سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که را نهال خوى و خلق به بار بود ، شاخ و بر او بسیار بود . [نهج البلاغه]


مسعود صفی یاری ::: جمعه 93/12/29::: ساعت 3:45 عصر نظرات دیگران: نظر


در معارف اسلامى آمده هر روزى که در آن گناه صورت نگیرد عید است چنان که امام صادق علیه‌السلام مى‌فرماید: "کل یوم لا یعصى اللّه فیه فهو یوم عید"(1)

اما در طول سال چند عید وجود دارد که از آداب و ویژگى خاصى برخوردارند مهم‌ترین آنها اعیاد غدیر، فطر و قربان است، که آثار و برکات زیادى دارند روز ولادت پیامبر مکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله و ائمه اطهار علیهم‌السلام نیز از اعیاد مهم اسلامى به شمار مى‌آیند. عید نوروز که با تحویل سال و چرخیدن یک دور کامل زمین به گرد خورشید شروع مى‌شود، از جمله اعیادى است که جنبه ملى داشته و تاریخ پیدایش آن قبل از اسلام است. این عید با آمدن اسلام و زدودن خرافات از چهره آن مورد موافقت و تأیید ضمنى اسلام قرار گرفت در روایات نیز آمده است که روزى براى حضرت على علیه‌السلام هدیه نوروزى آوردند، فرمودند این چیست؟ گفتند: اى امیرالمؤمنین، امروز نوروز است. حضرت فرمودند: هر روز را براى ما نوروز قرار بدهید.(2)
 
امام صادق علیه‌السلام درباره این عید فرموده‌اند: "... و هیچ نوروزى نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجى نباشیم زیرا نوروز از روزهاى ما و شیعیان ما است."(3)

امام خمینى قدس‌سره در یکى از پیام‌هاى نوروزى مى‌فرماید: "این عید هر چند یک عید اسلامى نیست، ولى اسلام آن را نفى نکرده است."(4)

 مرحوم محمد حسین کاشف الغطاء در جواب این سؤال که اعتقاد شیعه و روش شما درباره روز اول سال (نوروز) چیست؟ چنین نوشتند: نوروز مقتضاى جهان است در بشر و حیوان و جماد، بلکه در آسمان و زمین و هوا و فضا؛ و بر این اساس روایاتى از اهل‌بیت علیهم‌السلام درباره نوروز به ما رسیده که عید گرفتن را تأیید کرده‌اند و نیز به نماز، ذکر و عبادت سفارش نموده‌اند و... .(5)

در این مقال بر آنیم تا درباره دعاى تحویل سال به چهار نکته اشاره کنیم:
 
نکته اول: تعریف و حالات قلب

واژه قلب 132 مرتبه در قرآن آمده است و در دو معنى استعمال مى‌شود: 1. عضوى که در سمت چپ بدن قرار گرفته و خون را تصفیه و به همه بدن پمپاژ مى‌کند. 2. روح و نفس که هدایت‌کننده همه اعضاء و جوارح بدن است. قلبى که در دعاى مذکور آمده از نوع دوم، است که داراى حالات مختلف بد و خوب مى‌باشد:
 
"حالات خوب قلب"

1. قلب سلیم و پاک؛ على علیه‌السلام مى‌فرماید: خداوند وقتى نسبت به بنده‌اى اراده خیر کند قلب سلیم روزى او مى‌گرداند.(6)
 
2. قلب مطمئنه؛ قرآن مى‌فرماید: "اَلا بذکر اللّه تَطمئن القلوب"(7)، همانا با یاد خداوند دل‌ها آرام مى‌گیرد.

3. قلب نورانى؛ از رسول خدا صلى‌اللّه‌علیه‌وآله در مورد شرح صدر سؤال شد که چیست؟ فرمود نورى است که خداوند در قلب مؤمن قرار مى‌دهد و به وسیله آن سینه‌اش وسعت مى‌یابد.(8)
 
"حالات بد قلب"

1. قساوت قلب؛ این حالت همراه با بى‌تفاوتى نسبت به احکام خداوند به وجود مى‌آید، قرآن مى‌فرماید: “و جعلنا قلوبهم قاسیة”(9)، دل‌هاشان را سخت گردانیدیم.

2. کور شدن قلب؛ شرّالعمى عمى القلب؛ بدترین کورى، کورى قلب است.

3. انحراف قلب؛ قرآن مى‌فرماید: "فلمَا زاغوا ازاغ اللّه قُلُوبهم"(10)، باز چون از حق روى گردانیدند خدا هم دل‌هاى بى‌نورشان را از سعادت و اقبال بگردانید.
 
4. مریض شدن قلب؛ قرآن مى‌فرماید: "فى قلوبهم مرض"(11)، دل‌هاى آنها (منافقین) بیمار است. ‌ ‌

در چنین حالاتى باید گفت که قلب مرده است.

عواملى براى به وجود آمدن حالات بد و منفى در قلب وجود دارد که به برخى از آنها اشاره مى‌شود:

1. گناه؛ در مناجات مى‌خوانیم “و امات قلبى عظیم جنایتى”(12) اى خدا گناهان بزرگ، دل مرا میرانده است” در روایتى پیامبر اکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله مى‌فرماید: گناه بر روى گناه قلب انسان را مى‌میراند.”(13)

2. دلبستگى به دنیا؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: “و اماتت الدنیا قلبه”(14)، دنیا قلب او را میرانده است.
 
