در معارف اسلامى آمده هر روزى که در آن گناه صورت نگیرد عید است چنان که امام صادق علیهالسلام مىفرماید: "کل یوم لا یعصى اللّه فیه فهو یوم عید"(1)
اما در طول سال چند عید وجود دارد که از آداب و ویژگى خاصى برخوردارند مهمترین آنها اعیاد غدیر، فطر و قربان است، که آثار و برکات زیادى دارند روز ولادت پیامبر مکرم اسلام صلىاللّهعلیهوآله و ائمه اطهار علیهمالسلام نیز از اعیاد مهم اسلامى به شمار مىآیند. عید نوروز که با تحویل سال و چرخیدن یک دور کامل زمین به گرد خورشید شروع مىشود، از جمله اعیادى است که جنبه ملى داشته و تاریخ پیدایش آن قبل از اسلام است. این عید با آمدن اسلام و زدودن خرافات از چهره آن مورد موافقت و تأیید ضمنى اسلام قرار گرفت در روایات نیز آمده است که روزى براى حضرت على علیهالسلام هدیه نوروزى آوردند، فرمودند این چیست؟ گفتند: اى امیرالمؤمنین، امروز نوروز است. حضرت فرمودند: هر روز را براى ما نوروز قرار بدهید.(2)
امام صادق علیهالسلام درباره این عید فرمودهاند: "... و هیچ نوروزى نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجى نباشیم زیرا نوروز از روزهاى ما و شیعیان ما است."(3)
امام خمینى قدسسره در یکى از پیامهاى نوروزى مىفرماید: "این عید هر چند یک عید اسلامى نیست، ولى اسلام آن را نفى نکرده است."(4)
مرحوم محمد حسین کاشف الغطاء در جواب این سؤال که اعتقاد شیعه و روش شما درباره روز اول سال (نوروز) چیست؟ چنین نوشتند: نوروز مقتضاى جهان است در بشر و حیوان و جماد، بلکه در آسمان و زمین و هوا و فضا؛ و بر این اساس روایاتى از اهلبیت علیهمالسلام درباره نوروز به ما رسیده که عید گرفتن را تأیید کردهاند و نیز به نماز، ذکر و عبادت سفارش نمودهاند و... .(5)
در این مقال بر آنیم تا درباره دعاى تحویل سال به چهار نکته اشاره کنیم:
نکته اول: تعریف و حالات قلب
واژه قلب 132 مرتبه در قرآن آمده است و در دو معنى استعمال مىشود: 1. عضوى که در سمت چپ بدن قرار گرفته و خون را تصفیه و به همه بدن پمپاژ مىکند. 2. روح و نفس که هدایتکننده همه اعضاء و جوارح بدن است. قلبى که در دعاى مذکور آمده از نوع دوم، است که داراى حالات مختلف بد و خوب مىباشد:
"حالات خوب قلب"
1. قلب سلیم و پاک؛ على علیهالسلام مىفرماید: خداوند وقتى نسبت به بندهاى اراده خیر کند قلب سلیم روزى او مىگرداند.(6)
2. قلب مطمئنه؛ قرآن مىفرماید: "اَلا بذکر اللّه تَطمئن القلوب"(7)، همانا با یاد خداوند دلها آرام مىگیرد.
3. قلب نورانى؛ از رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله در مورد شرح صدر سؤال شد که چیست؟ فرمود نورى است که خداوند در قلب مؤمن قرار مىدهد و به وسیله آن سینهاش وسعت مىیابد.(8)
"حالات بد قلب"
1. قساوت قلب؛ این حالت همراه با بىتفاوتى نسبت به احکام خداوند به وجود مىآید، قرآن مىفرماید: “و جعلنا قلوبهم قاسیة”(9)، دلهاشان را سخت گردانیدیم.
2. کور شدن قلب؛ شرّالعمى عمى القلب؛ بدترین کورى، کورى قلب است.
3. انحراف قلب؛ قرآن مىفرماید: "فلمَا زاغوا ازاغ اللّه قُلُوبهم"(10)، باز چون از حق روى گردانیدند خدا هم دلهاى بىنورشان را از سعادت و اقبال بگردانید.
4. مریض شدن قلب؛ قرآن مىفرماید: "فى قلوبهم مرض"(11)، دلهاى آنها (منافقین) بیمار است.
در چنین حالاتى باید گفت که قلب مرده است.
