سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که براى خدا خشم کرد ، باطل را هر چند سخت بود از پا درآورد . [نهج البلاغه]

صدای نوری‌زاد را برای اولین بار در توصیف دختر نه ساله‌ی حافظ قرآن که از کپرنشینان بشاگرد بود به یاد دارم.صدایی بس دلنشین و تاثیرگذار.پس از آن نامش را با گروه شهید آوینی شنیدم و در سالهای نخست طلبگی نوشته‌هایش را در کیهان یافتم. به اندازه‌ای شیفته‌ی ‌ادبیات و روش نوشتاری او شده بودم که هر چهارشنبه منتظر کیهان بودم و صفحه ?? آن و یادداشتهایی از «نوری‌زاد».زمانی که وارد فعالیت‌های رسانه‌ای شدم در تصورم نوری‌زاد بهترین «استاد» و راهبر بود.برای مشاوره و یافتنش مدتها تلاش کردم و زمانی که در موسسه شهید آوینی و برای اولین بار مقابلش نشسته بودم احساس موفقیت می کردم.همه یادداشتهایش را ، مستندهایش و حتی سخنرانی‌هایش در قم را پی‌گیری می کردم.اگر چند خط از یادداشتش را بدون نام نشانم می دادند ، از کلمات و جملاتش می توانستم تشخیص دهم این یادداشت را نوری‌زاد نوشته است .
گذشت و گذشت تا آنکه نقد فیلم نادر طالب زاد در خصوص مسیح را از نوری‌زاد خواندم و شگفت زده شدم.رسما فیلم طالب زاده را مزخرفت‌ترین فیلم روی زمین ارزیابی کرده بود و بهتر بگویم با تمام وجود- از روی اغراض رقابتی و حسادت - طالب‌زاده را له کرده بود.با خواندن این یادداشت اصلا احساس خوبی نسبت به نوری‌زاد نداشتم. سریال
«چهل سرباز» او تاسف همگان را برانگیخت و من هم متحیر از کارهایی که این «استاد» انجام می داد.تا آنکه رسید به نامه‌نگاری‌اش به روحانیت و مراجع و …
نوری‌زاد قلمی بس برنده و تند دارد.بدون هراس می نویسد و هیچ ابائی از اظهار نظر ندارد.اینها شاید یک امتیاز برای هر نویسنده محسوب شود ، اما نگاه و سلیقه عجیب نوری‌زاد به مسائل فرهنگی باعث شده است برندگی و تندی قلمش به فراموشی سپرده شود. اگر چه در آخرین نامه‌اش به آیت الله العظمی مکارم شیرازی چندین بار تلاش کرده‌است اشتباه خود را به گردن تندی ادبیاتش بیاندازد ، اما مشکل اصلی، در تناقضات و استدلالات اوست.تنها به دو مورد اشاره می کنم :
نوری‌زاد از طرفی به خود اجازه داده‌است در تمامی یادداشت‌های چند ساله خود تمامی مسئولان نظام را به محاکمه بکشد و در آخرین مورد برای مراجع تقلید خط و نشان بکشد ، ولی مدعی است مراجع تقلید نباید در مسائل کشوری تذکر دهند . نمی دانم چرا زمانی که نوری‌زاد در ملاقات کارگردانان با رهبری تریبونی پیدا کرد و وزیر ارشاد را به بدترین شکل ممکن به باد انتقاد گرفتو یا
در یادداشتی وزیر ارشاد را به عنوان یکی از «پخمگان فرهنگی» معرفی کرد! با خود نگفت این کشور مجلس دارد ، شورای نگهبان و مجمع و رئیس جمهور دارد؟آنها وظیفه دارند به این مسائل رسیدگی کنند.حق تام خود می دانست که وزیر ارشاد را به محاکمه بکشد ، اما مدعی است یک مرجع تقلید اجازه تذکر ارشادی به رئیس جمهور را هم ندارد !
نوری‌زاد از طرفی می‌گوید مراجع تقلید باید سهم امام را به رهبری تحویل دهند و از طرف دیگر همه مشکلات فرهنگی قم را به گردن مراجع تقلید می‌اندازد.خب این مراجع با چه ابزار قانونی و مالی در این شهر فعالیت دینی و فرهنگی کنند. آیا فقط با منبر رفتن جوانان ارشاد می شوند؟آیا نباید مراکز فرهنگی و دینی وتبلیغی ایجاد کرد؟
و دهها تناقض عجیب دیگر که ارزش بیان ندارد.
حالا که یادداشتم به اینجارسید اجازه دهید لحنم را خطابی کنم و از سوی یکی از طلاب مورد خطاب نوری‌زاد بنویسم.
