به این وضعیت عادت داریم . یعنی همه جورش رو دیدیم و می بینیم و از این بابت نه تنها دلگیر نمی شیم که شاید ته دلمون کمی هم .... چرا که به قول شاعر :                 

اگر با دیگرانش بود میلی           چرا جام مرا بشکست لیلی

برم سر اصل موضوع . داشتم بحث اخراجی ها رو فراموش می کردم که جایی دیدم شبکه ماهواره ای طنین که ماهیت ضد انقلابی و ضد ارزشی ان بر هیچکس پو شیده نیست با افتخار تمام مسئولیت پخش و توزیع فیلم آقا مسعود رو به عهده گرفته . خوب مبارک باشه انشا ء الله ، بالاخره یه جورایی باید رفاقت رو برقرار کرد دیگه . مهم نیست طرف کیه و چیه . مهم اکران  خوب فیلمه .  خوشایند مردمه .لابد استقبال مردم و کف و سوت اونا دلیلی بر مشروعیت و ارزشی بودن یه کاره ،  رزمنده دیروز و حزب اللهی داغ و متعصب ما  هم پا به پای فیلمش اون طرف مرز ها با کف و سوت مردم حال میکنه و حسابی از این که اینقدر تحویلش میگیرن خوشحاله و در پوست خودش نمی گنچه .اگر هم به اخراجی های 2 در داخل کشور اجازه اکران نمی دن ،غصه نداره .پس فکر میکنی دوستان ما در کشو.رهای دیگر که تا به حال به خون ما تشنه بودند چکاره هستند .اخراجی ها که مثل روایت فتح نیست که همه اش صحبت از بزم  عارفانه ،رقص خون وپروازدر ملکوت وحال و هوای یه مشت بچه های اسمانی داشته باشد . الان وضع عوض شده باید جبهه رو امروزی تعریف کنیم . جوری اون رو نشون بدیم که یه موقع کسی فکر نکنه یه بچه 13 ساله میتونه با حضور در دانشگاه جبهه به مدال پر افتخار رهبری برسه ،اون هم رهبری که کسی مثل امام راحل اولین نفری باشد که با او بیعت میکنه . اصلا بی خیال شب های عاشورایی عملیات ، بی خیال رقابت برای شهادت فی سبیل الله ،بی خیال چفیه ها و پیشانی بندهای بهشتی ، بی خیال اینکه در سنگرها مینوشتند: اینجا رسمه برای نماز شب بیدار میشیم هر کس ناراحته اینجا نخوابه ، کی گفته بچه های دوکوهه هر کدام برای خودشون قبری کنده بودند و نیمه شب به بعد داخل قبرها میرفتند و برای خودشون حال می کردند . تو خیلی از سنگرها اجازه غیبت کردن و پشت سر این و اون حرف زدن رو به هیچکس نمی دادند .نماز های با حال ، زیارت عاشورا و دعای کمیل و ندبه و حلقه های انس و......اینها دیگه الان مشتری نداره. کی گفته جبهه ما مدیون بچه های با غیرت مسجدیه ؟ کی گفته فضای غالب جبهه معنویت بود ؟ کی گفته بچه ها جهاد اکبر و اصغر رو با هم تجربه میکردند ؟ و کی گفته عشق به خدا و ائمه و امام حسین و حضرت زهرا بود که ما رو پیروز کرد والا از نظر نیر و مهمات و ادوات و سلاح ،دشمن صدها بربر ما بود . اصلا بود که بود . الان و چه به این حرف ها . الان اونچه که مهمه اینه  تو سایت ها و ماهواره ها و روزنامه ها ، همه و همه بدونن که ما عوض شدیم . همه اش که نباید جبهه را با عینک شهید آوینی و روایت فتح دید . از این به بعد ما میگیم جبهه چی بود و  چی    نبود  .                                                                      
هرکس هم که انتقادی بکنه و نقدی بزنه سریع متهمش می کنیم و انگ بهش می زنیم ومیگیم اینا متعصب هستند . اینا جامعه رو درک نمی کنند و.....     

