طلبه، اشتغال و رسالت حوزه
هر سال با اعلام پذیرش حوزه علمیه هزاران جوان و نوجوان علاقمند و با انگیزه با نگاهی آرمانی وارد حوزه شده و از بین مسیرهای متعددی که در پیش رو دارند مسیر نورانی و پر برکت تحصیل علوم دینی را انتخاب مینمایند.
برنامه ریزی باید به گونهای باشد که با گذشت زمان اشتیاق و انگیزه آنان به ادامه تحصیل و طی نمودن مراحل درسی حوزوی افزون شده و با طیب خاطر خود را به سطوح بالاتر علمی ومعرفتی نزدیکتر نمایند.
یک طلبه در بدو ورود چند سالی را تحت پوشش مدارس تحت برنامه که از انضباط ومقررات جدیتری برخوردار است میگذراند. پس از طی این دوره که به آن دوره مقدمات میگویند وارد دوره سطح میگردد. ورود به دوره سطح ویژگیهای خاصی والبته حواشی گوناگونی دارد.
اولا: دوره سطح دوره آزاد و به تعبیری انتخابی است. و دیگر اینکه از چهار چوب و معیارهای بسته و منضبط مدارس خبری نیست. طلبه صرفا در موضوع حضور در جلسات درسی و امتحانات باید جوابگو باشد.
ثانیا: معمولا در این سن و سال طلاب ازدواج کرده و مسؤولیت همسر و احیانا فرزندان به دوش او میافتد. در این شرایط او میبیند با شهریه حوزه حتی از عهده اجاره خانه نیز بر نمیآید. لاجرم به فکر اشتغال میافتد تا از طریق آن مخارج زندگی اقساط، اجاره و ... را تأمین کند.
ورود طلبه به بازار کار تبعاتی دارد:
1ـ وقت، انرژی،علائق و توانایی او بجای اینکه در درس وبحث و در راستای پیشرفت علمی او استفاده شود در مسیر شغلی مصرف میگردد.
2ـ سرمایه گذاری چندساله حوزه کاملا ابتر میماند بخصوص اگر شغل انتخاب شده در راستای ماهیت حوزوی او نباشد.
3ـ اگر طلبه در شغل انتخابی مهارت و تخصص لازم را نداشته باشد ضربه مهلکی هم به نظام طلبگی و هم بر عرصه اجرای شغل مربوطه وارد میکند.
4ـ برخی از طلبهها پس از چند سال اشتغال در خارج از حوزه به دلایلی از جمله قطع ارتباط کامل با حوزه با قطع شهریه و یا مسایل شخصی تصمیم به بازگشت به ماهیت حوزوی خود گرفته و مجددا به عرصه دروس حوزوی باز میگردند، بدیهی است پس از سالها دوری از نظام درسی حوزه و فاصله گیری از درس و بحث دیگر شور و شوق اولیه در آنها نیست وعملا نمیتوانند قدمهای مؤثری در این راستا بردارند.
چنانچه ذکر گردید به لحاظ شرایط سخت معیشتی، تورم بالا و بالارفتن سطح زندگی، طلاب به ناچار جذب مشاغل وفعالیتهای جنبی میشوند. آن هم معمولا در شرایطی که هنوز از نظر پایههای تحصیلی و علمی استحکام لازم را نیافتهاند.
ازسوی دیگر بسیاری از مشاغل طلاب با رشته تحصیلی و حتی ماهیت طلبگی آنان تناسب ندارد. لذا باید در این مورد تأملی جدی نمود. از سویی نیاز قطعی طلاب به کار برای تأمین حداقل معیشت و از سویی دیگر هدر رفتن سرمایه حوزه و پراکندگی شدید آن.
در اینجا این سؤال پیش میآید آیا حوزه علمیه که دارای پشتوانههای بسیار فنی مادی و معنوی و گستره فوق العاده جهانی میباشد توانایی بکارگیری و استفاده بهینه از محصولات خود را ندارد؟!
اگر شرایط به نحوی است که طلبه مجبور به اشتغالات غیر درسی میشود چه بهتر که این اشتغالات در راستای تخصص و ماهیت حوزوی او باشد. و این امر میسر نمیگردد جز با ایجاد تحول در نگرش مسؤولان محترم حوزه و برنامه ریزان حوزوی.
اینکه مقام معظم رهبری بر تحول، نو آوری، توسعه و تعمیق پژوهش محوری در حوزه و مسؤولیت دیندار کردن جامعه جهانی تأکید میکند شاید از یک جهت ناظر به استفاده مطلوب از استعدادهای شگفتی است که در حوزه وجود دارد و متأسفانه به هدر میرود.
حوزه پژوهش پیرامون مسائل دینی وبخصوص مسائل مستحدثه آن قدر وسیع است که به راحتی قابلیت تشکیل هزاران کارگروه پژوهشی را در خود دارد. باتشکیل این کارگروهها طلاب جذب فعالیتهای پژوهشی شده، استعدادهای آنان بارور گشته، بنیه علمی و تخصص آنان بالارفته دغدغه معیشت آنان حل شده و جامعه نیز ار محصولات فکری این کارگروهها بهره مند میگردد. آن وقت بجای اینکه هزاران طلبه داشته باشیم که وقت و انرژی خود را برای فعالیتهای بی ثمر و غیر مرتبط هدر میدهند. هزاران پژوهشگر فعال خواهیم داشت.
در صورت تحقق این ایده بسیاری از طلابی که فقط برای رفع تکلیف و نه استفاده عمیق ومؤثر در دروس حوزه شرکت میکنند تبدیل به عناصری کارآمد، با انگیزه و نظریه پرداز خواهند شد. در این وضعیت اساتید بزرگوار هم ناچارند از نظر علمی به سطوح بالاتری بیندیشند تا جوابگوی این فضای علمی مقدس باشند.
بسیار مناسب است طلبه به محض پایان دوره مقدمات استعداد سنجی شده وبلافاصله در یکی از کارگروههای پژوهشی مشغول فعالیت شود. و قطع و وصل شهریه هم بجای اینکه منوط به سلیقه افراد گردد به این امر وابسته شود.
طبیعی است تشکیل این کارگروهها نیازمند آسیب شناسی دقیق وضعیت موجود ایران و جهان، برآورد دقیق نیازها، تحلیل داشتهها وقابلیتها،تدوین وضعیت مطلوب و چشم انداز مورد نظر، آموزش هماهنگ سازی کلیه نهادها و ارگانهای حوزوی است.
پر واضح است همچنانکه رهبر معظم انقلاب به صراحت اعلام فرمودند، نظام جمهوری اسلامی و شخص معظم له پشتیبان حرکتهای نوین و تأثیرگذار حوزوی خواهند بود. مضافا اینکه در وضیت فعلی نیز مشکل بودجه وجود ندارد. مشکل در مدیریتهای متعدد، موازی و پراکندهکاریهای موجود است.
البته اشتغال فضلای حوزوی در برخی از مشاغل حساس و مرتبط اجتناب ناپذیر ویک تکلیف بوده و منجر به تقویت نظام جمهوری و ادای دین نسبت به شهدای گرانقدر انقلاب میباشد.
حوزه نیز باید از اینکه تربیت شدگان و محصولات فکری آن در راستای استحکام نظام ولایی و ترویج فرهنگ دینی و اخلاقی در جامعه اشتغال دارند به خود ببالد و با ارائه خوراک مستمر علمی و فرهنگی آنان را تقویت نماید. به نظر میرسد برخورد منفی با این امر شایسته حوزه و حوزویان نمیباشد.