طی شد این عمر تو دانی به چه سان ؟
پوچ و بس تند چونان باد دمان
همه تقصیر من است ، این که خود می دانم
که نکردم فکری ، که تعمق ننمودم روزی ، ساعتی یا آنی
که چه سان می گذرد عمر گران ؟
***
کودکی رفت به بازی ، به فراغت به نشاط
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
همه گفتند : کنون تا بچه است ، بگذارید بخندد شادان ...
که پس از این ، دگرش فرصت خندیدن نیست ، بایدش نالیدن .
من نپرسیدم هیچ ، که پس از این ز چه رو باید نالیدن ؟
هیچ کس نیز نگفت زندگی چیست و چرا می آییم ؟ به چه سان باید رفت ؟
پس از این چند صباح ، به کجا باید رفت ؟ با کدامین توشه به سفر باید رفت ؟
***
نوجوانی سپری گشت به بازی ، به فراغت به نشاط
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
بعد از آن باز نفهمیدم من ، که چه سان عمر گذشت
لیک گفتند همه : که جوان است هنوز ، بگذارید جوانی بکند ، بهره از عمر برد کامروایی بکند .
بگذارید که خوش باشد و مست ، بعد از این باز ورا عمری هست .
یک نفر بانگ برآورد : هم اکنون بایدفکر فردا بکند
دیگری آوا داد: که چو فردا بشود ، فکر فردا بکند .
سومی گفت : همانگونه که دیروزش رفت ، همچنین فردایش
با همه این احوال ، من نپرسیدم هیچ که چه سان جوانی بگذشت .؟
آن همه قدرت و نیروی عظیم ، به چه ره مصرف گشت ؟
نه تفکر ، نه تعمق ، نه اندیشه دمی
عمر بگذشت به بی حاصلی و مسخرگی
چه توانی که زکف دادم مفت
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت .
قدرت عهد شباب ، می توانست مرا تا به خدا پیش برد
لیک بیهوده تلف گشت جوانی هیهات .
... ای صد افسوس که چون عمر گذشت ، معنی اش فهمیدم .
حال می فهمم هدف از زیستن این است رفیق ؛
من شدم خلق که با عزمی جزم و دلی مهدی عزم
پای از بند هواها گسلم ، پای در بند حقایق بنهم
فارغ از شهوت و آز و حسد و کینه و بخل
مملو از عشق و جوانمردی و زهد
در ره کشف حقایق کوشم
شربت جرات وامید و شهادت نوشم
زره جنگ برای بد و ناحق پوشم
ره حق پویم و حق جویم و پس حق گویم
آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم
شمع راه دگران گردم و با شعله خویش
ره نمایم به همه ،گر چه سراپا سوزم
من شدم خلق که چون مهدی زهرا باشم
نه چنین زائد و بی جوش و خروش
عمر بر باد به حسرت خاموش
ای صد افسوس که چون عمر گذشت ، معنی اش می فهمم
حال می پندارم کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت ؛
کودکی بی حاصل ، نوجوانی باطل ، وقت پیری غافل
به زبانی دیگر ؛
کودکی در غفلت ، نوجوانی شهوت ، در کهولت حسرت .
شعر از خانم سپیده کاشانی با اندکی تلخیص و تغییر