سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همنشینی دانشمندان عبادت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

گربه را همه دیده‏اند ؛ حیوان جالبى است. شاید خداوند نام او را در زمره حیوانات اهلى قرار داده است تا بیشتر دقت کنیم. یکى از خُصوصیات جناب گربه، چگونگى رفتارش با آب است.
روزهاى بارانىِ کوچه‏هاى شهر را به خاطر بیاورید. چاله‏هاى پرآب و گربه‏اى که قصد عبور از کنار آنها را دارد. حیوان نجیب آن چنان خود را جمع مى‏کند و با احتیاط از کنار آب مى‏گذرد که گویا آب برایش زهر هلاهل است که حتّى نباید قطره‏اى از آن به بدنش برسد ؛ امّا همین حضرت اجل را تصوّر کنید وقتى که ناگهان از بالاى دیوار بلند، چشمان تیزش به ماهى سرخ و قشنگ مادر بزرگ در حیاط خانه قدیمى‏اش مى‏افتد، به نظر شما چه مى‏کند؟! آیا سجده شکر به جا مى‏آورد که چه خوب! فاصله من از آب دور است و به هیچ وجه و با هیچ معادله‏اى امکان خیس شدن وجود ندارد! یا نه در یک لحظه خود را قهرمان شیرجه مى‏پندارد، دیوار را سکوى پرش، حوض مادربزرگ را استخر مسابقات المپیک شنا، شیرجه و واترپلو و سرانجام اینکه آبى آب همان آسمان آبى است با این تفاوت که در آسمان ماهى لذیذ و سرخ و قشنگى وجود ندارد. پس حمله! مهارت گربه در این کار چنان است که گاهى شک مى‏کنیم که گربه پستاندار دوزیست است یا حتى آبزى که از وطن به دور افتاده!
بعضى از ما آدمها هم «تقواى گربه‏اى» داریم:
وقتى هزارتومان پیدا مى‏کنیم، در و دیوار را پر از اعلامیه و اطلاعیه مى‏کنیم که صاحبش را پیدا کنیم و چنان با تقوا مى‏شویم که گوى سبقت از سلمان فارسى مى‏رباییم ؛ امّا بلا دور باشد وقتى دستمان به بیت‏المال مى‏رسد. آن را با مال البیت اشتباه مى‏گیریم: مى‏بخشیم، مى‏ریزیم، مى‏پاشیم، حیف و میل مى‏کنیم، انفاق مى‏نماییم و... که اگر ندانى فکر مى‏کنى احکام دزدى و اختلاس و چپاول و تضییع حقوق مردم نسخ شده و از حرام به مستحب، بلکه واجب تبدیل شده است.
وقتى به پیرزن عجوزه‏اى که از فرط کهنسالى حتى جنس خود را هم فراموش کرده، برمى‏خوریم آن چنان چشمان خود را درویش مى‏کنیم و زبان به استغفار مى‏گشاییم که گویا یوسف صدیق و پاکدامن شاگرد مکتب اخلاقى ما بوده است ؛ امّا همین‏که زلیخایى زیباروى در قصرى تنها یا حتى با وجود دیگران، گوشه چشمى به ما کند، عقل و دین از کف نهاده و تمام وعده‏هاى بهشتى در مورد حورالعین را در حورالطین متجلى مى‏بینیم و مى‏گوییم شرط عقل این نیست که نقد امروز را به نسیه فردا بفروشد.

حدیث زندگی شماره10



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 88/2/9::: ساعت 8:23 صبح نظرات دیگران: نظر