سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، پاک است و پاکان را دوست دارد ؛پاکیزه است و پاکیزگان را دوست دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
   نظم به معنای آراستن، ترتیب دادن کار و...[1] و انضباط به معنای سامان گرفتن، ترتیب و درستی، عدم هرج و مرج و... می­باشد.[2]
   هستی بر پایه نظمی استوار شده است که دارای ناظمی مقتدر است.  خداوند خود ناظم است و جهان را بر اساس نظم آفریده است و شایسته است فرستادگانش نیز از نظم و انضباطی ویژه برخوردار باشند از جمله ایشان پیامبراکرم(ص) بود که نظمی دقیق و الهی بر همه شؤون رفتار ایشان حاکم بود. زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حضرت نمایشی از نظم خداوند بود.
 
الف - نظم در امور فردی
1-   نظم در عبادت
   عبادت پیامبر(ص) از نظم خاصی برخوردار بود. از عایشه نقل شده است که شبها بر بالین پیامبر مسواک نهاده می­شد و مکرر مسواک می­زد چون برای نمازشب برمی­خاست نخست مسواک می­زد، سپس وضو می­گرفت.[3] در مورد نماز شب پیامبر(ص) هم از وی پرسیده شد گفت: معمولاً پس از نماز عشاء در آغاز شب می­خوابید و سپس بر می­خاست و نماز می­گزارد. چون نزدیک سحر می­شد نماز وتر خود را می­گزارد و آنگاه در بستر خود می­آرمید همین که آوای اذان می­شنید شتابان از جای بر می­خاست و برای نماز صبح به سوی مسجد بیرون می­شد.[4] روایتی هم از عاصم بن ضمره از علی(ع) است که در مورد نمازهای مستحبی روزانه پیامبر پرسید علی(ع) فرمود: هر گاه خورشید از سوی خاور چندان بالا می­آمد که به هنگام نماز عصر همان اندازه به سوی باختر فرو نشسته است، دو رکعت می­گزارد و هرگاه خورشید، نزدیک به نیم روز می­رسید، نزدیک ظهر چهار رکعت می­گزارد، آن گاه اندکی پیش از نماز ظهر چهار رکعت می­گزارد و پس از نماز ظهر دو رکعت نماز می­خواند و پیش از نماز عصر هم چهار رکعت نماز می­خواند.[5] 
 
2-   نظم در ابلاغ رسالت خویش
   سیر مراحل دعوت پیامبر(ص) به اسلام نشان از آن دارد که ایشان با یک برنامه­ریزی از پیش تعیین شده که البته ناشی از امر خداوند است به ابلاغ رسالت خویش پرداخت.
    دعوت ایشان چند مرحله داشت؛ در مرحله اول، دعوت، نهانی و به مدت سه سال بود.[6] مرحله دوم دعوت آشکار که از ابتدا از اقوام خود بود.[7] «و أنذر عشیرتک الاقربین»[8] مرحله سوم، دعوت آشکار و عمومی بود. «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین»[9] بر آنچه دستور یافته­ای آشکار کن و از مشرکان روی برتاب.
   در مراحل بعد نیز پیامبر(ص) با پیمان­های عقبه اول و دوم رسالت­های خود را در مکان­های دیگر ابلاغ کرد.[10] انتخاب دوازده نفر نقیب هم در همین راستا بود.[11]
 
3-   نظم در ظاهر
   یکی از شاخصه­های نظم در امور فردی توجه به آراستگی ظاهری است. پیامبر(ص) به آینه نگاه می­کرد، موی سر را صاف می­کرد و شانه می­زد و این کار را نه تنها برای خانواده خود بلکه برای یارانش نیز خود را می­آراست؛[12] ایشان در مسافرت هم به نظم ظاهری خود توجه داشتند و پیوسته پنج چیز را با خود همراه داشت؛ آیینه، سرمه­دان، شانه، مسواک و قیچی.[13]
   ایشان در مورد نظم در امور منزل نیز سفارش­هایی کردند؛ پیامبر(ص) می­فرماید: خانه شیطان­ها(آلودگی­ها) در منزلتان خانه عنکبوت است[14] و در روایتی دیگر می­فرماید: خاکروبه را پشت در نریزید که جایگاه شیطان است.[15]
   یکی دیگر از مسائلی که موجب نظم در زندگی شخصی پیامبر(ص) می­شد نامگذاری اشیاء بر وسایل شخصی بود؛ از اخلاق حضرت بود که حیوانات، اسلحه و اثاث خود را نام­گذاری می­کرد.[16]
 
4-   تقسیم ساعات شبانه روز برای امور مختلف
   یکی از ارکان نظم، انجام دادن به موقع امور است پیامبر(ص) می­فرماید: کارها در گرو وقت خود است.[17]
   بر همین اساس رسول­خدا(ص) چون به خانه می­رفت، اوقات خویش را سه قسمت می­کرد؛ بخشی را برای عبادت خدا، بخشی برای خانواده خود و بخشی را به خود اختصاص می­داد و سپس بخش مربوط به خود را میان خود و مردم تقسیم می­کرد.[18]
 
