سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دشمن آنند که نمى‏دانند . [نهج البلاغه]

طلبه‌ها کجا هستند؟!

بدون تردید دوران حاکمیت تفکر انحرافی دوم خرداد بر کشور تجربه تلخی بود که بر انقلاب و نظام حادث شد و طی آن سال‌ها لطمات بزرگی بر پیکره انقلاب و کشور وارد گردید که جبران آن آسان نیست.

دورانی که حریم اسلام، قرآن و پیامبر و عترت پاکش در عرصه‌های مختلف و متعدد مورد تعرض قرار گرفت و مغرضین و فریب خوردگان با توهین به مقدسات دینی و زیرپا گذاشتن ارزش‌های انقلاب و آرمان‌های امام راحل(ره) فضای جامعه را آلوده کردند.

دوران سیاهی که انتشار کتب و نشریات ضاله و منحرف و اکران فیلم‌های فاسد سینمایی با حمایت، پشتیبانی و مجوز وزارت ارشاد وقت به اوج رسید، سکولاریزه کردن جامعه مسئله اصلی شد و تسامح و تساهل جای غیرت دینی و تعصب اخلاقی را گرفت. روزهایی که اکثریتی از نمایندگان مجلس به جای اینکه مدافع اسلام و نظام بوده و بازوی ولایت و رهبری باشند نقش اپوزیسیون را به خود گرفته و هم نوا با جریان سکولار و حامیان داخلی و خارجی به مقابله با نظام، آرمان‌ها و اصول پرداختند.

افراطی‌های مجلس ششم با سرسپردگی متعصبانه به حزب یک شبه‌ای که پس از دوم خرداد به وجود آمد بر سر سفره انقلاب نشسته و از نظام، انقلاب، امام، رهبری، شهدا و مردم طلبکار شده و به جای خدمت به اسلام و انقلاب، خدمت به استکبار و به جای تدوین و تصویب لوایح و قوانین منطبق بر اصول دین و آرمان‌های انقلاب اسلامی، لوایح و طرح‌هایی همچون اعزام دختران به خارج، پیوستن به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان، منع ورود نیروهای انتظامی به دانشگاهها، لغو قانون گزینش آزادسازی ماهواره، آزادسازی پوشش زنان و... و مرحبا به طلبه‌های پرشور و انقلابی که هروقت احساس می‌کردند اصلی از اصول اسلام عزیز و انقلاب اسلامی مورد تعرض قرار گرفته همچون سیلی خروشان به صحنه آمده و با فریاد غرّا اعتراض خود را اعلام داشته و سراز پا نشناخته، کفن پوشان به میدان آمده و دفاع جانانه و عزتمند خود را از اسلام، انقلاب و ولایت به رخ فتنه جویان کشیده و استقلال و اقتدار حوزه علمیه را به نمایش می‌گذاشتند.

آفرین به مراجع معظم و حوزه با عظمت علمیه که در دوران حاکمیت سکولار پیشتاز دفاع از ارزش‌ها بوده و در هیچ شرایطی سکوت در برابر انحراف و فتنه را جایز ندانسته و تکلیف مدارانه به ایفای نقش موثر خود پرداختند و البته از حوزه و طلاب انقلابی آن جز این انتظار نمی‌رفت و سرانجام آن دوران به پایان رسید و دولت نهم با شعارهای انقلابی و عدالتخواهانه، دغدغه‌های معیشتی و با عنوان «دولت اسلامی» از مردم، رهبری و مجلس رأی اعتماد گرفت. با روی کارآمدن دولت دکتر احمدی نژاد بخش عمده‌ای از متدینین، اصول گرایان و طیف ارزشی جامعه خشنود شده و از اینکه دولتی همسو با آرمان‌های دینی و انقلابی شکل گرفته در پوست خود نمی‌گنجیدند.

اکنون سه سال از عمر دولت نهم گذشته است. دولتی که بیشترین و بهترین فرصت‌ها و اختیارات را دارا بوده و از قوی‌ترین و حجیم ترین پشتوانه‌ها برخوردار است.

دولتی که از همان ابتدا خدمت‌گذاری بدون منت و شبانه روزی به مردم را در دستور کار خود قرار داد و با شعار «کابینه هفتاد میلیونی » پیوندی نوین بین خود و مردم ایجاد نمود و با طرح جذاب و موثر سفرهای استانی پایه گذار و نقطه عطف روشنی در روابط دولت و مردم گردید.

دولتی که با پشتیبانی بی‌دریغ رهبری نظام، مردم و مجلس و بهره‌گیری از اوضاع مستعد اقتصادی و درآمدهای بالای نفتی و غیر نفتی زمینه آماده‌ای برای جهش کشور در عرصه‌های مختلف فرهنگی، علمی، سیاسی و اقتصادی را در پیش روی خود داشت و همین امر سبب شد توفیقاتی بزرگ نصیب دولت شود. مدیریت مناسب موضوع هسته‌ای و بحث سوخت از جمله این مقوله‌ها است.