امام صادق علیه‌السلام نیز قلب سالم را قلبى مى‌دانند که از دنیا دوستى سالم باشد.”(15)
 
3.پرخورى؛ از پیامبر مکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله نقل شده است که فرمودند: با خوردن آب و غذاى فراوان دل را نمیرانید، چون دل مانند کشتزار است که اگر آب فراوان به آن داده شود مى‌میرد.(16)
 
عواملى نیز براى به وجود آمدن حالات خوب در قلب وجود دارد، از جمله:

1. توبه از گناه؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: توبه دلها را پاکیزه مى‌کند و گناه را مى‌شوید.(17)

2. انجام عبادت از قبیل نماز و روزه؛
 
3. یاد مرگ؛
 
4. قرآن خواندن؛
 
پیامبر مکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله مى‌فرمایند: قلب‌ها زنگار مى‌بندند. مانند زنگ زدن آهنى که آب به آن برسد. گفته شد جلاى این‌گونه قلب‌ها به چه وسیله‌اى ممکن است؟ فرمودند: زیاد یاد کردن مرگ و خواندن قرآن.(18)
 
5. یاد خدا؛ حضرت على علیه‌السلام خطاب به فرزندشان فرمودند: تو را سفارش مى‌کنم به این که قلب خود را با یاد خدا آباد کنى.(19)

6. شنیدن موعظه؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: قلب خود را به وسیله موعظه زنده کن.(20)
 
7. کم خوردن؛ پیامبر اکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله مى‌فرمایند: هر که خوراکش کم باشد بدنش سالم و دلش پاک مى‌گردد.(21)

8. هم‌نشینى با اهل معرفت؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: “دیدار اهل معرفت آبادانى قلب است.”(22)

9. هم‌نشینى با عاقلان؛ حضرت على علیه‌السلام در جاى دیگرى مى‌فرمایند: آبادانى قلب‌ها در هم‌نشینى عاقلان است.(23)
 
نکته دوم: چرا باید هنگام تحویل سال دعا کنیم؟
 
از آنجا که با سپرى شدن زمستان و ورود فصل بهار، طبیعت از حالت مردگى بیرون آمده و به سمت سرسبزى پیش مى‌رود، ما هم از حالت مردگى بیرون بیاییم و از خدا بخواهیم که حال ما را بهترین حالات قرار بدهد.

نکته سوم: بهترین حال کدام است؟

صلاح و فساد انسان بستگى به قلب او دارد، اگر قلب و تمام وجود انسان متوجه خدا باشد، این بهترین حال براى او است که در این صورت مى‌گویند قلبش زنده است.

از جمله نشانه‌هاى آن این است:
 
1. رحم او زیاد بوده و به فکر دیگران است؛ لذا اگر مشکلى را از یک انسان مشاهده کرد، بى‌تفاوت از کنار آن نمى‌گذرد، بلکه در حد توان جهت رفع آن کوشش مى‌کند.
 
2. اشک چشم او زیاد است؛ مثلاً با شنیدن مصایب اهل‌بیت علیهم‌السلام اشک او سرازیر مى‌شود.
 
3. از شب اول قبر مى‌ترسد؛ لذا تلاش مى‌کند خود را آماده نماید.



نکته چهارم: وظیفه ما
 
هنگام تحویل سال و آداب عید
 
در ایام عید وظایفى داریم که رعایت آنها سبب رشد و تعالى ما مى‌شود که در اینجا به برخى از آن وظایف اشاره مى‌کنیم:

1. خواندن نیایش تحویل سال؛

با نو شدن طبیعت، از صمیم دل این ندا را برآوریم که: "یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الى احسن الحال" اى قلب کننده قلب‌ها و چشم‌ها؛ اى تدبیر کننده شب و روز اى متحول کننده حالات، حال ما را به بهترین حالات متحوّل کن.

2. پوشیدن لباس تمیز؛ امام صادق علیه‌السلام فرمودند: "هنگامى که نوروز آمد، غسل کن و پاکیزه‌ترین لباس‌هاى خود را بپوش و با خوش‌بوترین عطرها خود را معطر ساز."(24)
 
3. گشایش در زندگى خانواده؛
 
برخى سخنان اهل‌بیت علیهم‌السلام سرپرست خانواده را به سخاوت و گشایش در زندگى در ایّام عید فرا خوانده تا خاطره‌اى شیرین و به یاد ماندنى براى اهل خانه به جاى ماند و حالت جشن و شادى پیدا کند. روزى شهاب به امام صادق علیه‌السلام عرض کرد: “حق زن بر شوهرش چیست؟” حضرت ‌فرمودند: “...هر میوه‌اى که مردم از آن مى‌خورند، باید به اهل خانه خود بخوراند و خوراکى را که مخصوص ایام عید است و در غیر ایام به آنها نمى‌رساند، در ایام عید براى آنان تهیه کند.”(25)
 
4. روزه گرفتن و برپایى نماز؛ امام ششم علیه‌السلام فرمودند: “چه خوب است که در این روز روزه‌دار باشیم.”(26) دستور چهار رکعت نماز، سجده شکر و دعاى مخصوص این روز هم مورد سفارش قرار گرفته است.
 