عواملى براى به وجود آمدن حالات بد و منفى در قلب وجود دارد که به برخى از آنها اشاره مىشود:
1. گناه؛ در مناجات مىخوانیم “و امات قلبى عظیم جنایتى”(12) اى خدا گناهان بزرگ، دل مرا میرانده است” در روایتى پیامبر اکرم اسلام صلىاللّهعلیهوآله مىفرماید: گناه بر روى گناه قلب انسان را مىمیراند.”(13)
2. دلبستگى به دنیا؛ حضرت على علیهالسلام مىفرمایند: “و اماتت الدنیا قلبه”(14)، دنیا قلب او را میرانده است.
امام صادق علیهالسلام نیز قلب سالم را قلبى مىدانند که از دنیا دوستى سالم باشد.”(15)
3.پرخورى؛ از پیامبر مکرم اسلام صلىاللّهعلیهوآله نقل شده است که فرمودند: با خوردن آب و غذاى فراوان دل را نمیرانید، چون دل مانند کشتزار است که اگر آب فراوان به آن داده شود مىمیرد.(16)
عواملى نیز براى به وجود آمدن حالات خوب در قلب وجود دارد، از جمله:
1. توبه از گناه؛ حضرت على علیهالسلام مىفرمایند: توبه دلها را پاکیزه مىکند و گناه را مىشوید.(17)
2. انجام عبادت از قبیل نماز و روزه؛
3. یاد مرگ؛
4. قرآن خواندن؛
پیامبر مکرم اسلام صلىاللّهعلیهوآله مىفرمایند: قلبها زنگار مىبندند. مانند زنگ زدن آهنى که آب به آن برسد. گفته شد جلاى اینگونه قلبها به چه وسیلهاى ممکن است؟ فرمودند: زیاد یاد کردن مرگ و خواندن قرآن.(18)
5. یاد خدا؛ حضرت على علیهالسلام خطاب به فرزندشان فرمودند: تو را سفارش مىکنم به این که قلب خود را با یاد خدا آباد کنى.(19)
6. شنیدن موعظه؛ حضرت على علیهالسلام مىفرمایند: قلب خود را به وسیله موعظه زنده کن.(20)
7. کم خوردن؛ پیامبر اکرم اسلام صلىاللّهعلیهوآله مىفرمایند: هر که خوراکش کم باشد بدنش سالم و دلش پاک مىگردد.(21)
8. همنشینى با اهل معرفت؛ حضرت على علیهالسلام مىفرمایند: “دیدار اهل معرفت آبادانى قلب است.”(22)
9. همنشینى با عاقلان؛ حضرت على علیهالسلام در جاى دیگرى مىفرمایند: آبادانى قلبها در همنشینى عاقلان است.(23)
نکته دوم: چرا باید هنگام تحویل سال دعا کنیم؟
از آنجا که با سپرى شدن زمستان و ورود فصل بهار، طبیعت از حالت مردگى بیرون آمده و به سمت سرسبزى پیش مىرود، ما هم از حالت مردگى بیرون بیاییم و از خدا بخواهیم که حال ما را بهترین حالات قرار بدهد.
نکته سوم: بهترین حال کدام است؟
صلاح و فساد انسان بستگى به قلب او دارد، اگر قلب و تمام وجود انسان متوجه خدا باشد، این بهترین حال براى او است که در این صورت مىگویند قلبش زنده است.
از جمله نشانههاى آن این است:
1. رحم او زیاد بوده و به فکر دیگران است؛ لذا اگر مشکلى را از یک انسان مشاهده کرد، بىتفاوت از کنار آن نمىگذرد، بلکه در حد توان جهت رفع آن کوشش مىکند.
2. اشک چشم او زیاد است؛ مثلاً با شنیدن مصایب اهلبیت علیهمالسلام اشک او سرازیر مىشود.
3. از شب اول قبر مىترسد؛ لذا تلاش مىکند خود را آماده نماید.
نکته چهارم: وظیفه ما
هنگام تحویل سال و آداب عید
در ایام عید وظایفى داریم که رعایت آنها سبب رشد و تعالى ما مىشود که در اینجا به برخى از آن وظایف اشاره مىکنیم:
1. خواندن نیایش تحویل سال؛
با نو شدن طبیعت، از صمیم دل این ندا را برآوریم که: "یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الى احسن الحال" اى قلب کننده قلبها و چشمها؛ اى تدبیر کننده شب و روز اى متحول کننده حالات، حال ما را به بهترین حالات متحوّل کن.
