• وبلاگ : خانه طلبگي
  • يادداشت : گمشده اي به نام حجاب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام عليکم
    من اين روزها مي ترسم از بيرون رفتن، از اينکه برم بيرون و ببينم و نتونم بگم... بعضي ها چهره هاشون به قدري وحشتناکه که آدم تپش قلب مي گيره با ديدنشون چه برسه به اينکه بتونه بره جلو و بهشون تذکر بده...حالا تا جايي که بشه بهشون ميگم اما خيلي ها رو نميتونم...
    اونوقته که بغض ميکنم و سر درد ميگيرم از ناراحتي
    به نظرتون امام زمان از ما راضيه؟ اگه فردا بياد و بگه چرا کاري نکردين چي جوابشو بديم؟