• وبلاگ : خانه طلبگي
  • يادداشت : فيلم “گشت ارشاد”سهل انگاري يا لجاجت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يک روز، دو فرشته به صورت انسان نزد حضرت داوود آمده وگفتند: ما دو نفريم كه براى قضاوت و داورى نزد تو آمده ايم اينك بين ما حكم كن :
    اين برادر من است كه نود و نه گوسفند دارد و من يك گوسفند دارم به من مى گويد آن گوسفند خودت را به من واگذار كن !
    داوود بدون اينکه به حسب ظاهر به فرد مورد اتهام فرصت دهد که او نيز حرف بزند و از خود دفاع کند گفت : او به تو ستم كرده كه همان يك گوسفند تو را هم خواسته از تو بگيرد و بسيارى از مردم به يكديگر ظلم مى كنند. مگر كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند و آنها خيلى اندكند.
    در اين موقع ناگهان متوجه شد گرچه حکم به حق داده اما در قضاوت شتاب كرده .
    به اين جهت در پيشگاه خداوند گريان شد و به سجده افتاد و از عجله و شتاب خود استغفار كرد.
    نتيجه :
    در جايي که براي قضاوت عجولانه در مورد يک عدد گوسفند ناقابل، حضرت داوود با آن مقام والا آنچنان از ترس غضب خدا به گريه و ناله و استغفار مشغول مي گردد
    شما خواننده گرامد ضاوت بفرمائيدخدا جواب نمک نشناسي بلکه آزار و اذيت مؤمن را چگونه کيفر خواهد داد ؟ واي اگر با اين گناهان بزرگي که آگاهانه به آنها اصرار داريم از اين دنيا برويم!
    شما كه هر چند يكبار زنگ بيداري اسلامي را به صدا در مي آوري فكر نمي كني خودت هم بخواب رفته اي!؟