یا واحد و یا احد
منظور از اتحاد حوزه و دانشگاه چیست؟! این اتحاد از چه زاویهای و با چه شاخصهایی محقق میگردد؟ اصولا مگر بین دانشگاه و حوزه و یا به عبارتی بین دانشجو و طلبه اختلاف و فاصلهای وجود دارد که اکنون میخواهیم آن را ترمیم کرده و این دو نهاد را به هم وصل کنیم؟اگر فاصلهای وجود دارد ریشه آن چیست؟ آیا آن ریشهها از بین رفته و یا هنوز هم باقی است؟ آیا وجود این فاصله طبیعی و بدیهی است و یا غیرطبیعی؟ اگر این فاصلهها غیر طبیعی و آسیب زا است این معضل با چه فرایندی باید برداشته شود؟ و مهمتر اینکه بعد از اتحاد حوزه و دانشگاه چه برنامههایی برای مراحل بعد داریم؟این سؤالات نمونهایی از دهها سؤال پیرامون مقوله وحدت حوزه و دانشگاه است که متأسفانه بهرغم گذشتن بیش از دو دهه از پیروزی انقلاب هنوز بدون پاسخ مانده است.
تنها چیزی که به چشم میخورد این است که هر سال حداکثر چند روز به مناسبت 27 آذر و سالگرد شهادت شهید مفتح موضوع حوزه و دانشگاه سر زبانها میافتد و با چند سخنرانی و همایش و مقاله کار به پایان میرسد بدون اینکه قدم عملی در این راستا برداشته شود.تردیدی نیست امروز چهرههای دلسوز و خیرخواه حوزه نگران دانشگاه و دانشگاهیان متعهد نیز نگران حوزه هستند. یکی نگران فاصله گیری دیگری از ارزشها، هنجارها و مبانی دینی و دیگری نگران روزمرگی، ناکارآمدی و عقب افتادن از معادلات جهانی است. شاید به نحوی بتوان این دو نگاه را به موضوع سنت و مدرنیته ربط داد که در نظام سیاسی باید متناسب با اصول و شاخصهای تعریف شده به هم نزدیک شده و نقاط ضعف و قوت هر یک شناسایی و به تناسب آن برنامهریزی گردد.
شکی نیست این برنامهریزی نیازمند فرایندی علمیو ریشهای است و بحثهای کلیشهای، تکراری و سطحی سودی نمیبخشد بلکه باید عمیقتر و واقع بینانهتر وضعیت موجود را تجزیه و تحلیل نموده و پس از آسیب شناسی دقیق، وضعیت مطلوب را ترسیم کرده و مطابق نیاز و واقعیت موجود برنامهریزی گردد.مقام معظم رهبری با نگاهی ژرف و عمیق و تحلیلی جامع هر دو نهاد را که به منزله دو بال برای تعالی و اوج هستند در تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب مسؤول میداند.معظم له از یک سو ایجاد تحول در نگرش اهداف برنامههای حوزه را ضروری و همچنین ترسیم چشم اندازی علمیو برنامهریزی برای تحقق دینمداری جامعه را از اهم تکالیف حوزهها میشمرند. همچنانکه اصرار دارند محیط دانشگاه در کنار جهشهای علمیباید محیطی دینی و معنوی باشد.ایشان متذکر شدهاند، اگر دانشگاه بیگانه و جدای از دین باشد این یک فاجعه غیرقابل جبران است. استاد دانشگاه نباید از وجود خودش بیدینی صادر کند و سپس دردمندانه فرمودهاند: تلاش برای ایجاد محیط اسلامیدر دانشگاهها کامل نیست.
به نظر میرسد توجه به دغدغههای رهبری بهترین محور برای وحدت و انسجام بین حوزه و دانشگاه است و اگر اندیشمندان حوزه و دانشگاه با هماهنگی و همدلی و در نظر گرفتن توطئههای شوم دشمنان که در صدد ایجاد فاصله، تفرقه و بدبینی بین این دو نهاد تأثیرگذار هستند اقدامات عملی و ماندگاری را از خود بر جای میگذارند و با ایجاد وفاق و همفکری بیشتر بین این دو مرکز فرهنگی تأثیرگذار، اعتلای فرهنگ و آرمانهای نظام را تحقق بخشند.