گزیدهی سخنان حضرت آیتالله جوادی آملی در مراسم شب قدر حرم مطهر حضرت معصومه(س)
نموداری از دولت قرآن را ذات أقدس إله در دولت سلیمان و مُلک سلیمان ذکر کرد. فرمود: گوشهای از دولت الهی را ما به سلیمان دادهایم، ولی به شما صدها برابر خواهیم داد. دولت سلیمان غُدُوُّها شَهرٌ وَ رَواحُها شَهر(2) بود. مُلک سلیمان بر این محور بود که آن حضرت بامداد راه یک ماهه میرفت. شامگاه راه یک ماهه می رفت. دولتی که بر باد مستقر باشد اینقدر قدرت دارد که مسافر خود را در یک نیم روز به اندازهی یک ماه راه ببرد. سالکِ خود را در پگاه یا شامگاه به اندازه یک ماه راه ببرد. امّا دولت قرآن یک شبه ره صد ساله میرود. این هزار ماه که در طی یک قرن در حدود هشتاد سال خلاصه میشود، دولت قرآن است.
دارایی لیلةالقدر از مناجاتهای لطیف و ظریف خواجهی هَروی این است که دارا شدن مهمّ است، نه دانا شدن! آن مناجاتهای لطیف خواجهی انصاری را که میخوانید، میبینید به خدا عرض میکند که دانا شدن مهم نیست. اگرکسی زحمت بکشد، دانا بشود؛ فقیه بشود، حکیم بشود، ادیب بشود، متکلّم بشود، محدّث بشود، این دانای علم است و این مهم نیست. به دلیل اینکه صدها نفر در طول سالها به حوزهها و دانشگاهها راه یافتند و دانا شدند. عمده دارا شدن است نه دانا شدن. دانائی لِیلَهُ القَدرِ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر دشوار است، چه رسد به دارائیاش. سخن از لَیلَهُ القَدرِ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر است. این راه دشوار نیست. اگر دشوار بود ما را امر نمیکردند، دعوت نمیکردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک میشود. وقتی سبک شد، تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا (6). وجود مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیّه والثناء) فرمود: نَجَی المُخَفَّفُون. آنها که سبک بالند نجات پیدا کردهاند. فرصت را قدر بدان... به ما گفتند: هر کسی به اندازهی قدر خود شب قدر را درک میکند و قدر هر کسی هم به اندازهی قدر همّت اوست. اگر ما به اندازهی همّتمان دولت قرآن را و دولت قدر را می توانیم اِدراک کنیم، چرا همّت نطلبیم؟ ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیّت هم طلب بکنیم. هرگز نمیتوان گفت: چون ما ظرفیّتمان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه هر ثوابی و همهی ثواب. سخن صائب، ثواب، منزّه از خطا، مُبرّای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم ، هم مظروف. آن یکی فیضاش گِدا آرد پدید، این مال مصرع قبل است. وآن دگر بخشد گدایان را مَزید، این طلیعهی بیت دیگر است. این دو مصرع یک بیت نیست که شهرت یافته است. آن یکی فیضاش گِدا آرد پدید، مربوط به بیت قبل است. وآن دگر بخشد گدایان را مَزید طلیعهی بیت بعد. بنابراین دولت قرآن دولتی است که لِیلهُ القَدرِ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر است. ریزههای این سفره، ریخت و پاش این مائده همان است که کسی نسوزد، حوائجاش برطرف بشود، بیماران شِفا پیدا کنند، دُیون تَادیه بشود، مشکلات معیشت و تورّم و مسکن و ازدواج حلّ بشود... شب قدر یعنی شبی که خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر. اگر وَ مَا أدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر، اگر فهمیدن او مشکل است، پیدا کردناش هم مشکلتر. منتها اگر کسی با مفهوم اُنس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است. اگر کولهبار خودبینی و خودخواهی و دنیا طلبی بر دوش او بسته است، طی این راه برای او مشکل است. اینها را که بگذارد کنار، هم فهمیدنش آسان است، هم پرکشیدنش. مرغ باغ جان امّا پر کشیدن، دیدن، همینجا که نشسته است بهشت را ببیند؛ همینجا که نشسته است جهنّم را ببیند، نالهی جهنّمیها را بشنود، این نه کار دست و پاست، نه کار چشم و گوش است ، نه کار عقل؛ این کار دل است. این کار در درون انسانها تعبیه شده است. هیچ کسی با دانائی به جائی نرسید که علیّ بن أبیطالب (سلام الله علیه) دربارهی او بفرماید: این که در دنیا نشسته است، دارد بهشت را میبیند؛ هُمْ وَالجَنَّه کَمَنْ قَدْ رَآها (7). هرکسی به این مقام رسید از دارائی که خواجهی انصاری میگوید رسیده است، نه از دانائی. یعنی با مفهوم نمیشود بهشت را دید. با دل میشود بهشت را دید. در دیار دل این معارف فراوان است. و لیلةالقدر برای آن است که انسان، این دلی که خوابیده را بیدار کند. این بند را از دست و پای دل بر دارد. این مرغ باغ ملکوت را آزاد کند تا آنگاه یک شبه ره صد ساله را طی کند. معجزه شب های قدر اگر کسی جایی را جارو میکند، این گردها از این لباس یا از این فرش به این جاروی برقی یا جاروی سنّتی رسیده است. اینطور نیست که این گردها از بین رفته باشد این را نمیگویند: شستشو. امّا با کیمیاگری میشود که مَحو و اثبات که کار ملکوتی ذات أقدس إله است و لِیلةالقدر هم شب کیمیاگری و شب مَحو و اثبات است. ما اگر میخواهیم گناهمان را با توبه شستشو کنیم، مثل جارو کردن نیست که این آلودگی را از خود منتقل کنیم به جای دیگر. ما تبدیل میکنیم به مَحو و اثبات. این که ذات أقدس إله سیّئات را به حسنات تبدیل میکند، کیمیاگری است دیگر! کیمیاگر یک مس را طلا میکند. اگر وجود مبارک فِضّه (سلام الله علیها) به تعبیر شیخ مشایخ ما مرحوم آیت الله اصفهانی که فرمود: مفتقرا مَتاب رو از دَر او به هیچ سو / زان که مس وجود را فضهی او طلا کند (8) این راه شدنی است به دلیل این که گفتند. راه شدنی است، به دلیل اینکه بسیاری از بزرگان رفتند. راه شدنی است به دلیل اینکه اصرار دارند شما در لیالی قدر اینچنین باشید. و اگر به اندازهی همّت ما مراسم احیاء را انجام دادیم و به استقبالش رفتیم، به اندازهی همّت ما هم ذات أقدس إله استجابت میکند. این که فرمود: اُدعُونِی اَستَجِب لَکُمْ (10)، یعنی هم ظرف بخواهید، هم ظرفیّت طلب بکنید، هم مظروف بخواهید. به اندازهی همّتتان که دعا کردید، ما هم به همان اندازه به شما پاسخ میدهیم...
(1) سورة توبه / آیة 33 |
موسی پیامبر (ع) به خداوند متعال عرض کرد :
بار پروردگارا ، می خواهم به تو نزدیک شوم ،
فرمود : قرب من از آن کسی است که شب قدر بیدار شود .
عرض کرد : خداوندا، رحمتت را می خواهم .
فرمود : رحمت من از آن کسی است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند .
عرض کرد : خداوندا ، جواز گذشتن از صراط را می خواهم .
فرمود : آن متعلق به کسی است که در شب قدر صدقه دهد .
عرض کرد : خداوندا ، از درختان بهشتی و میوه هایش می خواهم .
فرمود : آنها از آن کسی است که در شب قدر استغفار نماید .
عرض کرد : الهی ، خشنودیت را طالبم .
فرمود : خشنودی من از آن کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز گذارد .
الهی ، امشب که شب قدر است همه قرآن به سر می کنند ، مرا توفیق ده که قرآن به دل کنم .
الهی ، امشب از همه توبه هایم توبه کرده ام .
الهی ، امشب فهمیدم اگر بهشت شیرین است ، بهشت آفرین شیرین تر است .
الهی ، شکرت ، که امشب فهمیدم که تا امروز هیچ نفهمیدم و رسیدم به اینکه تا امروز به هیچ نرسیدم .
الهی ، شکرت ، که دارم کم کم مزه بندگی را می چشم .
الهی ، امشب فهمیدم خوشا به حال آنان که فقط با تو دل خوش کرده اند .
الهی ، تاکنون به نادانی از تو می ترسیدم ، و اینک به دانایی از خودم می ترسم .