5. درس عبرت گرفتن؛ توجه کنیم که وارد بهار شده‌ایم و باید از این دگرگونى طبیعت درس عبرت بگیریم.
 
6. دید و بازدید؛ از دیگر آداب عید نوروز، دیدار برادران و خواهران مسلمان و آگاهى از شادى‌ها و اندوه‌هاى آنان است. معصوم علیه‌السلام در این باره مى‌فرماید: “این روز نوروز است که مردم در آن اجتماع دارند و همدیگر را ملاقات مى‌کنند تا ...”(27) دیدار با خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان عزیز؛ و شادباش گفتن سال نو به آنها در این ایام، داراى اهمیت فوق‌العاده‌اى مى‌باشد.
 
7.‌ ‌بررسى اعمال گذشته؛ بررسى کنیم که یک سال را چگونه سپرى کردیم و محاسبه‌اى انجام دهیم که چه قدر گناه کرده‌ایم، آبروى چند نفر را بردیم و چقدر کار خیر انجام داده‌ایم؟ اگر اوصاف زشتى در ما هست، در رفع آنها بکوشیم و اگر کارهاى خیرى انجام داده‌ایم، کوشش کنیم که در آینده مداومت داشته باشد. ‌ ‌

8. کینه‌ها را از دل برکنیم؛ با آمدن بهار، باغ دلمان را پر شکوفه کنیم و همراه با باران بهارى زنگار کینه‌هاى گذشته را از دل برکنیم و سعى کنیم این قدرت روحى را در برابر افردى که با آنها دشمنى داریم، بیشتر کنیم و محبت آنها را در قلب خود ایجاد کنیم، اگر چه ممکن است آنها به ما بدى کرده باشند.

9. با کسانى که کدورت داریم آشتى کنیم؛ مؤمن باید سعى کند جلوى کدورت‌ها را بگیرد و این ایام فرصت خوبى براى زدودن کدورت‌هاست، لذا آشتى با آنها خدا را خشنود و پشت شیطان را به خاک مالیده و بنده خدا را خوشحال مى‌کند.

10. رفتن به اماکن مطهره؛ رفتن به اماکن مطهره مثل حرم ملکوتى حضرت  امام رضا علیه‌السلام  از اهمیت والایى برخوردار است.

11. رسیدگى به فقرا؛ با کمک به فقرا، آنان را در شادى خودمان شریک نمائیم.
 
12. دورى از اسراف؛ از جمله امورى که توجه بدان لازم و ضرورى مى‌باشد، این است که در مهمانى دادن و پذیرایى، از اسراف جلوگیرى کنیم و بدانیم کمال ما در ولخرجى و سفره‌هاى رنگین آن‌چنانى نیست.

حجةالاسلام رضا باقى‌زاده

----------پى‌نوشت‌ها----------

1ـ نهج‌البلاغه، حکمت 428.

2ـ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 191.

3ـ بحارالانوار، ج 14.

4ـ اطلاعات، تاریخ 27/12/74.

5ـ مجله فرهنگ جهاد، شماره 6، ص 49.

6ـ غررالحکم.

7ـ سوره رعد، آیه 28.

8ـ مجمع البیان، ج4، ص363.

9ـ سوره مائده، آیه” 13.

10-  سوره صف، آیه 5.

11ـ سوره بقره، آیه 10.

12ـ مناجات خمسه عشر.

13ـ مجموعه ورام، ج 7، ص 118.

14ـ نهج‌البلاغه، خطبه 85.

15ـ نور الثقلین، ج 4، ص 58.

16ـ مستدرک الوسایل، ج 3.

17ـ غرر الحکم.

18ـ کنز العمال، خبر 42130.

19ـ نهج‌البلاغه، نامه 31.
 
20ـ همان، نامه” 31.

21ـ مجموعه ورام، ج 2، ص 229.

22ـ غرر الحکم.

23ـ نهج‌البلاغه، نامه 31.

24ـ المیزان، ج 20، ص 144.

25ـ وسایل الشیعه، ج 15، ص 249.

26ـ میزان الحکمه، ج 7، ص 133.

27ـ همان، ص131.



مسعود صفی یاری ::: سه شنبه 93/12/26::: ساعت 11:10 صبح نظرات دیگران: نظر

لحظه تحویل سال شاید یکی از بهترین لحظاتی است که دعا در هنگامه آن از تاثیرات ویژه‌ای برخوردار است. بنابراین با توجه به اهمیت «دعا» در لحظه نو شدن سال، پای صحبت برخی عالمان دینی نشستیم تا بدانیم آنها هنگام تحویل سال چه دعایی می‌کنند که مشروح آن به ترتیب حروف الفبا در پی می‌آید:

ادیب یزدی: خواندن 365 بار دعای تحویل سال و قرائت دعای «مشلول»

حجت‌الاسلام مرتضی ادیب یزدی از خطبای مشهور با اشاره به اینکه دعای «یامقلب القلوب و الابصار» از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است، بیان داشت: مستحب است که این دعا در لحظه تحویل سال به تعداد روزهای سال خوانده شود، همچنین دعاهای متعددی برای لحظه تحویل سال ذکر شده است که از جمله دعای «مشلول» است.