                               ********                                                                     

راستی دوستان، چقدر دلم برای شهید اوینی گرفته ، باید یه دور دیگه روایت فتحش رو ببینم .


التماس دعا

 

 



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 86/3/20::: ساعت 7:25 عصر نظرات دیگران: نظر

بسمه تعالی

بعد از نقدی که بر فیلم اخراجی ها داشتم موضع گیری های متفاوتی از سوی دوستان و بازدید کنندگان صورت گرفت . و هر کس طبق دیدگاه و برداشت خود نظراتی را ابراز نمود . ضمن تشکر از همه عزیزان نقد اخوی عزیزم محمد مهدی صفی یاری را از وبلاگش کپی کردم تا با نظرات اوهم آشنا شوید . حال شما نظرات دو برادر پیرامون فیلم اخراجی ها تا نظر شما چه باشد .                      یا علی

 آقا مسعود از خودت هم بعید بود.

سلام ..دیشب بعد از مدتها رفتم تو وبلاگ اخوی عزیزم ( خانه طلبگی)


اخوی گلم یه نقد آتیشی به فیلم اخراجی ها زده بود.... خیلی جاهاش درست بود و بعضی جاهاش هم هی یه کمی تند و یه کمی تعصبی و دلسوزانه


بخاطر همین مطلب تصمیم گرفتم یه نقد کوچولو به نقد اخوی ام بزنم تا بدونه بر هر نقدی نقدی هست و مطلق خوبیها خداست.


پس شروع می کنم ..یا علی


آقا مسعود از خودت بعید بود


مخلص درجه یک اخوی عزیزم هستم و از دور اردات ام رو ابلاغ می کنم.


اولا شما چرا گیر دادی به این مسعود ده نمکی بیچاره...بدبخت هر کاری می کنه یه عده گیر بهش می دن ...


دور از جون انگار قرار شده نذاریم کسی به سراغ ساختن فیلم مذهبی و ارزشی بره..نمی ذاریم دیگه..از یه طرف دوستها ..از یه طرف ......ها .


شما خودت اهل فضل و هنر و ریزبین این قضیه ای ..شما که می دونی الان کار ارزشی کردن چقدر مشکله...شما که می دونی چه بلایی به سر عقاید جوونها آوردن ...حالا ما هی بشینیم رو منبر ..بگیم آی جوونها گناه نکنید قیامت بهتون گیر می دن........ اخوی جونهایی که من و شما زیاد می بینیم تو جامعه خیلی زیاد نیستن ...اونهایی رو که کم می بینیمشون بیشترن.



یه کمی باید به فکر بیشترها هم باشیم. با زبون خودشون حرفمون رو باهاشون بزنیم.


بنا نیست از اگه از صد کلوم حرفمون صد تا رو نگیرن شگست خورده باشیم ... نه بخدا اگه صد تا حرف کم ربط هم بزنیم بخاطر یه حرف اساسی و بخاطر فهموندن همون یه حرف صد تا حرف بی ربط سرهم کنیم تو این زمونه می ارزه..


شما خودت استادی ...گذشت اون زمونی که یه روحانی و استاد بشینه رو منبر مردم صف بکشن حاجی چی می گه تا بگن چشم... الان باید بری سراغ تک تک افراد و برای هر نفر یه منبر بری.


ده نمگی به احساس من خواسته بود راه رو برای فهموندن اون حرفهای اساسی باز کنه..راه رو برای اینکه عموم مردم بفهمن که می شه لحظه آخر خر بن یزید ریاحی شد حتی اگه از  اول ابالفضل نبوده باشی برای امام حسین(ع).. بنظرم این فیلم یه جورهایی فاصله ها رو کم کرد...فاصیه بین خوب ها و بدها.... فاصله بین خوب مردن و بد مردن...فاصله بین عشق مجازی تا رسیدن به یه گوشه ای از عشق حقیقی... بنا نیست به یه توبه کار یه دفعه همه چیز بدن... بهش یه چشمه از خوبی رو هم بدن برنده شده..من بارها با این فیلم از ته دلم خندیدم و از ته دلم گریه کردم...این فیلم فاصله بین خنده و گریه رو بشدت کم کرد.... فاصله بین ما و خوبها وبدها رو..