2. پوشیدن لباس تمیز؛ امام صادق علیهالسلام فرمودند: "هنگامى که نوروز آمد، غسل کن و پاکیزهترین لباسهاى خود را بپوش و با خوشبوترین عطرها خود را معطر ساز."(24)
3. گشایش در زندگى خانواده؛
برخى سخنان اهلبیت علیهمالسلام سرپرست خانواده را به سخاوت و گشایش در زندگى در ایّام عید فرا خوانده تا خاطرهاى شیرین و به یاد ماندنى براى اهل خانه به جاى ماند و حالت جشن و شادى پیدا کند. روزى شهاب به امام صادق علیهالسلام عرض کرد: “حق زن بر شوهرش چیست؟” حضرت فرمودند: “...هر میوهاى که مردم از آن مىخورند، باید به اهل خانه خود بخوراند و خوراکى را که مخصوص ایام عید است و در غیر ایام به آنها نمىرساند، در ایام عید براى آنان تهیه کند.”(25)
4. روزه گرفتن و برپایى نماز؛ امام ششم علیهالسلام فرمودند: “چه خوب است که در این روز روزهدار باشیم.”(26) دستور چهار رکعت نماز، سجده شکر و دعاى مخصوص این روز هم مورد سفارش قرار گرفته است.
5. درس عبرت گرفتن؛ توجه کنیم که وارد بهار شدهایم و باید از این دگرگونى طبیعت درس عبرت بگیریم.
6. دید و بازدید؛ از دیگر آداب عید نوروز، دیدار برادران و خواهران مسلمان و آگاهى از شادىها و اندوههاى آنان است. معصوم علیهالسلام در این باره مىفرماید: “این روز نوروز است که مردم در آن اجتماع دارند و همدیگر را ملاقات مىکنند تا ...”(27) دیدار با خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان عزیز؛ و شادباش گفتن سال نو به آنها در این ایام، داراى اهمیت فوقالعادهاى مىباشد.
7. بررسى اعمال گذشته؛ بررسى کنیم که یک سال را چگونه سپرى کردیم و محاسبهاى انجام دهیم که چه قدر گناه کردهایم، آبروى چند نفر را بردیم و چقدر کار خیر انجام دادهایم؟ اگر اوصاف زشتى در ما هست، در رفع آنها بکوشیم و اگر کارهاى خیرى انجام دادهایم، کوشش کنیم که در آینده مداومت داشته باشد.
8. کینهها را از دل برکنیم؛ با آمدن بهار، باغ دلمان را پر شکوفه کنیم و همراه با باران بهارى زنگار کینههاى گذشته را از دل برکنیم و سعى کنیم این قدرت روحى را در برابر افردى که با آنها دشمنى داریم، بیشتر کنیم و محبت آنها را در قلب خود ایجاد کنیم، اگر چه ممکن است آنها به ما بدى کرده باشند.
9. با کسانى که کدورت داریم آشتى کنیم؛ مؤمن باید سعى کند جلوى کدورتها را بگیرد و این ایام فرصت خوبى براى زدودن کدورتهاست، لذا آشتى با آنها خدا را خشنود و پشت شیطان را به خاک مالیده و بنده خدا را خوشحال مىکند.
10. رفتن به اماکن مطهره؛ رفتن به اماکن مطهره مثل حرم ملکوتى حضرت امام رضا علیهالسلام از اهمیت والایى برخوردار است.
11. رسیدگى به فقرا؛ با کمک به فقرا، آنان را در شادى خودمان شریک نمائیم.
12. دورى از اسراف؛ از جمله امورى که توجه بدان لازم و ضرورى مىباشد، این است که در مهمانى دادن و پذیرایى، از اسراف جلوگیرى کنیم و بدانیم کمال ما در ولخرجى و سفرههاى رنگین آنچنانى نیست.
حجةالاسلام رضا باقىزاده
----------پىنوشتها----------
1ـ نهجالبلاغه، حکمت 428.
2ـ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 191.
3ـ بحارالانوار، ج 14.
4ـ اطلاعات، تاریخ 27/12/74.
5ـ مجله فرهنگ جهاد، شماره 6، ص 49.
6ـ غررالحکم.
7ـ سوره رعد، آیه 28.
8ـ مجمع البیان، ج4، ص363.
9ـ سوره مائده، آیه” 13.
10- سوره صف، آیه 5.
11ـ سوره بقره، آیه 10.
12ـ مناجات خمسه عشر.
13ـ مجموعه ورام، ج 7، ص 118.
14ـ نهجالبلاغه، خطبه 85.
15ـ نور الثقلین، ج 4، ص 58.
16ـ مستدرک الوسایل، ج 3.
17ـ غرر الحکم.
18ـ کنز العمال، خبر 42130.
19ـ نهجالبلاغه، نامه 31.
20ـ همان، نامه” 31.
21ـ مجموعه ورام، ج 2، ص 229.
22ـ غرر الحکم.
23ـ نهجالبلاغه، نامه 31.
24ـ المیزان، ج 20، ص 144.
25ـ وسایل الشیعه، ج 15، ص 249.
26ـ میزان الحکمه، ج 7، ص 133.
27ـ همان، ص131.