اما با این همه نمی‌توان مدعی بود دولت نهم هیچ نقطه ضعفی نداشته و آن را کاملا مصون از خطا و انحراف دانست.

آیا وجود کارهای مثبت و موفق دولت مجوزی برای عبور از خطاها و انحرافات است؟!

آیا باید برخی از دوستان نادان با دفاع بد از دولت راه را بر «نقد منصفانه» نیز بسته و منتقدین را به بی دینی، هم گرایی با استکبار، غرض ورزی، دشمنی و فسادورزی متهم کنند؟!

آیا وجود نقاط مثبت دولت نهم دلیلی بر حاکمیت تفکر سیاه و سفید در جامعه است؟!

آیا به خاطر حمایت از دولت نهم باید چشم را بر انحرافات و خطاها بست و دم برنیاورد؟!

آیا رواست تعصب، جای عقل، احساس، جای منطق و مصلحت گرایی جای اصول گرایی را بگیرد؟!

آیا باید حوزه‌های علمیه، مساجد، هیآت مذهبی،‌جامعه مداحان و نمازهای جمعه را وامدار دولت نمود تا احیانا در برابر برخی خطاها و انحرافات مصونیت ایجاد شود؟

آیا اصولا دولتی کردن نهادهای دینی همچون مساجد و مبلغین و هیأت‌های مذهبی به مصلحت عالی نظام و اسلام است؟!

آیا مقابله و عکس‌العمل غیرتمندانه حوزه علمیه و طلاب انقلابی در برابر وهن اسلام و انقلاب در دوران دوم خرداد اصلی ارزشی به حساب می‌آمد و اکنون اصالت خود را از دست داده که همه را دعوت به سکوت و انفعال می‌کنیم؟!

منصفانه قضاوت کنیم، اگر کتابی که اخیرا در باب «تحریف قرآن» با مجوز اداره کل ارشاد اسلامی قم چاپ و توزیع شد در دوران دوم خرداد اتفاق می‌افتاد چه عکس‌العملی نشان می‌دادیم؟! چرا اکنون همان مدعیان و برنامه‌ریزان نه تنها واکنش نشان نداده که از کنار آن به راحتی گذشته و منتقدین را به باد ناسزاگویی گرفتند؟!

اگر کتابی که طی ماههای گذشته در قم چاپ شد و در سطح کشور توزیع گردید و طی آن آگاهانه و یا ناآگاهانه مبانی اعتقادی تشیع زیر سؤال رفت و افکار انحرافی وهابیت به بیانی دیگر ترویج شد در زمانی غیر از دولت نهم واقع می‌شد همین حضراتی که اکنون در مقالات بالا و پائین دولتی قرار گرفته‌اند چه فریادها که نمی‌زدند. چه کتابها و مقالات که نمی‌نوشتند؟!

راستی از ورزشگاه‌ها چه خبر؟! اخیرا در یکی از مسابقات ورزشی که به طور مستقیم از سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شد چشممان به حضور همزمان دختران و پسران در سالن ورزشی روشن شد و این در حالی بود که مراجع معظم، علما و متدینین مخالفت صریح خود را با این قضیه ابراز کرده بودند. هرچند رییس جمهور و برخی دیگر از مقامات دولتی همچنان از بازشدن درب‌های ورزشگاهها برای دختران و پسران حمایت کرده و می‌کنند. اگر این واقعه در دوران دوم خرداد رخ می‌داد مصلحت گرایان امروز و اصول گرایان دیروز چه حالی پیدا می‌کردند؟!

رهبر معظم انقلاب صریح و بی‌پرده از طرح امنیت اجتماعی که مدتی است توسط نیروی پرتوان انتظامی یک تنه و البته مظلومانه اجرا می‌شود دفاع کرده و بر استمرار این حرکت موثر و مبارزه سخت و مداوم با مظاهر فساد و بی‌بند و باری تأکید کردند. مع‌الوصف با کمال تأسف ریاست محترم جمهور و همچنین سخنگوی دولت همچنان نسبت به این طرح کم لطفی کرده و از آن اظهار برائت می‌کنند!

آیا انتظار همگامی و همیاری دولت در سالم‌سازی فضای فرهنگی و آرایش دینی جامعه انتظاری بیهوده بوده و مخالفت با اسلام و انقلاب به حساب می‌آید؟!

اگر بخشی و تنها بخشی از سخنان سخیف و موهن «رحیم مشایی» از زبان یکی از عوامل دولتی دیگر مطرح می‌شد فعالان دیروز و منفعلان و توجیه‌گران امروز چه غوغایی بپا می‌کردند!