بدها هم می تونن تو لحظات بارونی خیس بشن و حس کنن رحمت خدا رو..... مثل خوبها.. بعضی ها به نیت بد وارد یه کار خوب می شن اما خوبیها دلشون رو می بره... تسبیح های دزدیده رو پس می دن...برای استشمام بوی خدا ماسک رو بر می دارن.... حتی اگه خودشون هم نفهمن تو مسیر خدا افتادن...


داداشی ... من و همسن های من اونجور جبها ای رو دوست داریم که هر لحظه فاصله ها کم می شه....وگرنه جبهه نمی ریم اگه جنگ بشه.... اونجا جای عوض شدنه...جای جلوه کردن مقلب القلوب.....


توی این فیلم کم نبود صحنه های بی بدیل.....یادت بیار سرهنگ جانباز ارتشی ...صدای نوار بچه اش.....ماسک بزغاله برای بچه کوچولو.....پاک کردن میدون مین با تکون خوردن دل یه لات  ... خجالت کشیدن حاجی از عاقبت به خیری اراذل و اوباش....ایثار بسیجی کم سن و سال تو قضیه نارنجک و......


بابا اگه این فیلم فقط یکی از اینها رو هم داشت بس بود...این فیلم باعث شد لات ها و بی سرو پاها هم بفمن می شه یه تکونهایی خورد... فهمیدن محکوم به بد بودن نیستن و خدا همیشه در انتظار رفیق تازه است.


یه گوشه از حرفهاتو بخون:


چرا خانواده معظم شهدا را افرادی التقاطی معرفی کرده و در یک دست آنان تسبیح و در یک دست آنان ابزار موسیقی قرار می دهیم ؟


 


چرا عینک بد بینی و نگاه منفی خود را آنقدر تسری می دهیم که جلوه های ملکوتی و منحصر به فرد دفاع مقدس را تحت الشعاع ذهنیت خود قرار داده و در حق جبهه و جبهه ای ها جفا می کنیم ؟


 


چرا خدای ناکرده حاضر می شویم  اعتقادات ، ارزشها و ارمان ها ی خود را به خاطر" گیشه " و" خنده چوب حراج بزنیم ؟


یادت نره تسبیح و آلت حلال موسیقی متضاد و انکار کننده هم نیستن...همونطور که تسبیح و اینترنت خنثی کننده هم نیستن.... تعجب کردم از این حرفت . چون شما خیلی با کلاس تر از این حرفهایی عزیزم


یادت نرفته که خنده و جک های درون سنگری یکی از نقطه های قوت دفاع مقدس و جاذبه های اون بود..


ما نباید شهدا و ایثارگران رو برای نسل امروز دست نیافتنی جلوه بدیم... فقط باید بگیم اونها از ما جلو افتادن و رسیدن و ما عقب موندیم و معلوم نیست بالاخره می رسیم یا نه؟ فقط همین ..اونها از جنس ما از خاک ما از شهر ما و از قماش ما بودن....اونها هزار جور آدم بودن که عشق یه جورشون کرد..


