حجاب و پوشش اسلامی، واجبی است رها شده در برهوت تهاجم فرهنگی و کشمکشهای سیاسی و جناحی که فقط و فقط آنهم بنا به صلاحدید مدیریتی و مصلحتهای اداری گاه و بی گاه در موقعیتهای خاص مثل روز ملی حجاب و عفاف یادی آن هم از جنس رفع تکلیف اداری و یا نظارتهای بی خاصیت دستوری از آن و سپس تا بخشنامه و یا مناسبتی دیگر به فراموشی سپرده میشود در حالی که حجاب و پوشش شرعی دستور صریح قرآن و مورد تایید بزرگان دینی و دارای پشتوانه قوی وغنی اعتقادی است و در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایرانی نیز در اصول متعدد با تعابیر گوناگون نه به عنوان یک امر مقطعی و مصلحتی که امری مستمر و فراگیر و محوری مورد تاکید واقع شده است.
نظام جمهوری اسلامی برگرفته از مطالبات دینی و اخلاقی مردم است و اصولا یکی از عوامل و ریشههای پیدایش و شکل گیری انقلاب اسلامی ترویج و گسترش فرهنگ بی حجابی و بی عفتی در دوران طاغوت ستم شاهی بود.
از نظر شرعی هم رعایت حجاب یک واجب شرعی است و مراجع معظم تقلید و مقام معظم رهبری به روشنی در احکام و فتاوای خود بدان تصریح داشته اند.ضمن اینکه خاستگاه ملی ایران و ایرانی و سوابق تاریخی بانوان ایرانی نیز مبتنی بر حجاب بوده است.
بنابراین چه از منظر شرعی، چه از منظر قانونی ، چه از منظر تاریخی و ملی حجاب جزء ضروریات و بخشی از فرهنگ ذاتی ایرانی مسلمان به حساب میآید.
بدیهی است یکی از اولین وظایف دولت ها و مجموعههای وابسته در نظام اسلامی حفظ و حراست از آرمان ها و پاسداشت حریم حجاب و عفاف و همچنین صیانت از قانون اساسی و اصول انقلاب اسلامی است و بر این اساس بی توجهی به وضعیت حجاب و عفاف در جامعه، عبور از مرزهای شرعی، تخلف قانونی و زیر پا گذاشتن تاریخ و هویت ایرانی و همچنین پشت کردن به اصول و آرمانهای انقلابی است. و اگر این بی توجهی همچنان که در مواردی مشاهده شده است خواسته یا ناخواسته به معارضه و مقابله با این واجب الهی و شرعی و تکلیف انقلابی کشانده شود جزء گناهان نابخشودنی و خطاهای استراتژیک شمرده میشود.
اینکه برخی دولت ها به اسم نظام و پشنوانه انقلاب اسلامی برای جلب آرای مردم، حریم مقدس حجاب و پوشش اسلامی زنان را مورد تاخت و تاز قرار داده و با اجتهاد به رأی مذموم آن را سبک و سنگین کرده و سطح آن را تا حد منازعات کودکانه انتخاباتی تنزل دهند نتیجهای جز آنچه امروز شاهد آن هستیم نخواهیم داشت.
اینکه دولتمردان و نمایندگان مجلس در سوگند نامه خویش بر صیانت از مبانی و احکام شرعی و آرمانهای انقلابی تاکید کنند اما در عمل نه تنها هیچ اقدام، نگاه و رویکرد مثبتی از آنان برای تقویت حجاب و عفاف مشاهده نگرددکه بعضا مواضعی حداکثر دو پهلو و یا تعابیری همچون « مشکل ما دوتا تار موی زنان و یا نوع پوشش آنان نیست» اتخاذ کنند نتیجه اش این میشود که امروز بسیاری از برنامههای وزارتخانه ها و نهادهای زیر مجموعه نه تنها در خدمت فرهنگ حجاب و عفاف نیستند که فرهنگ جبهه فرهنگی معارض و الگوهای آنان را در موضوع پوشش و سبک زندگی ترویج میکنند. گویا آنان در قبال دینداری و اخلاق مداری جامعه هیچ مسئولیتی ندارند و به زعم آنان حوزههای علمیه و یکی دو دستگاه فرهنگی با امکانات و اعتبار ناچیز باید این مسئولیت را ایفا کنند.
اگر وظیفه خطیر ترویج فرهنگ دینی و مقابله با آفتهای التقاطی و فرهگ مهاجم فقط در سطح حوزههای علمیه و یکی دو نهاد و دستگاه متولی تبلیغات اسلامی میماند که دیگر نیازی به این دستگاههای عرض و طویل فرهنگی و رسانهای نبود، چرا این میزان کار حداقل در موضوع حجاب و عفاف با فراز و نشیبهایی قبل از انقلاب اسلامی هم وجود داشت. انقلاب اسلامی حاکمیت دینی و ارزشهای اخلاقی و معنوی را به ارمغان آورد و وظیفه همه دستگاههای دولتی و حاکمیتی حفظ و حراست از آن دستاورد ها از جمله دستاورد عظیم و گرانبهای اقبال بانوان و دختران به پوشش اسلامی و حجاب برتر بوده و هست و این امر باید جزء لاینفک بدنه مدیریتی کلان و جزء کشور قرار گیرد.
البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در سیاست گذاری ها و جهت گیریهای کلی نظام نگاه و رویکرد مناسبی در حوزه حجاب و عفاف وجود دارد مانند ابلاغیه 10 سال گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی و با آنچه امروز در ستادهای صیانت وزارت کشور در موضوع نظارت اداری در حوزه حجاب و عفاف وجود دارد اما مشکل اصلی در اقدام و عمل و اراده جدی و نظارت عمقی به مفاد این دستور العمل ها است که در بسیاری از موارد نه از ناحیه مرجع صدور دستور العمل ها و نه از ناحیه مجریان به چشم نمیخورد.
نگاه مناسبتی به ارزشهای دینی مانند حجاب و عفاف آن را به نگاه ویترینی و کلیشهای سوق میدهد مگر اینکه روز و هفته حجاب و عفاف تلنگری به برای مسئولین شود در قبال آنچه باید انجام میدادندو ندادند و آنچه نباید انجام میگرفت و گرفت.
تلنگری از جنس محاسبه که اکنون که در مسند مسئولیت نظام قرار گرفته و وامدار خون و جان مظومانه صد ها هزار شهید و ایثارگریم.
اکنون که در امانت دار اسلام در عصر جاهلیت مدرن هستیم. اکنون که در جایگاه سکانداری تنها نظام مشروع و مردم سالار واقعی در جهان قرار گرفته ایم، اکنون که بر اساس آیه شریفه «ان مکناهم فی الارض» امکانات و قابلیت مدیریت جهانی پیدا کرده ایم، چه اقدام و عملی برای تحقق و تثبیت یکی از بزرگترین معروفهای دینی یعنی حجاب و پوشش اسلامی و مقابله با یکی از بزرگترین و خسارت بارترین منکرات یعنی بد حجابی و بی بند و باری در کارنامه خود داریم.
به راستی با خود بیاندیشیم در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی اهتمام مسئولین به گسترش و توسعه کنسرتهای موسیقی بیشتربوده یا به امر حجاب و عفاف؟ تخصیص اعتبارات و حمایتهای مالی و معنوی گسترده از موضوعاتی چون تئاتر، سینما، تلویزیون و رسانه به تقویت حجاب و عفاف معطوف شده یا خدای ناکرده تضعیف و تحقیر پایههای آن؟ الگوهای ساخته و پرداخته ما ناظر به تحکیم پایههای عفاف و حجاب بوده و یا در راستای برجسته سازی چهره ها و جریان ها و آثار جریان معارض حجاب و عفاف شکل گرفته است؟
آیا تمهیدات مسئولین و ورزشی نظام در ترویج و توسعه نرمش و ورزش همگانی به شیوههای مختلط زنان و مردان زمینه سازی حضور بانوان در ورزشگاه ها جهت تماشای مسابقات آماده سازی لوازم تمهیدات اخلاقی ، پیاده رویهای مختلط بدون پیوست مشخص و مطمئن اخلاقی و ارزشی و و ده ها مورد دیگر منجر به تقویت حیا و عفت در جامعه میشود یا خدای ناکرده حیا ستیزی و عفت سوزی را در جامعه رواج داده و قبح اختلاط محرم و نامحرم را کمرنگ میسازد؟
آیا بی برنامگی و سردرگمی دانشگاه ها در مدیریت اخلاقی و شرعی فضاهای آموزشی و محوطههای پیرامون دانشگاه ها و فقدان استراتژی مشخص در ایجاد موازنه شرعی در رابطه دختران و پسران را میتوان مقوم فرهنگ حجاب و عفاف قلمداد کرد؟
آیا اصرار برخی دانشگاه ها در برگزاری اردوهای مختلط دانشجویی که قطعا خلاف شرع و مقایر با فتاوای مراجع معظم تقلید و همچنین مغایر نظر مقام معظم رهبری است را میتوان توجیه کرد؟ نظام آموزش و پرورش که سالها فرزندان را در اختیار خود دارد چه برنامه جامعی برای نهادینه شدن حجاب و عفاف در سطح دانش آموزان دارد؟
جای تاسف است، برخی به جای آنکه انرژی و ظرفیتهای خود را برای کمک به توسعه و تعمیق حجاب و عفاف به کار بگیرند. از تمام ظرفیت و قدرت خود برای تضعیف و ایجاد حاشیه برای طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی استفاده کرده و موانع متعددی فرا راه اجرای این طرح موثر که موید به تایید مقام معظم رهبری و مراجع تقلید و بدنه متدین و مؤمن جامعه بود ایجاد کردند.
حاصل کلام اینکه مسئله حجاب و عفاف علاوه بر اینکه یک بحث فقهی و شرعی است و از کارکردهای متعددی همچون کارکردی امنیتی، کارکرد اجتماعی، کارکرد فرهنگی، کارکرد سیاسی و حتی کارکرد اقتصادی برخوردار است و اهتمام جدی و عملی مسئولین به تحقق آن، جامعه را از نظر ایمانی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بیمه خواهد کرد و هرگونه اهمال و کم کاری در این خصوص بازی در میدان تهاجمی و تحقق و زمینه سازی برای حاکمیت فرهنگ غربی و جبهه فرهنگی معارض به حساب میآید ضمن اینکه رعایت حجاب و تشکیل جامعه مومنانه وصیت شهدای عزیزی است که امروز مسئولین، وامدار خون و ایثار آنان هستند.
لذا خالی از لطف نیست که مسئولین عزیز هر از چند گاهی به وصیت نامه شهدا مروری داشته باشند و در قبال دین مردم و ارتقاء سطح معنوی جامعه براساس تکلیف فردی و شرعی و قانونی مسئولیت پذیرترباشند.