یکی از شیعیان و ارادتمندان امام صادق ( ع ) به خدمت ایشان رسید و از فقر و تنگدستی شدیدی که به او روی آورده بود گلایه کرده و از امام تقاضای کمک نمود . امام پس از شنیدن سخنان او خطاب به وی کرده و فرمود :«انت من شیعتنا و تدعی الفقر و شیعتنا کلهم اغنیاء » تو اظهار فقر می کنی در حالی که شیعه ما اهل بیت هستی . همانا شیعیان ما همگی دارای سرمایه های بزرگی هستند . تو سرمایه بزرگی داری که اگر به آن توجه کنی از همه چیز و همه کس بی نیاز خواهی شد .امام که تعجب مرد را دید ادامه داد : اگر کسی از ثروتمندان به تو پیشنهادی دهد که تمام روی زمین را پر از نقره کرده و به تو بدهد و فقط تنها انتظارش از تو این باشد که در مقابل این لطف دوستی و ولایت ما اهل بیت را از دلت بیرون کنی و نسبت به دشمنان انان اظهار دوستی نمایی چه خواهی کرد .
مرد عرضه داشت : یابن رسول الله هرگز دست از دامن محمد و آل محمد (ص ) بر نمیدارم حتی اگر به جای نقره تمام زمین را برایم از طلا فرش کنند . امام با شنیدن این سخن به او فرمود : پس تو فقیر نیستی . فقیر کسی است آنچه تو داری نداشته باشد . سپس مقداری پول به او داد و اواز محضر امام مرخص شد .
مهر تو را به عالم امکان نمی دهم این گنج پر بهاست من ارزان نمی دهم
گر انتخاب جنت و کویت به من دهند کوی تو را به روضه رضوان نمی دهم