ب- نظم در امور سیاسی
1-   برنامه­ریزی و نظم در جنگ­ها
   پیامبر(ص) به نظم و سامان­دهی امور جنگی نیز می­پرداخت. به عنوان نمونه پیامبر(ص) سپاه خود را در غزوه خندق سازمان دهی کرد و نگهبانانی بر آن گمارد؛ از جمله به عبادبن بشر فرمان داد. اطراف خندق گشت زنی کرده و مراقب دشمن باشد و مسلمانان هم هنگامی که دشمن را می­دیدند با تیر و سنگ آنها را عقب می­راندند.[19] ایشان در جنگ­ها صفوف یارانش را منظم می­کرد. چنان نظمی که گویی تیرها را در ترکش مرتب می­کند.[20]
   خداوند در این زمینه نیز سفارش کرده است: «خداوند کسانی که در راه او در صفوف منظمی چونان استوار و محکم می­جنگند، دوست دارد.»[21]
   پیامبر(ص) در جنگ بدر نیز مشغول مرتب­کردن صف­ها بود، مردی از اصحاب گفت: ای رسول­خدا اگر در مورد صف­آرایی در این نقطه بی­توجهی شده است، به دستور عمل فرمای و گرنه عقیده من این است که به قسمت بالای این دره بروی پیامبر(ص) فرمود: صف­ها را مرتب کرده، پرچم خود را نصب کرده و آن را تغییر نمی­دهم.[22]
   از عروِة بن زبیر روایت شده که پیامبر(ص) در آن روز صف­ها را مرتب می­فرمود و به صف می­کرد سواد بن غزیه جلوتر از صف ایستاده بود، پیامبر(ص) با چوبه تیری به شکم او زد و فرمود: ای سواد در صف بایست، سواد گفت: به دردم آوردی! تو را سوگند می­دهم به کسی که تو را به حق برانگیخته است که قصاص مرا باز دهی پیامبر(ص) شکم خود را برهنه کرد و فرمود: قصاص کن؛ سواد آن حضرت را بوسید و گفت: می­بینی که فرمان خدا رسیده است، ترسیدم کشته شوم، خواستم که آخرین  عهد من با تو چنین باشد که تو را در آغوش گیرم.[23]
   در غزوه حنین نیز پیامبر(ص) سپاه را سحرگاه مرتب می­فرمود و به صف می­کرد و با تقسیم سپاه پرچم­داری آن را به افرادی چون علی(ع)، سعدبن ابی وقاص، عمربن خطاب، حباب بن منذر و... دادند.[24]
   البته در برخی غزوه­ها چون غزوه احد به علت برخی بی­نظمی­ها و سرپیچی از فرمان رسول­اکرم(ص) شکست مسلمانان رقم خورد. در غزوه
احد پیامبر(ص) آرایش نظامی به سپاه داد؛ پنجاه تیرانداز ماهر در شکاف کوه قرار داد تا از این قسمت حمله کند و دستور داد به ایشان که حتی اگر دیدید که ما کشته شدیم باز هم به فکر یاری از ما نباشید؛ اما در اثر یک بی­انضباطی و سرپیچی از دستورات با مشاهده پیروزی مسلمانان محل خود را ترک و به جمع­آوری غنائم پرداختند. همین بی­انضباطی موجب شد دشمن از همین ناحیه حمله کرده و مسلمانان را شکست دهد.[25]
 
2-   اقدامات سیاسی برای نظم بخشی به امور سیاسی
   پیامبر(ص) اولین اقدامی که پس از مهاجرت به مدینه داشت برای اینکه امور سیاسی را سامان بخشد نیازمند تشکیل یک نظام سیاسی و حکومتی بود اقدامات تأسیسی پیامبر(ص) نیز در همین راستا بود، بیعت عقبه و تعیین نقبا[26] اولین تشکل سیاسی پیامبر(ص) برای ایجاد نظم و انضباط در اداره امور جامعه است. تاسیس مسجد از دیگر اقدامات پیامبر(ص) بود. برای ایجاد نظم الهی و ایجاد وحدت مسجد مدینه را تاسیس کرد که البته مسجد تنها پایگاه عبادی نبود بلکه محل تعلیم و تربیت، مأمن فقیران و مسکینان، مکان دیدارهای رسمی با وفود و...بود.[27] ایشان با تدوین میثاق مدینه[28] که اولین قانون اساسی نیز مشهور شد نظم بیشتری به جامعه بخشید انتخاب کارگزاران و شرح وظایف آنها و فرستادن به مناطق مختلف نیز در همین راستا بود از جمله کارگزاران: عتاب بن اسید به عنوان استاندار مکه منصوب شد[29] معاذ بن حیل در یمن اعزام شد.[30] عمرو بن حزم کارگزار پیامبر(ص) برای جمع­آوری مالیات و صدقات به یمن بود.[31] پیمان حدیبیه اقدام سیاسی دیگر حضرت بود با اینگونه پیمان­ها پیامبر(ص) جامعه اسلامی از هرج مرج و درگیری­ها و اقدامات دور کرد. این پیمان­نامه که میان پیامبر(ص) و مشرکان بسته شد نتایجی درپی­داشت؛ از جمله رفت و آمد مسلمانان به مکه آزاد شد و آنان در مسافرت­های خود به مکه با مسلمانان تماس بیشتری گرفته و از برنامه­های سودمند و تعالیم عالی اسلام آگاه شدند.[32]
 

 



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 95/7/7::: ساعت 10:4 صبح نظرات دیگران: نظر