وی افزود: «مشلول» فردی شل بوده است که نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و امام (ع) این دعا را به این فرد آموخت و نتیجه گرفت، لذا این دعا در لحظه تحویل سال بسیار مجرب است.

حجت‌الاسلام ادیب یزدی با بیان اینکه در لحظه تحویل سال دعای «یا مقلب القلوب و الابصار» و دعای «مشلول» را می‌خواند، ابراز داشت: از جمله دعاهایی که در این لحظه می‌خوانم، قرائت بخشی از آیات سوره «یس»؛ «وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ، لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ» و سه آیه آخر سوره حشر که مربوط به سال نو است را انجام می‌دهم.
 

ثمری: دعایی که اهل بیت(ع) سفارش کردند را می‌خوانم

حجت‌الاسلام علی ثمری عضو قرارگاه راهبردی عمار درباره دعای خود در لحظه تحویل سال، خاطرنشان کرد: همان دعایی که اهل بیت علیهم‌السلام فرمودند «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْأَبْصَارِ» را می‌خوانم، چرا که در «حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ» همه چیز نهفته است، برای اینکه کسی به أَحْسَنِ الْحَالِ برسد، آنجایی که خدا بخواهد، حضور دارد و آن جایی که پرودگارش دوست ندارد، حاضر نخواهد شد.

حسینی بوشهری :دعا برای سلامتی امام زمان(عج) و پیشتاز بودن ملت ایران

آیت الله سیدهاشم حسینی بوشهری  با اشاره به اینکه در زمان نحویل سال، همان دعایی که همه مردم می‌خوانند را قرائت می‌کنند، ابراز داشت: دعا برای عاقبت به خیری، برای سلامتی خود و جامعه اسلامی، عزت و شکوه و عظمت جامعه اسلامی و انقلابی، همچنین دعا برای سلامتی کسانی که به گردن ما حق دارند را در لجظه تحویل سال انجام می‌دهم.

وی افزود: دعا برای سلامتی امام زمان(عج) و سلامتی رهبر فرزانه انقلاب و سلامتی همه کسانی که در بیداری و نگهداری اسلام و انقلاب نقش کلیدی دارند، جز مسائلی است که مطرح می‌شود و همچنین دعا برای اینکه ملت ایران در همه عرصه‌ها پیشتاز باشد.

خاتمی: خواندن دعای مورد سفارش امام صادق(ع)

آیت‌الله سید احمد خاتمى عضو هیئت رییسه مجلس خبرگان رهبرى نیز خواندن دعای تحویل سال «یا مقلب القلوب الابصار» که مرحوم مجلسی در کتاب «زادالمعاد» از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده است، انجام می‌دهند.

خزعلی: خواندن 70 مرتبه ذکر «الله رقیب رئوف رحیم»

آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی عضو خبرگان رهبری به خواندن 70 مرتبه ذکر «الله رقیب رئوف رحیم» در لحظه تحویل سال اشاره کرد.

طباطبایی: هر کسی دعای خاص خود را داردسلامتی مقام معظم رهبری و عاقبت به خیری توأم با شهادت را جزو دعاهای خود در لحظه تحویل سال برشمرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین سید مهدی طباطبایی استاد اخلاق با اشاره به اینکه دعای تحویل سال را در لحظه نو شدن سال می‌خواند، بیان داشت: مهمترین نقشی که این دعا در زندگی ما دارد، تغییرات انسان است، اگر انسان تغییر نکند، همیشه در زندگی خود با تفکرات منفی یا منفی بافی و تصورات غلط یا ذهنیات بریده از واقعیات دارد، چنین افرادی به اموری که شدنی نیست یا اموری که چندان مهم نیست وقت می‌گذارند و جواب نمی‌گیرند.

وی افزود: نتیجه این می‌شود که فرد در غم و افسردگی یا در اندوه ناشندنی‌ها یا غم شدنی‌ها که مطابق میل غلطشان نبوده است، اگرچه خیر او بوده است، چنین آدمی می‌گوید که سال نحسی بوده است، در صورتی که باید با دید عاقلانه و دیدگاه سالم سال بسیار گورایی بوده است.

این استاد اخلاق اظهار داشت: این مسئله مانند وجود درد در آدمی است، در حالی که خیلی از افراد درد را بد می‌دانند، با این وجود درد شیپوری در بدن و از الطاف الهی است، اگر فردی فاقد حس درد باشد، بسیاری از آسیب‌ها را متوجه نمی‌شود و ممکن است کلیه یا کبد او فاسد شود.

وی در پاسخ به این سوال فارس که در لحظه تحویل سال چه دعایی می‌کند، بیان داشت: هر کسی دعای خاص خود را دارد و با توجه به حال، اوضاع و احوال خود باید دعا کند.

مقتدایی: خواندن دعای تحویل سال و دعای «عهد» امام عصر(عج)

آیت الله مرتضی مقتدایی عضو خبرگان رهبری نیز خواندن دعای «یا مقلب القلوب الابصار» و دعای «عهد» امام زمان(عج) را از جمله دعاهای خویش در لحظه تحویل سال توصیف کردند.