گفتی :


راستی جابگاه زین الدین ها ، باکری ها ، حاج همت ها و سایر سرداران دفاع مقدس در کجای این فیلم است ؟


 


آیا جای عشق به خدا ، امام ، دلهای کربلایی ، امام حسین ، ابوالفضل ، حضرت زهرا ، پیشانی بندها ، نماز جماعت های باحال ، نماز شب ها و راز و نیازها ی سحرگاهی ، دعاها و زیارت عاشوراها که انسان را از فرش به عرش می برد در فیلم خالی نیست ؟


منهم بعنوان یک نقد موثر حرفت رو شدیدا قبول دارم..راست می گی ..اثر پذیری این لات و لوتها از جبهه خوب به چشم نمی اومد...جاذبه های حبهه رو خوب نمی شد لمس کرد. من هم نفهمیدم بنا بود کجا یه جرقه کلی و یه شوک تموم کننده معنوی به اینها وارد بشه تا لا اقل بعشی هاشون یه رکعت نماز بخونن ...قبول دارم حرفتو...اینجا کم کاری شده ..اونهم اساسی..


حرف آخر:


خدا سوز دل ات رو ازت نگیره .... می سوزی که برای شهدا و رزمند ها کم کاری شده ..راست هم می گی ...اما کوتاه کنم ... من فرق ام در این بحث با تو اینه ..می گم : خدا رو شکر بالاخره بعد از مدتها برای شهدا یه نفر یه ذره کار کرد...خدا عوض اش بده ....تا بتونه با سوز و گداز و قدرت جذب بیشتری کار کنه...اللهم قو علی خدمتک جوارحی


مخلص دربست شما


برادر کوچکت مهدی صفی یاری

شما بین این دو برادر قضاوت کنید :



مسعود صفی یاری ::: دوشنبه 86/2/24::: ساعت 8:5 عصر نظرات دیگران: نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مسعود صفی یاری

 

 

                                          

آقا مسعود، از تو بعید بود!

 

بالاخره پس از هیاهو و جنجال تبلیغاتی فراوان فیلم سینمایی" اخراجی ها " اولین فیلم بلند مسعود ده نمکی در سینماهای کشور اکران شد . بنده هم مثل خیلی از افراد از قبل با ایده ها ،  افکارو دغدغه ها ی اقای ده نمکی آشنابودم . دیدگاهایی ارزشی و البته بعضا تند اما از سر درد و سوز .

با دیدن فیلم اخراجی ها ناخوداگاه ایه ای از قران کریم در ذهنم نقش بست و هر چه از  زمان نمایش  فیلم  سپری می شد محتوای آیه پررنگ تر و ملموس تر می نمود .

ولئن سئلتهم لیقولن انما نخوض و نلعب قل ابالله و رسوله تستهزئون؟جریان از این قرار بود  که تعدادی از رزمندگان اسلام در جریان جنگ سخت و طاقت فرسای تبوک  به خاطر اینکه مرعوب تبلیغات دشمنان و شرایط خاص آن زمان شده بودند در بین صحبت هایشان هر از چند گاهی باورها و اعتقادات اسلامی را  مورد طعن قرار داده و با مطرح ساختن برخی مسائل باعث دلسردی نیروها ی اسلام و تضعیف روحیه انان

می شدند . پیامبر پس از اطلاع از قضیه روی به انان کرد و ضمن تقبیح این کار از انان توضیح خواست . این افراد به رسول خدا عرضه داشتند : یا رسول الله نگران نباشید ما نظر بدی نداریم فقط خواستیم مقداری شوخی و مزاح کرده باشیم . در این هنگام آیه فوق نازل شد که ای رسول من به این افراد بگو آیا با خدا و رسول او هم سر شوخی دارند . ایا با ارزشهای اسلامی و اخلاقی هم سر مزاح دارند ؟

نمی دانم انگیزه اقای ده نمکی از ساخت و عرضه این فیلم چه بوده و چه هدفی را دنبال می کند اما همینقدر می دانم با نمایش این فیلم ، اولین سوالی که در ذهن هر بییننده خالی الذهن، بخصوص نسل امروز که حماسه دفاع مقدس را درک نکرده اند ، این است که آیا جبهه و جنگی که  مایه مباهات امام راحل (ره) و قبله گاه اولیاء الهی از قبیل حضرت آیه الله بهاءالدینی (ره) و میرزا اقا جواد تهرانی (ره) و بسیاری از اهل دل بود و مظهر مقلب القلوب و الابصار و محول الحول و الاحوال خداوندی ، همین بود که یک رزمنده بسیجی که خود یادگار دفاع مقدس است  در فیلمش اورده است ؟

اتفاقا همین سوال را فرزندانم پس از دیدن فیلم از من کردند . من یک لحظه بهتم زد که در پاسخ چه بگویم .

