همه اينا به خاطر اينه كه كارگردان و فيلم ساز خوب (مؤمن) تو كشور ما وجود نداره. كافي بود يه كم جريان اين فيلم رو دستكاري مي كردن كه تبديل به بهترين فيلم معاصر بشه. اگه كارگردان يا نويسنده اي واقعا مؤمن باشه، ميتونه همون لحظه هاي عرفاني رو به شكل جذابي طوري به تصوير بكشه كه همه امروزيها و ديروزيها (فرقي مني كنه، مهم اينه كه يه كم عشق به خدا تو وجودشون باشه) رو به سمت خودش جلب كنه.
دليل انتقاد من از اين فيلم بدتصوير كردن جبهه و حال و هواي اونجا نيست، مسلما جو حاكم بر جبهه ها چيزي غير از آنچه كه در اين فيلم نمايش داده شد، بوده و فوقش تعداد كمي از رزمندگان مثل شخصيتهاي اين فيلم بودند، و اين دليل نميشه كه ما اكثريت رو ناديده بگيريم و چنين فيلمي بسازيم، اما منظور از ساختن اين فيلم ناديده گرفتن اكثريت نبوده (هرچند كه شايد عده اي از دشمنان اينطور فكر كنند)، به هر حال اين موضوع ت حدي قابل گذشته؛ اما اون چيزي كه قابل گذشت نيست، چيز ديگه ايه كه من تا حدي در قسمت نظرات دو مطلب قبل بهش اشاره كردم و نمي خوام راجع بهش بحث كنم،....