نقویان: طلب عافیت و سلامت جسم و روان

حجت‌الاسلام والمسلمین ناصر نقویان از خطبای توانمند و کارشناس دینی با بیان اینکه دعای تحویل سال «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْأَبْصَارِ، یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ، یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَالْأَحْوَالِ، حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ» بهترین دعاست، ابراز داشت: اینکه انسان از خدا بخواهد به او بهترین حال‌ها را نصیب کند تا در سایه آن به قول «سهراب سپهری» جور دیگری خواهد دید.

وی با اشاره به اینکه انسان در پرتو دعای «حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ» بهترین را از خداوند مسئلت کند، در خصوص دعای خود در لحظه تحویل سال، اظهار داشت: عافیت سلامت جسم، روح و روان بهترین درخواستی است که انسان می‌تواند از خدای خود داشته باشد.



مسعود صفی یاری ::: سه شنبه 93/12/26::: ساعت 10:41 صبح نظرات دیگران: نظر

 

 

 

 

 

رابرت مرداک ، یهودی ثروتمند و غول رسانه ای جهان برنامه ای را با هدف از بین بردن حیا و خانواده در ایران در پیش گرفته و در خصوص جامعه ایران گفته است : هزینه کردن پول در حوزه سیاست و مذهب برای نابودی ایرانی ها کاملا غلط است چرا که 70 درصد ایرانی ها غیر قابل پیش بینی هستند.

در مقاله رابرت مرداک امده است که برای نابودی ایران باید در خصوص کلمه ی مقدسی به نام خانواده هزینه کرد و من قصد دارم تا موضوع مادر را در دستور کار خود قرار دهم و در ایران مادر خانواده همه چیز را مدیریت می کند و اگر مادر را به لجن بکشیم تمام این جامعه به لجن کشیده خواهد شد.

 

 



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 93/12/6::: ساعت 12:27 عصر نظرات دیگران: نظر

اگرچه آغاز عصر جدید را به رنسانس تکنولوژیک و فلسفه? منفعت‌طلب اومانیسم ارجاع می‌دهند، اما باید دانست که عصر جدید (که زمانه? ماتریالیستی شرک آلوده است) حاصل تلاش‌های جبهه باطل در رسمیت بخشی به نفسانیات و لذائذ و اهواء و انسانهای «بَل هُم اَضَلّ» بوده است که ضدیت خویش را با دین کلیسیاییِ انحراف‌زده، به تمام دین‌ها و مکاتب الهی تعمیم داده و با تمام قوا و توان در پی آن بوده‌اند که بواسطه تبلیغات اختاپوسی، اهداف باطل و شعائر باطل خود را بر همه? قبائل و اقوام برتری داده و با استیلای تفکر شیطانی و صهیونیستی و استکباری، جبهه حق را شکست دهند. برای اهل توجه و دقت، ناگفته پیداست که این دکترین، به مکر الهی با انقلاب اسلامی مواجه گردید.

برای دیدن تمام آن تلاش‌های باطل می‌توان به نمایشگاه شفافی نگریست که نام آن «سبک زندگی» است. ده‌ها سال فعالیت جبهه باطل بصورت کاملاً بارز و آشکار در «سبک زندگی غربی» هویداست و غرب باتمام توان، به وسیله هنر و فرهنگ و رسانه‌های خود و بواسطه همه ابزار قدرتمند سیاسی، نظامی، اقتصادی و... در حال قالب و غالب کردن «سبک زندگی» مورد پسند خود به همه دنیاست.

نکته مهم اینجاست که بدانیم امروز انواع جنگ‌ها و مبارزات در مفاهیم مرتبط با «سبک زندگی» خلاصه شده است. به عبارتی امروز شاهد جنگ جهانی «سبکهای زندگی» هستیم. سیستم‌های سیاسی/ امنیتیِ غرب، آگاهانه دریافته‌اند که برای استمرار هرگونه حکومتی، باید «سبک زندگیِ» حاصل از تفکرِ حاکم و مسلط را تسرّی داد. جمله‌ای طلایی از رابرت مرداک (اسطوره رسانه‌های صهیونیستی) در اذهان باقی مانده است که در جلسه? مشورتی تاثیرگذاران جنگ‌های نظامی چند ساله? اخیر ایالات متحده آمریکا گفته است: «عجله نکنید! صبور باشید! مُرده به درد نمی‌خورَد، کاری می‌کنیم مثلِ ما فکر کنند!» وی به خوبی می‌دانست که فتح مرز‌ها پیش از فتح قلب‌ها و عقل‌ها، می‌تواند عراق را به ویتنامی دیگر تبدیل کند. او با صد‌ها سایت و شبکه ماهواره‌ای دقیقا نحوه? اندیشیدن آمریکایی/صهیونیستی را به قدرت هنر و پروپاگاندا به جوامع تحت ظلم سرایت می‌دهد. بنابراین بی‌مبالغه امروز تمام جنگهای نظامی/ اطلاعاتی، پیشفرض‌های جنگ جهانی «سبک‌های زندگی» است. انقلاب اسلامی به پشتوانه تفکر عاشورایی خود، جبهه بندی‌های این جنگ جهانی را شفاف و شفاف‌تر می‌کند تا جائیکه انشاالله شاهد اتفاقات غریبی در دنیای آینده خواهیم بود.