اگر گوشه‌ای از نوشته‌های گستاخانه و وقیحانه «نوری زاد» در تعرض به مقام شامخ مرجعیت انقلابی و سپس تعرض به حوزه‌های علمیه در مقطع زمانی دیگری روی می‌داد همین حضرات، حوزه‌های علمیه، بازار و سایر مراکز را تعطیل و با راهپیمایی، تحصن، کفن پوشی، ذره‌ای از خواسته خود کوتاه نمی‌آمدند. حال، چه شده است که سکوتی مرگبار آنان را فرا گرفته است؟!

راستی اگر برخی فعل وانفعالات، موضع گیری‌ها و تعابیری که امروز در رابطه با آمریکا و اسرائیل اعمال می‌گردد دیروز مشاهده می‌شد حداقل در قم چه اوضاعی داشتیم؟!

آیا از کنار این همه بی‌مهری نسبت به مراجع و علماء باید به سادگی و با بی‌تفاوتی گذشت و خم به ابرو نیاورد؟!

آیا آبرو و حیثیت نظام و انقلاب باید به خاطر یک وکیل یا وزیر متخلف به بازی گرفته شود؟!

آیا دفاع از متخلف و توجیه کار خلاف فردی که خود، به جرمش اعتراف کرده هم جزئی از اصولگرایی است؟!

برخی اخیراً از انتقاد نسبت به عدم واکنش مناسب طلاب حوزه در برابر برخی انحرافات و توهین‌ها گلایه نموده، برآشفته و هرگونه حرکت نقد و نظر را مخالفت با «دولت مومن و انقلابی نهم» و در نتیجه «مخالفت با رهبری» قلمداد کرده‌اند.

این افراد چرا در برابر موضع گیری‌های گستاخانه «نوری زاد» علیه مراجع انقلابی و مدافعان راستین نظام و تعرض به حوزه و حوزویان که هنوز هم ادامه دارد موضع گیری نکرده‌اند؟!

این افراد به زعم خود سکوت و انفعال در برابر خطاها و انحرافات را همگام با مراجع و در راستای دفاع از ولایت، انقلاب و دولت مکتبی تلقی کرده و با ایجاد دیواری بین طلبه‌ها و غیر طلبه‌ها، آرمان‌گرایی و اصول‌گرایی را نیز انحصاری کرده‌اند. این در حالی است که مراجع بزرگوار در این برهه بیشترین تذکرات را به دولت و مجلس ارائه نموده‌اند.

برادر هم لباسم! عالم سیاست عالم پیچیده‌ای است، بخصوص اگر با مصالح و منافع باندی و جناحی گره بخورد. من و شما باید براصولی پافشاری کنیم که اسلام، انقلاب، امام و رهبری عزیز برای ما تعیین کرده‌اند. اصولی که دفاع از آن تکلیف یکایک آحاد ملت (چه طلبه و چه غیر طلبه) بوده و باید همیشه و همه جا جریان داشته باشد و در این میان البته که تکلیف ما طلبه‌ها سنگین‌تر است. ما از پیشوایان دینی، علماء بزرگ و اساتیدمان آموخته‌ایم که افراد را با اصول ارزیابی کنیم نه اینکه به خاطر مصلحت، اصولی را به پای افراد قربانی کنیم!

اخلاق اسلامی اقتضا می‌کند از نقاط مثبت و ارزشمند در جای خود و به بهترین وجه قدردانی شود اما از کنار انحرافات و کوتاهی‌ها به راحتی نگذریم.

توجیه خطاهای نه چندان کوچک و توصیه به سکوت و انفعال به مصلحت اسلام، نظام و اصولگرایی نیست. در قاموس اصولگرایی « نومن ببعض و نکفر ببعض» وجود ندارد.

نباید کاری کنیم به خاطر تعصب، اعتماد مردم به حوزه و حوزویان کمرنگ شود.

نباید اجازه دهیم نگاه دولتی (نه این دولت و نه هر دولت دیگری) به حوزه و مساجد و مبلغین غلبه پیدا کند که این اولین جرقه افول تأثیر گذاری و سر آغازی برای ندامت در آینده‌ای نه چندان دور است.

ما در آموزه‌های مکتب انسان ساز اسلام آموخته‌ایم که « کار بد قبیح است اما از انسان های مدعی قبیح‌تر» چرا که گفتار و رفتار ما به حساب دین اصیل اسلام و انقلاب گذاشته می‌شود. پس باید بیش از پیش مراقب باشیم.

همه باید بپذیریم خلاف، خلاف است چه مرتکب این خلاف در دولت دوم خردادی باشد و چه دولت سوم خردادی و جلوگیری از انحراف و امر به معروف و نهی از منکر، تکلیفی است الهی، چه طلبه و چه غیر طلبه، هر چند از طلبه‌ها توقع بیشتر است.

پس این بار من و شما همصدا شده و با هم می‌گوییم؛ طلبه‌ها کجا هستند؟!



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 87/8/5::: ساعت 8:32 عصر نظرات دیگران: نظر