ایام محرم تسلیت ، مدت هاست مطلب جدیدی در وبلاگم نزده ام ، گاهی سری می زنم و برای خالی نبودن عریضه بعضی از مطالب بایگانی شده را مجددا و به مناسبت تو صفحه می یارم ، دلم می خواد، ولی متاسفانه وقت نمی کنم .خیلی از دوستان هم تذکر داده اند که وبلاگ رو به روز کنم ولی شرمنده .اما این روزا که زمین و زمان در شور و ماتم حسینی است یه مطلب رو آماده کردم پیشکش به ساحت مقدس سید و سالار شهیدان حسین بن علی (ع) البته از باب برگ سبز و تحفه درویش . اما قبل از اینکه مطلب رو بیارم این نکته رو یاداوری کنم که من طبع شعر ندارم . نه اینکه نداشته باشم ، کار نکرده ام ،تو روزگار جوونی گاهی شعرهایی می گفتم ولی سال ها از اون روزا گذشته ،اما شعری که ذیل مطلب می یاد قضیه ای داره که ذکرش خالی از لطف نیست . چند سالی است به دلیل ضرورت شغلی از قم خارج شده ام، اما هرکجا باشم سعی می کنم تاسوعا و عاشورا رو در شهر مقدس قم و در جوار کریمه اهل بیت (ع) باشم. امسال هم کارها رو ردیف کردیم و رفتیم قم . مجالس خوبی بود و استفاده کردیم اما اصل مطلب ، صبح روز عاشورا بود موقع اذان صبح بود که در عالم خواب احساس می کردم یکی به من اصرار می کنه که فلانی تو باید شعر – حسینیه دل- را بسرایی – تو عالم رویا مرتب می گفتم من که سال هاست شعر نگفته ام، ولی صدایی مرتب تو گوشم می گفت حسینیه دل ، حسینیه دل ، حسینیه دل ...
از خواب پا شدم نمازم رو خوندم ولی همه ذهنم رو دو کلمه بود ، حسینیه دل. صبح زود رفتم حرم، زیارت عاشورا وتوسل و عزاداری وبرگشتم ولی در موضوع خواب کاری نکردم تا اینکه روز یازدهم محرم همون موقع اذان صبح باز کسی در عالم خواب مرتب می گفت" ماییم و محتاج دعا ، یا حسن مجتبی". از خواب پا شدم فهمیدم جواب این لطف رو باید داد هرچند با قلمی شکسته و ذوقی ناتوان . لذا از قم که حرکت کردم طرف شهرستان بین مسیر و پشت فرمان این چند بیت رو سرودم.تا توفیقی برای شعر بعدی.
پر کاهی تقدیم به آستان بلندشان
حسینیه دل
مجلس روضه زهراست حسینیه دل
لاله زار گل طاهاست حسینیه دل
مصطفی گفت حسین از من و من از اویم
نوحه خوان دل طاهاست حسینیه دل
گرچه صحرای بلا داغ دل زهرا بود
مرهم سینه زهراست حسینیه دل
آتش عشق حسین است که بر پاست هنوز
چشمه فیض تولاست حسنیه دل
قهرمان دو جهان کیست به جز دخت علی
به تولای تو بر خاست حسینیه دل
گر چه در شام بلا جز محن و رنج ندید
خانه زینب کبری است حسینیه دل
مردم شهر به بزم شهدا خندیدند
همدم و همره غم هاست حسینیه دل
سر نورانی تو بر سر نی حجت بود
حجتی بر سر شیداست حسینیه دل
کنج مخروبه شام و سر خونین پدر
تا قیامت سیه آراست حسینیه دل
خیمه در ماتم بو فاضل و مشکش بشکست
تا ابد در غم سقاست حسینیه دل
اشبه الناس بدی خلقا و خلقا به نبی
سوگوار گل لیلاست حسینیه دل
طالبی گر به فیوضات و نسیم رحمت
نفس گرم مسیحاست حسینیه دل
درد دل داری اگر محرم اسراری نیست
محرم سینه سیناست حسینیه دل
دل سر گشته، کجا می روی آخر باز آی
بهترین محفل دنیاست حسینیه دل
محفل عشق حسین است حقیرش مشمار
ملهم از عالم بالاست حسینیه دل
ای خوش آن روز که شمشیر حق آید بیرون
مجمع لشگر آقاست حسینیه دل
گر چه ناچیز و حقیرم ولی انشاءالله
مرهمی بر غم زهراست"حسینیه دل"
مسعود صفی یاری
یازدهم محرم /25آبان 1392