با توجه به اینکه تحت تاثیر انقلاب اسلامی، سیر قطعی این شفاف سازی جبهه بندی‌ها (که از نشانه‌های فِتَن آخرالزّمان است) ادامه خواهد داشت می‌توان در چند محیط مختلف به اساسی‌ترین تنوع‌های این خاکریزهای جنگ جهانی «سبک‌های زندگی» اشاره کرد:

الف- با عنایت به تاریخچه‌ای که در این مقاله برای موضوع سبک زندگی قائل شده‌ایم، حیاتی‌ترین تقسیم بندی و اساسی‌ترین جهه بندی، حاکی از وجود دو «سبک زندگی» است: ا- «سبک زندگی الهی» 2- «سبک زندگی غیرالهی/شیطانی»

ب- اگر نگرش ما نسبت به موضوع «سبک زندگی» بر مبنای تفکر دینی و وحیانی نباشد و تنها از منظر خرد بشری به این مفهوم بنگریم، قائل به دو جبهه بندی خواهیم بود (چه در جبهه حق باشیم و چه در جبهه باطل): 1- «سبک زندگی درست» و 2- «سبک زندگی نادرست»

موضوع درستی و نادرستی «سبک زندگی» نسبی است (به عکس موضوع الهی و غیر الهی بودن، که قطعی و منطقی و لارَیب است) با همه تلاشی که راهزنان علوم انسانی برای اثبات مستقیم بودن همه صراط‌ها انجام داده‌اند آنچه مسلم است حق یا باطل (به عبارتی الهی و شیطانی) بودن سبیل و طریق (و «سبک زندگی») با صراط المستقیمِ «ولایت» سنجیده می‌شود. اما درستی و نادرستی «سبک زندگی» را با توجه به مکتب اعتقادی هر قومی، تعیین می‌کنند. فلذا بسیاری از زوایای «سبک زندگی آمریکایی یا غربی»، با اینکه اصولا با توجه به تفکر الهی، «نادرست» است اما با ارجاع به قواعد بالادستی تفکر غربی، «درست» و حتی به عبارتی لازمه? آن تفکر است. نکته قابل تامل دیگر این است که هر مکتبی سعی و تلاش برای اثبات درستی «سبک زندگی» تبلیغی خود نادرستی دیگر «سبکهای زندگی» می‌نماید. موضوعی که در جنگ جهانی «سبک‌های زندگی» با نتایج این تقسیم بندی حاصل می‌شود دقت در این مفهوم است که غلبه هر مکتبی به توانایی اقناع مخاطبین آن مکتب نسبت به «سبک زندگیِ» پیشنهادی است. ادبیات عمومی فرهنگ‌های شیطانی برای غلبه بر مکاتب الهی، ادبیات شرعی و ایدوئولوژیک نیست و «سبک‌های زندگی» را به الهی و غیرالهی تقسیم نمی‌کنند بلکه مهم‌ترین تقسیم بندی آن‌ها، در باوراندن درستی این «سبک زندگی» و نادرستی آن دیگری است! برای مثال: این فرهنگ منحط، درستیِ عملیات‌های نظامیِ شیطانی و به تبع آن گرفتاری ملت‌ها را ظاهراً نه بر مبنای شرعی بلکه با القاء درستیِ آن شیوه اثبات می‌کنند و بطور مثال هرگونه دفاع در برابر این فرهنگ منحط را عقب گرد، تروریسم، خطر، اشتباه و... جلوه می‌دهند.

ج-از زاویه دیگر، امروزه جنگ جهانی «سبک‌های زندگی» دو جبهه بندی عمده دارد: 1- «سبک زندگیِ عقل محور» 2- «سبک زندگیِ نفس محور»

شاهدیم که در سطوح مختلف جوامع انسانی برخورداری از منطق روشن و قوانین مدون (چه درست و چه نادرست) و به عبارتی نظم و قاعده‌مندی یک مکتب فکری، «سبک زندگی» را تعریفی نوین می‌دهد و در مقابل، شاهدیم با مراتبی از جوامع که به علت نداشتن مقررات نظام اندیشه، مبتلا به «نفس محوری» هستند. جوامعی که بر مبنای عقل (ولو عقلِ معاش و یا خِردِ ابزاری) به تنظیم روابط ملّی و انسجام رژیم حاکمیتی خود اقدام کرده‌اند، مانایی و سیطره? تفکر خود و مقبولیت «سبک زندگی» خود را تضمین کرده‌اند. ولی در جوامعی که نفس محوری حاکم باشد، میزان قدرت تخریبی در روابط و بلاتکلیفی ملّی و جهانی بالا می‌رود.

نکات مهم

1) هم در تعریف عقل و هم چنین در تعریف نفس، مراتب متنوعی وجود دارد. کمترین حدّ عقل، خردمندیِ قانونمند در زندگی است که به میزان دلسپردگی و سرسپردگی به قوانین و جامعیت مقررات بستگی دارد و بالا‌ترین سطوح عقل را در تفکر وحیانی می‌بینیم. لازم به ذکر است که اشتراک همه مراتب عقل در نظم پذیری است. در تعریف نفس نیز پائین‌ترین حد تعریف شده را در نفس امّاره (یا شیطانی/حیوانی بودنِ امیال و شهوات) و بی‌مهاربودن اراده‌ها می‌توان پیدا کرد. اما مراتب نفس، به تربیت عقلی، می‌تواند اوج اخلاقی داشته باشد. نفس لوّامه و نفس مطمئنه از انواع تربیت یافته و اوج گرفته? نفس است که ظهورشان به کمال عقلانی منجر می‌گردد.