قبلا فیلم های مشابهی مثل" لیلی با من است " و برخی سریال های تلویزیونی را دیده بودم و استدلالم این بود که سازندگان این فیلم ها از نزدیک جبهه را درک نکرده اند و با فضای ملکوتی آن بیگانه هستند . اما راجع به ده نمکی چه بگویم ؟ کسی که ارتباط قلبی ، عملی و قلمی او با جبهه و جنگ زبانزد است . او خود درد کشیده است و با با حماسه های این دوران مقدس عجین است . و اتفاقا نقطه شگفت همین جاست .

مازیاران چشم یاری داشتیم          خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم

ناچار به فرزندانم چنین پاسخ دادم :

جبهه ای که من و امثال من دیده بودیم با جبهه ای که آقا مسعود ده نمکی به نمایش در اورده زمین تا آسمان متفاوت است .نمی خواهم بگویم بچه های جبهه تافته جدابافته و پاک و معصوم بودند . لکن این را ادعا می کنم در فضای جبهه چنان معنویت , عرفان ، سلوک و در یک کلمه نور الهی طنین انداز بود که هر چیز دیگر را تحت الشعاع خود قرار میداد و هرکس با هر سابقه و تفکری محو این نور  می شد و در پرتو نور معنویت قرارمی گرفت .

بر خلاف آنچه در فیلم مورد  اصرارقرار گرفته و متآسفانه بجز یکی دو صحنه تا آخر فیلم روی آن پافشاری شده است جوانان و نوجوانان   در اوج آرزوها ، هوسها و خواسته های خود را زیر پا گذاشته و به " فرمان خمینی "، " در لشگرحسینی " سر از پا نشناخته جان  خود را در طبق اخلاص می گذاشتند. و این وجه غالب جبهه بود .

خلوص ، ایثار ، ایمان ، انجام تکلیف ، حفظ اسلام و انقلاب و لبیک به خمینی حرف اول و آخر رزمندگان بود

بسیاری از بچه های جبهه برای فرار از گناه و تمرین مبارزه با نفس به جبهه امده بودند و الحق که در این مصاف نمره عالی گرفتند . یادم نمی رود برخی از آنان علیرغم اینکه دلشان برای خانواده و بستگانشان تنگ شده بود و امکان رفتن به مرخصی هم برایشان میسر بود از این کار سر باز می زدند و میگفتند ، می ترسیم در شهر و کاشانه آلوده دنیا شویم و نوری که خداوند در دلمان روشن کرده با دیدن صحنه های نکبت بار معصیت و شعله های سر کش گناه کم سو شود .

فیلم اخراجی ها نگاه نامناسبی به حضور روحانیت در جبهه دارد .حضور روحانیت در دفاع مقدس آنچنان که در اخراجی ها آمده است  کلیشه ای ، بی اثر ، بی ثمر وتصنعی نبود . بلکه بسیار موثر و کلیدی بود . آنان عمامه بر سر ، لباس رزم بر تن و اسلحه به دوش همگام و همراه با رزمندگان اسلام در دو جبهه فرهنگی و رزمی انجام وظیفه کرده و در تمام صحنه ها فعال و موثر بودند.

در جبهه ای که من به یاد دارم شجاعت ، رشادت ، ایثار و تدبیر غالب بود اما جبهه ای که آقای ده نمکی به تصویرمی اورد بزدلی،  ترس ، بی انگیزگی ، ضعف روحیه ، بی برنامگی و بی تقوایی چند لات بی سرو پا تعمیم داده شده وخروجی آن  فضایی کاملا خلاف واقعیت است .

