سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دل ها درباره دوستی ها بپرسید، که گواهانی رشوه ناپذیرند . [امام علی علیه السلام]
ذکر ویژه‌ی آیت‌الله نخودکی به امام (ره)
در نیمه ذی‌القعده سال 1279 هجری قمری در خانواده‌ای متدین، زاهد و متقی و دوستدار اهل علم، عارف کامل، سالک زاهد صاحب کرامت شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی چشم به جهان گشود.

 

این ولادت خجسته، مرحوم ملاعلی‌اکبر را که از دوستان مرحوم محمدصادق درویش تخت پولادی و از عارفان صاحب نفس بود، بی‌اندازه خوشحال و مسرور کرد؛ زیرا آن مرد خدا مدتها آرزوی داشتن پسری را داشت و با خود عهد کرده بود که به زیارت معصومین(ع) مشرف و در آنجا متوسل شود تا خداوند به او پسری عنایت کند. این سفر انجام شد و ملاعلی‌اکبر به آرزوی خود رسید.

 

شیخ حسنعلی اصفهانی سیر انفسی و تهذیب روح و روان را از همان کودکی و به همت پدر خویش آغاز کرد، پدرش، حسنعلی را از همان کودکی در هر سحرگاه بیدار و او را به نماز، دعا، راز و نیاز و یاد خدا آشنا می‌کرد، وی تا 11 سالگی در خدمت حاجی محمدصادق تخت پولادی بود و از او دستور می‌گرفت، آن مرد خدا، او را به نماز، روزه و انجام مستحبات و نوافل شب آشنا کرد.

 

با این وجود یکی از دلایل عمده مشهور شدن شیخ حسنعلی، کرامات بی‌شمار وی بوده است که خاص و عام به طور مستقیم شاهد آن بوده‌اند، به نحوی که آیت‌الله مرعشی نجفی در کتاب «المسلسلات فی الإجازات» جلد 2 در این باره می‌نویسد: «او در بین مردم به مستجاب الدعوه بودن شناخته شده بود و بسیاری از حاجتمندان و بیماران به او پناه می‌بردند؛ پس او برای آن‌ها دعا می‌کرد یا برای آن‌ها دعاها و حرزهایی می‌نوشت و به این وسیله گرفتاری آن‌ها برطرف می‌شد و بیماران آن‌ها شفا می‌یافتند...».

 

استاد شهید مرتضی مطهری نیز درباره این عارف بالله گفته بود:لابد کم و بیش اسمش را شنیده‌اید و در اینکه او کارهاى خارق‏ العاده زیاد‌ داشته، من خیال نمی‏ کنم اصلاً بشود تردید کرد، همین آقاى آیت‌الله خوانسارى حاضر براى من از خود حاج شیخ‌حسنعلى بلاواسطه نقل کردند، مى ‏گفتند‌ وقتى که مرحوم حاج شیخ‌حسنعلى در نجف بود، وارد ریاضت‌هاى زیادى بود و گاهى حرف‌هایى مى ‏زد که شاید براى او گفتنش جایز بود، ولی برای ما شنیدنش جایز نبود، یعنی ما پرهیز داشتیم بشنویم.گاهی می گفت من در حرم، فلان آقا (از اشخاص بزرگ) را به صورت خوک می بینم یا به صورت خرس می بینم.

 

شاید برای او جایز بود بگوید ولی برای ما هتک حرمت یک مؤمن بود. می گفتند: حاج شیخ حسن علی یک وقت گفت من پیاده تنها از نجف می آمدم به کربلا، به دزد برخورد کردم، تعبیرش این بود: "در خود پنهان شدم" یعنی در حالی از جلوی آنها عبور کردم که آنها که نگاه می کردند مرا نمی دیدند و افراد دیگری که از این مرد این جور کارهای خارق العاده روحی زیاد دیده اند فراوان هستند که اگر کسی بخواهد داستان حاج شیخ حسن علی را از افرادی که الآن هستند و خودشان مشاهده کرده اند بشنود به نظر من خودش یک کتاب می شود. (1)

 

 

ذکر ویژه‌ای که نخودکی به امام گفت

به مناسبت سالروز ولادت این سالک زاهد به دیدار امام خمینی(ره) با ایشان به نقل از آیت‌الله موسی شبیری زنجانی اشاره می‌شود:

در سفری که حضرت امام(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند، امام خمینی(ره) در صحن حرم امام رضا(ع) با حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند، امام امت(ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت، وقت را غنیمت می‌شمارد و به ایشان می‌گوید: با شما سخنی دارم.

 

حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی(ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم، بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟

 

امام(ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا(ع) کرد و گفت: تو را به این امام رضا(ع) اگر علم کیمیا داری به ما هم بده؟ حاج حسنعلی نخودکی که رضوان خدا بر او باد انکار به داشتن علم کیمیا نکرد، بلکه به امام(ره) فرمود: اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید، آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟

 

امام خمینی(ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.

 

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام(ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید، من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن اینکه بعد از نمازهای واجب یک بار آیة‌الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(س) را می‌گویی و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی و بعد سه بار صلوات می‌گویی و بعد سه بار آیه مبارکه «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یجْعَل لَّهُ مخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یحْتَسِب وَ مَن یَتَوَکلْ عَلى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللهَ باَلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکلِّ شىْءٍ قَدْراً»؛‌(طلاق/2و 3) را می‌خوانی این از کیمیا برایت بهتر است.(2)

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1-مجموعه آثار استاد مطهری، ج4، ص 419
2-مجله بشارت، ش 58، صادق زینی لشکاجانی



مسعود صفی یاری ::: پنج شنبه 94/6/12::: ساعت 12:59 صبح نظرات دیگران: نظر