2) تلاش عقلای هر قومی، در همه زمان‌ها و همه جوامع به ایجاد گرایش عالمانه به عقل محوری است. در مسیر تاریخی تحولات اجتماعی، شاهد بوده‌ایم که انبیا و اولیاء حتی اگر مجبور به زیستن در شرائط کفر آلود حاکمیت‌ها بودند، همه? حُکّام جور و هم ملت تحت فشار را به سمت عقلانیت و وفای به تعهدات فرا خوانده‌اند.

3) نفس محوری در همه جوامع، هزینه دارد و پر خطر است. تنها جایی که می‌توان نسبت نفس محوری با مراتب متنوع، احترام مطلق قائل شد، مقام جمع الجمعیِ ولایت است که عقل کلّ و نفس مطمئنه یکی شده‌اند، فلذا تربیت جامعه اگر به دست امام و نایب امام بیافتد همه نیرو‌ها و خرد‌ها و خواسته‌ها به سمت خیر و فضائل خواهد بود. مدینه فاضله‌ای که در تعاریف مکتب شیعه وعده داده شده است زمان و مکانی است که ولایت‌شناسی امت، تفکر امام را بپذیرد و امت، همه انرژیهای مادی و معنوی خود را در مسیر فلاح تهییج و تحریک کنند.

4) انقلاب اسلامی با تربیت عقلی ملت و تدبیر الهی حضرت امام (ره) و ولایت پذیری عمیق مردم، معجزه‌ای حیرتبار را ظاهر کرد که در تمام قرون و اعصار گذشته بی‌نظیر بوده است. این اتفاق حکیمانه، در سی و چهار سال گذشته با همه سختی‌ها و مرارت‌ها و رنج‌ها و خون دل‌ها ادامه دارد و نظامیان (با تعریفی جدید از نظامی‌گری) در «سبک زندگی» خود، شفاف‌ترین وجوه معرفتی را نشان داده‌اند. فارغ از همه توفیقات، نسبت به تهدیدات جدی این مسیر صحبت خواهیم کرد.

6) «سبک زندگی» در ج. ا. ا حاصل برآیند‌‌ همان مقام جمع الجمعیِ ولایت است. فلذا هم در تعاریف و هم در الگو‌شناسی‌ها و هم در نقد و هم در گزینش‌ها باید به نگاه ولی‌شناسانه دقت کرد. ما ناگزیریم برای توفیق در اهداف عالیه? این مکتب پویا، «سبک زندگیِ» اختصاصی هر صنفی را بازتعریف نموده و برای هر صنفی الگوسازی‌های به روز ارائه بدهیم. «سبک زندگی» نیز از این مقوله خارج نیست.

د-یکی از مهم‌ترین انواع تقسیم بندی‌های حتمی در جنگ جهانیِ «سبک‌های زندگی»، دسته بندی «سبک‌های زندگی» بر مبنای «کمال» یا «نقص» است: 1- «سبک زندگیِ کامل» 2- «سبک زندگیِ ناقص»

باید دانست که کمال و نقص (همانند مفهوم درست و نادرست) مفهومی نسبی و ارجاعی است. یعنی کمال و نقص هر نوع «سبک زندگی» را براساس فلسفه و تفکر حاکم بر آن، موردبررسی قرار می‌دهیم. می‌دانیم که گاهی کامل بودن یک شیوه زندگی، خطرناک و گاهی ناقص بودن «سبک زندگی» خطرناک است.
مثال 1: «سبک زندگی» در یک مکتب منحط یهودی/صهیونیستی به دلیل رواج نوعی آرمانگرایی شیطانی، هرچه به درجه کمال نزدیک‌تر باشد، آسیب زا‌تر و خطرناک‌تر است و در مقابل آن، «سبک زندگیِ اسلامی» در صورت وجود نقص و عیب، دارای خطرات احتمالی بالاتری است مانند مکتب فکری وهابیت و سلفی‌گری در اهل سنت و حجتیه‌گری در میان شیعه. نقص در تفکر اسلامی و بالتبع نقص در «سبک زندگی» هرچه ناقص‌تر باشد خطرناک‌تر است. فتواهای شاذّ و شهرت طلبانه و تخریبی و تکفیریِ مفتیان وهابی و سلفی‌ها، که بواسطه حمایت‌های نفتی شیوخ و به دلیل چ‌تر امنیتی سرویس‌های اطلاعاتی ضد اسلامی، بزرگنمایی می‌گردد گاهی در فضای کشتار و تکفیر مسلمانان (چه سنی و چه شیعه) و گاهی در فضای تهوع آوری که مایه ریشخند خبرگزاری هاست مثل فتوای حرام بودن استفاده از ابزار مدرن (به دلیل اینکه صحابه از این ابزار استفاده نکرده‌اند!) و یا مثل فتوای مضحکی که صادر شد: «مرد‌ها برای مَحرَم شدن به یک خانواده می‌توانند شیرِ یک زن نامحرم آن خانواده را بنوشند و...!» سلفی‌گری تعبیر کابوسی است که در آن بوزینه‌های اموی را بر منبر رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم) دیده‌اند.