بسیاری فرماندهان ،انسان هایی والا ، خود ساخته و نمونه کامل اخلاص ، وفا ، صفا ، سعه صدر ، مهرورزی و صلابت بودند نه بی منطق ، عصبی ، بی ظرفیت و تنگ نظر چنانکه متاسفانه در  فیلم چنین وانمود شده است  .

 

چرا بچه های مظلوم  و بی ادعای تخریب افرادی عقب مانده و احساساتی معرفی میشوند ؟

چرا خانواده معظم شهدا را افرادی التقاطی معرفی کرده و در یک دست آنان تسبیح و در یک دست آنان ابزار موسیقی قرار می دهیم ؟

چرا عینک بد بینی و نگاه منفی خود را آنقدر تسری می دهیم که جلوه های ملکوتی و منحصر به فرد دفاع مقدس را تحت الشعاع ذهنیت خود قرار داده و در حق جبهه و جبهه ای ها جفا می کنیم ؟

چرا خدای ناکرده حاضر می شویم  اعتقادات ، ارزشها و ارمان ها ی خود را به خاطر" گیشه " و" خنده چوب حراج بزنیم ؟

راستی جابگاه زین الدین ها ، باکری ها ، حاج همت ها و سایر سرداران دفاع مقدس در کجای این فیلم است ؟

آیا جای عشق به خدا ، امام ، دلهای کربلایی ، امام حسین ، ابوالفضل ، حضرت زهرا ، پیشانی بندها ، نماز جماعت های باحال ، نماز شب ها و راز و نیازها ی سحرگاهی ، دعاها و زیارت عاشوراها که انسان را از فرش به عرش می برد در فیلم خالی نیست ؟

چه اصراری هست همه فیلم را خرج آدم های لات و بی سر وپا کنیم و  و جبهه را متشکل ازمظاهرفساد جامعه ( لوطی ، قماریاز ، معتاد ، هوس ران و دزد و...) معرفی کنیم و آنگاه برای انکه در آخر فیلم پیامی داشته باشیم یکی دو نفر از آنها را قهرمان نشان داده و در مقابل ، شخصیت های مثبت فیلم را ریا کار ، فریب کار ،  عقب مانده و وامانده نشان دهیم ؟

کمی بیندیشیم ، دل چه کسانی را می شکنیم تا دل چه افرادی را به دست بیاوریم ؟ آن هم به چه قیمتی و به چه بهانه ای ؟ امروز مردم دنیا جبهه را ازفیلم آقای ده نمکی خواهند شناخت همچانکه جامعه اسلامی تحت امر ولی فقیه را از فیلم " فقر و فحشای " او شناختند و البته که آنان استقبال خواهند کرد چرا که ما خواسته و نا خواسته حرف دل آنهارا میزنیم و آب به آسیاب دشمن می ریزیم /.

دشمنان اسلام و انقلاب از نداشته های خود صدها فیلم وسریال می سازند و ما به داشته های خود پشت می کنیم . داشته هایی که روزگاری در" شلمچه " و جبهه از آن دم می زدیم .

آقامسعود ،  خودت هم خوب می دانی جنگ تمام نشده  بلکه اسلحه عوض شده . ما حق نداریم این اسلحه را به طرف نیروهای خودی نشانه بگیریم . مگر نمی بینی دشمن محاصره مان کرده است . مگر نمی بینی مولا تنهاست ؟ مگر نمی بینی حرف های آقا فقط و فقط در حد شعار تحویل گرفته می شود ؟

به حرمت امامی که به او عشق می ورزی ، شهدایی که داغشان را بر دل داری و به خاطر دلخوشی سند های زنده دفاع مقدس( جانبازان عزیز ) و به سوز دل " سید علی " با جبهه و جبهه ای ها مهربان تر باش .

 

والسلام

 

 



مسعود صفی یاری ::: شنبه 86/2/1::: ساعت 9:17 عصر نظرات دیگران: نظر