آقای نوری‌زاد می خواهم همین ابتدا حرف آخر خود را بگویم. به نظرم عامل اصلی همه مشکلات فرهنگی در قم شما هستید !! بله خود ِخود‌ ِ شما . اجازه بدهید توضیح می دهم.قم از نظر فضای فرهنگی برای جوانان ، از سینما گرفته تا فرهنگسرا و کانون فرهنگی یکی از فقیرترین شهرهاست.به جز چند بوستان که در دو سه سال اخیر در این شهر ساخته شده است ، هیچ فضای تفریحی سالم برای جوانان وجود ندارد. فضای فرهنگی منطقه نیروگاه قم که یکی از پرجمعیت‌ترین مناطق این شهر است نسبت به تعداد جوانان این منطقه زیر صفر است . خب شاید بگوئید این مسئله به من چه ربطی دارد .بروید به رئیس جمهور و مسئولان فرهنگی بگوئید.اتفاقا می خواهم بگویم عامل اصلی این مشکلات شما هستید ! شمائی که بخاطر سلیقه‌عجیب خود میلیاردها تومان بودجه فرهنگی را بخاطر سریال چهل سرباز هدر دادید .می دانید با این پول می شد برای چند‌ده هزار جوان منطقه نیروگاه کار فرهنگی کرد؟ شمائی که میلیاردها تومان به خاطر فیلم
« پرچم‌های قلعه کاوه» ( فیلمی که در هر سانس بیش از ? نفر تماشاگر نداشت ) هدر دادید ، می دانید با این بودجه می شد چندین سینما و فرهنگسرا و کانون فرهنگی برای جوانان قم ساخت؟ من یکی از آن طلبه‌هایی هستم که متهمم می کنید به کم‌کاری و تنبلی. برای نمونه بگویم که برای جوانان اینترنتی و وبلاگی اردویی سه روزه برای آموزش معارف مهدوی تدارک دیدیم ودریغ از یک ریال کمک مراکز فرهنگی که الان با گذشت دو ماه ، دیگر بهانه هایم برای فرار محترمانه از دست طلبکاران تمام شده و من مانده‌ام با ? میلیون تومان بدهی.نمی خواهم بگویم شمائی که در خانه‌تان در نیاوران نشسته اید نمی‌توانید شرایط طلبه‌ای مثل من را درک کنید.چه بسیارند طلبه‌هایی که برای کار فرهنگی در مدارس معطل چند تا خودکار و جامدادی به عنوان جایزه برای بچه‌ها هستد و دست آخر هم باید از شهریه‌خود این جوایز را بخرند. خب کافی است تنها سه نفر فعال فرهنگی ذی نفوذ مثل شما در این مملکت وجو داشته باشد . آن وقت می توان گفت همه بودجه فعالیت‌های فرهنگی و دینی برای جوانان قمی را این چند نفر به باد فنا می دهند.
آقای نوری‌زاد ! به عنوان یک طلبه می گویم ، شمائی که روحانیون را متهم به اهمال کاری در تربیت جوانان می کنید ، خودتان تا چه اندازه در تربیت فرزندانتان موفق بوده‌اید.چرا
فرزند دلبندتان به همه تفکرات و عقائد شما پشت پا زد و برای تحصیل در رشته موسیقی به آمریکا رفت و حتی در یادداشتی از قول شما نوشت :« کاش می شد نامت را از شناسنامه‌ام پاک می کردم!! » ( ان شاء الله که ایشان پسر متدین و فطرتا پاکی خواهند ماند ، اما شما بهتر از همه می‌دانید حضور و تحصیل در چنین رشته‌ای در آمریکا یعنی چه!!) خب مرحله نخست تربیت یک جوان از خانه شروع می شود.کافی است نیمی از پدران قمی مثل شما باشند.آن‌وقت ……. .
البته بنده بیش از شما معتقد به آسیب شناسی فعالیت‌های فرهنگی روحانیت و حوزه‌های علمیه هستم اما به شرطها و شروطها و دوری از اغراض شخصی و تخصص در این زمینه مِن شروطها !

  پی‌نوشت:
می‌خواستم یادداشتم را خیلی مفصل‌تر بنویسم.اما با دیدن این یادداشت تنها به چند خط اکتفا کردم.حوصله کنید و بخوانید  .   

                                                       احمد نجمی (منبر نت)



مسعود صفی یاری ::: دوشنبه 87/6/25::: ساعت 9:6 صبح نظرات دیگران: نظر