منظور ما در بحث کمال و نقص، فی الحال (همانند مفهوم در ست یا نادرست بودن «سبک زندگی») به نگاه کمال شرعی و نقص شرعی نیست بلکه اصولا با توجه به اینکه هر مکتب فکری در صورت سازمان یافتگی در ظهور خود بواسطه «سبک زندگی» بطور نسبی دارای نقص و کمالی است. مثال 2: ما در سی و چند سال گذشته، شاهد بوده‌ایم که با وجود کمال مطلق دین اسلام و مکتب تشیع، بواسطه نقصِ برخی از رهروان، دچار آسیب‌ها و فتنه‌ها شده‌ایم. گاهی تنها یک نقص و عیب (بطور مثال نقص در باور‌ها و یا اندیشه‌های سیاسی) همه جنبه‌های مثبت یک فرد یا گروه از بین رفته‌اند یا دیده‌ایم که نقص و عیب اقتصادی و یا اباحه‌گری مالی یک شخص یا جناح، باعث عاقبت به شرّی ایشان شده است؛ فلذا ناگزیریم که در ساختار‌شناسی حرکت‌های اجتماعی، کمال و نقص را در مفهوم نسبی خود جدّی و پراهمیت بدانیم. (برای درک بیشتر موضوع رجوع به سخنان حضرت آقا حفظه الله درمورد تاثیر عوام و خواص در حوادث عاشورا ضروری است.)

هـ - نوعی از تقسیم‌بندی که در این جنگ جهانی تنها از دریچه توحیدی شیعه قابل بررسی و تبیین است عبارت است از: 1- «سبک زندگی بر مبنای ذکر» 2- «سبک زندگی بر مبنای غفلت»

شاید بروزِ الهی و غیر الهی بودن هر «سبک زندگی» را در دو حالت غفلت‌زا و یا ذکرافزایی آن بدانیم. بسیاری از اتفاقات و ارتباطات بصورت کاملاً ناخودآگاه و بدون هیچ برنامه‌ریزی، حاصل تنها همین روند است: یا «سبک زندگی» (در همه? زوایا و چه شخصی و چه اجتماعی)، تابعان یک مکتب فکری آن «سبک زندگی» را به غفلت و خودفراموشی و تخدیر و خمودی می‌کشد یا اینکه بالعکس دائماً دعوت به حضور و ذکر و جهاد دائمی و در یک کلام به انقلابی‌گری فرا می‌خواند. این دو «سبک زندگی» در همه زوایا (چه اقتصادی، چه فرهنگی، چه اخلاقی، چه سیاسی،...) در حال نبرد با یکدیگرند و هردو یکدیگر را را متهم به خیانت و جنایت می‌کنند. یاد خدا و غفلت از اهداف، دو گزینه معرفتی است که در جنگ حق و باطل با یکدیگر درگیرند.

نکته آخر

اولاً- «سبک زندگیِ» حاکم بر دنیا، نوع جنگ آینده را مشخص می‌کند.

ثانیاً- حُکّام سلطه‌گر دنیا، به نسبت آن عواملِ تضمین کننده موفقیت خود، «سبک زندگیِ» حاکم بر دنیا و به تبعِ آن نوع جنگ جهانی آینده را مشخص می‌کنند.

ثالثاً- امروزه از اتفاقات و حوادث دنیا چنین بر می‌آید که بارِ جنگ‌های جهانی رسماً به دوشِ جنگ‌های اطلاعات است. (نوعی جنگ شفاف و شیشه‌ای، جنگهای دیجیتیالی) به تعبیر حضرت آقا حفظه الله، «جنگ نرم».

رابعاً- آنچه به ظنّ غرب، عامل تضمین کننده برتری غرب در این جنگ می‌باشد،‌‌ همان تارو پود «سبک زندگیِ غربی» را ساخته است. یعنی: «فضای مجازی». بگذریم از اینکه تمایل به حاکمیت فضای مجازی بر واقعیت‌های عالم، نوعی اراده? نشدنی برای فرار از محضر الله است. فضای مجازی، نوشیدن آب شور برای رفع عطش است. استقرار فضای مجازی پایه گذاری حکومت غفلت است. (غفلت از ظلم و عدل و حق و باطل و خیر و شر و خدا و عبودیت و مرگ و قیامت و...) فلذا فضای مجازی به راحتی می‌تواند معبد تبهکاران و مدینه فاضله? جاسوس‌ها باشد.

خامساً- استکبار بین المللی به دلیل داشتن برتری‌های ملموس و غیرملموس در فضای مجازی، هم جنگ‌های آینده را به این سمت مهندسی و راهبری می‌کند و هم «سبک زندگیِ» تمام دنیا را معطوف به فضای مجازی خواهد کرد. می‌بینیم که ارتباطات نوظهور مخابراتی به همراه سایت‌ها و وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی مانند فیس بوک و پلاس و وی چت و... بطور کاملاً غیرملموس ولی به شدت حساب شده، «نوع تفکر» و «سبک زندگی» مردم جوامع را تغییر می‌دهند.

 



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 93/12/6::: ساعت 12:20 عصر نظرات دیگران: نظر